بعد از فراز و نشیب بسیار، تأخیر چندباره و گستردهتر شدن داستان، بالاخره بازی «Thronebreaker: The Witcher Tales» به بازار عرضه شد. ایده ساخت یک بازی داستانی بر پایه Gwent که بخش فرعی و کوچکی از بازی Witcher 3 بود از همان اولین روزی که خبرهای مربوط به آن منتشر شد، افراد بسیاری را چشم به راه نگه داشته بود. در این بین انتظارات از شرکت «CD Project RED» بعد از عرضۀ ویچر 3 بسیار بالا بود و امکان اینکه یک بازی معمولی و صرفاً برای تبلیغ بخش آنلاین عرضه کنند برای آنها وجود نداشت و کمترین لغزشی میتوانست به وجهۀ CDPR آسیبی جبران ناپذیر وارد کند. هم سازندگان بازی و هم قهرمانان داستان دو راه پیش پایشان قرار داشت و دارد، یا مرگ یا پیروزی. در مورد عاقبت قهرمانان داستان برای پرهیز از لو رفتن داستان صحبتی نخواهم کرد اما در مورد مرگ یا پیروزی سازندگان بازی تا انتهای مطلب حرفهای بسیاری خواهم زد.
داستان بازی در سال 1267 و تقریباً سه سال قبل از بازی ویچر 1 شروع میشود. ملکه «Meve» حکمران سرزمینهای «Lyria» و «Rivia» در حال بازگشت از گردهمایی حکمرانان سرزمینهای شمالی به سرزمین خود است که با خبر ناامن شدن راه ها و روستاهای Lyria توسط راهزنان در زمان غیبت خود رو به رو میشود. فرزند او شاهزاده «Vilem» جوان به همراه مشاورینی مانند کُنت Caldwell در نبود ملکه کاملاً رشته امور را از دست دادهاند و حالا وظیفه تنبیه و دستگیری راهزنانی که امنیت سرزمین را به خطر انداختهاند بر عهده خود میو و همراهان بسیار اندک اوست. در این مسیر مصائب بسیاری بر سر راه میو قرار دارند، راهزنان فقط یکی از مشکلات میو هستند، در گوشه و کنار جنگلها و راههای سرزمین، هیولاها در کمین نشستهاند و در نبود میو رسیدگی به امور مردم عادی به حال خود رها شده است. میو برای بازگشت به قصر خود راهی طولانی در پیش دارد و در این راه همه حوادث دقیقاً آنگونه که به نظر میرسند نیستند و اعتماد کردن یا نکردن به برخی افراد میتواند تفاوت مرگ یا پیروزی را رقم بزند.
بعد از سه بازی بزرگ و کامل، Thronebreaker: The Witcher Tales اولین باریست که CDPR دست به انجام اقتباسی از رویدادهای رمانهای ویچر زده است. میزان عشق و علاقه بازیسازان استودیوی CDPR به دنیای ویچر و رمانهای «آندری سپکافسکی» در جزئیات و ریزهکاریهای موجود در داستان این بازی حتی بیشتر از سه گانه ویچر چشم میآید. تعداد اشارات ریزی که به شخصیتهای فرعی رمانهای ویچر وجود دارد، دل تمام علاقمندان به رمانها را به دست میآورد و در عین حال نوشتار داستان و دیالوگهای آن به حدی خوب انجام گرفته است که بدون آشنایی با رمانها و بازیهای ویچر هم میتوانید از داستان حماسی آن لذت ببرید. روایت داستان در قالب میانپردههای متنی که با تصاویر شخصیتها و موقعیتها همراه هستند صورت میگیرند و در برخی از این میانپردهها و لحظات شما مجبور به انتخاب راهکار خاصی برای حل مسائل هستید، اینکه یک سرباز فراری دشمن را به ارتش خود اضافه کنید یا او را در رودخانه غرق کنید یا اینکه در زمان حضور در سرزمین پادشاهی دیگر بین رعایای او قضاوت کنید یا اینکه در امور پادشاه دیگر هیچ دخالتی انجام ندهید و تصمیمات دیگری از این دست که اثرات مختلفی بر آینده جنگ و مبارزات شما خواهند داشت.
در بخش دیالوگ نویسی بازی دست کمی از بهترین بازیهای داستانی ندارد، شخصیتهای داستان در موقعیتهای خطرناک و در لحظاتی که به نظر میرسد دیگر امیدی به پیروزی با چند جمله حماسی و تاثیرگذار نه تنها نیروهای جنگی درون بازی، بلکه گیمر پشت مانیتور را هم برای نابودی دشمن با خود همراه میکنند. به جز میو شخصیتهای فرعی دیگری در ارتش شما حضور دارند که برای پرهیز از لو رفتن داستان از آنها اسمی نمیبرم اما شخصیت پردازی تک تک شخصیتها در موقعیتهایی که امکان خودنمایی در طول داستان پیدا میکنند به بهترین نحو انجام گرفته است. توجه داشته باشید که تصمیمات شما در طول داستان بر حضور یا عدم حضور شخصیتهای مختلف در ارتش شما مؤثر است و به جز یکی دو شخصیت که به واسطه نیازهای داستانی بخش مشترک ارتش همه خواهند بود، هر گیمری نسبت به دیگران میتواند افراد متفاوتی در ارتش خود داشته باشد.
گیمپلی بازی به دو بخش اصلی گشت و گذار در محیط و مبارزات تقسیم میشود. در بخش گشت و گذار شما کنترل میو را با دوربین ایزومتریک بر عهده خواهید داشت و در محیط به جمع آوری منابع و پیدا کردن نقاط مربوط به مبارزات و پیشبرد داستان میپردازید. در بازی سه منع در اختیار شما قرار میگیرد، سکه طلا، چوب و سربازها که برای پیشرفت تواناییهای کلی ارتش خود و ساخت کارتهای مورد نیاز در بخش مبارزه مجبور به استفاده از آنها هستید. در این زمینه بازی دست سخاوتمندی دارد و با مدیریتی جزئی به اهداف مورد نظر خود به راحتی خواهید رسید در عین حال درجات سختی مختلف بازی، نیازمند میزان متفاوتی از نیازمندی هستند.
بخش مبارزات برای کسانی که آشنایی آنها با Gwent فقط با نسخه موجود از آن در ویچر 3 یا ماههای ابتدایی نسخه بتای بازی مستقل Gwent است کاملاً شوکه کننده است. اینجا در زمین بازی برخلاف Gwent اولیه که سه ردیف برای کارتها برای هر طرف مبارزه وجود داشت و هر کارتی فقط در ردیف خاص خود قرار میگرفت، فقط دو ردیف وجود دارد و بازی کردن کارتها در همۀ ردیفها آزاد است. تعداد کارتهای افزاینده قدرت ارتش خودی یا کاهنده قدرت ارتش رقیب به شدت افزایش پیدا کرده است. کارتهای قدیمی و شناخته شدهای که در ویچر 3 با آنها به پیروزی میرسیدید در این بازی عملکرد بسیار متفاوتی دارند و از همه اینها مهمتر، برخلاف بازی Gwent در Thronebreaker: The Witcher Tales ارتش شما بر اساس شرایط خاص داستانی میتواند متشکل از کارتهای مربوط به دستهها و نژادهای مختلف باشد.
مبارزات هم به سه دسته کلی تقسیم میشوند، مبارزات استاندارد که در آنها باید با پیروزی در دو راند دشمن خود را شکست دهید، مبارزات با قوانین ویژه که معمولاً حکم مبارزات داستانی بازی را دارند و در آنها شما موظف هستید که در یک راند به اهداف خاصی در طول مبارزه دست یابید و مبارزات معمایی که با کارتهای خاصی که بازی در اختیار شما قرار میدهد باید معماهای خاصی را برای دست یابی به منابع بیشتر حل کنید. از نظر چالشی بودن و انتقال هیجان و حس مبارزات عظیم حماسی بازی موفق عمل کرده است، درست در زمانی که احساس میکنید دست مناسبی برای شکست دادن دشمنان ساختهاید با مبارزهای رو به رو میشوید که شما را ودار به تغییر رویکردتان میکند و بدین ترتیب بازی تمام تلاش خود را میکند تا حس تازگی مبارزات را انتها حفظ کند و این مسئله برای یک بازی نسبتاً طولانی که مبارزات آن محدود به استفاده از کارتهاست نقطه قوت بزرگی محسوب میشود.
طراحی بخش گشت و گذار در محیط Thronebreaker: The Witcher Tales توسط مدلهای Cell-Shade از افراد و شخصیتهای داستان درون یک نقشه نقاشی شده است. داستان بازی شما را به 5 محیط مختلف میکشاند و صورت بندی تک تک این محیطها با جزئیات فراوان و طراحی کاملاً متفاوتی انجام گرفته است. در بخش روایت داستان هم با نقاشیهای زیبا و دلنشینی رو به رو میشویم. طراحی کارتها و انیمیشنها و افکتهای مبارزات هم با حداکثر دقت صورت گرفته است به طوریکه هر کدام از کارتها حس و شخصیت خاص خود را دارند. بخش موسیقی متن بازی دست کمی از شاهکار ویچر 3 ندارد و در عین حال به دلیل اینکه در اینجا بار بیشتری در فضاسازی و انتقال حس و حال موقعیتها و مبارزات بر عهده موسیقی قرار دارد، بخش موسیقی بازی حتی از ویچر 3 هم عملکرد بهتری از خود نشان داده است. صداگذاری هم دیگر نقطه قوت بازیست، به همان اندازه که در نوشتار شخصیتها به خوبی ساخته و پرداخته شدهاند، بازیگران در ارائه و فردیت بخشیدن به تک تک شخصیتها سنگ تمام گذاشته و کار خود را به بهترین نحو انجام دادهاند. تمام دیالوگهای بازی صداگذاری شده و روایت بخشهای بدون دیالوگ بازی هم توسط یک راوی خارج از شخصیتهای داستانی انجام میگیرد.
Thronebreaker: The Witcher Tales آش شله قلم کار عجیبی است که طبق تمام اصول منطقی نباید در این سطح بالای کیفی عرضه میشد اما به طور عجیبی در تمام بخش ها موفق عمل کرده است. داستان، گیم پلی، طراحی هنری و تلفیق چندین و چند سبک مختلف و در کنار هم قرار دادن آنها به بهترین نحو، معجزۀ دیگری از بازیسازان CDPR است که با هر بازی جدیدی که عرضه میکنند، انتظارات بالایی که از آنها وجود دارد را بالاتر میبرند.
مجموع امتیاز - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان قوی با شخصیتهای به یاد ماندنیموسیقی و صداگذاری عالیطراحی بصری چشم نوازمبارزات کارتی هیجان انگیزاستفاده بی نظیر از مکانیکهای بازیهای کارتی برای روایت داستاننقاط ضعف:عدم پشتیبانی از مانیتورهای عریضمحدودیت به استفاده از یک فایل ذخیرهسازی