در روزگاری که انبوهی از بازیهای ویدیویی کوچک و بزرگ عرضه میشوند و بسیاری از آنها در سیل بازیهای در حال انتشار بزرگتر مفقود میگردند، اهمیت فراوانی دارد که اثری در نگاه اول بتواند حتی با چیز کوچکی نگاه مخاطب را به خود جلب کند و او را مشتاق به تجربهی آن اثر سازد؛ بهویژه اگر آن اثر، یک بازی مستقل باشد که توسط استودیو گمنامی ساخته شده است. بازی Unto The End میتواند تا حد خوبی از این آزمون سربلند بیرون آید و مخاطبش را در نگاه اول جذب کند که خود در ابتدای کار، قدم بزرگی و دشواری است. حداقل برای من چنین اتفاقی صادق بود و در اولین باری که نمایش گیمپلی آن را دیدم، ساختار و ویژگیهای مبارزات کنجکاویام را برانگیخت.
بازی Unto The End که توسط استودیو کوچک و مستقلی به نام 2 Ton Studios خلق شده است، سفر پرمخاطره و دشوار بازگشت پدری بهسوی همسر و فرزندش را روایت میکند. اساس بازی با ذهنیت ساده گرایی و تا حدی واقعگرایی بنا شده و حیاتیترین عنصرش که آن را تمایز میدهد، مبارزات آن است. عنصری که سازندگان نیز بر آن واقف بودهاند و روی آن تمرکز بیشتری داشتهاند. بااینحال، این نکته اهمیت دارد که طراحی چنین سیستمی تا چه اندازه به اهداف خود دست یافته یا چقدر توانسته گیمر را با بازی همراه کند.
Unto The End بازی کوتاهی است که در سفر بازگشت شخصیت اصلیاش، تمرکز اصلی را روی مبارزات گذاشته است. چند حرکت مشخص نظیر حملات سبک و سنگین، دفاع کردن، جاخالی دادن، تظاهر به حمله و… وجود دارد که گرچه شاید در ظاهر چندان تفاوتی با بسیاری از بازیهای دیگر نداشته باشند اما در ساختار مبارزات خاص این بازی نقش ویژهی خود را پیدا میکنند. در بخش تمرین درون بازی میتوانید پایه این سیستم را یاد بگیرید و پس از آن با تمرین و آزمونوخطای فراوان خود را آمادهی چالش بازی کنید.
ایدهی اصلی و طراحی کلی سیستم مبارزات بازی منحصربهفرد و جذاب است و این باعث شکلگیری هویت متفاوت بازی گشته است. بااینوجود، این ایده همیشه هم در راستای سرگرم کردن مخاطب پیش نمیرود و چالشی که در برابر او قرار میدهد گاه سدی در برابر دستیابی به چنین هدفی عمل میکند. هرچند، قبل از آن باید این ابهام را برطرف کرد که هدف سازندگان از این امر چه بوده است.
ذات سیستم مبارزات با تمرکز بر دفاع کردن یا حتی صبر کردن بنا شده است و در آن نباید به حملهی بیمهابا و بدون احتیاط کوچکترین فکری کرد زیرا سرنوشت تکتک این نبردها با چند ضربهی شمشیر مشخص میشود و در اینجا ثانیهها در تعیین این سرنوشت تأثیرگذارند. صبر کردن و خواندن حرکات دشمنان مهمترین وجه مبارزات بازی Unto The End است. ابداً انتظار یک بازی آسان را نداشته باشید و خود را برای مرگهای مکرر در بازی آماده کنید. این بهخودیخود چیز بدی نیست و حتی باعث میشود شما اهمیت و توجه بیشتری به مبارزات و شیوهی پیشبرد آن داشته باشید. ایدهی بنیادی و اولیهی مبارزات همانگونه که در نگاه اول جذبتان میکند، در واقع هم آنقدر ساخت خوبی دارد که بتواند شما را با بازی همراه کند. البته، این قضیه در همهجای بازی و برای همه صادق نخواهد بود.
متأسفانه علیرغم جذابیت این طرح کلی، گاهی این دشواری، مبارزات را در بخشهایی به سویی میبرند که عملاً نمیتوان آن را سرگرمکننده خواند. انتظار نبردهای حماسی که پس از آن شور و شعفی احساس میکنید، نداشته باشید بلکه مبارزات بیشتر بهسان تلاشی توانفرسا برای زنده ماندن میمانند که چندان شوق و اشتیاقی ایجاد نمیکنند. البته، چنین چیزی با ماجرای بازی جور در میآید اما لطمهای به ذات سرگرمکننده بودن آن وارد میکند. مشکل دیگر اینجاست که برخی از این نبردها برای بازیکن پاداشدهنده نیستند و لزوماً پس از یک نبرد طاقتفرسا حس خوشایندی به شما القا نمیشود. گمان میکنم که پاداشدهنده نبودن بازی آگاهانه و عمدی بوده و سازنده بر این قضیه واقف بوده اما این موضوع نمیتواند التیامبخش چنین مشکلی باشد. احتمالاً چنین چیزی در راستای دستیابی به هدف واقعگرایی و ساده گرایی کلیت بازی صورت گرفته که بازی تا حد زیادی هم به آن رسیده اما چیزی که در این راستا فدا شده، سرگرمی بیشتر مبارزات بوده که چهبسا اهمیت بسیار بیشتری داشته است.
یکی از عناصری دیگری که میتوانست عمق مبارزات بازی را بیشتر کند، سیستم پیشرفت بازیکن در طول بازیUnto The End است که عملاً میتوان گفت تا حد زیادی بازی فاقد آن است. به نظر میرسد نبود چنین سیستمی یا حتی سلاحهای مختلفی که بازیکن را بیشتر مشتاق به پیشروی کند و به او پاداش قابلتوجهی دهد، به دلیل ساختار واقعگرا بازی بوده است که باز هم از این نظر میتوانست تصمیم بهتری گرفته شود اما در حال حاضر به غیر از ارتقا زره که کمی تأثیرگذار است، روند پیشرفت خاصی وجود ندارد که قادر باشد موقعیت شما در اوایل بازی و اواخر آن را تمایز دهد.
اشتباه نکنید، منظورم این نیست که سیستم مبارزات عقیم مانده و نتوانسته رضایتبخش باشد بلکه اینها عناصری است که وجودش میتواند عمق و پیچیدگی آن را دوچندان کند و در سرگرمکنندگی Unto The End تأثیر بسزایی بگذارند. در اصل نبردها بهشدت چالشبرانگیزند و باید تمام تمرکز و حواس خود را به دشمن و حرکاتش اختصاص دهید تا بتوانید پاسخ ضربههای آنها را بهخوبی بدهید. یکی از نکات درخشانی که تمایز و تفاوتی ایجاد میکند، این واقعیت است که شما مجبور نیستید همهی نبردها را انجام دهید و حتی در بعضی از موقعیتهای خاص با مواجه با موجودات بیگانه، میتوانید با تبادل بعضی از آیتمها از نبرد اجتناب کنید و علاوه بر آن آیتمی را هم از آن موجودات بیگانه دریافت کنید. دقیقاً این همان پاداشی است که از آن صحبت میکردم. چیزی که در مبارزات بازی کمتر پیدا میشود اما اینجا نمونهی خوب آن دیده میشود. این باعث میشود شما تشویق شوید که در چنین شرایط حتماً به موجودات کمک یا آیتمی با آنها تبادل کنید. همچنین از طرفی دیگر مشتاق میشوید که در محیط بازی برای پیدا کردن آیتمها جستجو کنید. کلاً آیتمها در بسیاری از بخشها به کار می آیند و بهتر از گاهی طعم مرگ را بچشید، بهجای آنکه بیهوده از آیتمهای خود (از جمله Herb ها) استفاده کنید.
دو نکته در اینجا سختی بیشازحد Unto The End را کمی متعادل میکند. اول، سیستم چکپوینتهای آن است که برخلاف سختی مبارزات در اینجا به مخاطب رحم میکند و روی خوش نشان میدهد. شاید گاهی مثل من در مواجه با بعضی از دشمنان مثل باس فایت پایانی کمی کنترل اعصاب و البته زبانتان را از دست بدهید، اما اینکه چکپوینتهای بازی از جایی نزدیکی به مکان آخری که در آن بودهاید، بارگذاری میشوند، خود بسیار امیدوارکننده است و در این میان تعادلی در ساختار اثر و سختی آن ایجاد میکند. دومین موردی که کمی این سختی بازی را کنترل میکند، گزینهای به نام “Assist” است که در تنظیمات وجود دارد و کمی از سختی بازی میکاهد. البته، فکر نکنید که فعال کردن این قابلیت دشمنان را ضعیف میکند یا بازی را بسیار آسان میکند بلکه تنها کاری که انجام میدهد این است که سرعت حملهی دشمن را مقدار کمی کاهش میدهد تا شما فرصت بیشتری برای تشخیص حرکت دشمن و پاسخگویی به آن داشته باشید.
خوشبختانه طراحی هنری بازی و اتمسفر ساختهشده کاملاً همسو با بازی است و میتواند فضای خاص و ویژهی بازی را به مخاطب برساند. گاهی تاریکی محیط بیشازحد میشود اما این موضوع عجیب نیست که غاری که قرار است تنهایی و چنین فضای مرموز و ناشناختهای را به مخاطب القا کند، از فضاهای سرد و خاموشی بهره ببرد. در این بین موسیقی بسیار کمرنگ است اما طراحی صدا فوقالعاده کار شده و میتواند شما را بهراحتی با جزییات خود تحت تأثیر قرار دهد.
عناصری وجود دارد که عاشق آنها هستم و عناصری وجود دارد که آنها را دوست ندارم. بازی Unto The End آمیختهای از این دو ترکیب است. تجربهی کلی سفری که در بازی با آن همراه میشوید و مدت کوتاهی در چالشهای آن برای زنده ماندن و بازگشت بهسوی خانه دستوپا میزنید، گیرا و جذاب است. گرچه سازندگان موفق بودهاند که با ایدهای منحصربهفرد هویتی را برای بازی خلق کنند و ماجرای چالشبرانگیزی را فراهم سازند، غافل از آنکه تعادل میان چالشبرانگیز بودن و سرگرمکنندگی بسیار حیاتی است و گاهی بازی آن را نمیتواند رعایت کند.
خوب - 7.5
7.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: ایده و طرح کلی سیستم مبارزات منحصربهفرد و جذاب است سیستم چکپوینتهای بازی طراحی هنری بازی طراحی صدا نقاط ضعف: فقدان سیستم پیشرفت مناسب در بازی گاهی عدم تعادل میان دشواری و سرگرمکننده بودن بازی مشخص است این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است