یکی از فرمهای دوستداشتنی سرگرمی بازیهای ویدئویی است و دقیقا مانند صنعت سینما، استودیوهای بازیسازی هم به شدت روی دنبالهها سرمایهگذاری میکنند تا یک فرانچایز را بسط داده و موفقیت خود را به صورت تصاعدی تضمین کنند. در این مسیر اما، گاهی همه چیز به خوبی پیش نمیرود و شاهد دنبالههایی هستیم که در حد و اندازههای نام IPها ظاهر نمیشوند و جالب اینکه در این بین نام قربانیان بزرگی چون سری بازیهای Devil May Cry و Resident Evil هم به چشم میخورد. در این آیتم قصد داریم تا 10 نمونه از بدترین و ناامیدکنندهترین دنبالههای تاریخ بازیهای ویدیویی را با هم مرور کنیم.
برای تماشای آیتم ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
Driv3r .10
درایور ۳ یک دنباله بدنام برای فرانچایزی مشهور است. آنقدر بدنام که شهرت این مجموعه را از بین برد. البته نه تنها به دلیل سطح کیفی فاجعه بازی، بلکه به دلیل رسوایی پیش آمده در رابطه با نقدها و نمرات آن. مدتی پس از انتشار درایور ۳ فاش شد که آتاری به رسانههای گیم رشوه داده تا نقدهای مناسب و نمرات قابل توجهی را برای این اثر ثبت کنند. چیزی که بازی به هیچ وجه سزاوار آن نبود. فرانچایز درایور به عنوان یک سری بازی رانندگی به شهرت رسیده، اما در نسخه سوم بخش زیادی از گیمپلی بدون خودرو دنبال میشد. تلاش ناکام درایور 3 برای تبدیل شدن به کلون جیتیای ، درایور را به لبه پرتگاهی برد که با سقوط ناگزیر در آن، این سری برای سالها به دست فراموشی سپرده شد. با اینکه مدتها بعد یوبیسافت با به دست آوردن حق IP درایور: سانفرانسیسکو را عرضه کرد که کیفیت قابل قبولی داشت، اما انگار بعد از نسخه سوم، فرانچایز به ورطهای کشیده شده که خروج از آن یک چالش بزرگ برای نام درایور است.
Devil May Cry 2 .9
ادامهای بر سری بازی هکانداسلش محبوب کپکام، نسخه دوم Devil May Cry به هیچ وجه نتوانست کیفیتی در حد و اندازههای نام فرانچایز را ارائه دهد. با اینکه تاکنون نسخههای متعددی از این مجموعه به انتشار رسیده، اما DMC 2 را بدون شک میتوان ضعیفترین عنوان در تاریخ فرانچایز معرفی کرد. اثری که تیمی کم تجربه توسعه آن را در دست گرفت تا باعث شود بازی فاقد خلاقیتهای نسخه اول و سختی منحصر به فردش باشد. تغییرات شخصیتی دانته از دیگر مواردی بود که به مذاق طرفداران خوش نیامد. خوشبختانه پس از نسخه دوم، تیم توسعه در کپکام تا حد زیادی مسیر درستی را برای آینده فرانچایز ترسیم کرد و توانست نام Devil May Cry را در بین محبوبترین آثار ژانر زنده نگه دارد.
Sonic The Hedgehog 2006 .8
در دهه 1990 محبوبیت سونیک سر به فلک میکشید. سگا با خلق این جوجه تیغی آبیرنگ، توانسته بود محبوبیت سوپر ماریوی نینتندو را تا حدی به چالش بکشد و یک بازی ویدئویی پر سود را روانه بازار کند. اما برخلاف ماریو، محبوبیت سونیک به عنوان یکی از شناخته شدهترین کارکترای دنیای گیم چندان دوام نیاورد که آن هم دلایل مختلفی داشت که یکی از آنها همین عنوان فاجعه بود. سگا سعی کرد تا آب رفته را به جوی بازگرداند و نسخه سال 2006 با همین تفکر و با هدف گذاری مخاطب عام صنعت بازی عرضه شد. اثری که با دنبال کردن جریان اصلی صنعت در آن روزها، در فضایی سه بعدی دنبال میشد، اما نبود تاثیرگذاری قبل ، باگهای پرشمار، علاقه عاطفی سونیک به یک انسان ! و استفاده از مکانیکهای تکراری، آن را به یک دنباله افتضاح تبدیل کرد. در حالی که عناوینی همچون «سونیک ادونچر 1» و «سونیک ادونچر 2» هر دو جز شاهکارهای سه بعدی سونیک بودند ، Sonic The Hedgehog 2006 بدترین عنوان سه بعدی تاریخ این سری بود.
Crackdown 3 .7
با اینکه این روزها طرفداران ایکس باکس دل خوشی از نام Crackdown ندارند، اما اوایل دهه 2010 این فرانچایز نامی برجسته بود که توسط دیوید جونز یکی از خالقان سری جیتیای خلق شد. موفقیت نسبی Crackdown 2 باعث شد تا تیم ایکس باکس به فکر تولید نسخه سوم برای کنسول نسل هشتمی خود باشد. مانورهای تبلیغاتی روی Crackdown 3 با استفاده از تکنولوژی ابری، سرورهای آژور مایکروسافت و آن حجم تخریبپذیری اغراق شده در ویدئوهای پیش از عرضه را حتما به خاطر دارید. مواردی که هرگز به کمپین بازی اصلی راه پیدا نکردند و گیمپلی و طراحیهایی که همچنان در روزهای آغازین نسل هفتم باقی مانده بودند. این در حالی بود که بازی چندین و چند سال با تاخیر همراه شده بود. این موارد باعث شد تا Crackdown 3 یک دنباله ضعیف باشد، تا اندازهای که حتی دسترسی آن روی سرویس گیمپس هم باعث جذب مخاطب نشد.
Resident Evil 6 .6
رزیدنت ایول برای سالهاست که به عنوان یک سری بازی ویدویی ترسناک کلاسیک شناخته میشود. فرانچایزی که اما با انتشار نسخههای متفاوت آن کمکم از ریشههای ترس و بقای خود فاصله گرفت. تلاش کپکام برای اکشنتر شدن و عامهپسند بودن ایول تا جایی مجموعه را به مسیر انحرافی کشاند که Resident Evil 6 در متاکریتیک میانگین 60 از 100 را برای خود به ثبت رساند. هر چه قدر از عجیب بودن این عنوان و دور شدن از ماهیت اصلیاش بگوییم کم است. خوشبختانه ناشر از تصمیمات بد خود برای این مجموعه آگاه بود و با انتشار نسخه هفتم، یک بار دیگر ایول محبوب را احیا کرد.
Castlevania Lords of Shadow 2 .5
شاید نتوان Castlevania Lords of Shadow را یک عنوان تمام عیار دانست، اما نسخه سال 2010 یک برداشت متفاوت و هیجانانگیز از فرانچایز کلاسیک بود که به راستی روح تازهای در کالبد بیجاناش دمید. در حالی که همه چیز خوب پیش میرفت و طرفداران به تیم جدید مسئول فرانچایز، مرکوری استیم امیدهای زیادی بسته بودند، نسخه دوم معرفی شد. عنوانی که در ستینگ، فضایی کاملا متفاوت را انتخاب کرده بود و در گیمپلی تغییراتی بیدلیل را با خود همراه داشت. در حقیقت Castlevania: Lords of Shadow 2 یک نمونه کاملا ناموفق در دست زدن به ترکیب برنده است. مراحل مدرن بازی بیش از حد ضعیف و اعصاب خرد کن بودند. از آن بدتر ماموریتهای مخفی کاری بازی که کیفیت آنها در سطح عناوین سطح پایین PS1 بود. این عوامل دست به دست هم دادند تا Lords of Shadow 2 با وجود همه پتانسیلش در بهترین به اثری متوسط تبدیل شود.
Star Wars: The Force Unleashed 2 .4
یکی از بهترین اکشنهای استاروارز در نسل هفتم کنسولهای خانگی و با پسوند The Force Unleashed عرضه شد. ترکیب دلچسبی از مبارزات، قصهگویی، گرافیکی خیرهکننده و جهانی درخور نام استاروارز. به لطف یک روایت کاملا جدید ، حضور دارث ویدر به عنوان شخصیت قابل بازی مرحله نخست و حضور جورج لوکاس به عنوان مشاور بازی ، The Force Unleashed تبدیل به پرفروش ترین بازی تاریخ مجموعه Star Wars شد. در حالی که برای The Force Unleashed 2 انتظار پیشرفت همه این موارد را داشتیم، جز بحث تکنیکی این دنباله در همه بخشها یک عقبگرد کامل بود. به جای نوآوری، این دنباله تنها در پی تعهد به مجموعه است و نماد کاملی از یک اثر که پتانسیلهای بالقوه را هدر داده. البته بعدها مشخص شد تصمیمات عجیب مدیران لوکاس آرتز و ساخت بازی در مدت زمان تنها 11 ماه باعث هدر رفتن پتانسیل Force Unleashed 2 شده بود.
Ninja Gaiden 3 .3
اینکه نینجا گایدن در نسخه سوم نسبت به قبل 30 امتیاز در میانگین متاکریتیک افت داشت، خود گویای عمق فاجعه است. برای اولین بار در تاریخ فرانچایز و در ساخت Ninja Gaiden 3 کارگردان اصلی مجموعه تومونوبو ایتاگاکی غایب بود و بسیاری از نقاط عطف سری به طرز نگرانکنندهای حذف شده بودند. ساختار گیمپلی هکانداسلش که روزی در نسخه Black بهترین اکشن تاریخ خوانده میشد در Ninja Gaiden 3 آن قدر رقیق و ساده شده بود که تنها با فشردن بیهدف دکمهها میتوان تمام بازی را پیش برد. روایت گنگ، نویسندگی ضعیف، صداپیشگی ناامیدکننده و طراحی تکراری را به موارد بالا اضافه کنید. از همه بدتر کاهش زیاد خشونت بازی که یکی از ویژگیهای اصلی این مجموعه بود باعث شد نسخه سوم نینجا گایدن فرانچایز را به یک خواب چند ساله فرو ببرد.
Fighting Force 2 .2
Fighting Force یکی از بهترین beat ’em upهای سه بعدی بود که هرچند از منظر هنری چندان موفق نبود اما با فروش 1 میلیون نسخهای به یکی از مهمترین بازیهای سال 1997 تبدیب شد. عنوان Fighting Force 2 اما نتوانست تا مقبولیت قبل را تکرار کند و آن هم به یک دلیل واضح. برخلاف شماره نخست Fighting Force 2 دیگر یک اثر beat ’em up با قابلیت بازی کردن چند نفره نبود و نسخه دوم به یک بازی اکشن سوم شخص تک نفره تبدیل شد. به صورت کلی بازی به جز اسم و شخصیت اصلی آن هیچ شباهت خاصی به شماره نخست خود نداشت. این بازی در نقدها غیرالهام بخش توصیف شد. اثری که به اعتقاد بسیاری کشش نگه داشتن مخاطب پای خود تا انتها را نداشت. در نهایت به دلیل فروش کم و نارضایتی طرفداران اصلی مجموعه، این سری بازی ویدئویی پس از نسخه دوم رسما به پایان رسید و تا امروز دیگر خبری از این مجموعه نیست.
Duke Nukem Forever .1
پس از 15 سال مراحل تولید، Duke Nukem Forever سرانجام در سال 2011 با حضور متمرکز یکی از شخصیتهای نمادین دهه 90 میلادی عرضه شد. در شرایطی که انتظار میرفت شاهد دنبالهای شایسته Duke Nukem 3D باشیم، اما پروسه ساخت وحشتتاک توسعه که باعث شد بازی چندین بار ریبوت شود ، اثر منفی خود را گذاشته بود. سرانجام عرضه بازی همراه بود با شوخیهای کودکانه، گیمپلی تکراری و طراحیهای احمقانه که فرانچایز را به نابودی کشید. اگر حتی برای چند دقیقه این بازی را تجربه کرده باشید، جای تعجب نیست که شما هم، همچون ما Duke Nukem Forever را به عنوان بدترین دنباله تمام دوران بشناسید!