اگر از طرفداران مجموع بازیهای یاکوزا باشید، حتما در چند سال اخیر حسابی کیف کرده و از انتشار سالانه عناوین مختلف از این مجموعه به اسمهای مختلف لذت بردهاید. با این که شخصا از انتشار سالیانه بازیها مخالف هستم و بر این عقیده هستم که انتشار سالیانه از یک عنوان آن را ضعیف کرده و بهتر است که بین دو نسخه از یک عنوان چند سال فاصله وجود داشته باشد تا اثر مذکور یک دوره استراحت کرده و توانایی پیادهسازی ایدههای نو برای قسمت جدید را داشته باشد اما استودیوی Ryu Ga Gotoku Studio به خوبی توانسته است بر اثر منفی این اتفاق غلبه کرده و با ایجاد یک فاصله سه سالِ و رفع ایرادات دو قسمت قبلی به مانند یک اژدها به سراغ نسخه جدید از این مجموعه برود. Yakuza: Like a Dragon جدیدترین عنوان سری یاکوزا است که توسط استودیوی Ryu Ga Gotoku Studio ساخته شده و بارفع ایرادات قسمتهای قبلی اثری زیبا و در خور نام این سری را ساختهاند.
اگر به تاریخ و زمان انتشار نسخههای قبلی نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که در طول فاصله زمانی سه سال، چهار نسخه از مجموعه یاکوزا، حال به صورت شمارهدار و به صورت یک عنوان فرعی منتشر شده است.با این که استودیوی Ryu Ga Gotoku Studio در نسخههای اخیر خود تلاش کرد تا تغییرات مثبتی در سیستم گیمپلی سری یاکوزا ایجاد کند اما حتی با وجود برخی نکات مثبت، تغییرات دو قسمت قبلی چندان به مزاج طرفداران این سری خوش نیامده و همین امر باعث شد تا تیم سازنده در نسخه جدید خود با تزریق تغییرات جدید به همراه اصالت نسخههای کلاسیک اثری خلق کند که نه تنها باب میل طرفداران این مجموعه قرار بگیرد بلکه تغییرات جدید نیز مورد توجه قرار گرفته شوند.
Yakuza: Like a Dragon «مثل یک اژدها» به مانند آثار قبلی یک عنوان نقشآفرینی است. به مانند دیگر آثار ژاپنی، Like a Dragon نیز از سبک مبارزات نوبتی در سیستم گیمپلی خود بهره میبرد. داستان در «یاکوزیا: مثل یک اژدها» در یک شهر خیالی و نسبتا بزرگ روایت میشود. اینبار برخلاف نسخههای قبلی ما کنترل یک شخصیت جدید با نام Kasuga Ichiban «ایچیبان کاسوگا» را برعهده داریم. ایچیبان یک جوان 23 ساله است که به واسطه یک اتفاق وارد یک گروه یاکوزا با نام «یاراکاوا» از خانواده «توجو» میشود. (اگر داستان نسخههای قبلی را دنبال کرده باشید حتما با خانواده توجو آشنا شدهاید) ایچیبان به واسطه دینی که نسبت به رییس گروه یاراکاوا بر گردن دارد، مسئولیت قتلی را به گردن گرفته و به مدت 18 سال به زندان میافتد. بعد از اتمام دوران محکومیت از زندان آزاد شده و به سراغ گروه یاراکاوا میرود اما غافل از این که همه چیز تغییر کرده است و نه تنها یاراکاوا دیگر همان گروه سابق نیست بلکه ژاپن نیز دیگر آن کشور سابق نیست و همه چیز تغییر کرده است.
بیراه نیست اگر بگوییم که «مثل یک اژدها» یکی از بهترین داستانها در این سری را دارد. روایت ابتدایی بازی کند پیش میرود و چیزی حدود 10 ساعت زمان نیاز است تا داستان به چرخه اصلی خود وارد شده و به قول خودمان وارد بخشهای لذت بخش خود بشود، اما همین روایت آرام در مراحل آغازین بازی باعث میشود تا ما با شخصیت ایچیبان به خوبی آشنا شده و با او همذادپنداری کنیم. در واقع یکی از نکات مثبت بازی داستان زندگی ایچبان است و البته یکی از دلایل موفقیت بازی، روایت خوبی است که برای زندگی و ماجراهایی که برای او و دوستانش رخ میدهد، است. ایچیبان بعد از مشکلاتی که پشت سر میگذارد تلاش میکند تا به زندگی بازگردد و البته در این بین دوستانی پیدا میکند که نه تنها در طول داستان به ایچیبان کمک میکنند بلکه به یکی از ارکان اصلی گیمپلی تبدیل شده و ما را در مبارزات همراهی میکنند. مبارزاتی که به ماننند قائده همیشگی در عناوین نوبتی، به صورت گروهی یا پارتی انجام میپذیرد و شالوده اصلی گیمپلی را تشکیل میدهند.
در «مثل یک اژدها» توجه به ریزهکاریهای گیمپلی به مانند توجه به بخشهای داستانی نیست اما نتیجه نهایی به صورت کلی مثبت و قابل توجه است. همانطور که اشاره کردیم، «مثل یک اژدها» یک عنوان نقش آفرینی است و المانهای بازیهای نقشآفرینی ژاپنی، یعنی مبارزات نوبتی را در خود جای داده است. یکی از نکات مهمی که در بازیهای نوبتی باید مورد توجه قرار بگیرد، میزان بالانسی است که باید بین تو تیم در حال مبارزه رعایت شود. چرا گفتیم تیم، چون که معمولا در عناوین اینچنینی دو گروه از نفرات متعدد با قدرتهای مختلف با هم مبارزه میکنند که کنترل یک گروه را ما به عنوان مخاطب در اختیار داریم. و بالانس باید طوری باشد که مخاطب نسبت به قدرت تیم رقیب نحوه مبارزه خودش را انتخاب کند. اگر تیم رقیب قدرتمند باشد باید تلاش کند تا سطح خودش را ارتقا دهد، لوازم مورد نیاز از جمله سلاح، زره و… را فراهم کند تا بلکه بتواند در نبرد پیروز شود. این رسم مختص عناوین نقشآفرینی است و در عناوین نوبتی شکل مبارزه خاص خودش را دارد. در «مثل یک اژدها» با این که همه این المانها درست به هم پیوند خوردهاند اما دو نکته باعث میشود که بازی با افت مواجه شود.
همانطور که گفتیم رعایت بالانس از اهمیت بالایی برخوردار است، اما در این بازی اکثر مبارزات آسان هستند و به ندرت پیش میآید که مخاطب با چالش سختی روبرو شود. اگر کمی دقت در نحوه مبارزات به خرج بدهیم، میتوان گفت که تقریبا در 90درصد موارد پیروز میدان خواهیم بود. برخلاف بازیهای اینچنینی که میدان نبرد قبل از شروع هر مبارزه به مانند یک رینگ برای نبرد جاضر میشود، در یاکوزا ما در همان محیط وارد درگیری میشویم. یعنی اگر در داخل یک اتاق اداری باشیم و مبارزهی صورت بگیره، لوازم و امکانات موجود در محیط به کمک مبارزاه ما خواهد آمد و به عنوان یک سلاح به کار گرفته میشود و به لذت مبارزات اضافه میکند. مورد دوم تکراری شدن مبارزات است. البته تیم سازنده با اضافه کردن اتفاقات فانتزی (که ار رسوم بازیهای یاکوزا هست) سعی کرده است تا مانع این اتفاق بشود اما در بیشتر مواقع مبارزات حس و حال تکراری و یکنواخت به خود میگیرند. البته منظور از تکراری و یکنواخت بودن این است که ممکن است در یک مرحله به دفعات با یک گروه مبارزه کنیم که تنها فرقش با گروه قبلی در تعداد آنها باشد. درغیر این صورت اکشن موجود در صحنه نبرد لذت بخش است و مدیریت میدان مبارزه واقعا لذت بخش است.
مدیریت کردن میدان مبارزه از اصول اصلی بازی است. چهار گزینه اصلی در لحظه نبرد در اختیار ما قرار میگیرد که ما باید نسبت به موقعیتی که در آن قرار داریم، گزینه درست را انتخاب کنیم. هرشخصیت نحوه مبارزه مخصوص به خودش را دارد. ضربات به دو نوع معمولی و قدرتی تقسیم میشوند که ضربات قدرتی به چند دسته تقسیم میشوند. در واقع بیشتر از آن که درگیر انتخابهای داستانی باشیم، در بازیهای نقشآفرینیژاپنی باید به فکر انتخاب گزینه مناسب برای مبارزه باشیم. خوشبختانه بازی تنوع بالایی از گزینههای مبارزه را در اختیار ما قرار میدهد که تا حدودی از تکراری بودن بازی میکاهد. برای مثال گزینهی وجود دارد که در آن به حریف التماس میکنیم که ما را ببخشد و بیخیال مبارزه شود. یا با استفاده از الفاض رکیک، حریف را عصبانی کرده و برنامه ریزی او را از بین ببریم. این تنوع خوب به اضافه اتفاقات فانتزی که در بازی وجود دارد تا انتها بازی را سرپا نگه میدارد و نکته مثبتی است.
خوشبختانه کیفیت ماموریتهای فرعی خوب است و اتفاقات فانتزی جذاب و جالبی در این داستانهای فرعی رخ میدهد که از ویژگیهای مثبت بازی به حساب میآید. با این که جهان بازی آنچنان بزرگ نیست اما در گوشه کنار آن جزییاتی وجود دارند که دنیای داخل بازی را پویا و زنده نشان میدهد. به مانند داستانهای فرعی، بازی های کوچکی در گوشه کنار شهر وجود دارند که انجام آنها خالی از لطف نیستند. با توجه به گذر یک دوره 20 ساله در داستان ما به خوبی شاهد تغییرات به وجود آمده در شهر خواهیم شد و این مورد باعث شده تا بازی از نظر گرافیکی و جلوههای بصری بیشتر به چشم بیاید. به عنوان یک یاکوزا به خوبی حضور در یک شهر ژاپنی را حس خواهید کرد و این مورد در کنار انیمیشنهای خوبی که روی شخصیتها وجود دارد دو چندان میشود. البته انیمیشن شخصیتهای فرعی آنچنان خوب نشدهاند اما شخصیتهای اصلی از جمله ایچیبان از نظر طراحی چهره و انیمیشنهای رفتاری بسیار باکیفیت و زیبا ساخته و طراحی شدهاند. به مانند آثار ژاپنی بیشتر دقت و کیفیت لازم بر آبجکتیوهایی ارائه شده است که مورد توجه خط داستانی است تا محیطهای بیکاربرد. برخی زاویههای تز و چند ضلعیها در گوشه کنار شهر و محیط بازی دیده میشود که باعث میشود کیفیت فنی بازی نمره قابل قبولی نگیرد.
همانطور که اشاره کردیم بازی دیالوگهای بسیار زیادی دارد. برخی از انها در میان ردهها، برخی به صورت زیرنویس در مونولوگها و برخی در داخل و در حین بازی گفته میشوند که همین امر باعث شده تا امور صداگذاری و دوبله بیشتر به چشم بیاید. تیم سازنده وسواس بسیار زیادی روی این مورد به خرج دادهاند که باعث شده هر شخصیت چه اصلی و چه فرعی از یک صدای منحصربهفرد و البته با کیفیت بهره ببرد. صداگذاری شخصیتهای اصلی نیز بسیار خوب کار شدهاند و نکته حائز اهمیت توجه ویژهی است که تیم سازنده به دو زبان ژاپنی و انگلیسی کردهاند و هر دو تیم به خوبی از پس صداگذاری خود برآمدهاند.
کلام آخر:
اگر از طرفداران سری بازیها یاکوزا باشید که حتما «مثل یک اژدها» را تجربه کنید. یاکوزا:مثل یک اژدها، شخصیت جدیدی را معرفی میکند که ارزش آشنایی را دارد. داستانی دراماتیک و شنیدنی روایت میکند و مهمتر از همه کاری کرده است که با تزریق نکات جدید به گیمپلی آسیبی به بخشهای کلاسیک بازی نرسد.
امتیاز بازیسنتر - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستانی و شخصیتپردازی قویاستفاده از موقعیتهای طنز و فانتزی در بازیانیمیشنهای قوی صداگذاری دقیق و با کیفیتنقاط ضعف: طولانی بودن میانپرده ها و دیالوگهامبارزات تاحدودی آسان هستند و چالش آنچنان سختی ندارندیکنواخت شدن روند مبارزات این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است