خواندن نقد و بررسی,شاهکار برای هر انسان در صنعت بازی معنای خاصی میتواند داشته باشد. گرافیک عالی, صداگذاری بی نقص و … اما در این بین معمولا مخاطبین فقط یک قسمت از این تعریف را انتخاب میکنند. همین الگوی انتخاب باعث ایجاد ذهنیتهای متفاوتی از یک شاهکار میشود و نهایت امر باعث میشود که تا یک بازی شاهکار از دیدگاه یک نفر به مزخرفترین بازی از دیدگاه فرد دیگر مبدل شود. با این حال اکثر بازیهای بزرگ سعی دارند این فواصل را کاهش دهند و همهی مخاطبین را راضی نگه دارند. سال 2011 یکی از همین بازیها را در پروندهی خود میبیند. The Edler Scrolls V: Skyrim را بدون شک میتوان از بهترین بازیهای ساخته شده تا همین لحظه نامید. سری Edler Scrolls جزو معدود عناوینی هست که هیچ گاه با افت همراه نبوده و همیشه در شماره های جدیدش، پیشرفت قابل ملاحظهای را مشاهده کرده است. مطابق سنت دیرینه این بار نیز Bethesda توانست شاهکار خودش را حفظ کند و نام خودش را بیش از پیش درخشان کند. Skyrim توانست همهی سلیقهها و ذهنیتهای مختلف اعم از RPG باز و RPG Haters را دور هم جمع کرده و از مجموعهی آنها تشکیل یک اتحاد بدهد. بدون شک شعار این اتحاد بزرگ یک چیز است. Skyrim یک بازی شاهکار تاریخی میباشد.
همان طور که همهی شما هم میدانید؛ اینبار بازی در دنیای Skyrim دنبال میشود. اسکایریم نسبت به سیرودیل (دنیای Oblivion) تفاوتهای عمدهای دارد و مناطق کوهستانی بیشتری را به خود اختصاص داده است و اکثرا شاهد محیط یرفی هستیم. همانند Oblivion، این بار هم در شروع بازی یک زندانی میباشید که برای محاکمه شدن، با گروهی از زندانیان راهی منطقهای بنام Helgen میباشید. قرار بر این است که همه زندانیان اعدام شوند. علی رغم اینکه نام شما در لیست افراد متهم نمیباشد اما به اصرار کاپیتان گروه، شما نیز جزو همان اعدامیها میشوید. با این تفاسیر شما خودتان را برای مرگ آماده میکنید. اما درست چند ثانیه مانده به پایان کار شما، اژدهایی به گروه شما حمله میکند و همین بهانه ای میشود تا شما زنده مانده و آغازگر ماجراجوییهای خود در دنیای Skyrim شوید. در همان لحظات اولیهی شروع بازی، باید انتخاب کنید که با کدام گروه از منطقه فرار کنید. با گروه زندانیان یا با گروه نگهبانان. بازی از همان لحظهی اول این ذهنیت را ایجاد میکند انتخابهایتان حیاتی میباشد. پس اولین چیزی که می آموزیم دقت در تصمیمگیری میباشد. بعد از مستقر شدن در مکانی امن و بدست آوردن سلاح مورد نیاز، به Riverwood پناهنده میشود. پس از مدتی به شهر Whiterun میروید. در آنجا بعد از انجام دادن ماموریتهایی موظف میشوید که تا از شهر در برابر حملهی اژدها محافظت کنید. به همین دلیل با گروهی از سربازان به محلی که اژدها در آنجا حضور دارد میروید. بعد از شکست دادن اژدها، موفق میشوید تا روحش را جذب کنید. همین کار باعث میشود تا زمزمههای از اینکه احتمالا شما یک Dragonborn (به کسی گفته میشود که با روح یک اژدها متولد شود) باشید به گوش برسد. البته بعد از انجام چند تست این شایعه رنگ واقعیت به خود میگیرد و شما از آن لحظه به بعد به عنوان یک Dragonborn شناخته میشوید. در ادامه متوجه میشوید که قابلیتهای زیادی را میتوانید در اختیار داشته باشید که قبلا از همهی آنها بی خبر بودید.
اینبار چهرهسازی و ساختن کارکتر از همان لحظات اولیه قابل انجام نیست. موقعی که وارد Helgen میشوید، زندانیان با مشخصاتشان چک میشوند. وقتی نوبت به شما میرسید و نام و مشخصاتتان پرسیده میشود، فرصت پیدا میکنید تا کارکتر خود را بسازید. طبق معمول گزینهها متعددی برای ساختن کارکتر وجود دارند و شما به راحتی میتوایند چهرهی دلخواهتان را از بین گزینههای موجود بسازید. این بار شاهد نژادهای بیشتری نسبت به Oblivion هستیم. هر نژاد برای خود ویژگیهای خاص خود را دارد. مثلا Nordها تنومند هستند در درگیریهای تن به تن توان بیشتری دارند. در عوض High elfها قدرت جادویی بالایی دارند و از فواصل دور میتوانند بهتر به اهداف خود صدمه بزنند. انتخاب Class از بازی حذف شده است اما در عوض همهی آنها به قسمت Skills منتقل شده اند.
Level شما نقش بسزایی در روند بازی دارد. شاید این سخن در یک بازی RPG تکراری باشد اما در این بازی بیش از هر بازی دیگر حائز اهمیت میباشد. با لول پایین شما هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید و حتی قادر نیستید قدمی از قدم بردارید. موقع Level up شدن، شما 2 قسمت را ارتقا میدهید. از قابلیتهایتان را برای ارتقا در اختیار دارید. قسمت اصلی این تواناییها از 3 بخش تشکیل شده اند. Stamina که میزان حداکثر توانایی شما را نشان میدهد. با افزایش این قسمت شما مسافتهای طولانی تری را میتوانید بدوید و ضربات محکم بیشتری وارد کنید. بخش دوم که Magicka نام دارد قدرت جادوی شما را افزایش میدهد و ظرفیت استفاده از آنان را بالا میبرد. لازم به ذکر است که با Magickaی پایین قادر نخواهید بود از خیلی از جادوها استفاده کنید. و در نهایت Health که میزان سلامتی شما را افزایش میدهد. طراحی بازی به گونهای است که شما مجبورید هر 3 گزینه را ارتقا بدهید. همزمان و در کنار این 3 بخش، شما میتوانید با استفاده از Perkهایی که با Level Up شدن بدست آوردهاید؛ قسمت دوم از تواناییهایتان را که در واقع مهارتهای اصلی شما میباشند را افزایش بدهید. مهارتهای شما تنوع زیادی دارند. به طوری که هر یک از آنها، قسمتهای قابل ارتقا خود از چندین قسمت تشکیل شده اند. این قسمت را میتوان مشابه Talentهای بازی World of Warcraft نامید. همان طور که گفته شد برای افزایش مهارتهایتان به Perks نیازمندید. البته اینPerk ها مستقیما Level مهارت های شما را افزایش نمیدهند بلکه کیفیت آن را تغییر میدهند. مثلا اگر Perkهای خود را در بخش سلاح Two-Hand مصرف کنید؛ درصد قابل توجهی به میزان قدرت ضربات شما اضافه میکند. یا مثلا با مصرف آن در قسمت Destruction میتوانید میزان Magickaی مصرفی خود را در آن بخش به نصف کاهش دهید. هر بار که از Perk برای ارتقای مهارت مشخصی استفاده میکنید؛ دفعهی بعدی مقدار Perk بیشتری را در آن قسمت مصرف میکنید. با این حال در طول بازی هر یک از این قابلیت ها به میزان فعالیت شما بستگی دارد و برای ساختن شخصیت کامل، مجبورید تمامی قابلیتها را افزایش دهید. مثلا Speech توانایی صحبت کردن و یا به عبارتی فن بیان را در شما را افزایش میدهد. اگر یادتان باشد در Oblivion شما با هر کسی میتوانستید صحبت کنید و در کنار آن میتوانستید سوالات زیادی از آنان بپرسید. بخشی نیز به نام Persuasion بود که باعث میشد درصد محبوبیتتان در بین افراد دهید. در بازی خبری از چنین سیستمی نیست اما تقریبا با افزایش قابلیت Speech همین کارها به خودی خود انجام میشوند. مثلا اگر این قابلیت افزایش یابد گزینههای بیشتری به هنگام صحبت کردن با افراد در اختیارتان قرار میگیرد. قابلیت Speech حتی در داد و ستد نیز اهمیت بالایی دارد. به عنوان مثال در موقع خرید، با چانه زنی پول کمتری خرج کنید. این عمل موقع فروش اجناستان نیز مهم میباشد؛ زیرا که موقع فروش آیتمها نیز همین روند صادق است. البته هر فروشنده برای خود تعداد معینی Gold دارد و در حد و وسع خود از شما آیتم میخرد.
همانند Oblivion، قابلیت Lockpiking به شما اجازه میدهد تا صندوقها درهای قفل را باز کنید. این بخش برای خود یک مینیگیم جداگانه محسوب میشود. باز کردن قفلها به قدری لذت بخش است که ممکن است شما را مدت زیادی شما را به خود مشغول کند. البته در این بخش، شاهد تغییر چشمگیری نسبت به Oblivion هستیم. زیرا به راحتی قبل نمیتوانید قفلی را بازکنید. در Oblivion باز کردن قفلها به گونهای بود که میتوانستید در ابتدای بازی حتی سختترین قفلها را باز کنید. این بار دقیقا مطابق یک قفل بازکنی واقعی این کار را انجام میدهید. ابزار شما برای این کار یک میلهی مناسب به همراه خود Lockpick میباشد. برای باز کردن قفلها باید Lockpick در محل مناسب خود فرو کنید و سپس در زمانی مناسب، میله را در جهت صحیح بچرخانید. این کار در اوایل آسان خواهد بود اما با گذشت زمان ممکن است که با شکستن حتی چنیدن Lockpick، موفق به باز کردن قفل نشوید.
در کنار این قابلیتها؛ Sneaking یا مخفیانه کار کردن جایگاه خاص خود را دارد و در اکثر مکانها جلوی درگیریهای طاقت فرسا را میگیرد. به عبارتی این قابلیت باعث میشود که مردم از حضور شما آگاه نشوند. برای این کار شما باید تمرین زیادی داشته باشید. ابتدا باید به حالت Duck یا نیم خیز بروید. وقتی در این حالت میباشید، یک چشمی نمایان میشود که احتمال رویت شدن شما را نشان میدهد. با باز شدن این چشم درصد رویت شما افزایش پیدا میکند و با بسته شدن چشم درصد رویت کاهش میابد. اگر چشم کاملا بسته باشد یعنی شما کاملا مخفی هستید و هیچ کسی شما را نمیبیند. همان طور که گفته شد شما بدون داشتن Level مناسب قادر به انجام هیچ کاری نیسیتید. این بخش دقیقا مصداق بارزی بر این جمله است. زیرا با Sneaking پایین حتی کوتاهترین قدم شما طوئم با صدا خواهد بود که همین باعث میشود تا ابلهترین نگاهبانان هم از حضور شما در آنجا با خبر شوند. جیببری هم بخشی از همین مینی گیمهای بازی میباشد که در بدست آورن خیلی از چیزها موثر میباشد. مخفیکاری و باز کردن قفل ها را به همراه جیب بری، میتوان در یک گروه قرار داد. با این حال مهارتهای زیادی در بازی وجود دارند که هر کدام به نوبهی خود مهم میباشد.
در کنار شگردهایی که به کار میگیرید باید مواظب باشید تا این کارها را در معرض عموم انجام ندهید. حتی اگر یک نفر شما در حال ارتکاب جرم ببیند سریعا نگهبانهای شهر را با خبر میکند. اگر شما در حین ارتکاب جرم توسط نگهبانی رویت شوید، آن نگهبان با تهدید کردن شما 3 گزینه در اختیار شما قرار میدهد. یا باید غرامت کاری را که کردهاید بپردازید؛ یا به زندان بروید و یا اینکه مقاومت نشان داده و با گاردها بجنگبد. البته حالت سوم به هیچ وجه پیشنهاد نمیشود چون گاردها از قدرت جنگاوری بالایی برخوردارند و در عرض چند ثانیه شما را از پای در میاورند. از طرفی حریف شما تنها آن نگهبان نخواهد بود و بعد از مدتی تعداد کثیری به کمک او میآیند. از بین این 3 گزینه، بهترین راه خلاصی پرداخت غرامت میباشد. چون که با رفتن به زندان و اقامت در آنجا از میزان پیشرفت مهارتهایتان کاسته میشود. به عبارتی اگر شما مثلا 75٪ از توانایی Sneaking را برای رسیدن به لول بعدی پیشروی کرده باشید؛ با رفتن به زندان این میزان را کاهش میدهید. البته با هر بار به زندان رفتن، یک عدد Lockpick در اختیار شما قرار میگیرد که با آن میتوانید با در زندان را باز کرده و از آنجا فرار کنید. مشکلی که در این حالت وجود دارد این است که با فرار از زندان نمیتوانید آیتمهایی که قبلا جمعشان کردهاید به سادگی بدست بیاورید. چون که آنها در اتاقی در نزدیکیهای سلول شما نگهداری شده اند. نگهبانان زیادی نیز مانع از رسیدن شما به آنجا میشوند. از آنجایی که زندانی هستید و هیچ نوع سلاح و زرهی در اختیار ندارید؛ نمیتوانید به این راحتیها آیتمهایتان را بدست بیاورید. از طرفی نمیتوانید بیخیال آیتمها شوید زیرا که کوئست آیتمها نیز در همان جا قرار دارند و بدون آنها شما نمیتوانید ماموریتتان را کامل کنید.
در بازی با استفاده از سلاحها و جادوهای خود میتوانید با دشمنان خود مبارزه کنید. سلاحها از تنوع بالایی برخوردارند و در قالب سلاحهای دوربرد و نزدیکبرد ترکیب جالبی میتوانند داشته باشند. اگر تنها یکی از دشمنان باقی مانده باشد؛ احتمال کشتن او با Finishing Move افزایش میابد. در این حالت ضربه ی بسیار مهلکی از طرف شما به دشمن وارد میشود که او را درجا از پای در میآورد. البته میزان Health دشمن مورد نظر در میزان رخ دادن این Finishing Move موثر میباشد. قسمت جادو نیز متوع میباشد و در کل جادوهای شما از 2 بخش تشکیل شده است. تعدادی همان جادوهایی هستند که در طول بازی تعلیم میبینید و تعدادی به خاطر Dragonborn بودن شما به قابلیتهایتان افزوده میشود. در شروع بازی 3 جادو در اختیار شما قرار میگیرد که 2 تا از آنها عمومی و یکی مختص نژاد انتخابیتان میباشد. شما میتوانید در طول بازی با افزایش قابلیتهای خود، این توانایی را نیز بهبود ببخشید و در کنار درگیریهای خود با سلاحهای سرد، از انواع جادوها نیز استفاده کنید. همچنین با یافتن طومارهایی میتوانید تعداد جادوهای خودرا افزایش دهید. اگر بیشتر به قابلیت جادویی خود اهمیت میدهید؛ باید مقدار Magickaی بالایی داشته باشید. در کنار این نباید دشمنان خود را دست کم بگیرید؛ زیرا که آنها نیز به آنچه که شما دارید مجهز هستند. به همین خاطر به هنگام مبارزه با دشمنان ابتدا قابلیت آنها را شناسایی کنید و سپس لباس و یا زره مناسب با آن دشمن را برای خود استفاده کنید. چون ممکن است که برخی از دشمنان با جادو به شما حمله کنند که در این حالت سختترین زره های شما هم در برابر آنها بیتاثیر میباشد. در صحنههای مبارزه زاویه ی دوربین کمک زیادی به شما میکند. قطعا زاویه دوربین یکی از نقاط قوت بازی میباشد و در نبردها، صحنه ی مبارزه را به طور کامل پوشش میدهد. از طرفی شما با 2 زاویهی دید بازی را دنبال میکنید . به همین دلایل شما موقع مبارزات هیچ مشکلی نخواهید داشت. انیمیشنهای بازی نیز عالی میباشند و نسبت یه Oblivion پیشزفت چشمگیری دارد. Finishing Moveها تیز از همین انیمیشنهای خوب بهره میبرند.
با هر بار کشتن دشمنان، میتوانید آیتمهای آنان را برداشته و به Inventory خود منتقل کنید. اگر چه این همه سلاح در کنار سایر آیتمها خیلی شلوغ به نظر میرسند؛ اما بازی گزینهای را در اختیار شما قرار داده است که کار شما را آسانتر میکند. این گزینه که Favorites نام دارد باعث میشود تا سلاح ها و یا آیتمهایی که بیشتر توسط شما استفاده میشوند به این بخش اضافه شوند و در حین درگیریها و بدون اینکه مدتها شما را مشغول به پیدا کردنشان کند، به راحتی در اختیارتان قرار بگیرد. این حالت تا حد زیادی از پیچدگی Inventory شما کاهش میدهد و باعث میشود که سر وقت از آیتمها و سلاحهای خود استفاده کنید. با این حال دیگر مثل Oblivion نمیتوانید آیتمهایتان را به ترتیب ارزش و بها، میزان Armor و یا قدرت تخریبی بچینید.
یکی دیگر از وسیعترین قسمتهای بازی دیالوگهای بکار برده شده توسط شخصیتها گوناگون میباشد. در Skyrim دیالوگ رنگ متفاوتی نسبت به بقیه ی بازیها دارد و بیانگر حالات و رفتار افراد میباشد. تنوع دیوانه کنندهای نیز در بین دیالوگها وجود دارد. به راحتی میتوان گفت که سری Elder Scrolls بیشترین تعداد دیالوگها را در خود جای داده است. هر کارکتری که در بازی ببینید برای انواع حالتش، دیالوگ مخصوصی در نظر گرفتهاند. به عنوان مثال حتی موقعی که از آنان دزدی میکنید دیالوگهای متناسب با آن وضعیت را میشنوید. این دیالوگها به همین جا محدود نمیشوند و مردم شهرها نیز حتی بدون حضور شما، مشغول صحبت با یکدیگر هستند. شما هنگام رد شدن از کنار آنها میتوانید گفتگوهای آنان گوش دهید. با این حال خود شما دیالوگی ندارید و تصمیمات شما با انتخاب گزینههای متعددی که در اختیار دارید اعمال میشوند. همانطور که ذکر شد شما گزینههای متعددی برای رسیدن به اهدافتان در اختیار دارید. تصمیماتی که در طول بازی میگیرد در آینده تاثیر گذار خواهد بود و این گزینهها نسبت به Oblivion دارای پیچیدگی بیشتری میباشند.
بخش داستانی بازی از طریق کوئستهایی که به شما محول میشود پیگیری میشود و شما در طی چندین مرحله بازی را به پایان میرسانید. این کوئست ها چند مرحلهای میباشند و حتی ممکن است چندین کوئست همزمان در بخش داستانی داشته باشید. البته در کنار این کوئستهای اصلی تعداد زیادی از کوئستهای فرعی وجود دارند که تا مدتها شما را همراه بازی میکنند. شاید در اولین نگاه ساید کوئستها آنچنان مهم نباشند اما در این بازی آنچنان گیرایی بالایی دارند که شما را درگیر خود خواهند کرد. بدون شک لذت بخش ترین بخش بازی همین ساید کوئستها میباشد زیرا که تنوع بسیار بالایی دارند. شاید بهتر است بگوییم که دنیای Skyrim را بیشتر با این ساید کوئستها تجربه خواهید کرد. برای هر یک از کوئستها دیالوگهای متونعی نوشته شده است .داستانها و عقاید بسیار جالبی در پشت این کوئستها و شخصیتهای مرتبط آن نهفته است.
Skyrim در همهی زمینههای گرافیکی حرفی برای گفتن دارد. به لطف موتور جدید بازی، همهی قسمت گرافیکی از طراحی محیط گرفته تا نورپردازی به بهترین شکل و با جزئیاتی بسیار بالا در این بازی قابل مشاهدهاند. محیط بازی دقیقا بیانگر حال و هوای بازی میباشد. محیطهای سرسبز، کوهستانهای برفی به زیبایی کار شده اند. در محیطهای سرسبز جزئیات و آبجکتهای زیادی قابل مشاهده اند. بازی View Distance بسیار بالایی دارد. یکی از مهمترین مشکلات Oblivion دورنمای پایینش بود که حتی با PCهای پیشرفته نیز دورنمایی کاملا تار و ابتدایی را مشاهده میکردیم. اما اینبار در Skyrim علاوه بر View Distance بالا، Draw Distance بالایی نیز مشاهده میکنیم. را هم مشاهده میکنیم. Grass Distance نیز در بازی عالی میباشد و حتی در کنسول هم شاهد محیطی از پوشش گیاهی هستیم. علی رغم صحنه های شلوغ شاهد افت فریم نیستیم و تقریبا میتوان گفت در همهی صحنهها فریم ثابت میباشد. طراحی محیطهای برفی نیز زیبا میباشند و افکتهای به کار گرفته شده در این بخش نیز دقیقا تداعی گر یک محیط سرد میباشند. شاید به هنگام عبور از چنین مناطقی و با دیدن سوز برخاسته از روی برفها، بیشتر به این موضوع پی ببرید. بازی از سیستم تغییر شب و روز بهره میبرد. این تغییر کاملا نامحسوس میباشد و شما را هیچ گاه متوجه خود نمیکند. با گذر از محیطهای مختلف، آب و هوا نیز تغییر میکند. در محیطهای کوهستانی شاهد بارش برف و در محیطهای جنگلی شاهد بارش باران هستیم. بارش باران و مخصوصا برف واقعا تماشایی میباشد و شما را یاد زمستانهای چندین سال پیش خودمان میاندازد. طراحی سایر آبجکتها نیز خوب میباشند و حتی اشیای درجه دهم از بافتهای نسبتا خوبی بهره میبرند. در کنار این همه جزئیات و آبجکتها، بازی نورپردازی تماشایی نیز دارد. نورپردازی کاملا داینامیک میباشد و در محیطهای گوناگون، متفاوت میباشد. موقعی شما به منبع نور نگاه میکنید؛ موقتا از قدرت بیناییتان کاهش پیدا میکند و وقتی سریع به جای دیگری نگاه میکنید موقتا محیط به نظر شما تیره به نظر میرسد. بازی از سایهزنی خوبی نیز بهره میبرد.
Skyrim جزو معدود عناوینی میباشد که در هر قسمتش شاهکار میباشد. به عبارتی هر بخش از بازی را در نوع خود بینظیر میباشد. اما چیزی که بیشتر در اسکایریم شما را درگیر خود میکند و محیط زیبای بازی را به همراه جو آن با هم هماهنگ میکند؛ موسیقیهای بازی میباشند. تنها راه درک مستقیم یک موزیک، گوش دادن به آن است. موزیکهای اسکایریم بقدری تاثیرگذار هستند که اگر حتی در Player خود اجرا کنید؛ حتی بدون محیط و جو بازی نیز برای شما لذت بخش خواهند بود. اگر چنین موزیکهایی در حین بازی نواخته شوند؛ بدون شک لحظات افسانهای زیادی را با برای شما خلق میکنند. از طرفی صداهای جانبی مثل صدای آب و صدای پرندگان هم به زیبایی قرار داده شدهاند. حال با خود فرض کنید که در محیط زیبای بازی در گشت و گذار میباشید و در همین حال صدای پرندگان به همراه صدای آب به این جمع اضافه میشوند. در نهایت موزیکهای زیبای این بازی این جمع را تکمیل میکنند. بدون شک اگر شما هم این همه زیبایی را در کنار هم ببینید، چیزی جز حماسه بر این صحنه نامی نمبگذارید. حتی ممکن است مات و مبهوت چنین صحنه هایی شوید و مدتی فراموش کنید که در محیط مجازی به سر میبرید. وافعا چنین صحنههایی بقدری زیبا میباشند که حتی ممکن است ذهن منجمد شدهی هر نویسندهای را تحریک کند و آن را وادار به نوشتن کند. اما این پایان کار نیست زیرا که بخش شخصیتها نیز از صداگذاری زیبایی بهره میبرند. Voice Actorها ماموریت خودشان را به نحو احسن انجام دادهاند و دیالوگهای زیبای بازی را به بهترین شکل ارائه کردهاند.
مبارزات سختی Dark Souls را با خود به همراه ندارد اما آسان هم نیستند. همچنان مجبورید تا با اصول خاصی بازی را پیش ببرید و طبق معمول قهرمان بازی بی معنی میباشد. همان طور که گفته شد لول شما و آپگریدهایتان تعیین کنندهی کیفیت مبارزاتتان میباشد. تعداد و دفعات درگیریهای شما و همچنین سلاحهای مورد استفادهی شما در حین مبارزات، نقش بسزایی در میزان افزایش قابلیتهایتان دارد. سیستم بازی به گونهای است که باید از همه نوع سلاح استفاده شود. چون Skyrim مثل بازیهایی نیست که آپگریدها در زمان Level Up انجام بگیرد. هر کاری که انجام میدهید، هر سلاحی که استفاده میکنید، هر زرهی که میپوشید در همان حوزه قابلیت ّشما را افزایش میدهد. به عنوان مثال اگر از سلاح Two-Hand استفاده کنید میزان بهرهگیری از این سلاحها افزایش پیدا میکند و دیگر به همراه آن، میزان مخفیکاری شما افزایش پیدا نمیکند. دشمنان شما از هوش مصنوعی خوبی بهره میبرند. این هوش مصنوعی خوب به آنان این امکان را میدهد که نحوهی مبارزاتشان در فواصل مختلف، متفاوت کنند. به طوری که در فواصل دور با تیر و کمان و از نزدیک با شمشیر مبارزه میکنند. جادوگرها هم که قدرت دفاعی ضعیفی دارند با مشاهدهی شما سعی میکنند تا برای استفاده از قابلیتهای خود از شما فاصله بگیرند. جالب اینجاست که دشمنان را به سختی میتوان در تلههای خودشان گرفتار کرد و خیلی آگاهانه با شما مبارزه میکنند. هر یک از دشمنان شما بنابه شکل و وضعیت جسمانیش، قابلیتهایی نیز دارد. جنگجویان و جادوگران زیادی در بازی وجود دارند. نباید دشمنانتان را دستکم بگیرید زیرا برخی از آنها مانند Vampireها میتواند تاثیرات بدی بر روی شما داشته باشد. در طول بازی اگر توسط خون آشامی آلوده شوید باید هرچه سریعتر خودتان را مداوا کنید. در غیر این صورت شما نیز به یک خون آشام تبدیل میشوید. هرچند در حالت خونآشام، قدرت شما افزایش پیدا میکند اما شما در طی روز نمیتوانید به راحتی کارهایتان انجام دهید. از طرفی دشمنان زیادی نیز پیدا میکنید. البته خون آشام شدن تنها راه تغییر نژاد شما نیست و آدمخواری و گرگینگی نیز جزو همین نژادهای فرعی میباشند که در طول بازی میتوانید به آنها دست بیابید.
وقتی ماموریتی به شما محول میشود؛ شما مجبورید برای رسیدن به نقاط مشخص شده مسیر زیادی طی کنید. البته طی کردن این مسیر طولانی به کمک محیط زیبای بازی، خوشایند میباشد. با این حال بعد از طی این مسیر و رسیدن به نقطهی مشخص شده، این قسمت ار نقشه برایتان باز میشود و شما میتوانید از قابلیت Fast Travel برای بازگشت مجدد به نقطهی مورد نظر استفاده کنید. پیدا کردن غارها و مناطق مختلف نیز اهمیت خاصی در کم کردن میزان پیادهروی های شما خواهد داشت. زیرا که قسمتی از نقشه را برای شما باز خواهد کرد و باعث خواهند که شما برای رسیدن به اهدافتان با رفتن به آن نقاط، میانبر بزنید. البته شما میتوانید با استفاده از اسبها با فاصلهی زمانی کمتری به اهدافتان برسید. در بازی راه هایی برای دستیابی به اسبها میباشد. شما میتوانید مبلغ بالایی برای خرید آنها بپردازید و یا آنکه آنها را بدزدید. هر ماموریتی که در لیست خود دارید را میتوانید فعال کنید. با این کار منطقهای که قرار است به آنجا بروید روی نقشه مشخص میشود. در کنار این میتوانید با استفاده از قابلیت مارک کردن؛ نقاط دلخواهتان را روی نقشه معین کنید. این کار برای یافتن مناطق جدید بسیار موثر میباشد و نیاز متعدد شما را برای نگاه کردن به نقشه، حهت تعیین مسیر درست را کاهش میدهد. شما موقع گشت و گذار در محیط میتوانید به هر نقطهای که دوست دارید بروید. حتی قلههای مرتفع هم دست نیافتنی نیستند. اگر شما در انجام ماموریتتان منتظر زمان خاصی باشید میتوانید با استفاده از گزینهی Wait چند ساعتی را که مد نظر دارید در همانجا منتظر بمانید. اینبار شما تغییرات آب و هوایی را به هنگام سپری شدن زمان انتخابی ملاحظه میکنید و دیگر شاهد صفحات لودینگهای Oblivion نخواهید بود. البته روش دیگر برای سپری کردن زمان خوابیدن میباشد. به هنگام خوابیدن دیگر مهارتهای شما افزایش پیدا نمیکند.
بازی از تنوع بسیار بالایی برخوردار است. شما اصلا حس تکراری بودن را نمیکنید. زیرا که علاوه بر مبارزات عادیتان(که آنها نیز متنوع میباشد) میتوانید با استفاده از قابلیت های که پیش بردهاید، کارهای جالبی انجام دهید. مثلا با جمع آوری برخی از آیتمها و بردن آنها به آهنگری سلاحهای گوناگونی میتوانید بسازید. این کار هم باعث ساختن سلاحهای جدید میشود و هم از هزینههای شما را کاهش میدهد. البته بخش ساختن به اینجا خلاصه نمیشود و شغلهای زیادی را به طور همزمان میتوانید داشته باشید. مثلا با Alchemy میتوانید معجونها و سمهای متنوعی بسازید. شما میتوانید سلاحهای خود را به سم آغشته کنید تا ضربات مرگبارتری به دشمنان خود وارد کنید. از طرفی با استفاده از شغل Enchanting میتوانید جادوهای زیادی را با سلاحهای خود ترکیب کنید. اما نکته ای که در این بخش حائز اهمیت میباشد این است که مثلا برای ساختن معجون باید فرمول مربوطه را داشته باشید. زیرا که معمولا ساختن معجونها بدون داشتن فرمول مربوطه، باعث ایجاد محصولات درجه سوم میشوند. از آن طرف گیلدهای متوعی در بازی وجود دارند که هریک با خود داستانهای متعددی را نهفته دارند. ملحق شدن به گیلدها تاثیر بسزایی در افزایش قابلیتها و شغلهای شما دارند.
همانند سری قبل شما میتوانید با جمع آوری Gold مورد یاز اقدام به خرید خانه های گوناگونی در شهرهای مختلف بکنید. البته این بار خرید خانه از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد چون که قابلیت انتخاب همسر نیز در بازی اضافه شده است و شما میتوانید با او در یک خانه زندگی کنید. اشخاص مختلفی را میتوانید برای ازدواج مد نظر داشته باشید. البته برای این کار لازم است تا آیتم مورد نظر یعنی Amulet of Mara را خریداری کنید. موقعی که شما این آیتم را در اختیار میگیرد گزینهی جدیدی به دیالوگهای شما با آن فرد مورد نظر اضافه میشود که درخواست ازدواج شما را با خود در پی دارد. بازی از تنوع آیتم و اشیای بالایی برخوردار است. شاید بیش از هزاران Object در بازی طراحی شده است که هر یک در مکان مناسب خود قرار گرفته اند. شما هر جعبه، خمره و … را که باز کنید یکی از همین اشیا را خواهید یافت. جالب اینجاست که هر یک از آنها دقیقا سرجای خود قرار دارند. دکوراسیونهای متعددی نیز با همین اشیا بوجو آمده اند.
در بازی با انجام دادن ماموریتهایی که به شما محول میشود میتوانید درصد محبوبیتتان را در بین مردم افزایش دهید. بعضا این محبوبیت رنگ و بوی جدیدی به خود میگیرد و حتی ممکن است عدهای را مطیع شما سازند و به شما در انجام ماموریتهای بعدی کمکتان کنند. این افراد سوگند وفاداری برای شما میخوذنذ و تا پای جان از شما محافظت میکنند. به چنین افرادی Follower میگویند. بدون وجود آنها مبارزات تا حد زیادی سخت میشود. البته این Followerها نقش Inventory دوم شما را نیز بازی میکنند. با این حال شما در یک لحظه تنها یک Follower میتوانید داشته باشید. حتی میتوانید آنان را به نقاط دلخواه هدایت کنید. هر Follower نیز برای خود ویژگی خاص خود را دارد. از طرفی هر یک از Followerهایی را که فکر میکنید دیگر مناسب همراهی شما نیستند، میتوانید از انجام خدمتش معاف کنید. با این حال همچنان با رفتن به محل اقامتشان، میتوانید آنها را دوباره به خدمت بگیرید.
هر چند مبارزات شما جزو بخشهای لذت بخش بازی میباشد اما هیچ کدام از آنها زیبایی مبارزاتتان را با اژدهایان ندارد. شما مجبورید برای کشتن Dragonها هم از سلاحهای دوربرد و هم از سلاحهای نزدیکبرد استفاده کنید. چون که بخش زیادی از مبارزات شما زمانی میباشد که اژدها در آسمان میباشد. با هر بار کشتن اژدها میتوانید روحش را جذب کنید. در کنار دشمنان بازی، دوستان شما نیز از هوش مصنوعی بسیار خوبی بهره میبرند به طوری به کارهای شما به شدت حساس هستند و با کوچکترین درگیری از طرف شما، به سمتتان حمله میکنند. از طرفی Followerهای شما نیز هوش مصنوعی خوبی دارند و در کنار شما مبارزه میکنند. تنها مواردی که این Followerها شما را اذیت میکنند در قسمتهای تنگ و باریک میباشد که از سر راه شما کنار نمیروند و شما مجبورید تا برای رد شدن از از آنجا مسافتی را به عقب طی کنید
در پایان لازم به ذکر است که Skyrim بازی بزرگی میباشد. این بزرگی در همهی ابعاد از محیط گرفته تا ریزترین آبجکتها صادق میباشد. با دانستن چنین نکتهای خیلی راحت میتوان به این نتیجه رسید به بازی با چنین عظمتی میتواند باگهایی نیز داشته باشد. اما اگر ما این باگها به خود Skyrim تقسیم کنیم عددی در حد صفر بدست میآید. از طرفی این نکته نیز حائز اهمیت میباشد که Oblivion نیز یک شاهکار محسوب میشد و آن زمان اکثر ایدههای بازیسازی را میتوانستیم در آن بازی مشاهده کنیم. ادامهی چنین عنوانی بسیار سخت و پر از ریسک میباشد و ممکن است با کوچکترین خطایی به یک شکست بزرگ تبدیل شود. بهترین مثالی که میشود زد بازی Dragon Age II میباشد. اما در Skyrim علاوه بر اینکه شاهد یک گیم پلی بهتر نسبت Oblivion بودیم؛ با یک پیشرفت چشمگیر در زمینهی گرافیکی هم روبرو بودیم.
مجموع امتیاز - 10
10
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: تنوع بسیار بالا صداگذاری عالی طراحی محیط عالی نورپردازی عالی داستان زیبا دیالوگهای متعدد زاویهی دوربین عالی انیمیشنهای خوب اعتیادآور حفظ ابهت سری Elder Scrollنقاط ضعف: برخی از باگهای مختص سری Elder Scroll
اسکایریم رو باید روی ایکس باکس گیم پس بازی کنم.
همه ازش تعریف میکنن.
ولی خب اگه Elden Ring نبود سریع گیم پس میگرفتم.
باید اول الدن رینگ رو بازی کنم.