طی چند سال اخیر به لطف شبکه استیم و اهمیت بیشتر کنسول سازان به بازیسازان مستقل، بازار این عناوین رونق چشمگیری را تجربه کرده است. در این بین آثار مستقل قوی و جریانساز، تعدادی بازی نیز وجود دارد که بیشتر از هر چیز، به پروژههای دانش آموزی و آثاری که در اوقات فراغت ساخته شدهاند، شباهت دارند. عناوینی بی هویت، کوچک با ایدههای تکراری. متاسفانه بازی Tidal Tribe در این گروه دسته بندی میشود که در ادامه میتوانید بررسی آنرا مطالعه کنید.
داستان در Tidal Tribe فاقد اهمیت است. یک موضوع کلیشهای با روایت به شدت ضعیف که از طریق کاتسینهایی با طراحی بد روایت میشود. اما ماجرا از این قرار است که اهالی یک قبیله دور افتاده درحال رویاپردازی درباره موجودی باستانی و نبرد اهالی قبیله با وی و شکست او هستند تا این که ناگهان به واسطه صدای تولید شده توسط یک نارنجک، شخصیت اصلی (که از نظر ظاهری هیچ تفاوتی با بقیه شخصیتها ندارد) به محل انفجار میرود و ناگهان مامور ساخت یک برکه برای روستا میشود! سطح نویسندگی دیالوگها در حد یک اثر کاملاً کودکانه بوده و فاقد هر گونه عمق، شخصیت پردازی و به طور کلی، اهمیت است.
هرچند به راحتی میتوان از کنار داستان برای چنین عنوانی عبور کرد. بالاخره با یک اثر استراتژی رو به رو هستیم که اصل تجربه آن به بخش ساخت و ساز آزاد و رقابت با هوش مصنوعی مربوط است … اما صبر کنید! آیا Tidal Tribe یک بازی استراتژی است؟ آیا در شاخه Survival دسته بندی میشود؟ آیا با اثری مدیریتی طرف هستیم؟ خیر. این بازی یک عنوان شبیه ساز است اما دقیقا مشخص نیست هدف آن شبیه سازی چه چیزی است! شبیه ساز ساخت پستی و بلندی یا رسیدگی به سطح رضایت جمعیت جزیره؟ هیچ چیز مشخص نیست. بعد از کلافه شدن در منوهای پیچ در پیچ و سردرگم کننده، درنهایت متوجه شدیم که هدف آن، ایجاد رودخانه برای آبیاری گیان است و باید با ساخت تپههای بلند، جلوی نفوذ سیل به خانه اهالی جزیره را بگیریم. به عبارت ساده، باید یک محیط بیابانی و خالی از سکنه را به محیطی سرسبز و قابل سکونت تبدیل کنیم.
مشکل اصلی اینجاست که در رسیدن به این مهم، بازی دچار بحران هویت میشود. با ترکیب المانهایی از سبکهایی که در ابتدای این بخش به آنها اشاره شد (همچون جمع آوری منابع و بقا برای زنده ماندن) شما در ابتدا تصور میکنید که با یک عنوان استراتژی پیچیده طرف هستید اما در ادامه میتوان متوجه الهام از آثاری همچون Minecraft شد که اینجا هم بدون هرگونه محدودیت میتوان به ساخت کوه و هموار کردن تپهها و… پرداخت. از این رو در حین تجربه Tidal Tribes حس و حالی مشابه Creative Mode «بازی ماینکرفت» به شما دست میدهد. همه موارد یاد شده به واسطه پیچیدگی منوها و عدم وجود حالت راهنمای کاربردی باعث فراری دادن بازیکن در چند ساعت آغازین تجربه میشود.
از مسائلی که به طور مداوم باید مراقب آن باشید، سطح رضایت مردم و نحوه بالا بردن میزان آن است. به طور مثال، اگر مردم در یک بخش از جزیره به دنبال امکانات بهتری هستند، با ایجاد برکه و کاشتن درختان نخل و … میتوانید سطح رضایت آنها را افزایش دهید. یکی از تصمیمات عجیب سازندگان، مربوط به قابلیت جمع آوری آیتم است. در صورت جمع آوری تعداد مشخصی از آیتم، اگر قصد ورود به حالت پرواز را داشته باشید و یا به طور تصادفی از این حالت خارج شوید، تمام آیتمهای جمع آوری شده شده از inventory شما از بین میرود و این پروسه را باید از اول شروع کنید! البته سازنده به فکر ایجاد تنوع نیز بوده و در حین عبور از مسیرهای مختلف نقشه، با موانع و حتی مینی گیمهای متفاوتی رو به رو میشوید که بیشتر شبیه بازیهای فلش هستند.
از گیمپلی که بگذریم به بخش گرافیک و جلوههای بصری میرسیم. معمولاً از عناوین مستقل انتظار چندانی در این بخش نمیرود، هرچند که در اکثر موارد با آثاری چشم نواز و خاص طرف هستیم اما Tidal Tribe حتی از این نظر هم جذابیتی ندارد. طراحی کاتسینها به شدت ضعیف بوده و انگار که شخصی آماتور وظیفه ساخت آن را برعهده داشته است. بیشتر محیطها شبیه منابع بازی Garry’s Mod هستند. تپهها به شدت ساده و خالی از هرگونه جزئیات هستند، کیفیت تکسچرها در حد چند نسل قبل است و جزئیات دورنما نیز ضعیف است. متاسفانه مشکلات به حدی زیاد هستند که این لیست را میتوان تا پایان مطلب ادامه داد.
انیمیشن خاصی نیز در حالت گیمپلی وجود ندارد که نشان از تنبلی سازنده برای طراحی آنها دارد. حتی در بخش تنظیمات گرافیکی نیز برای ویژگیهایی همچون Anisotropic Filtering محدودیتهای زیادی تعریف شده تا نتوان آن را تا سطح حداکثر فعال کرد. اما از همه موارد یاد شده که بگذریم، امکان ندارد از کنار رابط کاربری بازی به سادگی بتوان عبور کرد. استفاده از واژه «فاجعه» برای این بخش حق مطلب را ادا نمیکند. طراحی گنگ، منوهای پیچیده، استفاده از رنگ نامناسب بدون هیچ گونه سایه برای زیرنویسها و متون آموزشی تنها باعث اذیت شدن چشم بازیکن میشود.
شاید بتوان موسیقیهای Tidal Tribe را جزء معدود نقاط قوت آن به شمار آورد. با این که تنوع قطعههای موسیقی کم است اما حداقل با قطعات آرامشبخش و جذابی طرف هستیم. از آنجایی که صداگذاری خاصی نیز در بازی وجود ندارد، نمیتوان درباره آن با قاطعیت صحبت کرد. اکثر متنها در قالب دیالوگهای صامت روایت میشوند و تنها جلوه صوتی که در کنار موسیقی میتوان متوجه آن شد، صدای امواج دریا، پریدن روی سطوح و از این دست موارد است.
در مجموع باید گفت Tidal Tribe یکی از ضعیفترین آثار مستقل در چند وقت گذشته است. هرچند که سازنده موسیقیهای جذابی را برای بازی تولید کرده اما این بازی تجربهای نوین یا ویژه را به بازیکن ارائه نمیدهد و حتی دلیل خاصی نیز برای ادامه دادن آن وجود ندارد. از گرافیک ضعیف تا گیمپلی بی هویت همه باعث شدهاند تا تجربه این عنوان را به طرفداران این سبک توصیه نکنیم.
امتیاز بازیسنتر - 3
3
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: موسیقی جذاب ترکیب چند سبک مختلف نقاط ضعف: داستان، نویسندگی و روایت ضعیف عدم تکامل گیمپلی گرافیک هنری ضعیف، محیطهای خالی از جزئیات و ظاهر کهنه گرافیک فنی بد این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی PC بررسی شده است