آرزوهای نیمه تمام

زمان قدرتمندترین عنصر در زندگی ما است. هرچه قدر هم که فردی با نفوذ و توانا باشید، زمان و گذر لحظه‌ها زورش به شما می‌چربد. اگر با این دید به دنیای اطراف نگاه کنید مطمئنا سیاستمداران، هنرمندان، تاجران و افراد زیاد دیگری را می‌بینید که مغلوب این عنصر قدرتمند زندگی شده‌اند. یکی از شاخه‎هایی که بسیار متاثر از گذر زمان بوده، دنیای تکنولوژی است. البته شاید بسیاری از فعالان سیاسی یا هنری و تجاری چندان دل خوشی از این گذر زمان نداشته باشند و همه چیز طبق میل آن‌ها پیش نرفته باشد. اما بدون شک بخش عظیمی از طرفداران پروپا قرص «Tom Clancy’s The Division» را افراد علاقه‌مند به تکنولوژی شکل می‌دهند. دنیای تکنولوژی تغییرات فراوان و بسیار مثبتی را در گذر زمان تجربه کرده است. صنعت بازی‌های کامپیوتری نیز به عنوان زیر مجموعه‌ای از بخش فناوری از این تغییرات مستثنی نیست. در طول نسل‌های مختلف صنعت بازی؛ تغییرات زیادی در این مجموعه شاهد بودیم. از تغییرات وسیع گرافیکی گرفته تا تغییر در نحوه روایت و داستان‌گویی و … . تحولی که در نسل حاضر کنسول‌های بازی کاملا مشهود است حرکت این صنعت به سمت تمام آنلاین شدن و ارتباط زنده بین بازیبازان است.

در هنگام معرفی کنسول‌های فعلی، مایکروسافت به شیوه‌ای دیگر اشاره‌ای به این امر بعنوان سیاست اصلی خود کرد که با واکنش فوق العاده منفی مخاطبان روبرو شد. اما زمان همه چیز را تغییر داد و شرکت های فعال در این صنعت با سیاست‌های خود شرایط را تا حدی دگرگون کردند. به گونه‌ای که حالا یکی از بازی‌های شدیدا مورد انتظار گیمرها، یک اثر تمام آنلاین است که بدون اتصال به اینترنت لحظه‌ای امکان تجربه آن را ندارید. دیویژن عنوانی است که از لحظه معرفی با حاشیه‌ها و تاخیر‌های متعددی همراه بود. بالاخره پس از کش و قوس‌های فراوان بازی منتشر شده و حالا باید دید دستپخت «یوبی‌سافت مسیو» چطور است. Tom Clancy’s The Division در غالب یک بازی اکشن-ادونچر سوم‌شخص نقش آفرینی عرضه شده است. با نگاهی اجمالی به بازی تمام این المان‌ها را در بازی می‌بینیم. اما با طعم خاص خود استدیو سازنده. وقایع بازی اینگونه شکل می‌گیرد که در روز جمعه سیاه بر اثر یک حمله بیوتروریستی و عرضه اسکناس‌های آلوده به ویروسی کشنده، فاجعه‌ای مرگبار در نیویورک رخ می‌دهد و منطقه «منهتن» نیز در قرنطینه قرار می‌گیرد. شما نیز در غالب مامورین ویژه باید در برابر این شرایط و بحران‌ها نقش آفرینی کنید. بخشی از گیم‌پلی بازی به تیر اندازی و یا همان قسمت شوتینگ و بخش دیگر آن هم به پیدا کردن وسیله‌ای در محیط یا شخصی گمشده و از این دست از ماموریت‌ها اختصاص یافته است. از آنجایی که بخش شوتینگ یا اکشن، قسمت اعظمی از ساعات گیم‌پلی را تشکیل می‌دهد بخش ادونچر حکم یک استراحت یا عوض‌کننده فضا را برای مخاطب دارد. مطمئنا پس از بازی کردن دیویژن در آینده تصویری که از بازی در ذهنتان می‌ماند از قسمت‌های اکشن ماجراست. پس Tom Clancy’s The Divisionرا به چشم یک بازی کاملا اکشن نگاه کنید. البته همانطور که اشاره کردیم با عنوانی در سبک نقش آفرینی طرف هستیم اما در محصول نهایی گویا زور قسمت‌های اکشن ماجرا بر دیگر وجوه بازی چربیده است. همین تکیه بیش از حد بر قسمت شوتینگ می‌تواند خطرناک باشد و بازی را به ورطه تکرار بکشاند. پس برای اینکه بتوانیم از بخش‌های اکشن بازی لذت ببریم باید دو فاکتور را در نظر داشته باشیم. اول مکانیزم کلی بخش تیراندازی است که باید روان و کارآمد باشد. دوم نیز عمق‌بخشی به همین مکانیزم است که در واقع برای جلوگیری از به تکرار افتادن بازی لازم است.

شوتینگ بازی کاملا روان، کارآمد و جذاب است. تنوع بخشی به شوتینگ بازی نیز با طراحی اسلحه‌ها گوناگون انجام شده است. هر اسلحه نیز قابلیت‌های خاص خود را دارد و استفاده از هرکدامشان متفاوت است؛ بگونه‌ای که باید در انتخاب سلاح‌هایتان استراتژی داشته باشید تا در نبرد‌ها دچار مشکل نشوید. سازندگان سعی کرده‌اند با اضافه کردن قابلیت شخصی‌سازی سلاح‌ها تنوع گیم‌پلی را بیشتر نیز کنند. شخصی سازی سلاح‌ها در قالب مادها به بازی اضافه شده است. هنگامی که یک اسلحه را انتخاب کرده‌اید می‌توانید با فشردن یک دکمه بخش مادها را باز کرده و در آنجا قابلیت‌های جانبی‌ را به اسلحه تان اضافه کنید. ویژگی‌هایی از جمله صدا خفه کن، دوربین، لیزر، طرح‌های بدنه (اسکین) و… . مطالبی که تا کنون ذکر کردیم در واقع تلاش «یوبی‌سافت مسیو» برای عمق بخشی به اصلی‌ترین بخش گیم‌پلی یعنی شوتینگ بود. با وجود همه این اقدامات در تجربه نهاییتان مطمئنا پس از پیشروی در بازی به تکرار می‌رسید و گیم‌پلی تازگی خود را تا حدی از دست می‌دهد. اما یکی از بخش‌های دیگر گیم‌پلی، توانایی‌ها و قابلیت‌های ویژه هر کاراکتر به علاوه بخش تلنت ها است. این توانایی‌ها را می‌توانید با کسب «امتیاز تجربه» در بازی فعال کنید. برخی از این قابلیت‌ها عبارتند از: سپر دفاعی همراه، بمب‌های چسبی، بهبود دهنده‌های سلامتی و… . بطور کلی این توانایی‌ها در سه زیر مجموعه امنیتی، تکنولوژی و درمانی دسته‌بندی شده‌اند. هرکدام قابلیتی اضافه مرتبط با زیرمجموعه خود به کاراکترتان می‌دهند. این توانایی‌ها نیز قابل آپگریدشدن هستند. با فعال کردن تلنت ها، انجام کارهایی خاص در گیم‌پلی پاداشی خاص را در پی دارد که در مبارزات کمکتان می‌کند. یکی از کم نقص ترین المان‌های بازی سیستم کاور گیری بازی است که احتمالا بتوان با عنوان «بی‌نقص» از آن یاد کرد. سیستمی که بسیار کارآمد بوده و استفاده درست از آن در نبرد‌ها حیاتی است. با این توضیحات در نتیجه گیری نهایی می‌توان مجموعا گیم‌پلی بازی را سرگرم‌کننده و متنوع دانست و در سخت‌گیرانه‌ترین شکل، صفت «متوسط» را به آن داد.

دیویژن یک بازی جهان باز است. نقشه بازی وسیع و پر جزئیات است. هنگامی که در شهر در حال قدم زدن هستید ممکن است با ساختمان‌هایی مواجه شوید که درب آن‌ها باز بوده و می‌توانید به داخل ساختمان بروید. طراحی این ساختمان‌ها نیز بسیار دقیق و پر جزئیات است وگاها هر ساختمان دارای چندین طبقه بوده و مساحت زیادی را برای جستجو در اختیارتان قرار می‌دهد. علاوه بر ساختمان‌ها، قسمت زیرین نقشه بازی نیز طراحی شده است و برخی کمپ‌ها و پناهگاه‌ها در زیر زمین قرار دارند. علاوه بر این تونل‌های زیرزمینی نیز قرار دارند که از نقاط خاصی در سطح شهر قابل دسترس هستند. همه‌ی اینها عمق زیادی به نقشه بازی و طبع آن گیم‌پلی بازی می‌دهند. همانطور که پیش از این به داستان بازی اشاره کردیم، بازی به نوعی در فضای پسا آخرالزمانی جریان دارد. هنگامی که در خیابان‎‌ها قدم می‌زنید گویی در شهر ارواح قدم برمی‌دارید. همه چیز ساکن و در سکوت مطلق قرار دارد ساختمان‌های تخریب شده، ماشین‌های واژگون شده و رها شده در وسط خیابان و خانه‌های رها شده همه خبر از فاجعه‌ی رخ داده می‌دهند. از نظر فضاسازی و اتمسفر حاکم بر بازی، دیویژن عنوانی کاملا موفق است و همه چیز مناسب با شرایط رخدادهای بازی است. بزرگ و پرجزئیات بودن نقشه بازی در کل نقطه مثبتی به حساب می‌آید. اما سازندگان دیویژن برای جابجا شدن در شهر فکر خاصی نکرده‌اند. یعنی هر جای نقشه که بخواهید بروید باید با پای پیاده مسیر را طی کنید. به همین سبب ممکن است گاها برای رسیدن به محل ماموریت دقایق زیادی را در حال دویدن باشید که پس از مدتی تا حدودی خسته کننده و تکراری می‌شود. البته با ورود به هر خانه امنی که در سطح شهر وجود دارد قابلیت جابه جایی سریع (Fast Travel) را در آن فعال می‌کنید و برای رفتن از منطقه‌ای به منطقه دیگر می‌توانید از این ویژگی استفاده کنید. اما همچنان در برخی شرایط (که کم تعداد هم نیستند) مجبور به پیاده روی‌های طولانی مدت هستید.

دیویژن یک بازی کو-آپ محور است. پیش از شروع هر مرحله می‌توانید به دیگر بازیکنانی که قصد شروع همان مرحله را دارند بپیوندید تا بازی را چند نفره تجربه کنید. همچنین در خانه‌های امن نیز می‌توانید به دیگر بازیکنان بپیوندید و بازی را همراه با دیگران ادامه دهید. اما بهترین شیوه، بازی با دوستانتان است تا بتوانید قابلیت‌ها و ویژگی‌هایتان را مکمل هم قرار دهید و با استراتژی مناسب مراحل را طی کنید. هنگام بازی چندنفره، سطح دشواری بازی افزایش می‌یابد تا همچنان بازی چالش برانگیز باشد. یکی دیگر از بخش‌های بازی قسمت‌های دارک زون بازی است. در دارک زون سرسخت‌ترین دشمنان بازی را مشاهده می‌کنید که در کنار دیگر بازیکنان واقعی به دنبال شکار شما هستند. در این مناطق بهترین ابزار‌ها و اسلحه‌ها برای لوت کردن وجود دارند و همه آنها را باید با هلیکوپتر از منطقه انتقال دهید. و تا رسیدن هلیوپتر باید مراقب باشید تا بازیکنان دیگر به طمع دزدیدن وسایلتان به شما حمله نکنند. به طور کلی بخش دارک زون واقعا استرس زا است و از این حیث کاملا به هدف خود رسیده است. اما نقطه ضعف این بخش کمبود محتوا است به طوری که ماموریت و کار چندان خاصی در این قسمت‎های شهر وجود ندارد و صرفا باید با پرسه زدن در این مناطق به جمع‎‌آوری لوازم بپردازید.

دیویژن از نظر گرافیکی بدون شک شاهکار است. مطمئنا از چشم نواز ترین آثار نسل هشتم، دیویژن است. افکت‌های واقع گرایانه آب و آتش در کنار آب و هوای متغیر و چرخه شب و روز همگی در نقشه‌ای به این وسعت واقعا چشمگیر و دیدنی هستند. البته بعضا ممکن است شاهد دیر لود شدن بافت‌ها باشید که از آنجایی که در معدود مواقی رخ می‌دهد چندان آزاردهنده نیست. البته چشم انداز یا «Draw Distance» بازی نیز چندان وسع نیست و بسیار محدود است. به همین سبب مناطق دوردست بسیار کم جزئیات و به دور از زیبایی های بصری هستند. البته یک قسمت در مبحث گرافیکی بی‌نقص است و آن هم انیمیشن‌های کاراکترهاست که واقعا به نرمی و واقع‌گرایانه ترین حالت اجرا می‌شوند. Tom Clancy’s The Division در همانقدر که در بخش فنی گرافیکی موفق بوده است در بخش بصری و هنری نیز بی نقص از آب درآمده است تا به این ترتیب شاهد یکی از چشم نوازترین بازی‌های رایانه باشیم که تا اینجای کار در نسل هشتم عرضه شده‌اند. موسیقی در این عنوان چندان خودنمایی نمی‌کنند و بیشترین چیزی که از Tom Clancy’s The Divisionدر حافظه صوتی‌تان خواهد ماند صدای شهر و محیط اطراف یا صدای دشمنان و شلیک گلوله‌ها خواهد بود. البته صداگذاری تفنگ‌ها و دیگر ابزار بازی به زیبایی صورت گرفته و نقطه منفی وجود ندارد. صداپیشگی افراد و شخصیت‌های بازی نیز در سطح خوبی است و نکته قابل ذکری در این بخش وجود ندارد.

در مجموع Tom Clancy’s The Division اثری است که ارزش انتظارهای کشیده شده را داشت. تقریبا همه چیز در بازی به سمت کم نقص بودن است اما هیچ چیز در بازی کامل نیست. در هر صورت فراموش نکنید تاکید بازی بر بخش کو-آپ بوده است. اگر بخواهید تنها در این دنیای آخرالزمانی بازی کنید شاید پس از مدتی ماموریت‌ها و بطور کل گیم‌پلی برایتان تکراری شود. اما همانند عنوان «دستنی» راز جذابیت این بازی در همکاری‌های چندنفره است و در این شرایط می‌توانید به عمق گیم‌پلی و ویژگی‌های آن پی ببرید. به هر ترتیب دیویژن با تمام کاستی‌هایی که دارد (از جمله یکنواختی گیم‌پلی و ماموریت‌ها) تجربه مثبت و تازه‌ای برای بازیبازان خواهد بود و به نوعی می‌توان آن را گامی رو به جلو در این صنعت دانست.

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: گرافیک کم نظیرکاورگیری کارآمد و دقیقنقاط ضعف:گیم‌پلی کمی تکراری می‌شودطراحی مراحل نه چندان متنوعداستان نه چندان جذاب

User Rating: Be the first one !
خروج از نسخه موبایل