بازیهای ویدئویی تاکنون ما را در نقش انواع مختلفی از شخصیتها قرار دادهاند، اما شاید یکی از خاصترین نوع آنها که از دهههای گذشته نیز مشهور بود، شخصیتهایی هستند که در طول بازی هیچگونه دیالوگی ندارد و بدون حرف زدن، هدف خود را دنبال میکنند. قطعا خلق چنین شخصیتهایی دشواری زیادی دارد، چرا که پیش بردن داستان بدون اینکه قهرمان قصه سخنی را بهزبان بیاورد، هنر و تکنیکهای خاصی را میطلبد. مثالهای زیادی از نمونههای شکستخورده این رویکرد برای خلق قهرمان در دنیای بازیها وجود دارد؛ اما اینبار میخواهیم بهسراغ تعدادی از بهترین شخصیتهایی برویم که توانستهاند بدون حرف زدن و در عوض با رفتار و اعمال خود، در ذهن ما ماندگار شوند. با ما همراه شوید.
برای تماشای آیتم ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
10. کورو آتانو
طرفداران ژانر مخفیکاری اول شخص مطمئنا جایگاه ویژهای را برای سری بازی Dishonored قائل هستند. کورو آتانو، پروتاگونیست نسخه اول در شروع داستان خود را در شرایطی میبیند که به قتل ملکه کالدوین متهم شده، در حالی که او به عنوان بادیگارد از ملکه محافظ میکرد. بدین ترتیب، سفر او برای بازپسگیری شرف و احترام خود آغاز میشود. کوروو یک قاتل بامهارت است که میتواند با استفاده از گجتها و قابلیتهای مختلفی در مسیر پیشروی کند، اما در کنار همه این موارد، مطمئنا سکوت مطلق او در طول بازی نقش اساسی را در خلق ابهت و جذبهای که امروز دارد ایفا کرده است. همچنین نمیتوان از طراحی ظاهری جذاب کوروو، مخصوصا ماسک معروفش گذشت.
9. نیو کید
ساخت بازیهای ویدئویی بر اساس فیلم یا سریالهای تلویزیونی محبوب بهطور معمول به پروژههایی تبدیل میشوند که امروز به عنوان شکستی بزرگ از آنها یاد میکنیم. اما آبسیدین انترنیمنت موفق شد تا با بازی South Park: The Stick of Truth یک اثر باکیفیت و وفادار به هویت این مجموعه را خلق کند. شخصیت اصلی بازی با اسمهای مختلفی از جمله «بچه جدیده» یا «آقای عوضی» شناخته میشود و سازندگان بهشکل ماهرانهای از ساکت بودن او برای انجام شوخیهای خلاقانه و جالب استفاده میکنند. در حقیقت، نویسندگی بازی به نحوی است که اگر نیو کید در هنگام این عنوان نقش آفرینی صحبت میکرد، ساختار روایی و تعاملات خندهدار او با سایر شخصیتهای دنیای بازی وارد مسیر متفاوتی میشد و چنین کمدی باکیفیتی را شاهد نبودیم.
8. پروتاگونیست Inside
بازی Inside شما را در نقش پسر بچهای بیدفاع در یک جهان آخرالزمانی و مرده قرار میدهد. پروتاگونیست شجاع و نترس بازی هیچ اسم مشخصی ندارد و معمولا در میان کاربران، بهسادگی با نام پسر بچه خطاب میشود. بازیکن در فضای 2 و نیم بعدی این اثر به حل پازلهای خلاقانه میپردازند که به مرور پیچیده و چالشبرانگیزتر خواهند شد. در همین حین، شخصیت قابل کنترل بازی همانند دیگر ساخته استودیوی پلیدد یعنی بازی Limbo، تا پایان داستان ساکت میماند. او پیراهنی قرمز رنگ بهتن دارد و هر گونه ویژگی صورت انسانهای عادی از چهرهاش حذف شده است. اینساید بدون شک یک کلاس درس برای بهرهگیری صحیح از هنر مینیمالیسم محسوب میشود و میتوان گفت طراحی شخصیت اصلی بازی، در مرکز این موضوع قرار دارد.
7. کلاد
بازی GTA III یک انقلاب بزرگ در بازیهای اپن ورلد مدرن سهبعدی بود که تأثیر آن هنوز هم در دنیای ویدئوگیم آشکار است. در حالی که راکستار در دهههای اخیر برای خلق بازیهای سری GTA از بازیگران و صداپیشگان بزرگی استفاده کرده، اما نسخه سوم شما را در نقش یک شخصیت کاملا ساکت و بدون و دیالوگ قرار میدهد. کلاد یک خلافکار نهچندان باسابقه است که در هنگام انجام سرقت از یک بانک، توسط معشوقهاش به او خیانت میشود. پس از آن، او موفق میشود که حین انتقال به زندان از چنگ قانون فرار کند و اینگونه سفر پر جرم و جنایت کلاد آغاز میگردد. هر چند مکالمههای یکطرفه او و تنها سر تکان دادنش در مقابل دیالوگهای سایر شخصیتهای داستان کمی عجیب بهنظر میرسند، اما از طرف دیگر ساکت بودن کلاود باعث شده تا مخاطبان با پیشینههای مختلف بیشتر از قبل بتواند خود را در نقش این تبهکار قرار دهند.
6. اوری
بازیهای سری Ori همواره بابت برداشت بسیار خوب خود از المانهای مترویدوینیا و طراحی هنری فوقالعاده مورد تحسین قرار میگیرد. اما مشخصا کنترل اوری، شخصیت قابل بازی این عناوین نیز لذت فراوانی را برای مخاطب بهوجود میآورد. او موجودی معصوم و حیوانمانند است که بدون صحبت کردن، احساسات پاک خود را بروز میدهد. سازندگان بهشکل استادانهای موفق شدهاند تا برقراری ارتباط احساسی نزدیک با اوری را نه با دیالوگ، بلکه با انیمیشنهای بیصدا اما پر از حرف را ممکن سازند. بیشک طراحی شخصیت اوری در میان شخصیتهای کلاسیک غیر انسان دنیای ویدئوگیم، یکی از دستاوردهای باارزش در نسل هشتم بهشمار میآید؛ آن هم در دورهای که خلق چنین شخصیتهایی چندان همانند گذشته رواج چندانی ندارد.
5. کرش بندیکوت
هنگامی که مجموعه Crash Bandicoot برای اولین بار به مخاطبان معرفی شد، ناتی داگ به المانی نیاز داشت تا از طریق آن بتواند بازیکنان را با دنیای پر رزق و برگ و جذاب بازی آشنا کند. خب، برای چنین چیزی نیاز نیست به راه دوری برویم، چرا که کرش به عنوان شخصیت اصلی، بهخوبی دنیای پر از هرج و مرجی که بازیکنان با آن مواجهند را بازتاب میدهد. هر چند سایر شخصیتهای مهم سری دارای دیالوگ هستند، اما کرش در ماجراجوییهای خود حرفی بهزبان نمیآورد. اما بر خلاف بسیاری از شخصیتهای ساکت حاضر در لیست، کرش با وجود صحبت نکردن بهراحتی احساسات خود را با حرکات بدن و حالتهای چهره مختلف بروز میدهد.
4. شل
بازیهای Portal دستاوردهایی هستند که به ما نشان میدهند پیاده کردن چه نوع ایدههای جاهطلبانهای در مدیوم ویدئوگیم ممکن است. این سری شما را در نقش شخصیتی بهنام شل قرار میدهد که انواع و اقسام چالشهای مغزآبکن را پشت سر میگذارد. تستهای قرار گرفته مقابل شل، حد نهایت تواناییهای ذهنی و فیزیکی او را میسنجند. اما پروتاگونیست سری پورتال در حین پیشروی در آزمایشگاه اپرچر (Aperture) بدون یک کلمه حرف زدن کار خود را انجام میدهد. شل شخصیت و پیشینه داستانی پرجزئیاتی ندارد و بازیکنان در حقیقت با ارتباطی که به عنوان پلیر با او برقرار کردهاند، جذب او میشوند. به گفته نویسندگان شل توانایی صحبت کردن را دارد، اما او ترجیح میدهد اینکار را انجام ندهد. البته که با توجه به قرار گرفتنش در میان روباتهایی که رفتار چندان خوبی با او ندارند، چنین چیزی منطقی بهنظر میرسد. حتی هوش مصنوعی GLaDOS نیز در بخشی از بازی، بابت کمحرف بودن او کلافه میشود و شل را «دیوانهی بیصدای خطرناک» خطاب میکند.
3. لینک
یکی از نمادینترین قهرمانهای دنیای بازیها، شخصیتی ساکت است که هیچگونه نیازی به صحبت کردن ندارد. مطمئنا طراحی شخصیت لینک و خلق او بهصورت یک پروتاگونیست ساکت، انتخابیست که سازندگان با در نظر گرفتن بازیکن و همسو کردن آن با قهرمان بازیهای The Legend of Zelda انجام دادهاند. بازیکن در تمام ماجراجوییهای لینک برای نجات دنیا و پرنسس زلدا احساس حضور زندهای دارد و ساکت بودن او، نقش بزرگی را در ایجاد چنین حسی در مخاطب ایجاد میکند. در حقیقت، با صحبت کردن چنین ایده و مفهومی از بین میرود و معنای خود را از دست میدهد.
2. دوومگای
شاید امروز شنیدن اسم دوومگای همه ما را بهیاد سلاخی کردن شیاطین به روشهای وحشیانه و البته لذتبخش بیاندازد، اما بد نیست به زمانی برگردیم که او به عنوان انسانی عادی و یکی از اعضای سازمان «مارین»، طی حوادثی در خارج از جو زمین و در قمر فوبوس، نزدیکترین قمر به سیاره مریخ گرفتار شد. دوومگای در سالهای اخیر با نامهای مختلفی مانند دووم اسلیر، هلواکر و یا آنچیند پرداتور خطاب شده است. اما مهم نیست دوومگای را با چه نامی صدا میکنید، او بدون شک یکی از بزرگترین پروتاگونیستهای ساکت دنیای بازیها و شوترهاست که یک تعریف واقعی برای مفهوم «عمل کردن بالاتر از حرف زدن است» محسوب میشود. همچنین او از معدود شخصیتهایی است که بابت ساکت بودن خود در سری DOOM دلیل داستانی دارد، چرا که پس از رخ دادن همه این اتفاقات، دوومگای سلامت روانی خود را از دست داده است.
1. گوردن فریمن
هنوز هم پس از سالها خبری از ساخته شدن هف لایف 3 به گوش نمیرسد، اما این موضوع باعث نشده تا گوردن فریمن و اهرم معروفش از یاد طرفداران برود. فیزیکدان محبوب طرفداران ویدئوگیم، دنیا را از خطرناکترین تهدیدها نجات میدهد و در طول سری Half-Life یک بار هم صحبت نمیکند. این یک تصمیم هوشمندانه از طرف ولو بود، چرا که از این طریق بازیکنان واقعا چنین احساسی دارند که NPCها مستقیما با آنها صحبت میکنند و خود آنها در حال تعامل با محیط هستند. نتیجه این تصمیم، ارائه شدن یک تجربه بیادماندنی و ماندگار شد که بازیکن در آن بهراحتی میتواند خود را جای گوردن فریمن قرار دهد؛ یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، به خود فریمن تبدیل شود.