در طول دو سال گذشته، ما عشق را وارد دنیای بازی خود کردیم و حالا زمان آن رسیده که آن را با شما شریک شویم. بازیها وسیلهای قدرتمند برای نشان دادن صحبتها و هدفها هستند. پس ما تصمیم گرفتیم تا از بازی خودمان به عنوان وسیلهای برای نشان دادن حرف قلبمان استفاده کنیم. به همین منظور «Unravel» نشاندهنده عشق، اشتیاق و مرمت رابطه در هم گسیختهاست. متنی که خواندید، سختی است که در بدو ورود به دنیای آنرول با موسیقی آرام و دلنواز بازی به شما نشان داده میشود. متنی که میتوان گفت کلیت بازی Unravel از آن نشات گرفتهاست.
Unravel بازگو کننده حکایت تلخ دنیای بسیاری از ماست که با درگیر شدن به کار های روزمره خود، عزیزان و دوستان خود را فراموش کردهایم. کسانی که موفقیت خودمان را مدیون آنها هستیم. داستان بازی بازگو کننده وقایع زندگی مادربزرگ تنهاییست که تنها امیدش فرزندان و دوساتنش هستند. فرزندان و دوستانی که او را تنها گذاشته و حال تنها قابهای عکسی هستند که از خاطرات آنها باقی مانده. قابهای که به نظر میرسد خاک گرفتهاند و از دید مادر بزرگ تنهای ما کمرنگ شدهاند. شخصیت اصلی دنیای Unravel، نخ کاموایی است که با وارد شدن به دنیا قاب عکسها قصد دارد خاطرات گذشته را برای تسکین حال مادر بزرگ قصه ما زنده نگه دارد. Unravel با وجود آری بودن از هرگونه دیالوگ و مکالمهای به قدری در بخش داستانی پر قدرت عمل میکند که تا پایان بازی هم همان نگاه غمگین مادر بزرگ و خاطرات شیرینش شما را راهی سفری دور و دراز در نواحی مختلف میکند. با پیشروی در مراحل بازی تعدادی عکس برای شما در آلبوم مادر بزرگ باز خواهد شد که مربوط به مراحلی میشود که در طول بازی انجام دادهاید. عکسهایی قدیمی که اکثرشان مربوط به کودکانی در حال بازی میشوند. عکسهایی که در پشت چهره خندان کودکان باز هم چهره تنها و غمناک مادر بزرگ و تنهاییش را برای شما تداعی میکند. نبوغ و خلاقیت سازندگان بازی در به تصویر کشیدن داستان بازی واقعا فوقالعاده است و نشاندهنده واقعی کلمه «عشق» بوده که تا پایان بازی با موزیک جادویی و فضا سازی بینظیرش شما را مسافر خاطرات مختلف میکند.
در Unravel کنترل یک کاموای قرمزی را در دست میگیرید که قصد دارد با سفر به خاطرات، کمک حال مادر بزرگ باشد. اما این کاموا برای حرکت به نخ نیاز دارد. نخ کاموا را میتوان یکی از اجزای اصلی گیمپلی پلتفرمینگ دو بعدی بازی دانست. در عمل رمز موفقیت شما برای تمام کردن مراحل آنرول، تمام نکردن نخ در طول مراحل بازی است. به این صورت که شما مقدار محدودی نخ در بدو شروع مراحل بازی دارید و با شروع به حرکت، این نخ شروع به باز شدن میکند و شما باید دقت کنید تا مراحل و پازلهای بازی را طوری به پایان برسانید تا نخ شما تمام نشود و به منبع بعدی نخ برسید. در شروع بازی شاید این ایده جالب به نظر برسد اما ضعف اصلی آنرول زمانی خود را نشان میدهد که مراحل اولیه بازی را به پایان میرسانید و خود را درگیر در روندی تکراری میبینید. در آنرول دشمن یا موجودی وجود ندارد که شما با شروع به جنگیدن کنید. تنها موجوداتی مثل خرچنگ، سنجاب و مگسها هستند که در بعضی از مراحل بازی در راه شما سبز میشوند و البته چالش خاصی هم برای عبور از آنها ندارید. علاوه بر این پازلهای در نظر گرفته در آنرول هر چند دارای خلاقیت خاص به خود هستند اما از در بسیاری از موارد هیچگونه نکته و چالش خاصی در خود ندارند و کمتر از چند ثانیه راه حل عبور از آنها را پیدا خواهید کرد. به همین دلیل بعد از به پایان رساندن مراحل اولیه بازی، به دلیل تکرار و نبود چالش خاصی در طول مراحل، روند آنرول تا حدی روند تکراری پیدا می کنند و شاید عواملی مثل موسیقی، گرافیک و داستان بازی است که شما را مجاب میکند تا از خیر مشکلات گیمپلی گذشته و همچنان از ویژگیهای ذکر شده لذت ببرید. در کل قبل از این که شروع به بازی کردن نسخه کامل آنرول کنم، نسخه مربوط به «EA Access» تجربه کردم و اون موفع با خودم گفتم که، آنرول از همه لحاظ یک عنوان شاهکار. اما با عرضه بازی و روند تکراری گیم پلی فهمیدم که پیش بینی درستی در زمینه گیم پلی بازی نکردم.
در بعد بصری با یکی از زیباترین عناوین عرضه شده تا به امروز طرف هستیم. بعد از خوش درخشیدن عناوینی مثل «Ori The Blind Forest» که ما را با دنیای زیبا و رنگارنگ خود مات و مبهوت کرد، اینبار نوبت به آنرول رسیده تا یکبار دیگر ثابت کند، با امکانات محدود و تیمی کوچک تا چه حد میتوان یک دنیای زیبا و دوستداشتنی خلق کرد. به عنوان نویسنده این عنوان باید بگویم مرحلهای نبود که دقایقی کنترلر را کنار نگذاشته و مشغول تماشا محیط بازی نشوم. بخش بصری بازی سرشار از نبوغ و خلاقیت سازندگان بازی است. تکتک مراحل آنرول در نوع خود نشان دهنده فضا و جو متفاوتی هستند که با طیفی وسیع از رنگها شکل گرفتهاند. محیطهای بازی آنرول بیشتر حالتی واقعی دارند، بخصوص در بخش پسزمینه محیط که در بعضی از مراحل گویا از عکسهای واقعی استفاده شدهاست. تکتک اجزا محیط بازی با استفاده موتور قدرتمند فیزیک بازی به حرکت درمیآیند. به عنوان مثال با حرکت شما از روی گلها، شاهد حرکت کردن آنها خواهید بود. سازندگان از این ویژگی استفاده زیادی در جهت خلق پازلهای مختلف در دنیایی بازی کردهاند. در کنار بخش بصری و داستان، موسیقی خارقالعاده آنرول قرار میگیرد. ترانههای بازی هر کدام توسط سازهایی مثل وییالون، گیتار و پیانو نواخته شدهاند و کاملا با محیط گرم و رنگارنگ آنرول همخوانی دارند. همچنین در بازی از روند داینامیک برای موسیقیهای بازی استفاده شدهاست که با تغییر روند بازی، ریتم ترانههای بازی هم دچار تغییراتی میشود.
,
Unravel چه از لحاظ بصری و چه از لحاظ شنیداری بدون شک یکی از بهترین عناوین ساختهشده تا به امروز است. داستان پیچیده بازی در عین سادگیاش شما را تا پایان بازی تحث تاثیر خود قرار میدهد. همان طور که در شروع متن اشاره شد، آنرول توسط عاشقانی ساختهشده است که فرمول عشق را وارد دنیای بازی خود کردهاند. آنرول به قدری دوستداشتنی است که به عنوان معجونی آرامشبخش در کنار عناوین بزرگ موجود، میتواند مدتی شما را از پیچ و تاپ دنیای امروزی دور و تجربهای لذت بخش را به شما ارایه دهد. هر چند که آسان بودن و تکراری شدن روند مراحل بازی، به آنرول اجازه این را نمیدهد که یک عنوان کامل تبدیل شود.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستانی با روایت ساده و در عین تاثیر گذارگرافیک و موسیقی بی نظیرنقاط ضعف:روند تکراری گیم پلی بازی و نبود چالش در طول مراحل بازی