مدت زیادی از احاطه بازار توسط آثار ماجرایی اشاره و کلیک میگذرد، این بازیها که زمانی بسیار پرطرفدار بودند، حال زیر سیل عظیم عناوین هیجانانگیزتر، جذبه گذشته خود را از دست دادهاند. به طوری که کمتر مخاطب مدرنی حاضر میشود گیمپلی پازلمحور و فضای عموما آرامشبخش توام با طنز سبک مذکور را به بمباران آدرنالین و صحنههای اکشن محصولات بلاکباستر این روزهای بازار ترجیح دهد. با این حال با گسترش بازیسازی مستقل و استقبال طرفداران از آثاری که به مذاق ناشران بزرگ خوش نمیآیند، تعدادی از ژانرهای فراموش شده دوران قدیم در حال بازگشت به صفحه اصلی سایتهایی همانند Steam هستند. یکی از این سبکهای مورد اشاره، ماجرایی اشاره و کلیک است که در دو سال اخیر شاهد عناوین پرارزشی همانند Unavowed در آن بودهایم. ادامهدهنده این راه، Truberbrook است، جدیدترین ساخته استودیو آلمانی btf که قصد دارد به لطف تکنولوژی خاص مورد استفاده در بخش بصری و با ارائه داستانی به غایت درگیرکننده، پای مخاطبان این سبک را به زمین بازی پر از تئوریهای توطئه، آدمفضاییها، و یک مرد ریزنقش بیخبر از همهجا بکشاند. اما ایا در ماموریت خود موفق میشود؟
Truberbrook شهریست خلوت و سابقا تجاری در آلمان که زمانی مرکز مهمی برای فعالیتهای صنعتی و معدنی و به طبع آن، توریستی بوده است. اما حال، در بهبهه جنگ سرد، روزهای طلایی این شهرک دوست داشتنی به پایان رسیده و بازدیدکنندگانش اندک هستند؛ به طوری که هتل مرکزی آن در اکثر مواقع کاملا خالی است. دلیل این افول ناگهانی، صد البته ورود کاپیتالسیم به شهر و خریده شدن بخش اعظمی از معادن آن توسط یک شرکت چند ملیتی بزرگ است. با این حال و حتی با وجود مشکلات بسیار، ساکنان «تروبربروک» زندگی آرام و روزمره خود را میگذارنند. این مورد هم با ورود Hans Tanhauser، شخصیت اصلی بازی، دچار دگرگونی میشود. «هانس» پروفسور جوان رشته فیزیک کوانتوم از آمریکا است که با دریافت یک بلیت دعوت ناشناس به تروبربروک، منطقیترین کار ممکن، یعنی سفر به آنرا انجام میدهد. اما به نظر میرسد تعطیلات خوشی که قصد برپایی آنرا دارد، انتظار کاراکتر داستان ما را نمیکشد.
داستان اثر مورد نقد ترکیب بسیار ظریفی از ژانرهای محبوب سریالهای تلویزیونی است؛ به طوری که در هر سکانس از آن، حداقل یک برنامه تلویزیونی متناظر با بازی وجود دارد که به نظر میرسد سازندگان مستقیم از آن الهام برداری کردهاند. شهری دورافتاده در میان کوههای سربهفلک کشیده آلمان، معدن نقرهای که سالیان درازی است کسی به آن وارد نشده و تئوریهای توطئه که سایه خود را بر روی تمامی رویدادهای بازی گستردهاند. تمامی این فاکتورها موجب القای حس تماشای یک قسمت از سریال Twin Peaks و یا Black Mirror میشوند و مخاطب را در جوی قراری میدهند که به خوبی موفق به دادن نقش شخصیت اصلی به وی شده و او را وادار به حل معماهای مختلف در جهت رسیدن به اسرار داستانی میکنند.
البته مشخصا استفاده موثر از سبکهای روایی محبوب تنها برای مدتی میتوانند کاربر را با بهرهگیری از اتمسفر ایجاد شده توسط خود درگیر کنند و یک عنوان داستانمحور، نیاز به ستونهایی قویتر برای نگه داشتن ساختار خود دارد. خوشبختانه Truberbrook از منظر روایی نیز اثر قدرتمندی است. داستاننویسی و طراحی اتفاقات مرتبط به آن در بازیهای ماجرایی اشاره و کلیک چالش بزرگی برای تیم نویسندگی است. زیرا از یک سو این محصولات تا حد بسیار زیادی بر داستان تاکید دارند و به همین دلیل موفقیت کلی آنها مشروط بر کیفیت روایی مورد ارائه توسط سازندگانشان است و درواقع نمیتوانند به سادگی از زیر بار داستانی کمکیفیت و یا ساده بگریزند. از سوی دیگر با توجه به محدودیتهای گیمپلی این ژانر که در اکثر موارد از صحنههای هیجانانگیز و پرآدرنالین دوری کرده و در ازای آن مخاطب را با پازلهایی بعضا بسیار پیچیده روبرو میسازند که گاه برای حل آنها نیاز به دور شدن از صفحه کامپیوتر است، طراحی صحیح روایت به گونهای که بازیکن را درگیر خود کند و در حین این ایستهای گاه طولانی کشش خود را از دست ندهد، وظیفهای سنگین است و به تنهایی میتواند موجبات شکست و یا موفقیت اثر را فراهم آورد.
با توجه به این توضیحات، عنوان مورد نقد نه تنها فاکتور درگیرکنندگی لازم برای چسباندن تجربهکننده خود به مانتیور به مدت شش ساعت را دارد، بلکه در طول زمان مورد نیاز برای اتمامش، مخاطب را از ماجرایی چنان پرفراز و نشیب عبور میدهد که که او حتی لحظهای به فکر بستن برنامه بازی نیفتند. پرش از المانهای علمیتخیلی به کمدی و در مواردی حتی جنایی به خوبی انجام میشود؛ به طوری که این تغییرات نهتنها موجب ایجاد حس ناخوشآیند گستتگی نمیشوند، بلکه کاملا در بطن داستان به نظر آمده و آنرا از یکنواختی نجات میدهند. درواقع سازندگان توانستهاند با استفاده از المانهای روایی گوناگون، یکی از اصلیترین مشکلات آثار معمول ماجرایی، یعنی سکون داستانی را حل کنند. البته قابل اشاره است که با توجه به تکنیک خاص مورد استفاده در طراحی بصری Truberbrook که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، مکانهای رویداد بازی محدود هستند و به همین دلیل نیز چندین بار تکرار میشوند، با این حال به دلیل استفاده دقیق از تغییر تم مذکور، خود این موارد نیز همواره زنده و در حال تغییر به نظر میآیند و موجب خستگی نمیگردند.
با وجود تمامی نکات مثبت، عنوان مد نظر در بخش داستانی عاری از ایراد هم نیست. به نظر میرسد قابل ملاحظهترین اشکال آن نه به دلیل کمکاری توسعهدهندگان، و بلکه به علت جاهطلبی آنها ایجاد شده است. بازی به طور سوال برانگیزی به دنبال روایت قصهای است که هم در سطح شخصی کاراکتر اصلی و هم سطح کلی جهان آن ریشه دارد. به این معنا که اتفاقات جهان آن نه تنها بر روی مخاطب که درواقع همان شخصیت مورد تجربه است تاثیر دارند، بلکه دنیای ساخته شده برای این ماجراجویی را نیز تحت تششعات خود قرار میدهند. چنین رویکردی در بازیهای بزرگتر معمول است، اما با توجه به بودجه بسیار پایینتر عناوین اینچنینی، در آنها کمتر به کار گرفته میشوند. اما سازندگان در هر حال تصمیم به ایجاد داستانی فراگیر گرفتهاند و بر همین اساس نیز سعی داشتهاند روایتی پیچیده را در بستری ساده قرار دهند. این عمل آنچنان که میبایست به ثمر ننشسته و به همین دلیل به نظر میرسد در بعضی مراحل شاهد شکست در قصهگویی و مشکلات پیسینگ هستیم. به طور مثال رویدادهای جریان یافته بعضی مراحل توضیح داده نمیشوند و بعضی کاراکترها قبل از آنکه به طور کامل پردازش شوند، به سیر روایی وارد و از آن خارج میشوند. اصلیترین ایرادات در بخش دوم بازی روی میدهد. زمانی که ظاهرا یک چرخش داستانی عمده در حال وقوع است و Tannhasuer در پروسه درک بسیاری از رموز شهر Truberbrook قرار دارد، ماموریت به طور کاملا ناگهانی به اتمام رسیده و هیچ سوال مشخصی پاسخ داده نمیشود و حتی تا دقایق پایانی تجربه اثر، اشاره خاصی نیز به آن انجام نمیپذیرد.
در ادامه بحث مورد اشاره، پایان عنوان مذکور نیز ایراداتی دارد که از همین برداشتن لقمه بزرگتر از توان سازندهها نشات گرفته است. شاید بهترین توصیف برای دفتر آخر داستان، ناراضی کننده بودن آن باشد. به این معنا که نحوهای که داستان اتمام مییابد بد و یا حتی ناقص نیست و در طی آن، به قسمت اعظمی از سوالات پاسخ داده شده و ماجرای شخصیت اصلی نیز به نتیجهای مشخص میرسد. اما در عین حال نیز این حس را القا میکند که با فضاسازی و پیشزمینه ایجاد شده، میتوانستیم شاهد پایانی به مراتب جذابتر و پیچیدهتر باشیم. درواقع نقطه آخر روایی از پتانسیل ایجاد شده توسط دیگر بخشهای آن استفاده کافی را نمیبرد و به همین دلیل نیز کمی تاثیرگذار خود را از دست میدهد.
از منظر گیمپلی، Truberbrook نامهای عاشقانه به آثار ماجرایی دهه 90 میلادی است. همانطور که از ژانر آن هم انتظار میرود، رویه پیشرفت در بازی به این صورت طراحی شده است که مخاطب را وارد محیطی کرده و پازلی در پیش روی وی قرار میدهد، حال او میبایست با استفاده از تعامل مستقیم با محیط و انجام درست ترتیبی از کارها، به معمای مورد نظر فائق آمده و راه خود را باز کند. همانند عناوین عرضه شده در سالهای دور، طراحی پازلهای اثر مورد نظر نیز اساسا محیطی و در تعدادی از موارد مغزسوز هستند. به طوری که برای حل تعدادی از آنها، بازیکن نیاز به دقت وافر به اطراف خود خواهد داشت. البته در طول بیست سال گذشته پیشرفتهایی هم در هنر طراحی معما روی داده است و تجربهای که نزد ما قرار دارد نیز از آنها استفاده میکند. پازلهای طراحی شده برخلاف آنهایی که در پدران این ژانر قرار داشتند، بسیار منطقی هستند و تمامی آنها را میتوان با تفکر دقیق حل کرد. درواقع در اکثر موارد موقعیتها خود راهحل را نشان میدهند؛ به همین دلیل نیز دقت در محیط برای پیشروی در آن دارای اهمیت زیادی است.
اما طراحی محیطی معماها دارای یک نیازمندی بسیار بزرگ از سوی توسعهدهنده است. برای چالش برانگیز کردن آنها و در عین حال پیشگیری از سوق یافتنشان به غیرمنطقی بودن، سازندهها میبایست اطمینان حاصل کنند که طراحی محیط به نحوی انجام میپذیرد که هر آیتم حاضر در هر مرحله، دارای هدفی مشخص باشد و در کنار آن، خود المانهای مکانی بر روی تجربه مخاطب تاثیر منفی نداشته باشند. به همین علت است که در آثار ماجرایی در اکثر موارد از پسزمینه ثابت استفاده میکنند که در طول بخشهای پازل بازی، به صورت دینامیک عمل نمیکند؛ زیرا ممکن است به دلیل ایجاد پیچیدگی، موجب بدتر شدن تجربه عنوان شود. خوشبختانه Truberbrook تا حد خوبی تعادل خود را بر روی میله ظریف چالش برانگیزی و موذی بودن حفظ میکند و تنها در آخرین مرحله خود کمی به سمت طراحی مشکلساز حرکت میکند. معماها به صورت کلی منطقی هستند و اکثر آنها را میتوان با تکیه بر المانهای موجود در اطراف شخصیت اصلی به نتیجه رساند (البته تعدادی سورپرایز نیز وجود دارد). چینش ساختار پازلها نیز همواره رو به جلو است و بسیار کم پیش میاید که برای حل کردنشان نیز به تفکر خارج از جعبه داشته باشید زیرا تمام فاکتورهای مورد نیاز همواره در مقابل چشم هستند و تنها کافیست به بررسی دقیقتر محیط پرداخت تا حتی سختترین معماها نیز به تاریخ بپیوندند. چنین رویکردی علاوه بر ایجاد تجربهای لذتبخش برای طرفداران این سبک، برای کسانی که میخواهند قدمهای اول را به جهان آثار ماجرایی بگذارند نیز مناسب است، زیرا نیازی به یادداشت برداری و استفاده از اینترنت که برای عناوین این ژانر خیلی هم نامعمول نیستند نداشته و میتوانند به تکیه بر دانش منطقی خود داستان را پیش ببرند.
عدم وجود ایرادات مهم در بخش تعاملی و گیمپلی Truberbrook قابل تحسین است. با این حال این بخش نیز از یک مشکل جزئی رنج میبرد که در مواردی علتی میشود برای کاهش لذت گشتوگذار در جهان بازی و حل معمایهای آن. سیستم «اینونتوری» که در اختیار مخاطب قرار میگیرد به طور عجیبی طراحی بدی دارد. درواقع آن بخش از اثر که مرتبط به آیتمها و مدیریت آنها است، وجود خارجی ندارد و به نظر میرسد که تنها در یک روز ساخته شده و در کنار دیگر قسمتها به بازار راه یافته است. تنها راه ممکن برای دیدن اقلامی که در اختیار بازیکن هستند، فشردن و نگه داشته یک دکمه و زل زدن به عکسهایی است که ظاهرا نماینده بصری آن اقلام هستند. هیچ نام و یا توضیحات اضافی باب آنکه این عکسها نشان دهنده کدام شی در نظر گرفته شدهاند وجود ندارد و به همین دلیل نیز در اکثر موارد از آنکه چه چیزی در دست دارید مطمئن نیستید. درواقع اگر طراحی خود معماها به قدری خوب نبود که بازیکن را به سمت راهحل حرکت دهد، این مورد میتوانست به مشکلی بزرگ تبدیل شود و وی در موقعیتی قرار میگرفت که صاحب تعداد زیادی آیتم بود که نمیدانست هیچکدام از آنها چه کاربردی دارند و یا اصلا چه چیزی هستند.
Truberbrook از منظر فنی در یک کلام فوقالعاده است. برای ساخت بصری محیط و مدلهای سه بعدی از تکنولوژی به نام «فوتوگرامتری» استفاده شده است که در طی آن، عکسهای واقعی اشیا و اجسام توسط الگوریتمهایی خاص به مدلهای سه بعدی تبدیل میشوند و به همین علت کیفیت خروجی عالی است. اشیای موجود در بازی و مخصوصا محیطهای پسزمینه به حدی زیبا هستند که به راحتی میتوانند با بهترینهای روز صنعت مقایسه شوند. فوتوگرامتری موجب شده است که علاوه بر زیبایی ظاهری، یک لایه از رئالیسم بر روی مدلها سه بعدی کشیده شود و بر همین اساس، در بعضی موارد تشخیص محیطهای این عنوان از عکسهای واقعی سخت شده است. با توجه به دینامیک نبودن محیط، باگهای گرافیکی و یا افت فریمهای معمول در بازی وجود ندارند و هیچ مشکل خاصی در اجرای آن دیده نمیشود. تنها مورد قابل اشاره، عدم بهرهگیری از فتوگرامتری در توسعه مدلهای مرتبط به کاراکترها است و شخصیت اصلی و بقیه کاراکترهای فرعی به صورت کلاسیک ایجاد شدهاند. این مورد با اینکه از پتانسیل واقعگرایی افراد میکاهد و تجربه اثر را بیشتر به دیگر محصولات ژانر ماجرایی نزدیک میکند، اما در کنار آن موجب ایجاد فضایی کاملا هماهنگ با داستان میشود که به خوبی از عهده ارائه اتسمفر جنگ سرد و روایتی علمیتخیلی برمیآید.
صداگذاری و موسیقیهای مورد استفاده در طول ماجرای مخاطب در آلمان هم به منوال بخش بصری بینقص هستند. برای صداگذاری محیطی از سروصدای واقعی طبیعت و فعالیتهای شهری استفاده شده است و دوبله شخصیتهای روایی نیز به دست بازیگران توانای سینمای اروپا به وقوع پیوسته است. این موارد باعث شدهاند که صدا نقش مهمی در نگه داشتن کاربر پشت سیستم خود بازی کند و با وجود آنکه در اندک مواردی شاهد کاستیهای بسیار ریزی در صداگذاری شخصیتها هستیم، این بخش به طور کامل به هدف خود میرسد. اما موردی که شاید حتی تاثیرگذارتر از صداگذاری هم باشید، موسیقیهای مورد استفاده در تجربه Truberbrook است. آهنگهای ساخته شده برای محصول مورد نقد به حدی عالی هستند که شاید سازندگان آن در صنعت موسیقی موفقتر از بازیسازی شوند. ترکهایی از سبکهای مختلف از جمله «ایندی»، «کلاسیک راک» و «فولک» در طول تجربه مخاطب برای او اجرا میشوند و جرئت میتوان گفت که تمامی آنها نوازشی برای گوش هستند. علاوه بر زیبایی، انتخاب موسیقی کاملا بر اساس موقیعت داستانی انجام شده است و به همین دلیل نیز حتی ذرهای استفاده نابهجا و غیرمرتبط از آن دیده نمیشود. درواقع به طور کلی میتوان ساخته استودیو btf را دستاوردی در بخش فنی دانست و آنرا از این نظر پیشروی سبک خود قرار داد.
Truberbrook بدون شک زیباترین اثر ماجرایی ساخته شده تا به امروز است و به لطف صداگذاری و موسیقی فوقالعادهای که دارد، به راحتی طرفدارن این سبک را راضی میکند. با این حال بعضی مشکلات داستانی و همچنین ایراد در مدیریت پازلهای بازی، از تبدیل آن به شاهکار جدید ژانر مذکور جلوگیری میکنند.
امتیاز بازی سنتر - 7.5
7.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک فوقالعادهبخش موسیقی و صداگذاری غیرقابل باوراستفاده مناسب از المانهای مختلف داستانیمحتوای قابل قبولنقاط ضعف: بعضی شکستهای داستانیپایان به نسبت ضعیفسیستم مدیریت اینونتوری ناکارآمد این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی PC بررسی شده است