بررسی بازی The Occupation

ژانر Immersive Sim در طی 20 سال گذشته مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. یک نگاه به آثار این سبک دو حقیقت را آشکار می‌کند؛ حقیقت اول این است که Deus Exها، System Shockها، Thiefها و دنباله‌های مستقیم یا معنویشان غالبا پای ثابت لیست‌های بهترین‌های صنعت هستند. اما حقیقت دوم این است که منهای آثار شرکت Bethesda Game Studios، این عناوین در اکثر مواقع هیچ وقت به آن محبوبیت و فروش بلاک‌باستری سایر بازی‌های روز دست پیدا نمی‌کنند. این مسئله در سه سال گذشته هم با عرضه دنباله‌های Deus Ex و Dishonored و همچنین عنوان جدید Prey کاملا آشکار بود. در حالی که همه این عناوین مورد استقبال منتقدین قرار گرفته بودند و امروزه هم طرفداران خود را پیدا کرده‌اند، اما هیچ کدام نتوانستند به موفقیت تجاری برسند.

اما امروزه «ایمرسیو سیم‌ها» شکلی متفاوت به خود گرفته‌اند. از یک طرف تکامل ایده‌های این ژانر را در بازی‌های موفقی همچون نسخه‌های اخیر The Legend of Zelda و Hitman می‌توان مشاهده کرد و از طرفی دیگر، استودیوهای دیگر روندی آزمایشی‌تر و البته جمع و جورتر در پیش گرفته‌اند. اولین مثال برای این روند جدید، بسته الحاقی Prey با نام Mooncrash بود که توانست با اضافه کردن چاشنی rogue-lite به فرمول بازی اصلی، یکی از بهترین تجربیات سال گذشته را رقم بزند. در ادامه سال هم شاهد اثر جدید وارن اسپکتر و استودیو Otherside Entertainment یعنی Underworld Ascendant بودیم که متاسفانه نه تنها در حد و اندازه نام سازنده‌اش ظاهر نشد بلکه به جرئت می‌توان از آن به عنوان یکی از بدترین بازی‌های سال گذشته یاد کرد.

اینجاست که به بازی The Occupation می‌رسیم. یا به قول اینترنت، «بایوشاک بریتیش». البته بازی بیشتر از بایوشاک، دنباله‌رو فرمول طراحی «دیسانرد» و «دیس اکس» است. اما با یک تفاوت؛ این بار استودیو White Paper Games تلاش کرده تا المان‌های ایمرسیو سیم را به محیطی عاری از سلاح و هر نوع خشونت منتقل کند. نتیجه نهایی اثری است که در عین ارائه یکی از خاص‌ترین تجربه‌هایی که می‌توانید در یک بازی پیدا کنید، کم هم اعصابتان را خرد نمی‌کند. برای یافت علت آن، به طور دقیق‌تر به بررسی بازی خواهیم پرداخت.

بازی در سال 1987 و در شهر Turing واقع در شمال انگلستان جریان دارد (که احتمالا اشاره‌ای به الن تورینگ است). در پی یک بمب‌گذاری، یکی از کارمندان شرکت Bowman Carson به نام Alex Dubois که از قضا یک مهاجر هم هست، متهم شناخته می‌شود. پس از این حادثه است که Bowman Carson تصمیم می‌گیرد مصوبه‌ای را اجرایی نماید که از جمله مفاد آن، اخراج تمام مهاجران از انگلستان و کاهش حقوق مدنی مردم است. این مصوبه تنها یک رای با تصویب شدن در پارلمان فاصله دارد و البته که همانند یک داستان سیاسی واقعی، همه چیز آن طور که به نظر می‌آید نیست. اینجاست که بازیکن در نقش خبرنگاری به نام «هاروی میلر» وارد ماجرا می‌شود تا سر از ماجرای پشت پرده «بومن کارسون» در آورد. خوش‌بختانه داستان بازی – که بی شباهت به وضعیت کنونی انگلستان با Brexit هم نیست – تا انتها جذاب و درگیرکننده باقی می‌ماند و شخصیت‌ها نیز به لطف پردازش مناسب و صداگذاری بسیار خوبشان، باعث می‌شوند تا بازی از این نظر به راحتی نمره قبولی را بگیرد.

پس از گذر از مقدمه و ورود به ساختمان بومن کارسون، چیزی که آشکار می‌شود این است که شاید هاروی یک خبرنگار باشد. اما در واقع بازی‌ای که جلویتان است یک تجربه کاملا کارآگاهی در اختیارتان می‌گذارد. با این تفاوت که به جای یک صحنه قتل که در آن همه افراد تا وقتی کارتان تمام نشود از جایشان تکان نمی‌خورند، کارمندان بومن کارسون همانند یک آدم واقعی برنامه‌ خاص خود را دارند و صد البته خوششان نمی‌آید شما را در جایی که قرار نیست باشید پیدا کنند. اما تفاوت اصلی بازی در ویژگی دیگری نهفته است. The Occupation در طول 3 مرحله اصلی‌اش، در 4 ساعت واقعی جریان دارد و هر اتفاقی که بیفتد، بازی پس از 4 ساعت تمام می‌شود.

معمولا محدودیت زمانی در این ژانر کاری به جز صدمه زدن به روند بازی انجام نمی‌دهد زیرا این بازی‌ها از اساس بازیکن را تشویق به گشت و گذار و وقت گذاشتن برای پیدا کردن راه‌ها و رازهای مخفی می‌کنند. اما The Occupation علاوه بر مجبور کردن بازیکن به گشت و گذار، او را مجبور به اولویت بندی و مدیریت می‌کند. برای مثال در ابتدای بازی شما در نقش هاروی در ساعت 4 بعد از ظهر با شخصی قرار ملاقات دارید اما از یک ساعت قبل وارد بومن کارسون می‌شوید که وقت داشته باشید با سرک کشیدن و جمع‌آوری اطلاعات، کار خود را برای کشیدن اطلاعات از زیر زبان آن شخص آسان تر کنید.

می‌خواهید وارد دفتر فلان کارمند شوید؟ راه زیاد است. می‌توانید از طریق کانال کولری که به طرز جالبی اتاق چاپ را به دفتر وصل کرده راه خود را پیدا کنید. یا این که دوست دارید مستقیما از در اصلی وارد شوید اما رمز عبور را نمی‌دانید. با کمی گشت و گذار متوجه می‌شوید که ممکن است «دن»، نگهبان ارشد ساختمان که از قضا مسلمان هم هست آن را در کامپیوترش داشته باشد و با سرک کشیدن به مکالمه دو فرد متوجه می‌‍شوید که دن در ساعت خاصی به مدت 15 دقیقه دفترش را به منظور عبادت ترک ‌کند. اما دفتر او هم توسط یک رمز عبور محافظت می‌شود پس ناچارا به دنبال راه دیگری می‌‍گردید. ناگهان می‌بینید که سرایدار ساختمان، «مارلون» به منظور نظافت وارد دفتر شده است. مخفیانه وارد دفتر می‌شوید تا در حالی که مارلون حواسش نیست، به دنبال آرشیو تماس‌های تلفنی رد و بدل شده بگردید.

در نظر داشته باشید که این سناریو تنها مربوط به یکی از سرنخ‌های شماست. هر چه بیشتر جلو می‌روید سرنخ‌های بیشتری پیدا می‌کنید و متعاقبا می‌بایست برای هر کدام طبق همان فرمول بالا دنبال مدرک بگردید. با توجه به فضای بازی، با فلاپی دیسک‌ها به کرات سر و کار دارید. در ادامه بازی با گیت‌هایی مواجه می‌شوید که فلاپی دیسک‌های همراهتان را خراب می‌کنند. سپس باید در نظر بگیرید که نگهبانی به نام «استیو» علی‌رغم رفتار دوستانه‌اش، دائما مشغول تعقیب و پاییدن شماست که بی شباهت به آن زنومورف معروف در Alien Isolation نیست. به همه این‌ها برنامه کارکنان و محدودیت زمانی هم اضافه کنید. در واقع دائما حواستان باید به ساعت و هم‌چنین دور و برتان باشد چرا که هر لحظه ممکن است اتفاقی بی‌افتد و شما هم سر ساعت خاصی باید به قرار ملاقات خود برسید. عملا هیچ بعید نیست که خود را در موقعیتی بیابید که در دفتری گیر افتاده‌اید، در حالی که زیر یک میز قایم شده‌اید استیو در به در دنبالتان می‌گردد و در عین حال، تنها پنج دقیقه تا قرارتان مانده است و گیر افتادن به منزله از دست دادن فرصت برای مصاحبه با شخص مورد نظر است – بله، اگر زیادی خرابکاری کنید می‌توانید به کلی از اهداف خود جا بمانید.

همچنین بازی تاکید بسیار زیادی بر تعامل “فیزیکی” با تمامی اشیاء بازی دارد. برای باز کردن درها و پنجره‌ها و پنل‌ها به معنای واقعی ابتدا باید دستگیره را نگه داشته و آن را هل داده یا بکشید. میخواهید نامه‌ای بخوانید؟ باید پاکت آن را چرخانده، نامه را از آن خارج و سپس کاغذ را صاف کنید تا بتوانید شروع به خواندن متن کنید. می‌خواهید گاوصندوقی را باز کنید؟ ابتدا رمز را وارد می‌کنید، سپس منتظر می‌شوید تا قفل باز شود، دستگیره را می‌چرخانید و در نهایت درش را با کشیدن به سمت خود باز می‌کنید. بعضی از این تعاملات با کنترل بعضا عجیب بازی می‌توانند بازیکن را اذیت کنند اما در کل به لطف این ویژگی، بازی به خوبی توهم قابل باور بودن محیطش را به بازیکن منتقل می‌کند.

با توجه به همه این عوامل، به احتمال بسیار زیاد در دور اول بازی یا شکست می‌خورید و یا حداقل به پایان دلخواه خود نمی‌رسید. اما متاسفانه گزینه‌ای برای تکرار مراحل دلخواه در بازی وجود ندارد و اگر از نتیجه حود ناراضی بودید، مجبور هستید بازی را از اول شروع کنید. ولی بازی مشکلی بزرگ‌تر از این نیز دارد. سازندگان، احتمالا به منظور عمق دادن به تصمیمات و مدیریت بحران بازی و جلوگیری از سواستفاده از سیوها، تصمیم گرفته‌اند تا به طور کلی هیچ گونه قابلیتی برای سیو کردن در بین مراحل قرار ندهند. بدین گونه که در ابتدا، بازی توضیح می‌دهد که تا انتهای مرحله هیچ سیوی وجود نخواهد داشت و سپس شما را به حال خودتان رها می‌کند. خبر بد اینجاست که هر مرحله حداقل تقریبا یک ساعت زمان می‌برد. امیدوارم در حین بازی کردن مشکلی برایتان ایجاد نشود که مجبور به خروج از بازی شوید. اگر هم شدید، امیدوارم از تکرار مجدد یک ساعت بازی لذت ببرید!

مسئله زمانی بدتر می‌شود که بازی گویا کم دچار مشکلات فنی نیست. البته در تجربه شخصی بنده تنها مشکلات به وجود آمده به رادیویی که در هوا معلق مانده بود و دری طبق یک نوشته باید در ساعت خاصی باز می‌شد ولی به طور کل بسته ماند خلاصه می‌شدند. اما طبق گزارشاتی که در اینترنت موجود است، ممکن است مشکلاتی اعم از گیر کردن در در و دیوار و یا اجرا نشدن کات سین‌های مهم داستانی هم گریبان‌گیر بازیکن شود. و مسلما همه خوب می‌دانیم که تکرار چند دقیقه از یک بازی صرفا به خاطر یک باگ هیچوقت امری لذت بخش نبوده. چه برسد به یک ساعت تمام!

مسئله جالبی هم که در بازی وجود دارد، دو مورد از زیرنویس‌های آن است. برای مثال وارد اتاقی می‌شوید که ناگهان در پایین صفحه با متونی مانند «CHARACTER NEAR YOU DRONE PLAYING» و «CHARACTER LEFT AREA STING PLAYED» مواجه می‌شوید. کمی سر خود را می‌خارانید که بازی قصد دارد چه چیزی را اطلاع رسانی کند. پس از مدتی، متوجه می‌شوید که این متون در واقع برای اطلاع رسانی حضور نگهبان و یا حضور در اتاقی ممنوعه هستند. احتمالا با خود فکر می‌کنید که شاید این متون عجیب ناشی از دانش کم سازندگان به زبان انگلیسی هستند. اما با سرچ کردن نام White Paper Games، متوجه می‌شوید که این استودیو واقع در انگلستان و شهر منچستر است. و سپس سر خود را بیشتر میخارانید.

در نهایت، The Occupation علی رغم برخی کاستی‌های عجیبش، موفق شده تا به لطف طراحی هوشمندانه و داستان جذابش، به یکی از خاص‌ترین بازی‌های این چند سال اخیر تبدیل شود. مطمئنا اگر بازی کمی از وضعیت تکنیکی بهتری بهره می‌برد، می‌توانستیم از آن به عنوان یکی از بهترین‌های ژانر ایمرسیو سیم یاد کنیم. هرچند که همین الان هم مطمئن هستم بازی به مرور زمان طرفداران خاص خود را پیدا خواهد کرد. بی دلیل هم نیست؛ The Occupation از ابتدا تا انتها شما را درگیر خودش می‌کند و حتی پس از إتمام بازی هم نمی‌توانید از فکر آن خارج شوید.

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی سنتر

نقاط قوت: طراحی هوشمندانه هسته گیم پلی داستان درگیرکننده صداگذاری عالی ارزش تکرار بسیار بالانقاط ضعف: مشکلات فنی سیستم سیو آزاردهندهاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بررسی شده است

User Rating: 3.4 ( 1 votes)
خروج از نسخه موبایل