تعداد RPG سازان این صنعت که همواره آثار شایستهای را عرضه کردهاند، به انگشتان یک دست هم نمیرسد. در حالی که سری The Elder Scrolls بی رقیب میتازند و امپراطوری خود را بیش از پیش در این سبک تثبیت میکنند، سازندگان جاهطلبی چون Bioware تلاش میکنند با دست زدن به خلاقیتهای ریز و درشت و خلق زیرشاخههای متنوع همچون Action-RPG، خود را بالاتر از غولی چون Bethseda مطرح کنند. ولی در میان این رقابت تنگاتنگ استودیوهای غربی، مطمئنا جای یک سازنده شرقی و ترجیحا ژاپنی خالی بود تا با هنر خاص و منحصر بفرد شرقی، عنوانی درخور توجه عرضه کند. انتظار برای چنین عنوانی ادامه داشت تا اینکه کپکام در همایش Captivate 2010 از عنوان جدید خود در سبک Action-RPG پرده برداشت. Dragon’s Dogma یک معجون خوش رنگ و لعاب است. معجونی سلیقهای که بخاطر RPG نبودنش سرزنش، و بخاطر ترکیب خوب گیمپلیش ستایش خواهد شد.
انتظارات اولیه از یک عنوان نقشآفرینی، داستان پرکشش و فوقالعادهای است که بتواند به کمک آن بازیکنان را مجذوب خود کند. سپس دنیایی اسرارآمیز که چیزهای زیادی را برای کشف کردن در دل خود مخفی کند. بدون مقدمه چینی باید گفت DD داستان خوبی ندارد. گرچه نویسنده سعی داشته با اتفاقات ناگهانی شما را برای ادامه بازی تشویق کند، اما این حوادث غیرمنتظره و به اصطلاح سورپرایزها کاملا بیمورد هستند و در ادامه داستان، توضیحی برای آنها ارائه نمیشود و این روند تا لحظات پایانی بازی ادامه دارد. ثمره اینها، پایانهای غیر منتظره و نا معقولی میباشد که با انتخابهای شما در طول داستان ایجاد میشود. DD شروع خوب و پایانی خوب دارد، ولی حد فاصل این شروع و پایان، محتوای چندانی را در خود ندارد و همین مطمئنا برای افراد زیادی خصوصا آنهایی که به قصد تجربهای حماسی و شورانگیز به سمت بازیهای نقشآفرینی میروند، ملالاور خواهد بود. شاید تمرکز بیش از حد کپکام بر روی گیمپلی، باعث کمکاری آنها بر روی بخشهای دیگر شده است.
حرف از کم کاری شد. مطمئنا با شنیدن این کلمه به یاد بخش گرافیکی بازی خواهید افتاد. DD یکی از پر اشکالترین بازیهای کپکام از بعد گرافیکی است، مشکلات عدیده در بخش فنی این بازی مطمئنا بر تجربه بازیکن نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت. گاهی پیش میآید که پس از طی کردن مسافتی طولانی، هیچ اثری از فردی که قرار است ماموریت را به شما واگذار کند، نبینید! که البته پس از چند ثانیه آن شخص از غیب ظاهر خواهد شد! ! یا هنگامی که در حال مبارزه هستید دشمنان نامرئی به شما حمله میکنند و شما آنها را تا لحظه مرگ مشاهده نمیکنید. این مسئله بیشتر زمانی به چشم میآید که هنگام مبارزه با یک کایمرای غول پیکر، سر مار غیب میشود و شما اصلا آن را نمیبینید تابه حملاتش جاخالی دهید. یا درحالی که با Pawn خود مسیری را طی میکنید، یکی از آنها به سمت دشمنی نامرئی هجوم می برد.
گاهی دامنه این مشکلات گستردهتر میشود و شما را مجبور به بارگزاری آخرین Save خود میکند. حتی هنگام مبارزه با باسها ممکن است بازی برای چند ثانیه تا چند دقیقه فریز شود و شما را از ادامه مبارزه محروم کند. البته بخشی از این مشکلات با نصب کردن بازی بر روی هاد کنسول کاهش مییابد. در کنار مشکلات گرافیکی، نور پردازی بازی نیز اصلا خوب کار نشده و افکتهای مختلف نور به سادهترین شکل ممکن در این بازی پیادهسازی شدهاند. سایهها لبه دار هستند و در طولانی مدت موجب خستگی چشمان خواهند شد. مشکلات زیادی هم در مدل پردازی شخصیتها وجود دارد. از طرفی سلاحها و شخصیتها از بدن شما عبور میکنند. مشاهده این مسئله در عنوان سال 2012 بسیار تعجب برانگیز است. با این حال انیمیشنهای بازی بسیار ستودنی هستند. حتی باسها و دشمنان بازی نیز انیمیشنهای مخصوص به خود را دارند. طراحیهای هنری نیز دومین ویژگی بارز بخش گرافیکی میباشد و بیاغراق باید گفت DD یکی از 10 بازی برتر این نسل در این زمینه است. نمیتوان این مسئله را کتمان کرد که دنیای اصلی بازی وام گرفته و یک کپی مناسب از آثار جان تالکین است، اما مطمئنا شما تابحال چنین موجودات منحصر بفردی را ندیدهاید. کایمرایی که بدنش از یک مار، شیر و بز تشکیل شده است و چنان به یکدیگر چسبیدهاند که هرکدامشان میتوانند ضربات مرگباری بر شما وارد کنند. این مسئله برای همه باسهای بازی صادق است. شما در طول بازی با دهها نوع مختلف دشمن روبرو خواهید شد که هر کدام طراحی منحصر بفرد خود را دارند. رنگهای شاد و زندهای که در محیط به کار رفته نیز به هرچه زیباتر شدن دنیای بازی کمک میکنند.
در ابتدا میتوانید از بین سه کلاس مختلف، یکی از آنها را انتخاب کنید. البته با پیشروی در بازی و جمعآوری Rift Crystals ها، توانایی تغییر کلاس خود را خواهید داشت و در ادامه کلاسهای بیشتری با قابلیتهای متنوع تری قابل انتخاب خواهند بود. بازی از 3 کلاس Basic تشکیل شده است. Fighter: ضربات آنها از فواصل نزدیک بسیار مرگبار است و میتوانند از سپر و شمشیر استفاده کنند. قدرت تهاجمی آنها بسیار بالا است. Strider: مهارت زیادی در استفاده از تیر و کمان دارند و با خنجر کوچکی در فواصل نزدیک به استقبال دشمنان میروند. مهارتشان در مبارزه با دشمنان در فاصلههای دورتر است. Mage: همانطور که از نامش پیداست سلاح اصلیش جادو میباشد و میتواند حتی هم تیمیهایش را درمان کند. او یک برگ برنده در مواقع حساس رویارویی با دشمنان سرسخت میباشد. سه کلاسAdvanced نیز وجود دارند که در واقع همان کلاسهای Basic با امکانات بیشتر هستند. Warrior: مبارز قدرتمندی که میتواند از دو شمشیر بصورت همزمان استفاده کند. Ranger: همان نسخه بهبود یافته Strider میباشد که میتواند از یک تیر و کمان بسیار بلند استفاده کند. تیرهای او آسیب زیادی به دشمن میزند و توانایی از بین بردن دشمنان با یک تیر را نیز دارد. Mage Sorcerer: جادوگر خطرناکتری که جادوهایش آسیب بیشتری بر دشمنان وارد میکند. البته سه کلاس Hybrid Advance نیز در بازی وجود دارد که از ترکیب 6 کلاس قبلی تشکیل میشوند. همین ترکیب Classها باعث میشود تا بازی تا حدودی جذاب شود.
برای اینکه بتوانید کلاسهای Hybrid Advance را باز کنید باید پیشنیاز آنها یعنی کلاسهای Basic را باز کرده و سپس به اندازه کافی Rift Crystal جمع کنید. همانطور که پیشتر اشاره کردیم، هر کلاس دارای سلاحهای مخصوصی میباشد که این مسئله تاثیر زیادی بر روی مبارزات بازی دارد و باعث میشود هر کلاس تجربه منحصر بفردتری را به همراه داشته باشد. اما در Hybrid Advance ها ماجرا فرق میکند و شما میتوانید مثلا بصورت همزمان شمشیر و جادو داشته باشید و ضربات قدرتمندی به دشمنان وارد کنید. اما قابلیتهای ویژهای در بازی با نام Augments وجود دارد که میتوانید با خریداری آنها صاحب قدرتهای ویژهای شوید و حتی با تغییر کلاس هم آنها را حفظ کنید. یکی از قابلیتهای بد بازی Auto-Targeting است که برای بعضی از کلاسها بصورت اتوماتیک وجود دارد. این قابلیت باعث میشود شما به منطقه خاصی از مبارزه محدود شوید و نتوانید تسلط کاملی بر مبارزه پیدا کنید.
سیستمی که کپکام پیش از عرضه بازی مانور زیادی روی آن میداد Pawn بود. به دلیل اتفاقاتی که در ابتدای بازی میافتد، شخصیت اصلی بازی متوجه میشود که میتواند با کمک نیروهای فراطبیعی، انسانهایی را از دنیایی دیگر به نام Rift، احضار کند تا به کمک آنها در دنیای بازی به کاوش بپردازد و با دشمنان مبارزه کند. این انسانها Pawn نام دارند و تعداد آنها به سه نفر میرسد. یکی از آنها کاملااجباری است که میتوانید او را همانند کاراکتر خودتان شخصی سازی بکنید؛ ولی میتوانید دو نفر دیگر را کاملا به صورت اختیاری داشته باشید. آن دو نفر حتی میتوانند در سطح بالاتری نسبت به شما باشند و این به آسانتر شدن بیشتر مبارزات کمک میکند. در حالت آنلاین این دو Pawn اضافه را میتوانید از دوستانتان نیز بگیرید؛ Pawnهایی که خود بازیکنان آنها را شخصی سازی کرده و حالا در اختیار دیگران قرار دادهاند. در مواقع حساس میتوانید به Pawnها دستورات متفاوتی بدهید تا مبارزات را به سود خودتان به اتمام برسانید. مثلا هنگامی که یک گریفین را زمین گیر کردهاید، به آنها دستور میدهید که به او حمله و کارش را یکسره کنند. هنگامی که در نابودی باسها و یا حتی دشمنان ساده به مشکل برخوردهاید، آنها راه حل مبارزه با آنها را با صدای بلند به شما میگویند و نقاط مورد نظر را با هالهای سفید مشخص میکنند. همانگونه که قابلیتهای خود را در طول بازی افزایش میدهید میتوانید این کار را برای Pawn اصلی خودتان هم انجام دهید. این مسئله قدرت تیمی شما را بطور محسوسی افزایش خواهد داد و در لولهای بالاتر شکست ناپذیرتر خواهید شد. بازی دارای باس فایتهای متعدد و گوناگونی است و از این نظر بازی شباهتی هرچند اندک به SoTC دارد. هرکدام از باسها راه و روش مخصوصی برای از بین رفتن میطلبند و در این میان حضور Pawnها هم میتواند کمک شایستهای در این امر بکند.
تنها دلیلی که باعث شد DD تبدیل به یک بازی کاملی نشود، بیتجربگی کپکام در ساخت بازیهای RPG بود، وگرنه پتانسیل این معجون خوش رنگ و لعاب کپکام مطمئنا بیشتر از این حرفهاست. شاید نسخه دوم بتواند کمکاریهای این شماره را جبران کند و این بازی را به یک فرنچایز ارزشمند برای کپکام تبدیل کند. به هر دلیلی DD در نگاه اول یک عنوان نصفه و نیمه بنظر میرسد که پیش از زمان مقرر عرضه شده است. البته نباید فراموش کنیم که تجربه کردن این عنوان نصفه و نیمه برای یکبار هم خالی از لطف نخواهد بود.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: باس فایت های جذاب بهترین قسمت ها از بهترین بازیها! محیط بازی زیباستنقاط ضعف:گرافیک بازی از بعد فنی،فاجعه است! سبک بازی RPG را یدک میکشد ولی،ارکان اصلی آن را در اختیار ندارد داستان کم افت و خیز که در شان یک بازی نقش آفرینی نیست