به عنوان کسی که بازی «Life is Strange» را چندان نپسندیده بودم، تصور اینکه برای بازیای در همان دنیای تخیلی و ساختۀ همان شرکت بازیسازی هیجان زده باشم، برایم غیر ممکن بود اما ایدۀ اصلی «The Awesome Adventures of Captain Spirit» به اندازهای مرا به یاد کودکی خودم میانداخت که برای بازی کردن آن لحظه شماری میکردم. هر چقدر که در دیگر بازیهای رایانهای تا به امروز فرصت برآورده کردن آرزوهای کودکی فراهم بوده است در این بازی فرصت بازگشت به دنیای کودکی و زندگی کردن مجدد آمال و آروزهای کودکی با فضایی کودکانه فراهم شده است، اما سازندگان تا چه اندازه در انتقال حس و حال دوران کودکی موفق بودهاند؟
داستان بازی حول محور پسر بچهای به نام «کریس» اتفاق میافتد که مادر خود را در یک سانحه تصادف از دست داده و با پدر بیکار وابسته به الکل خود، «چارلز»، زندگی میکند. کریس برای فرار کردن از تاریکیهای دنیای واقعی، در عالم بازیهای کودکانه خود دنیایی خیالی خلق کرده است که در آن دنیا کریس ابرقهرمانی به نام Captain Spirit است که همراه همرزمان خود (بعضی از اسباببازیهایش) با گماردگان دشمن قسم خوردهاش (باز هم شامل برخی اسباببازیهای کریس و بعضی وسایل خانهاش میشوند) به مبارزات میپردازد تا به سیارۀ دشمن قسمخوردهاش یعنی «Mantroid» رفته و او را شکست دهد. بخشی از داستان که دنیای واقعی را پوشش میدهد بر روی رابطه کریس با چارلز متمرکز است و ظاهراً انتخابهای شما به عنوان هدایتکننده کریس، این رابطه را شکل میدهد. بازی در روایت بخش دنیای خیالی کریس بسیار موفق عملکرده است، کارگردانی و تحرک دوربین در میانپردههای مربوط به این بخش به بهترین شکل صورت گرفته و لحظاتی که کریس در ذهن خود از قدرتهای ماوراییش استفاده میکند به واسطۀ این کارگردانی بسیار جالب و هیجانانگیز از آب درآمده است. همچنین در لحظاتی از داستان که کریس به طور مثال وارد دنیاهای دشمنانش میشود طراحی و فضاسازی این دنیاها رعبآور و باورپذیر انجام گرفته شده است. در طرف مقابل اما روایت بخش رابطه کریس و پدرش است که چندان پرداخت مناسبی ندارد و هیچ چیز تازهای به این ایده بارها استفاده و دیده شده داستانی، اضافه نمیکند. پرداخت داستانی این بخش به حدی سطحی و کلیشهای انجام گرفته شده است که این روزها حتی فیلمهای هفته شبکههای تلویزیونی معمولی هم کمتر به سراغ پرداخت این سوژه به این شکل میروند. از طرفی کم بودن انتخابهای بزرگ و عدم اثرگذاری آنها در این بخش، کمک چندانی به بهتر شدن این بخش نکرده است. به این موارد دیالوگهای بد و شخصیتپردازی نامناسب چارلز را هم باید اضافه کرد که فارغ از انتخابهای شما و رابطهای که در برخوردهای قبلی اتفاق افتاده است، در موقعیتهای بعدی فقط و فقط رفتار مورد نظر سازندگان را بروز میدهد که به باور پذیری این رابطه پدر و پسری ضربه میزند. چیزی که تا حدودی به داستان بازی کمک میکند تا تبدیل به یک اثر ضعیف و غیرقابل قبول نشود، اینست که بخش عمده ماجراهای بازی در قالب دنیای خیالی کریس روایت میشود و بخش کمتری از داستان به حوادث دنیای واقعی اختصاص داده شده است.
گیمپلی بازی دنبال کننده ماجراهاییست که کریس برای گذراندن روز تعطیل خود به صورت لیست طراحی کرده است. این ماجراها از درست کردن لباس ابرقهرمانی کریس به وسیله وسایل ساده و دم دستی خانگی شروع میشود و تا شکست دادن دشمنان خیالی و خطرناک کریس ادامه مییابد. مانند دو عنوان قبلی همین سری، کریس هم توانایی خاص خود را دارد. کریس در خیالات خود، قدرت کنترل اجسام با قدرت ذهن را برای خود متصور میشود که هر چند در واقعیت داستان، دارای چنین قدرتی نیست اما به واسطۀ کارگردانی مناسب، این بازی کودکانه کریس به عنوان یک ابزار گیم پلی به شکل دلپذیری به کار گرفته شده است. به طور مثال در ابتدای بازی شما تلاش میکنید که با استفاده از قدرت خود، تلویزیون اتاق را روشن کنید. در این لحظه کریس با بلند کردن دست راست خود و تمرکز کردن، ناگهان تلویزیون را روشن میکند اما لحظاتی بعد متوجه کنترل تلویزیون در دست راست او میشویم و اینکه در حقیقت به واسطه کنترل بوده که تلویزیون روشن شده است. موارد از این دست در بازی بسیار دیده میشوند که سازندگان خلاقیت بسیاری در به تصویر کشیدن این بازیهای کودکانه به خرج دادهاند و لذت بخش بودن این بازیها تا لحظه آخر حفظ میشود. دیگر بخشهای گیمپلی بازی به گشت و گذار در محیط و پیدا کردن نامهها و گزارشهایی اختصاص دارد که جنبههای بیشتری از داستان زندگی کریس را روشن میکند. تعداد انگشتشماری معمای ساده هم در راه رسیدن به اهداف مورد نظر وجود دارد که به راحتی قابل حل کردن هستند. در مجموع در بخش گیمپلی، بازی کار تازهای نسبت به نسخههای قبلی این سری انجام نمیدهد و حتی سبک کنترل و طراحی منوهای بازی هم هیچ تفاوتی با نسخههای قبلی ندارد، اما به عنوان یک بازی که مدت کوتاهی از وقت شما را طلب میکند، کار قابل قبولی ارائه داده است.
در بخش گرافیک بازی عملکرد چندان درخشانی ندارد به طوریکه پیشرفت خاصی نسبت به نسخههای قبلی در این بخش مشاهده نمیشود. انیمیشنهای متحرکسازی شخصیتها، تحرک لبها در هنگام صحبت کردن و حالت چشمها بسیار ضعیف و گاهاً حواسپرت کن هستند. جزئیات محیطی هم چندان با دقت انجام نگرفته است مثلاً رد پای کریس در محیط برفی بازی به شکل یک خط متصل ایجاد میشود و بعد از کمی فاصله گرفتن به شکل حرکت مار از انتهای مسیر رد پا شروع به پاک شدن میکند. در بخش طراحی هنری محیط، بازی عملکرد بسیار بهتری ارائه داده است. تضادی که اتاق خواب کریس در زنده و شاداب بودن در مقایسه با دیگر بخشهای محیط بازی دارد بسیار عالی از آب در آمده و محیط ذهنی کریس در آنها به قدرت نمایی و مبارزه با دشمنان میپردازد هم طراحی چشم نواز و خلاقانهای دارند. در بخش موسیقی بازی حس دلنشین و مناسبی را منتقل میکند و قطعه موسیقی انتخاب شده به عنوان تم اصلی بازی، در کنار زیبایی و دلنشینی خود، همخوانی تماتیک بسیار خوبی با داستان و روایت بازی دارد. بخش صداپیشگی بازی در حد خیلی خوبی قرار ندارد و وقتی در کنار دیالوگهای ضعیف بازی قرار میگیرد، ترکیب چندان دلچسبی را به وجود نمیآورد.
The Awesome Adventures of Captain Spirit به عنوان یک بازی مجانی اثر متوسطی است که در برخی از بخشها مانند موسیقی و به تصویر کشیدن دنیای کودکانه نقش اصلی داستان، به خوبی عملکرده است اما اگر کسی به سری Life is Strange علاقه زیادی نداشته باشه، به واسطه این عنوان هم جذب این سری نخواهد شد. ولی تجربه این بازی برای طرفداران این سری میتواند جالب باشد و با پایانبندی خود، آنها را چشم انتظار عرضه Life is Strange 2 نگاه خواهد داشت.
مجموع امتیاز - 6.5
6.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: به تصویر کشیدن لذت بخش یک دنیای کودکانه خیالیموسیقی متناسب و دلنشینمجانی بودننقاط ضعف:عدم پیشرفت بصری نسبت به نسخههای قبل دیالوگهای ضعیف بیاثر بودن انتخابها پرداخت کلیشهای بخش واقعی داستان