برای شکل گرفتن یک تجربه ایدهآل، دهها و صدها هزار المان مختلف در کنار هم قرار میگیرند تا مخاطب از انجام یک بازی لذت ببرد. این المانها میتوانند به روند بازی، جهانسازی، موسیقی، طراحی و یا هر چیز دیگر مربوط باشند. اما برای بسیاری از آثار سینگل پلیر، همهچیز در نهایت به نقطهای مشخص ختم میشود: پایانبندی. حتما برای شما نیز پیش آمده که عنوانی را تجربه کنید و هنگام دیدن تیتراژ نهایی آن، حسابی بابت نحوه به پایان رسیدن بازی عصبانی یا ناامید شوید. حتی اگر در طول بازی اوقات خوشی را سپری کنید، یک پایانبندی بد همچنان میتواند حس ناخوشایندی را در تجربه کلی شما به وجود بیاورد. امروز قصد داریم با یکدیگر به مرور چنین بازیهایی بپردازیم؛ بازیهایی که پایان بد آنها، در ذهن ما ماندگار شدهاند. با ما و 10 پایانبندی بد در بازیهای ویدئویی همراه باشید.
برای تماشای آیتم ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
Crackdown .10
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، خط داستانی بازی Crackdown چیزی نیست که این سری را با آن به یاد بیاوریم. بازیکن در این عنوان کنترل مامور سازمانی را در دست میگیرد که جهت مقابله با جرم و جنایت، با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته مختلف ابر سربازهایی را ساخته است. هدف اصلی شما در بازی این است که لیدرهای چند گنگ تبهکار را نابود سازید. اما درست پس از انجام اینکار، طی یک کاتسین چند ثانیهای با یک پلات توویست کلیشهای مواجه میشوید: تمام گنگهایی که در طول بازی با آنها در جنگ و جدال بودید، توسط سازمان کنترل میشدند و آدم بدهای حقیقی داستان آنهایی هستند که اعتماد شما را جلب کرده بودند. البته که بازیهایی مانند Crackdown به دنبال روایت داستان عمیقی نیستند و بیشتر بر روی سایر نقاط قوت خود تمرکز دارند، اما نویسندگان میتوانستند برای پایان داستان کمی خلاقانهتر عمل کنند.
Devil May Cry 4 .9
معرفی شخصیت نیرو به عنوان پروتاگونیست جدید سری Devil May Cry و دنبال کردن ماجرای یک شکارچی شیطان جوان، تصمیم هوشمندانهای محسوب میشد. اما کپکام هرگز موفق نشد تا با نسخه چهارم سری، قصه جذابتری را نسبت به نسخه سوم ارائه دهد. علیرغم داشتن یک شروع قدرتمند، بازی Devil May Cry 4 در بخشهای پایانی چندان راضیکننده ظاهر نمیشود. شما پس از طی کردن چندین مراحل تکراری با دانته، باری دیگر در نقش نیرو قرار میگیرید و باس پایانی را به لطف قدرتهای شمشیر یاماتو شکست میدهید. در پایان اما رابطه نیرو و کیریه کاملا سطحی باقی میماند، دانته از لحاظ شخصیتی عمق نسخه قبلی را ندارد و روی هم رفته، با یک عقبگرد طرف هستیم. سازندگان حتی پس از عرضه Devil May Cry 4 تأیید کرده بودند که به دلیل کمبود وقت، محدودیتهایی در روند توسعه بازی به وجود آمد و شاید دلیل اینکه پایانبندی نسخه چهارم چندان حس رضایتبخشی ندارد، همین باشد.
The Order: 1886 .8
شاید بهترین راه برای توصیف بازی The Order: 1886، به کار بردن عبارت «پتانسیل از دست رفته» باشد. یک آی پی جدید که در قرن 19 لندن روایت میشود و بازیکن در آن با گرگینهها و ومپایرها سر و کار دارد، مطمئنا چیزی است که افراد زیادی خواهانش هستند. ابتدا بهنظر میرسید که «اوردر 1886» میتوانست به یک موفقیت بزرگ تبدیل شود، اما بازی در اکثر بخشها در دستیابی به اهدافی که داشت ناکام ماند. ارتباط عاطفی شما با شخصیتهای داستان به مرور کمتر و کمتر میشود و پایانبندی بازی نیز ضربه نهایی را به آن وارد میکند. داستان The Order: 1886 درست در حالی که میخواهد تصویر بزرگتری از جهان بازی را به شما ارائه دهد، به پایان میرسد. با توجه به فروش نهچندان خوب بازی، ساخت یک دنباله نیز تقریبا غیرممکن بهنظر میرسد و بدین ترتیب، احتمالا باید پرونده این اثر را با یک داستان نصفه و نیمه، بسته شده بدانیم.
Resistance 2 .7
سری Resistance مطمئنا یکی از مجموعههای باارزش سونی در نسل هفتم کنسولهای خانگی محسوب میشد؛ اما نحوه پایان یافتن داستان نسخه دوم این سری طرفداران زیادی را ناامید کرد. کشتن یک پروتاگونیست در پایان قصه چیزی است که بارها آن را در مدیومهای مختلف شاهد بودهایم. با اینحال، هنگامی که نویسندگان بخواهند چنین مسیری را برای داستان خود انتخاب کنند، باید از درست انجام دادن و تأثیرگذار بودن آن مطمئن باشند. متأسفانه، این اتفاق در بازی «رزیستنس 2» به سادهترین و سطحیترین شکل ممکن رخ میدهد. شخصیت اصلی داستان پس از اینکه با تمام توان به مبارزه با موجودات بیگانه میپردازد، به یک ویروس فضایی مبتلا میشود و همرزمش در یک کاتسین خشک و خالی، گلولهای را در مغز او خالی میکند.
Borderlands .6
بازی Borderlands خاطرات شیرین بیشماری را برای طرفداران این مجموعه رقم زده است، بهخصوص اگر با دوستان خود به تجربه آن پرداخته باشید. شماره اول سری یک عنوان عظیم بود که از سیستمی جالب برای رندومسازی اسلحهها و متنوع نگه داشتن آنها در طول بازی استفاده میکرد. اما داستان بازی از چه قرار بود؟ بازیکن در جستوجوی یک محفظه باارزش است که سلاحی فوقالعاده قوی را در خود جای داده. با توجه به روند گیمپلی بازی، بهدست آوردن قویترین سلاح در عنوانی مانند بوردرلندز یک انگیزه حسابشده بهشمار میآید و بهشدت وسوسهکننده است. اما هنگامی که باس پایانی را شکست میدهید، میبینید که خبری از یک لوت بزرگ نیست و بازی بهشکل ناامیدکنندهای دست شما را خالی میگذارد. توسعهدهندگان بازی حتی در آن زمان اعلام کرده بودند که انتظار دیدن چنین واکشنهای منفی را برای پایان داستان شماره یک سری نداشتند، اما گیرباکس به طرفداران قول داده بود که به پایانبندی نسخههای بعدی توجه بیشتری خواهد داشت.
Half-Life 2: Episode Two .5
در حالی که بیش از 15 سال از تولد سری Half-Life گذشته، بسیاری از ما هنوز هم به این سری باز میگردیم و دستاوردهای باارزش آن در شیوه روایت یک قصه در بطن گیمپلی را با یکدیگر مرور میکنیم. اما کلیفهنگر منفور اپیزود دوم بازی Half-Life 2 طرفداران را در یک بلاتکلیفی بزرگ رها کرد. در حالی که گوردن فریمن به همراه الکیس ونس در پی حرکت به سمت کشتی تحقیقاتی Borealis هستند، چند Advisor بهطور ناگهانی به شما حمله میکنند و یکی از آنها، ایلای ونس را میکشد. چیزی که باعث ناراحتی طرفداران میشود، این است که ممکن است هیچوقت ادامه داستان را نبینند و این پایان کار هف لایف باشد. هر چند پیش درآمد Half-Life: Alyx انعطاف بیشتری را به داستان اضافه کرد، اما همچنان سوالات زیادی باقی مانده است که شاید هیچوقت پاسخ داده نشوند.
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain .4
نمیتوان منکر این شد که ایده و مفهومی که برای پایانبندی بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain در نظر گرفته شده بود، بر روی کاغذ واقعا جذاب است. بازیکن بدون اینکه خود متوجه شود، دهها و یا صدها ساعت در نقش بدل بیگ باس افسانهای قرار میگیرد و مادر بیس را از نو میسازد. اما در پایان، بیگ باس حقیقی که خود در سایهها پنهان شده به ونوم اسنیک و گیمر فاش میسازد که تمام مدت این شما بودید که جای او را در میدان نبرد پر کردهاید. کوجیما در این پایان به شکل غیرمستقیم از مخاطب بابت آنچه که در تمام این سالها برای شکل دادن افسانه بیگ باس انجام داده، تشکر میکند. اما مشکل اینجاست که همه اینها باعث به وجود آمدن یک تصویر گنگ و مبهم از بیگ باس حقیقی در تایم لاین سری میشود. همچنین بازی پرداخت چندان مناسبی به قوس شخصیتی ونوم اسنیک و روند تبدیل شدن او به یک رهبر شیطانی ندارد. همه اینها باعث میشود پایانبندی شلخته «فانتوم پین» برای بسیاری از طرفداران قدیمی یک ناامیدی بزرگ باشد؛ آن هم در حالی که کوجیما این نسخه را همانند حلقه گمشده سری توصیف میکرد.
Mass Effect 3 .3
سهگانه Mass Effect تا ابد در ذهن و قلب دوستداران بازیهای سای-فای باقی خواهد ماند. استودیوی بایوور در این سری محبوب، داستانی حماسی و جذاب را برای مخاطبان تدارک دیده بود که در نهایت به خلق افسانهای به نام فرمانده شپرد منجر شد. اما هنگامی که زمان پایان یافتن این سهگانه نقش آفرینی فرا رسید، بازیکنان زیادی احساس کردند که بازی Mass Effect 3 در برابر انتخابهای آنها، خیانت بزرگی را انجام داده است. در حقیقت، پایان بازی عواقب اعمالتان را به شما نشان نمیدهد و همین موضوع نیز باعث دلسردی طرفداران زیادی شد. البته بایوور سعی کرد تا با عرضه DLC این مشکل را حل کند، اما به هر حال پایان اوریجینال و بحثبرانگیز شماره سوم همچنان غیر قابل توجیه است.
Rage .2
نمیتوانید در مورد بازی RAGE صحبت کنید و یاد پایانبندی افتضاح آن نیوفتید. پایانی که حتی خود سازندگان بازی نیز مدتها بعد و در کمپین تبلیغاتی نسخه دوم سری، بارها به آن طعنه زدند. همانند بسیاری از مثالهای دیگر از پایانبندیهای ضعیف، داستان «ریج» هم درست زمانی که منتظرید تا جان بگیرد و ماجرای اصلی آن تازه آغاز شود، به پایان میرسد. بازیکن به مرکز تشکیلات آدم بدهای داستان نفوذ میکند و در حالی که آماده است تا با استفاده از آرکهای باقی مانده، ارتشی را برای مقابله با «آتوریتی» (Authority)، آدم بدهای داستان تشکیل دهد، با تیتراژ پایانی روبرو میشود. نسخه دوم نیز که سالها بعد منتشر شد، دردی از پایانبندی ضعیف شماره اول دوا نکرد و یکی از خستهکنندهترین داستانهای پساآخرالزمانی را ارائه داد.
The 3rd Birthday .1
بازی The 3rd Birthday، سومین و آخرین نسخه از سری Parasite Eve است که دو شماره قبلی آن بهواسطه شیوه بهکارگیری المانهای اکشن نقش آفرینی خاص خود در کنار ارائه تجربهای ترسناک، مورد توجه مخاطبان زیادی قرار گرفته بودند. حدود 10 سال پس از عرضه نسخه دوم، استودیوی اسکوئر که هنوز با اینکس ادغام نشده بود، شماره سوم بازی را برای کنسول PSP عرضه کرد. اما تیم سازنده در این نسخه مسیر سوالبرانگیزی را برای داستانی که در نظر داشت، انتخاب کرد. آیا بریا (Aya Brea)، پروتاگونیست شجاعی که از قبل میشناختیم در این نسخه به یک جاذبه جنسی و شخصیتی کاملا شکننده تبدیل شده است. ماجرا وقتی آزاردهنده میشود که در پایان داستان The 3rd Birthday متوجه میشویم شخصیتی که در تمام مدت آن را کنترل کردهایم، در حقیقت خواهر کم سن و سال آیا یعنی ایو (Eve Brea) بوده است. طی مجموعهای از اتفاقات، روح ایو وارد بدن آیا شده و بازی بهطور احمقانهای از شما میخواهد تا با شلیک یک گلوله، پروتاگونیست سری را از بین ببرید. بیراه نیست اگر بگوییم شلیک شدن این گلوله در کنار کشتن آیا بریا، شانس احیای مجموعه Parasite Eve را نیز از بین برد.