تقلید کورکورانه ممکن است از مخربترین مسیرهایی باشد که میتوان طی کرد اما آیا نتیجهی تقلید همیشه تاسف برانگیز و ناخوشایند است؟ مزاحم خواب عمیق سگهای هنگ کنگ میشویم تا بلکه جواب این سوالمان را از دست و پنجهی آنها بیرون بکشیم. Sleeping Dogs، عنوانی ساختهی استودیوی United Front Games است که در ابتدا با نام True Crime: Hong Kong معرفی شد، پس از کشمکشهای بسیار Activision امتیازش را واگذار کرد و Square Enix نشر آن را بر عهده گرفت.
ماجرا با یک تعقیب و گریز نفسگیر در کوچه پس کوچههای هنگ کنگ آغاز میشود و علیالحساب بگوییم که دویدن در این بازی کم جوگیرکننده نیست! شما در نقش وی شن (Wei Shen)، یک افسر پلیس ورزیده قصد فرار از چنگ پلیس دارید ولی از قضا دستگیر می شوید. حالا چرا از فرمان پلیس سرپیچی می کنید در حالی که خود یکی از همانها هستید؟ چون برای جلب اعتماد گروه Sun On Yee دست به هر کاری حتی آدمکشی هم میزنید.
گروه Sun On Yee عظیم ترین باند خلاف کاری هنگ کنگ است و با در دست داشتن نبض تمامی جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هنگ کنگ در آن واحد میتواند جریان شهر را فلج کند. داستان با وقایعی که برای افسر شن در راه نفوذ به این خاندان رخ میدهد، ادامه پیدا می کند. تدریجا شیرازهی داستان شکل میگیرد و وی شن سفر خود را پیش رو میگیرد. وی بعد از مدتی سکونت در آمریکا به هنگ کنگ بازگشته و به نیروی پلیس میپیوندد تا به اهداف انتقامجویانهی خودش برسد تا فرمول کلیشهای و بسیار متداول بیشتر داستانها تکرار شود. البته نوع روایت ماجرا بد نیست و کم و بیش جذابیت دارد که از این جهت بار محتوایی داستان را هم نوع روایت به دوش میکشد. در طول بازی وی به شخصیتهای متعددی از اقشار مختلف جامعه بر میخورد؛ از پندرو (Pendrew)، مافوقش گرفته تا رئیس بزرگ Sun On Yee، آنکل پو (Uncle Po) و از پیر زنی سلاخ تا دختر خوش بر و روی تازه فارغالتحصیل شدهی امریکایی. برخی اهمال کاریها از همین ابتدای کار مشخص میشوند. وقتی وی با آماندا (ایمی)، همین دانشجوی مذکور آشنا می شود آماندا قول تماس دوباره به او میدهد. همینجا تضمین میکنم که بیش از حد انتظار نکشید چون با متر کردن خیابانها حتی تا اتمام بازی، او خبری از شما نمیگیرد و خودتان باید دست به کار شوید. کم نیستند این جور شخصیتهایی که یکباره وارد بازی می شوند و یکباره هم از آن خارج می شوند. علاوه بر اشخاصی که بر روند داستان تاثیر گذارند مردم عادی هم در بازی حضوری -هر چند بی تاثیر- دارند که بجز طراحی بد و قیافههای زشت خود، چیزی برای جلب توجه ارایه نمیکنند.اگر بخواهیم به عمدهترین مشکل Sleeping Dogs اشاره کنیم قطعا عدم وجود نوآوری، به ما دهنکجی خواهد کرد. اگر تکههای پازل بازی را از هم جدا کنیم و تک به تک زیر ذرهبین ببریم، در مییابیم که تقریبا هیچکدام از این تکهها عالی و درجه یک نیستند و اکثرا دنبالهروی سایر بازیها هستند. اما بیایید این پازل را تکمیل کنیم و تکهها را کنار هم بگذاریم، نتیجه این میشود که خیلی خوب و به سادگی به هم چفت میشوند و بازی لذت بخشی را رقم میزنند. مبارزات به دو بخش تقسیم میشوند: تن به تن و با سلاح گرم. شاید بیشترین بخش بازی که چشمها به آن دوخته شده بود همین بخش مبارزههای تن به تن باشد. قبل از عرضه نمایشهایی از این قسمت داده شد که انتظارات را خیلی بالا برد. بازی در هنگ کنگ به وقوع میپیوندد، مردم چشمهای کشیده دارند، گانگسترها شهر را تسخیر کردهاند و شما یک آدم عضلانی زخمخوردهاید، با این اوصاف چه چیزی غیر از بروسلی و خشم اژدهاییش میتوان در نظر داشت؟ متاسفانه این خواسته برآورده نمیشود و با سیستم مبارزهای مشابه سری Batman رو به رو هستیم که حتی همان هم به خوبی تمام پیاده سازی نشده است. با این وجود درگیریهای تن به تن از غریب به اتفاق بازیهای Open-World گستردهتر و جذابتر است. شاید بدیع نباشد ولی خوشدستی آن باعث میشود که به این زودیها کسلکننده نشود. محیط و اشیای موجود در آن، کار شما را در مبارزات آسانتر میکنند و خشونت درگیریها را دو چندان میکند. میتوانید کرکرهی مغازهای را روی جوارح یکی از دشمنان فرود بیاورید، سر حریف را روی دستگاه بُرش میلگرد بگیرید، به قلابهای سلاخخانه آویزان بکنید و یا اگر خیلی دلرحم هستید یکی را درست روی تیغههای پوست ماهی شمشیری بیندازید. از سلاحهای سرد هم میتوانید استفاده کنید؛ این سلاحها گرچه تنوع بیشتری به ضربات میبخشند اما دوام چندانی ندارند. سلاح گرم را دائم نمیتوانید حمل کنید ولی خیلی اوقات باید از آن بهره ببرید. سیستم تیراندازی مقادیر متنابهی به John Woo’s Stranglehold شباهت دارد و در حالت Slow Motion این شباهت بیشتر میشود. تعداد اسلحهها در این زمینه هم محدود است و شاید به زحمت تنوعشان به تعداد انگشتان یک دست برسد.
دویدن و پریدن روی پشتبامها و حرکات بدلکاری از عناصر همیشه در صحنهی Sleeping Dogs است. انیمیشنهای این حرکات، نرم و روان ساخته شده و از این رو دزد و پلیسبازی هیجانانگیز است. هر چند اگر سازندگان، دستی به دوربین بازی میکشیدند تا هنگام دویدن لرزشی آهسته و مداوم داشته باشد امکان داشت که این شاخصه به عنصری عالی در بازی تبدیل بشود. عنصری که در Sleeping Dogs یک سر و گردن بالاتر از سایر عناصر قرار میگیرد رانندگی است. رانندگی سیستمی کاملا Arcade دارد و به اقتضای یک بازی Open-World قابل قبول است خصوصا موتور سواری که همان حس سرعت و ناامنی را با تار کردن اطراف و لرزاندن دوربین انتقال میدهد. یک مشکل در موتور سواری وجود دارد و آن کلاه کاسکت است، هر موتور مخزن نامحدودی از کلاههای ایمنی دارد! البته در گیمپلی از این دست نارساییها کم نیست ؛ مثلا وی قبل از اینکه به امریکا برود پیش یک استاد، تعلیم مبارزه میدیده و حالا که بازگشته دوباره با او ملاقات میکند و فنون جدیدی فرا میگیرد. حالا در حین تمرین کردن شما هرطوری مبارزه بکنید و ضربه بزنید استاد تخریبتان میکند و میگوید “سریعتر”، “خشنتر”، “آبروی من را میبری” و یا اینکه “مقاوت تو در برابر یادگیری تحسین برانگیز است”! استاد دست بردار خواهشا. در برآوردی کلی هوش مصنوعی چندان چنگی به دل نمیزند و در حوالی عادی رو به پایین پرسه میزند؛ یعنی برای یک بازی در این سبک، وقایع بیش از حد اسکریپتشده و از پیش تعیینشده رخ میدهند. برگردیم به موضوع اصلی، هنگام رانندگی قابلیت پریدن روی سایر وسایل نقلیه وجود دارد و در بعضی ماموریتها باید این کار را انجام دهید. بهعلاوه اینکه تیر اندازی از روی موتورها و ماشینها امکانپذیر است. بد نیست اشاره کنیم که محل وقوع داستان هنگ کنگ است و مانند انگلیس باید از سمت چپ برانید، ممکن است در اوایل کار کمی سردرگم شوید اما پس از مدتی عادت میکنید.
سیستمی هم برای آپ گرید کردن تعبیه شده و با استفاده از آن تواناییهای جدید کسب میکنید. سیستم خیلی ساده است، با فعالیتهایی که انجام میدهید به Levelهای Cop، Triad و Face افزوده میشود. یعنی شما در عین حالی که پلیس وظیفهشناسی هستید، باید گانگستر بازی هم در بیاورید و شهر را به آشوب بکشید و همچنین چهرهی اجتماعی خوبی هم در اذهان عمومی داشته باشید. به عنوان مثال اگر ایمن رانندگی کنید در بخش Cop پیشرفت میکنید و میتوانید ماشینها را بدون سر و صدا به سرقت ببرید یا اگر با گانگسترها درگیر شوید سطح Triad بالا میرود و مثلا قادر میشوید ضربههای سهمناکتری بزنید و اگر کار کسی را راه بیندازید چهرهتان محبوب میشود و رانندهی شخصی اختیار میکنید و از این دست فعل و انفعالات. ایراد منحصر به فردی که فقط از دست Sleeping Dogs بر می آید این است که بعضی از کمبوهایی که باید در مراحل بالاتر با صرف یک امتیاز آپ گرید آن ها را آزاد کنید از همان ابتدای بازی قابل اجرا هستند، با خریدنشان فقط به بازی ثابت میکنید که توانایی خریدشان را دارید! مضاف بر این پیشرفتها، در منطقههای مختلف شهر یک سری زیارتگاه کوچک به سبک چینی قرار داده شده که به ظرفیت درجهی سلامتی اضافه میکند. جعبههای آبی رنگ هم در شهر دیده میشوند که معمولا حاوی پول هستند و گاها یک دست لباس به شما هدیه میدهند.
ماموریتها به چند دسته تقسیم میشوند. رنگ سبز برای ماموریتهای اصلی و آبی دستهای که به سایر پروندههای پلیسی میپردازید. یک سری از ماموریتها هستند که روی نقشه علامت بخصوصی دارند و رسالت شما کمک به مردم مربوطه است. سوای روند اصلی داستان چند نوع مینیگیم هم در بازی گنجانده شده که این مقوله میتوانست با فرهنگ چین و بازیهای محلی آن غنی و بدیع باشد که متاسفانه این چنین نیست. مسابقات خیابانی پای ثابت بازیهای Open-World است و Sleeping Dogs نیز از همین روند پیروی میکند. نوع خاصی از پوکر که ساده شدهی سبک تگزاس است را هم میتوانید تجربه کنید. مینیگیم خوانندگی از آن قسمتهای بازی است که به هیچ وجه منالوجوه نمیتوان با آن کنار آمد، تصویر متحرک بچه گراز خوشحال هم ظاهر میشود که به کل یکپارچگی بازی را برهم میزند. علاوه بر این بر روی خروسهای مادر مرده میتوانید شرط بندی کنید و آنها را به جان هم بیندازید، فقط هیچ اطمینانی نداشته باشید که چه کسی برندهی میدان است.
با اینکه بعضا افت و خیزهایی در جلوههای بصری بازی دیده میشود، گرافیک در Sleeping Dogs کار خودش را نه به نحو احسن اما در سطح راضی کنندهای انجام میدهد. نورپردازی و افکتهای آب، باران و پارتیکلهای آتش چشمنواز کار شدهاند. افکت آتش و نورپردازی آن دقیقا حس التهاب و تشنج را القا میکند، باران واقعا خیس است و پس از قطع شدن آن ستونهای زرد چراغها در سطح مرطوب زمین به رقص در میآیند. اما بعضی فاکتورها راه را برای تکمیل شدن زیبایی مسدود میکنند، باران که تمام میشود سرتاپای وی هم خیس میگردد ولی چه عالی بود اگر قطرات باران از روی لباسها و دست و صورت او میچکیدند و سرازیر میشدند. چهرهها شاخهی ناامیدکنندهی گرافیک بازی هستند. طراحی پلاستیکی صورتها باعث میشود که بازیکننده با شخصیتها ارتباط برقرار نکرده و حس و حالشان را درک نکند، نه لبخندها حس خاصی نهفته دارند، نه پریشانیها و نه عصبانیتها.
صداگذاری شخصیتها مناسب است و بطور عمده صداپیشهها با کاراکترها سازگار هستند. بیشتر Fast Talkهایی که وی انجام میدهد باهوشی او را اثبات میکند و جوابهایش اصولا قانعکننده هستند. در قسمتی از دیالوگ بازی، فردی به وی میگوید: “هنگ کنگ باید برات یه جور خونه باشه.” و وی در جواب میگوید: “چطوره که آدم هیچ خونهای نداشته باشه؟” و این نوع تفکر او به شدت مجذوبکننده است و نشانی ازخوش فکری او می باشد. موسیقی با این که پتانسیل بسیار بالایی دارد اما طبق سنت بازی در مطلوبترین حالت نیست. با این حال موسیقی باب سلیقهی اکثریت افراد پوشش داده شده است، موج Roadrunner در سبک متال مثلا Motorhead پخش میکند، از رادیوی Boosey and Hawke موسیقی کلاسیک موتزارتی قابل استماع است و برای سایر سبکها هم میتوان به رادیو مراجعه کرد. اما جالبترین موج در رادیو موج Softly است، آهنگهایی که در این موج پخش میشود به سبک چینی با چنگ و بانجو نواخته میشوند و به دلیل انطباق خاص با فضای بازی، سبب میشود که تجربهای فراموش ناشدنی برای شما به ارمغان بیاورند.اگر نگاهی به نقشه بیندازید چند منطقهی اصلی قابل رویت است. این مناطق با یکدیگر اختلافات زیادی دارند و سطح شهرسازی، فرهنگی و اجتماعیشان تفاوتهای چشمگیری دارند. بازی از منطقهی North Point آغاز میشود و اولین خانهی شما مکانی نامرتب، کم امکانات و کثیف است. خانهها قدیمیاند، فروشگاهها هرج و مرج دارند و وسایل نقلیه سطح پاییناند. بعد از اینکه داستان جلوتر میرود شما هم به مناطق دیگر شهر قدم میگذارید. به عنوان مثال Kennedy Town را در نظر بگیرید، خانهای که در آنجا دارید بسیار مجهز است و معماری قشنگی دارد، آسمانخراشهای عظیم، ماشینهای مدل بالا، جادههای صاف و تمیز و فروشگاههای زنجیرهای همه و همه دست به دست هم میدهند تا تفاوتهای طبقاتی را هر چه بیشتر محسوس کنند. در Kennedy Town حتی گانگسترها هم زیرپوش و تیزی را کنار گذاشتهاند و با کت و شلوار و عینک دودی به شما تیراندازی میکنند. در بازی یک معبد زیبا وجود دارد که سازندگان خیلی خوب از پس طراحی آن بر آمدهاند و با ورود به آن انگار بوی عود قابل استشمام است و جو سنگین معبد درک میشود.
به اواخر بازی که نزدیک میشوید باران سنگینی میبارد و رعد و برق میزند، حس خشم، نفرت، انتقام، جراحت، درماندگی و استیصال به مدد افکتهای گوناگون و فیلمبرداری حرفهای قابل درک است هرچند سیاهیهای زندگی در هنگ کنگ (به عنوان نمادی از هرجا) به بهترین نحو اعمال نشده و میتوانست عمیقتر و قویتر از این به تصویر کشیده بشود. در کل Sleeping Dogs عنوانی است که همراه خود تودهی عظیمی از ایکاشها و بایدها همراه دارد و اگر اینها برآورده میشد شاید به یک بازی درجهی یک و بینقص تبدیل میشد. با همهی اینها همانطور که در ابتدای نقد هم اشاره کردیم Sleeping Dogs عنوانی است که بازی کردن آن –حداقل در یک برههی زمانی خاص- مفرح و لذتبخش است و با همهی تقلیدهایش توصیه میشود هرگز آن را از دست ندهید. امیدواریم این IPسرشار از پتانسیل، ادامه یابد و با نوآوری و اجرای خواستهها تجربهای اصیل برای بازیکنندگان رقم بزند.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک سیستم رانندگی صداگذاری شخصیتها نقاط ضعف: عدم وجود نوآوری تعداد اسلحهها