ایکس باکس 360بررسی

بررسی بازی The Last Remnant

به نام پول پیش به سوی شکست!

خواندن نقد و بررسی,بازی‌های شرکت SE همواره برای طرفداران RPG های ژاپنی (JRPG) ارزش خاصی داشته‌اند. نوآوری‌های بدیع، گیم پلی روان، داستان عمیق و کیفیت بالای کار که خصیصه اصلی اکثر بازی‌های این شرکت است باعث شده تا SE برای سال های طولانی به عنوان بزرگترین و بهترین تولید کننده بازی‌های JRPG در دنیا حرف اول و آخر را بزند. اما مدت‌هاست که همین شهرت بلای جان این شرکت شده است!.

این واقعیت انکار ناپذیر که SE تنها در ساخت بازی‌های JRPG (که بیشتر بین گیمرهای ژاپنی طرفدار دارد) تبحر دارد باعث شده تا این شرکت در بازار‌های پر سود غرب حرفی برای گفتن نداشته و عملا جز معدود آثاری چون FF و KH، هیچ عنوان بزرگی که متناسب با سلایق گیمرهای غربی باشد، در آرشیو بلند بالای بازی‌های خود نداشته باشد.

از آنجایی که این امر دقیقا در مغایرت با سیاست‌های دندان گردانه SE است(!)، مسوولین SE بیکار ننشسته و سال‌هاست در پی اندیشیدن تدابیر مختلفی هستند تا با ساخت بازی‌های غرب پسند به نوعی از این مخمصه در آمده و با زور هم که شده سهم بیشتری از این تجارت پر سود را در دست گرفته و در نتیجه (البته به قول خودشان!) طیف وسیع تری از گیمرها را به سمت بازی های خود جذب کنند.

The Last Remnantنیز ماه عسل پیوند نامشروع SE با غرب است که به طرز وحشتناکی قربانی سیاست‌های پول پرستانه SE شده است. بازی از ابتدا با شعار جذب گیمرهای غربی وارد میدان شده و سازندگان تلاش فراوانی کرده‌اند تا این اثر بیشتر مورد علاقه گیمرهای غربی قرار گیرد، اما نتیجه کار چیزی جز فاجعه نیست!. البته اشتباه نکنید، The Last Remnantاصلا بازی نیست، اما به هیچ وجه در حد اندازه‌های وعده داده شده نیز ظاهر نشده است. بر خلاف ادعا و تلاش سازندگان، TLR اصلا یک JRPG غرب پسند از آب در نیامده و در حد یک JRPG کاملا متوسط باقی مانده است.

اساس طراحی The Last Remnant ترکیب و ارایه گیم‌پلی بازی‌های غربی در دنیاها و سرزمین های بازی‌های شرقیست، از این رو سازندگان سعی کرده‌اند تا با تقلید و کپی برداری مستقیم از اثری به نام FFXII و ترکیب آن با عنوان دیگری چون Dynasty Warriors، اثری خلق کنند که هم گیمرهای شرقی جذب آن شوند و هم گیمر های غربی! (گویا سازندگان بازی تصور می‌کرده‌اند که اگر لشکری از موجودات فانتزی را به سبک بازی های غربی در محیط های FF گونه به جان هم بیاندازند، معجزه کرده و ناگهان نظر تمام گیمرهای دنیا را به سمت بازی خود جلب خواهند کرد!!) البته اساس این تفکر و ایده آن‌چنان هم غلط نیست، اما سازندگان با کپی برداری جزء به جزء از FFXII به جای خلق یک ایده جدید و نو و جایگزین کردن لشکری از سربازان به جای شخصیت های بازی، به بیراهه رفته‌اند.

شباهت دنیای بازی با دنیای Ivilis (که برای اولین بار در FFTactic معرفی شد و با FFXII به اوج رسید) کاملا مشهود و انکار ناپذیر است. در این دنیای تخیلی میراث به جا مانده از یک تمدن افسانه‌ای عامل شروع وقایع بازیست. این میراث باستانی، بقایای افسانه‌ای هستند که نیروی جادویی عظیمی در آن‌ها نهفته است. البته بر خلاف بازی‌های دیگر این بقایا شامل گوی‌های کریستالی کوچکی که در داخل دژ های عظیم نهفته هستند نیستند!، بلکه اصولا بناهای بسیار بزرگی مانند یک ساختمان عظیم و یا اسکلت یک دایناسور غول پیکر هستند. با کشف نیروهای جادویی این بقایا، افراد قدرت طلب شروع به استفاده منفی و زورگویانه از این نیرو کرده و آرامش کل دنیا را بر هم می‌زنند و به این ترتیب ظلم و ستم گری در کل دنیا رواج پیدا می‌کند.

داستان بازی، داستان جوان خام و کله شق و البته شمشیر زن ماهری به نام Rush Skyes است که به همراه خواهرش Irina، در این دنیا زندگی آرامی را پشت سر می‌گذارد، تا این که گروهی مرموز به دهکده او حمله کرده و با دزدیدن خواهرش آتش خشم و انتقام (و البته به صورت 100% کلیشه ای دلیلی برای شروع مبارزات بی هوده بازی!!) را در دل قهرمان جوان ما روشن می‌کنند و به این ترتیب Rush برای نجات جان خواهرش وارد ماجرایی پیچیده می‌شود که پی بردن به آن بر عهده شماست!. علاوه بر Rush شش شخصیت دیگر نیز وجود دارد که شما می‌توانید کنترل آنها را بر عهده گرفته و بازی را با آنها ادامه دهید.

اگر شما عناوین JRPG مختلف که در چند سال اخیر منتشر شده اند را بازی کرده باشید، متوجه خواهید شد داستان The Last Remnant چیز جدیدی‌تری نسبت به عناوین دیگر ارایه نمی‌دهد و در سطح کاملا متوسط قرار دارد. البته شروع داستان بسیار کلیشه و تکراریست اما با پیشرفت در بازی کم کم نکات پیچیده و جذاب داستان بازی پررنگ شده و گیمرها را برای ادامه بازی ترغیب می‌کند.

اما مهم ترین قسمت The Last Remnant سیستم انقلابی (البته به قول خود سازندگان!) گیم پلی آن است. شاید شما با دیدن صحنه های نبرد بازی و حضور هزاران جنگجو در آن به یاد عنوان معروف Dynasty warriors بیفتید، اما با کمی بازی کردن متوجه خواهید شد که شباهت بازی به DW در همین جا پایان خواهد یافت، چرا که مبارزات در The Last Remnant بر خلاف DW تنها به دکمه زدن‌های بی هدف و فرستادن دشمنان به هوا خلاصه نمی‌شود و شما باید گروهی از این سربازان آماده به خدمت (که Union نام دارند) را به سمت آشنای بازی های JRPG هدایت کنید. سیستم مبارزات تلفیقی از نوبتی ATB با Action Real Time است که اندکی المان‌های بازی‌های استراتژی به آن اضافه شده است. همانند بازی های RPG نوبتی، شما می‌توانید به سربازان گروه خود دستور داده و آن‌ها را کنترل کنید. هر کدام از گروه سربازان شما به 4 تا 5 گروه کوچکتر تقسیم می‌شود که قابلیت‌های متفاوتی نسبت به هم دارند. استفاده درست از این قابلیت‌ها و صدور دستورات درست به آن‌ها رمز موفقیت در مبارزات است. به عنوان مثال نحوی چینش کماندار‌ها، شمشیر زن‌ها و سربازان ترسو(!) در مقابل دشمنان نقش به سزایی در موفقیت شما در طول مبارزات دارد. اما مشکل اصلی این عنوان این است که دادن دستورات مستقیم به گروه‌ها به راحتی امکان پذیر نیست و محدودیت‌های بسیاری به همراه دارد. اصولا این دستورات محدود به چند دستور کلی هستند و حق انتخاب گیمرها بسیار محدود است.

یکی از ضعف های اساسی بازی عدم اجازه ایجاد تغییر و شخصی سازی Union هاست و این تغییرات فقط مختص Rush است. اگر شما تمایل داشته باشید که سلاح‌های اضافی و قابلیت‌های جدید برای سربازان خود تهیه کنید این عنوان هیچ چیز قابل عرضه‌ای برای شما ندارد. البته سلاح‌ها و قابلیت های سربازان نیز ارتقا پیدا می‌کند اما زمان این ارتقا به قدری کند است که به هیچ وجه نیاز گیمرها را ارضا نمی‌کند.

یکی از نوآوری های جالب بازی نوار روحیه‌ی سربازان (Moral) است. طرز کار این نوار به این صورت است که نسبت به تعداد دشمنان در صفحه، وضعیت سلامتی سربازان و … این نوار کم یا زیاد می‌شود. با زیاد شدن این نوار قدرت سربازان نیز افزایش یافته و به صورت منسجم تر به دشمنان حمله می‌کنند اما با خالی شدن این نوار نیروی سربازان نیز کاهش یافته و متفرق می‌شوند. نحوی پر یا خالی شدن این نوار تا حد زیادی وابسته به حرکات شما در مبارزات است. به عنوان مثال اگر با ورود دشمنان قدرتمند به صفحه به سرعت به آن‌ها حمله کرده و نابودشان کنید، نوار روحیه سربازان پر شده و با قدرت بیشتری به دشمنان حمله می‌کنند اما اگر با دیدن همان دشمن شما نیز از مبارزه ترسیده و وظیفه نابودی آن را به دیگر افراد واگذار کنید(!)، این نوار کاهش یافته و سربازان متفرق می‌شوند.

صحنه های مبارزات مخصوصا نسبت به دیگر قسمت‌های بازی بسیار عالی از کار در آمده است و انصافا دید سینامتیک قوی بازی از صحنه‌های نبرد حس بسیار خوش آیندی به شما القا می‌کند. اما متاسفانه سرعت پایین سربازان و عدم اجازی افزایش سرعت آن‌ها به مبارزات لطمه شدیدی وارد کرده است به طوری که حتی مبارزات ساده نیز وقت بسیار زیادی از شما می‌گیرد. علاوه بر سربازان، Rush و شخصیت‌های فرعی دیگر نیز دارای حرکات و ضربات ویژه‌ای هستند که با اجرای آن‌ها دشمنان به راحتی تار و مار می‌شوند. تنوع این ضربات در حد نسبتا قابل قبولی قرار دارد و با اینکه تعداد آن‌ها در حد مطلوبی نیستند، اما مبارزات را از حالت یکنواختی در می‌آورد.

یکی دیگر از ایرادات عجیب بازی سیستم Save کردن آن است. سیستم ذخیره بازی به این صورت است که شما می‌توانید در هر نقطه از بازی، چه در Map ها و چه در میادین مبارزات، که خواستید بازی را ذخیره کنید، اما در عوض سیستم Check Point به کلی از بازی حذف شده است. وجود این سیستم باعث شده است تا بازی تا حدودی ساده به نظر برسد، چون می‌توان در میان مبارزات و با کشتن هر دشمن سرسخت بازی را ذخیره کرد؛ اما زمانی که بعد از کلی گشت و گزار و جمع آوری آیتم و جلو رفتن در داستان ناگهان با یک حریف سرسخت روبرو شده و شکست می‌خورید، متوجه می‌شوید که سیستم Check Point چه قدر کار آمد است!! (بالاخره نمی‌شود که بعد از یک قدم جلو رفتن بازی را ذخیره کرد!!) اما نبود سیستم Check Point زمانی بیشتر احساس می‌شود شما مجبور می‌شوید با چند Boss سرسخت پشت سر هم مبارزه کنید و البته بازی نیز دیگر اجازه ذخیره کردن به شما نمی‌دهد!. در این گونه موارد که صدای مرگ و تکرار مراحل سخت در گوش هایتان می‌پیچد است که شروع به بد و بیراه گفتن به تمامی سازندگان بازی می‌کنید!.

حالا که صحبت از Boss یا رییس‌های بازی شد باید گفت در The Last Remnant نبرد با رییس‌های هر مرحله و آخر هر دیسک واقعا فوق العاده طراحی شده است. نبرد با این رییس‌ها اکثرا به این صورت است که باید نقطه ضعف آن‌ها را پیدا کرده و با توجه به آن روش نابودی آن را پیدا کنید. در مجموع مبارزه با رییس‌ها در اکثر موارد بسیار جذاب و نفس گیر است که بدون شک مورد پسند اکثر گیمرهای حرفه ای قرار خواهد گرفت.

به پایان بردن این عنوان چیزی در حدود 40 تا 50 ساعت از وقت شما را خواهد گرفت که بسته به علاقه شما برای انجام دادن ماموریت های جانبی ممکن است این زمان کم یا زیاد‌تر شود. متاسفانه داستان و محتوای داخل بازی به هیچ وجه کشش لازم برای این مدت زمان تولانی را ندارد و گیمرها ممکن است در میان بازی از ادامه دادن بازی منصرف شوند. متاسفانه ماموریت‌های جانبی متعدد بازی نیز به حل این مشکل کمکی نمی‌کنند. در طول مراحل بازی ماموریت‌های متفاوتی وجود دارد که با انجام آنها به شما جایزه های مختلفی تعلق می‌گیرد اما این ماموریت ها به قدری احمقانه و سطحی هستند که اصولا گیمرها از خیر انجام دادن آن ها خواهند گذشت.

The Last Remnant اولین عنوان شرکت SE است که با استفاده از یک موتور خارجی که ساخت خود شرکت نیست، ساخته شده است. این موتور خارجی در واقع همان UE3 خودمان است که در حال حاظر اکثر بازی‌های موجود با استفاده از آن ساخته می‌شوند. در واقع این عدم آشنایی سازندگان با محیط و کارایی UE3 و استفاده نکردن از تمام قدرت آن باعث شده تا بازی از لحاظ گرافیکی و تکنیکی ضعف های بسیار زیادی داشته باشد. در واقع نتیجه کلی کار با توجه به سابقه کار سازندگان با این موتور (که چیزی در حدود صفر است!) آنچنان هم بد نیست، ولی به هیچ وجه نیز قابل قبول نیست!.

محیط های افسانه ای دنیای The Last Remnant بسیار رنگارنگ و بزرگ از کار در آمده است (بر خلاف شهرت UE3) اما این محیط‌های بزرگ از عدم تعادل در طراحی تکسچر‌ها به شدت رنج می‌برد. به عنوان مثال در بعضی از مراحب کیفیت بعضی از بافت و بنا خارقالعاده است، اما در مقابل کیفیت بعضی از تکسچر‌های دیگر نیز در حد نسل قبل است. یکی دیگر از اشکالات این مراحل بزرگ کمبود جزییات در آن‌هاست، به طوری که بعضی از بناهای زیبا که ساخت خودشان کاملا با دقت انجام شده است، خالی از هر گونه جزییاتی هستند! البته معدود اشیایی که در این گونه بنا‌ها وجود دارند نیز به قدری بی کیفیت و زشت طراحی شده اند که گاهیی ممکن است با خودتان بگویید همان بهتر که این ساختمان‌ها خالی باشند!!

نور پردازی های محیط به شدت اشکال دارند و اصلا در خور نام یک عنوان نسل بعد نیست. نرخ سرعت فریم در طول بازی اصولا ناپایدار است و در صحنه های شلوغ به شدت افت کرده و به عدد 1 نیز خواهند رسید. این مشکل افت فریم وحشتناک بازی ضربه آخریست که سازندگان به گرافیک بازی وارد کرده‌اند. دوربین بازی نیز در بعضی از صحنه ها مشکل ساز شده و یا بر روی صورت Rush زوم می‌شود و یا بر روی یک آبجک بی مصرف در محیط که عملا گیمر‌ها را برای ادامه بازی دچار مشکل می‌کند. از همه این‌ها بدتر انیمیشن‌های غیر طبیعی و حتی خنده دار سربازان و شخصیت‌هاست که باعث می‌شود شما ندانید با دیدن آن‌ها باید خندید یا گریست!. یکی از نکات خنده دار  این است که در بعضی از موارد ناگهان بعضی از سربازان و دشمنان و حتی محیط ها از روی صفحه ناپدید می‌شوند!. تا به اینجای کار باز خوب است چون ممکن است در بعضی از مواقع خود Rush نیز از صفحه روزگار حذف شده و شما مجبور به تماشای لشکر بی فرمانده و حیران بر روی صفحه باشید!.

موسیقی و صدا گذاری  در حد مطلوبی قرار دارد، ولی اگر شما انتظار یک اثر فوق العاده از SE دارید، باید انتظارات خود را تا حد زیادی پایین بیاورید. قطعات ساخته شده اصولا زیبا می‌باشند، اما واقعیت امر این است که شما در هنگام مبارزات و مراحل یا اصلا آن‌ها را نمی‌شنوید و یا در صورت شنیدن آرزو می‌کنید که ای کاش اصلا نمی‌شنیدید! چون این قطعات اصلا هیچ ربطی به فضا و اتمسفر بازی ندارند. صدا گذاری محیط در مقایسه با اثری چون IU از کیفیت بهتری برخوردار است، اما کماکان در بعضی از اوقات شاهد شنیده شدن صدا های عجیب و غریبی هستیم که هیچ ربطی به محیط ندارند. دوبله بازی نیز چه در نسخه ژاپنی و چه در نسخه انگلیسی کیفیت بسیار پایینی دارد و اصولا لب زدن شخصیت‌ها در هنگام صحبت کردن (Lip Sync) با صدای آن‌ها مچ نیست.

در مجموع The Last Remnant اثری کاملا متوسط است که سعی داشت با ایده‌های جدید خود، استاندارد‌های جدیدی برای بازی‌های هم سبک خود تعریف کند، اما به دلیل کم کاری سازندگان، به یک عنوان شکست خورده تبدیل شده است. در کل می‌توان گفت خیلی از افراد ممکن است تصور کنند SE سازنده بهترین RPG های دنیاست، اما این طرز تفکر بسیار غلط و اشتباه است چرا که SE سازنده بهترین JRPG های دنیاست و در ساخت بازی های RPG غرب پسند به هیچ وجه تخصص ندارد. ساخت بازی نیز خود شاهدی بر این مدعاست. به نظر می‌رسد SE باید برای در دست گرفتن بازار غرب تدابیر جدیدی بیندیشد چون در غیر این صورت با ساخت بازیهای ضعیفی چون The Last Remnant علاوه بر این که در بازار غرب به جایی نمی‌رسد، موقعیت خود به عنوان بهترین تولید کننده RPG های شرقی را نیز از دست خواهد داد!.
,به نام پول پیش به سوی شکست!,به نام پول پیش به سوی شکست!,بازی‌های شرکت SE همواره برای طرفداران RPG های ژاپنی (JRPG) ارزش خاصی داشته‌اند. نوآوری‌های بدیع، گیم پلی روان، داستان عمیق و کیفیت بالای کار که خصیصه اصلی اکثر بازی‌های این شرکت است باعث شده تا SE برای سال های طولانی به عنوان بزرگترین و بهترین تولید کننده بازی‌های JRPG در دنیا حرف اول و آخر را بزند. اما مدت‌هاست که همین شهرت بلای جان این شرکت شده است!.

مجموع امتیاز - 6

6

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
دنیایی عظیم، حماسی و زیبا
طراحی هنری زیبا
موسیقی زیبا
نقاط ضعف:
بیش از 90 درصد گیم پلی بازی!
نرخ فریم بسیار پایین
مشکلات تکنیکی تمام نشدنی

User Rating: Be the first one !

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا