چیزهایی در این دنیا هستند که ارزش مبارزه را دارند؛ خانواده، عدالت، شرف که همه برای رقم زدن آیندهای بهتر انجام میگیرند. اما گاهی پیدا میشود فردی که برای گذشتهاش مبارزه میکند، گذشتهای که حتی به خاطر هم نمیآورد و سوالهای بیپاسخ فراوانی که در خواب نیز وی را رها نمیکند؛ “من کی هستم!؟ کجا هستم؟ این احساس نفرت از بدیها از کجا سرچشمه میگیرد؟” و هزاران سوال بی پاسخ دیگر که باید پاسخش را در پس غروب خورشید و شبگردیهای پرخطر بیابد؛ آنها همه چیزش را نابود کردند، حتی هویتش را اما اکنون جنایت دشمن جدیدی دارد و عدالت، چهرهای جدید.
یکی از هیجان انگیزترین پروژههای ساخت بازی در داخل کشور بالاخره منتشر شد. هیجان انگیز از این بابت که شبگرد به عنوان نخستین بازی نوآر ایرانی شناخته میشود و نخستین بازی است که تا این حد به بخش داستان و روایت آن بها داده است. خوشبختانه نتیجه کار کاملا رضایت بخش از آب درآمده است. شبگرد داستان پلیسی است که در گیر و دار انجام وظیفه، وارد بازی وحشتناکی میشود که در این راه همه چیزش را از دست میدهد، از جمله حافظهاش. حال او باید با پیگیری سرنخهایی هر چند بی اهمیت و نامطمئن، پی به راز پشت پرده فراموشیاش ببرد. داستان در نگاه اول شاید چندان اورجینال به نظر نیاید. بارها در انواع مختلف رسانه این نوع داستانها رو شنیدهایم اما چیزی که شبگرد را متفاوت میکند روایت جذاب و دیالوگهایی است که پشت هر کدام از آنها مدتها فکر شده است. دیالوگنویسی در شبگرد از سطح سایر بازیهای ایرانی چندین پله بالاتر است و در کنار صداپیشگی حرفهای شخصیتهای بازی، این بخش را به ارزشمندترین بخش بازی تبدیل کرده است و یک قدم رو به جلو و یک الگو برای کلیه بازیهای داخلی محسوب میشود. هرچند بخش داستانی بازی عاری از مشکلات نیست؛ مشکل اصلی داستان، عدم انسجام و درهم ریختگی روایت داستان است که به لطف کاتسینهای مهیج و خوب، جذابیت خود را حفظ کرده است. فصل بندی بودن داستان نیز نه تنها کمکی به حفظ انسجام داستان نمیکند بلکه کمی هم باعث غیر منطقی شدن ارتباط داستانی مراحل شده است. از طرفی معرفی Villainهای بازی که به سبکی نو و جالب انجام میپذیرد، بر ارزشهای این بخش میافزاید.
در میان نمونههای جهانی، اکثر بازیهای نوآر به صورت سوم شخص دنبال میشوند؛ شبگرد نیز از این قائده مستثنی نیست. با پیشرفتهایی که در نسل هفتم در سبک شوتر سومشخص انجام گرفت، محبوبیت و همین طور کیفیت این نوع بازیها با عرضه سری بازیهای Gears of War به شدت افزایش یافت و رفته رفته تعداد بازیهای این ژانر رشد قابل توجهی پیدا کردند. اساس گیمپلی شبگرد نیز بر پایه همین استانداردهایی است که در سایر بازیهای این سبک شاهد آن هستیم که مهمترین آن کاورگیری است. تقریبا میتوان گفت بدون استفاده از جان پناه، امکان اتمام بازی وجود ندارد. طراحی مراحل نیز به گونهای است که شما را وادار به استفاده از جان پناه میکند و در جای جای محیط شاهد مکانهایی برای پناه گرفتن خواهید بود. سیستم انتقال بین کاورها نیز برای راحتی حرکت و شناور بودن شوتر بازی تعبیه شده است که با یک کلید میتوانید از یک کاور به کاور دیگر بروید. هم چنین به دلیل وجود تخریب پذیری در محیط و اشیای داخل محیط، کاور همیشه جای مطمئنی برای شما نخواهد بود و باید مدام حواستان به تعویض کاور باشد تا کشته نشوید. در مواقع حساس نیز میتوانید روی سیستم نشانه گذاری بازی، چیزی شبیه به Hitman: Absolution حساب کنید. در این حالت با فشردن کلید Q بازی وارد حالت آهسته شده و شما با نشانه گذاری دشمنها میتوانید بعد از خارج شدن از حالت آهسته، دشمنان را در یک آن از بین ببرید. این قابلیت، در مواقعی که تحت محاصره یا زیر آتش تعداد زیادی از دشمنان قرار دارید، بسیار موثر است.
از هوش مصنوعی بازی نمیتوان به عنوان نکته قوت یاد کرد ولی به گونهای است که به تجربه بازی لطمه وارد نمیکند. دشمنها در هیچ کجای بازی شما را سورپرایز نمیکنند و با اندکی پیشروی در بازی میتوانید تمامی حرکاتشان را پیشبینی کنید. آنها به خوبی از کاورها و موانع موجود در بازی استفاده میکنند و هدفهای آسانی برایتان نخواهند بود ولی در عین حال چالش بزرگی نیز نیستند. اما این بخش تیراندازی بازی است که نقطه قوت گیمپلی شبگرد است. تیراندازی در بازی دقیقا حس یک شوتر با کیفیت را به بازیکن منتقل میکند. وقتی شلیک میکنید، حس لگد اسلحه و حس برخورد گلوله به دشمن را به خوبی حس میکنید. هر اسلحه، حس خاص خود را دارد و شلیک با اسلحههای مختلف به هیچ وجه شبیه به هم نیست. این عوامل در کنار روان بودن استفاده از کاور و حس تعلیق بوجود آمده ناشی از امن نبودن کاور، تنوع مناسب اسلحههای بازی (هر چند کمبود نارنجک و مواد منفجره به عنوان اسلحه احساس میشود) و انیمیشنهای زنده و پویای شخصیت اصلی و سایر دشمنان باعث میشود که با یک شوتر استاندارد و لذت بخش روبرو باشیم.
با این حال مشکلات ریزی که در بطن گیمپلی بازی وجود دارد، کمی از ارزشهای این بخش کاسته است. مشکلاتی نظیر زمان بارگذاری طولانی، سیستم Auto Save نه چندان کارآمد، باگهای متعدد و محدودیتهای کنترلی. مهمتر از همه، کمبودهای ریز و حساس در گیمپلی و کنترل بازی که در نگاه اول شاید چندان مهم نباشد ولی در حین بازی کردن، کمبود آنها به شدت حس میشود و از لذت شوتر بازی میکاهد. خوشبختانه اکثر این مشکلات از کمبود تجربه کافی نشات میگیرد. خیلی از این مشکلات، قابل پیشبینی نیستند و تا زمانی که با آنها برخورد صورت نگرفته، حتی مشکل هم تلقی نمیشوند اما بعد از تجربه کافی و برخورد با موقعیتهایی که ممکن است برای تنها عده کمی رخ دهد، این مشکلات خود را نمایان میکنند. امیدوارانه در ساختههای بعدی سازندگان، شاهد رفع و رجوع این مشکلات خواهیم بود.
یکی از اساسیترین و اثرگذارترین تصمیمات قبل از شروع به ساخت یک بازی، انتخاب انجینی مناسب است که به نسبت امکاناتی که در اختیار سازنده قرار میدهد، کار با آن نیز ساده باشد. انتخاب UDK توسط پردیسگیم یک انتخاب هوشمندانه بود و نتیجه کار نیز دیدنی است. شبگرد یکی از پیشرفتهترین و چشمنوازترین جلوههای بصری را بین بازیهای مستقل دنیا دارد و از این حیث، چند سطح بالاتر از سایر ساختههای داخلی کشور تا به امروز محسوب میشود. انیمیشنهای نرم و روان، نورپردازی پیشرفته و دیدنی، توجه بسیار خوب به جزییات محیط، تخریب پذیری مناسب، بافتهای با کیفیت شخصیت اصلی و مجموعهای از Post Processing Effectهای روز دنیا، تنها بخشی از محسنات بصری شبگرد است. شبگرد از دید هنری نیز بسیار مبهوت کننده است. مرحله پایانی بازی در زیر بارش باران و نور نئونهای کارخانه متروکه، یکی از به یاد ماندنیترین مراحل بازی را رقم میزند. اما با تمام این تفاسیر نمیتوان از Optimize بسیار بد بازی چشم پوشی کرد. بازی حتی روی سیستمهای نسبتا قوی نیز بر روی بالاترین تنظیمات، فریم دهی حداقل (30 فریم بر ثانیه) را ندارد. هر چند در محیطهای بسته میتوان به این فریم و گاهی بیشتر رسید ولی در مورد فضاهای باز و یا زمانی که تعداد دشمنها و شلیکها و انفجارها افزایش میابد، با افت فریم شدید مواجه هستیم. حال اگر تعداد منابع نور افزایش یابد، عملا بازی کردن غیر ممکن میشود!
همانطور که در ابتدای نقد نیز گفتیم، شبگرد از نظر دوبله حرفهایترین کار داخل کشور محسوب میشود. صداپیشهها کار خود را در مورد تک تک شخصیتهای اصلی به خوبی انجام دادهاند. حتی کار صداپیشه نسخههای جهانی بازی نیز قابل تحسین است. موسیقی بازی و صداگذاریهای آن نیز همه در جهت انتقال حس خاکستری و پریشان بازی به بازیکن بوده و کاملا هم سو با اتمسفر نوآر بازی است. حس شدن برخورد تک تک قطرات باران با زمین گِلی، صدای غرش آسمان و رعد و برق و حتی مونولوگهای شبگرد، همه و همه در القای این اتمسفر منحصر به فرد تاثیرگذار هستند.
شبگرد از زمان معرفی تا آخرین لحظه عرضه خود را به عنوان اولین بازی نوآر ایرانی معرفی کرد. اکنون بعد از عرضه میتوان گفت که سازندگان به قول خود عمل کردهاند. اکثر قسمتهای مختلف بازی، از داستان، دیالوگنویسی و جلوههای گرافیکی بازی گرفته تا طراحیها، معماریها و موسیقی بازی در خدمت جامه عمل پوشاندن به این ادعا هستند. هر چند نمیتوان از مشکلات ریز بازی که بالاتر اشاره شد چشم پوشی کرد، اما ارائه یک گیمپلی لذتبخش و شوتر استاندارد که در هر مرحله شاهد پیشرفت تمام عناصر گیمپلی هستیم، باعث میشود بازیکن از بازی کردن شبگرد به هیچ عنوان پشیمان نشود. شبگرد، یکی از تجربیات منحصر به فردی است که هر شخص در صورت امکان باید حتما آن را امتحان کند.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: شوتر لذت بخش و استانداردکاتسینهای مهیج و دیدنیدوبله حرفهایموسیقی همسو با جو بازینقاط ضعف:زمان بارگذاری طولانیOptimize بسیار بد حتی روی سیستمهای نسبتا قویعدم انسجام و درهم ریختگی روایت داستان