نینجایی جذاب و مرموز که هیچ گاه چهره سرد و بیروح پوشیده در نقابش، نشان نمیدهد چه در سر دارد. نگاهی نافذ و درخششی سبز رنگ در اعماق چشمانش که برندهتر از سلاحیست و چشم دوختن به آن، حس قدرت و اطمینان را درونتان شعلهور میکند. مبارزاتی سریع، نفس گیر و شلوغ که در آن هیچ چیز و هیچ کس منتظر شما نمیماند و لحظهای درنگ و تعلل کافی است تا از شکارکنندهای قهار و افسانهای به شکاری ضعیف و بیدفاع تبدیل شوید. اکشنی دقیق، حرفهای و بیمانند که در تمام لحظات آن، خود را مانند یک شمشیر زن افسانهای، شکست ناپذیر تصور کرده و با مشاهده مهارتی که در مبارزه با دشمنان خیالی بازی از خود نشان میدهید، در دل به خود آفرین گفته و به آن میبالید.
این تصویری است که بیشتر طرفداران سری Ninja Gaiden از بازی محبوب خود در ذهن دارند. یک HnS تکنیکی، پیچیده و البته بسیار سخت که آماتورها در آن جایی نداشته و آنها را به سرعت فرار خواهد داد. پرترهای دلفریب که در برخورد با Ninja Gaiden 3 تمام ماهیت آن زیر سوال رفته و دچار شک و تردید میشود!
بگذارید کمی با یکدیگر صادق باشیم، در NG3 از هیچ یک از المانهایی که اکنون به تردمارک این مجموعه و مشخصه اصلی آن مبدل شدهاند، خبری نیست؛ بازی از هر نظر به شدت ساده و فرمال شده و اتمام آن به هیچ عنوان دقت و سرعت عمل بالای شما را به چالش نمیکشد. با تمام چندضربهای استثنایی و کاربردی ریو خداحافظی کنید، در درجات سختی نرمال تقریبا میتوانید با زدن چند دکمه و در موارد محدودی دفاع کردن، بدون هیچ ممانعتی بازی را تمام کنید. آیا همیشه در NG2 در میان گزینههای فراوان برای انتخاب سلاح و سبک مبارزه خاص خود گم شده و دچار تردید میشدید؟ خوب دیگر جای هیچ نگرانی نیست چرا که Team Ninja صورت مساله را به طور کامل پاک کرده و جز شمشیری که از ابتدا در دست دارید، تا انتهای بازی هیچ گزینه دیگری برای انتخاب نخواهید داشت! اما خشونت افسار گسیخته و قطع عضو چطور؟ با آن هم خداحافظی کنید چرا که TN زحمت این بخش را نیز کشیده و در کمال ناباوری NG3 نه یک بازی خشن و جدی، بلکه یک HnS تعدیل شده و ملایم است!
از ابتدا با شما صادق بودیم تا بدانید اگر با تصور دیدن ادامهای منطقی برای مجموعه و تجربه مبارزات عمیق و حرفهای آن، در دایرهای از خشونت مطبوع و دلپذیر قصد تجربه NG3 را دارید باید بدانید این عنوان دیگر NG نیست! هیچ چیز در آن رنگ و بوی گذشته را نداشته و با تقلید و الهام گرفتنهای بیمورد و بیجا از دیگر عناوین مطرح این سبک تبدیل به کلافی درهم و آشفته از المانهایی شده است که در کنار هم هیچ معنی و مفهومی نداشته و به یکدیگر نمیچسبند. TN برای سرهم کردن اکشن ابداعی جدید خود نیم نگاهی به عنوانهای بسیار زیادی از جمله Devil May Cry و حتی Ninja Blade داشته است اما منبع اصلی الهام آنها سری God of War است! البته یک تقلید بد و زشت که نمیتواند جذابیتهای این عنوان را در استایل و قالب مخصوص خود باز آفرینی کند.
NG3 در تلاشی اسکیزوفرنیک سعی داشته است تا با ترکیب فرم مبارزات چندضرب محور و سریع خود با اکشن ساده و عامه پسند God of War به مدیومی جدید و مناسب دست یابد که هم برای طرفداران قدیمی مجموعه ارضا کننده است و هم برای عموم گیمرها وسوسه انگیز، اما متاسفانه ما حصل این پیوند نامشروع عنوانی بیاصالت و آشفته است که در نهایت موفق به دست یابی به هیچ یک از اهدافش نمیشود.
مکانیسم اکشن سری Ninja Gaiden به این فرم است که به تدریج و با پیشروی در بازی، نوع دشمنان و درجه سختی آنها نیز تغییر کرده و برای شکست آنها نیازمند اجرای چندضربهای پیچیده و دقیقتر هستید. این مهم نکتهایست که فرم مبارزات NG را خاص و البته سخت و دشوار میسازد، چرا که باعث میشود عملا بیشتر تکنیکیهایی که در ابتدای بازی از آنها استفاده میکردید در ادامه کاربردی نداشته (خصوصا در درجات سختی بالا) و مجبور به اجرای فنونی شوید که اجرای دقیق آنها نیازمند انعطاف، سرعت عمل و دقت بینهایت بالاست. در مقابل این سیستم اکشن عنوانی چون GoW قرار دارد که با مخاطبین به سادگی کنار آمده و برای اجرای چندضربها چندان به گیمرها سخت نمیگیرد، به طوری که میتوان این عنوان را تا انتها تنها با یک ریتم خاص از ضربات به پایان برد (البته در این عنوان چندضربهای پیچیده و متفاوت وجود ندارد).
چیزی که در NG3 مشاهده میکنیم ترکیبی از این دو سیستم مجزا و متفاوت از هم است که بر روی کاغذ قرار است چندضربهای پرتعداد NG را وارد ساختار فرمال و آشناتر GoW کند، اما در عمل چیزی که از NG برایش باقی مانده اکشنی نمایشی و چیزی که توانسته از GoW بدست آورد، فرمی ابتدایی و تقلیدی دست چندم است. در نتیجه اکشن NG3 تبدیل به مبارزاتی بیفکر شده است که Button Mashing و فشردن پی در پی و کمابیش احمقانه X را جایگزین کلانجار رفتن و کشتی گرفتن با دسته در عنوانهای قبلی کرده است!
در NG3 میتوانید مانند GoW3 با زدن چند دکمه خاص بر روی دشمنان حرکتهای تمام کننده نسبتا جالبی اجرا کنید. در این مواقع (و نیز اسسینیشنها) دوربین نیز وارد فرمی سینمایی شده و با نزدیک شدن به ریو و نمایش کشته شدن دشمنان از زوایای خاص لحظات جالب و هیجان انگیزی خلق میکند که البته جذابیت آنها محدود به چند ساعت اولیه بازی است و به دلیل نبود تنوع – خصوصا در نوع سلاحها و به طبع نوع فینیشرها – به سرعت تکراری میشود. حذف کامل قطع عضو و افکت خون نیز از سوی دیگر مزید بر علت شده و حس رضایت گیمرها بعد از اجرای فینیشرها را به حداقل کاهش میدهد. عموما گیمرهات انتظار خواهند داشت بعد از اجرای ضربات سنگین ریو چیزی از دشمنان باقی نمانده و شاهد تکه تکه شدن آنها باشند که NG3 چنین حسی را به آنها نمیدهد.
حذف مکانیزم قطع عضو تنها بر روی نمایش بصری بازی و به اصطلاح ایجاد Virtual Sense تاثیر نداشته و به طور مستقیم گیمپلی بازی را تحت شعاع قرار داده است. در NG2 با قطع عضو دشمنان، تاکتیک آنها برای مبارزه تغییر کرده و دست به انجام حرکات انتحاری بر روی ریو میزدند. این مکانیزم به ظاهر ساده در عمل گیمرها را در موقعیتی پیچیده قرار میداد چرا که اگر هرچه سریعتر فکری به حال دشمنان معلول نمیکردند امکان داشت آنها از شلوغی مبارزات استفاده کرده و منجر به مرگ ریو شوند. این مکانیزم شروعی کوچک برای ایجاد انقلابی بزرگ در بازیهای HnS و انتقال اکشن آنها به نسل جدید از استانداردها بود که متاسفانه اکنون حذف آن از گیمپلی NG3 به شدت ناامید کننده وحرکتی رو به عقب محسوب میشود.
بالا رفتن از دیوار و مبارزه همزمان با دشمنان از دیگر المانهاییست که از سری GoW به بازی جدید راه یافته است اما برخلاف این عنوان کنش چندانی نداشته و در معدود مواردی هم که شما را درگیر مبارزه میکند کار با پرتاب چند شوریکن حل شده و تنها دغدغه ذهنی شما جا خالی دادن از موانعی که از بالا بر سرتان میافتد باقی خواهد ماند. به راحتی میتوان گفت این شباهتها به سری GoW هیچ کمکی به بهبود اوضاع برای NG3 نیست؛ گذشته از اینکه در نتیجه این امر اصالت مجموعه تا سرحد نابود شدن آسیب دیده است، از NG3 عنوانی ساخته است که تا انتها درگیر تلاشی مضحک و ناکام برای ایجاد تشابه با GoW میماند.
داستان، نقطه تمرکز سازندگان و مهمترین بخش از بازی است که از ابتدای معرفی NG3 مانور زیادی بر روی آن داده شده بود. NG3 قرار است با پرداختن به خصوصیات انسانی ریو هایابوسا و روایت یک داستان خوب، ضعف بزرگ این سری را پوشانده و علاوهبر گیمپلی، گیمرها را درگیر داستان زیبای خود نیز کند. بر روی کاغذ همه چیز برای رسیدن به این مهم فراهم است؛ پرداخت بیشتر به ریو و نشان داده چهره و شخصیت حقیق و انسانی او، خلق یک شخصیت منفی انسانی و باور پذیر به جای هیولاهای چندمتری شیطانی، حضور شخصیتهای فرعی پرتعداد و مهمتر از هرچیز ایجاد یک حس عاطفی پدرانه در ریو و طلسم شومی که گریبانگیر او شده است. همه چیز به ظاهر عالی است اما فقط به ظاهر!
در واقع مشکل اصلی NG3 در نحوی سرهم بندی کردن این المانها و روایت بینهایت ضعیف آن است. ریو با یک توجیه مسخره و کلیشهای دچار یک نفرین شوم در دست راست خود شده است که گذشته از اینکه پیش از هرچیز تدایی کننده داستان “شاهزاده مونونوکه” است، یک مانع و باگ داستانی محسوب میشود که نتیجه آن حذف تمام سلاحهای NG2 به این بهانه است! پرداخت به خصوصیات انسانی و زندگی شخصی او نیز به هیچ وجه در داستان قابل لمس نیست و حتی میتوان گفت ریو بیخود و بیجهت در حال درآوردن پی در پی ماسک خود است! حضور پرتعداد شخصیتهای مونث برخلاف خواست سازندگان داستان را کاملا سطحی و شبیه به آثار درجه دو ژاپنی کرده است که سعی دارد با تکیه بر جذابیت شخصیتهای مونث خود نوجوانان را به سمت خود جذب کنند! باید اعتراف کرد سازندگان در پرداخت ایدههای داستانی خود آنقدر سطحی و ضعیف عمل کردهاند که اصلا فرصت و اجازه همذات پنداری به مخاطبین داده نمیشود!
اگر Ninja Gaiden های قبلی را تجربه نکردهاید اصلا مهم نیست چرا که این بازی اصلا ربطی به آنها ندارد و از آن گذشته تماشا کردنش بیشتر از بازی کردن آن لذت بخش است! ریو بدون ماسک بازی جدید بیشتر متعلق به دنیای Dead or Alive است تا سری NG و هیچ ارتباط داستانی و دراماتیکی با بازیهای قبلی پیدا نمیکند. البته شاید ریبوت شدن این مجموعه با NG3 بهانه خوبی برای توجیه این ضعف بزرگ باشد اما ریبوت شدن پی در پی یک عنوان در هر شماره، خود یک نقطه ضعف بزرگ و نشان دهنده ناتوانی سازندگان از ادامه مسیر داستانی قبلی است. از این مورد که بگذریم ریو قرار است در داستان جدید خود تبدیل به مبارزی انسانی و باور پذیر شود که متاسفانه علی رغم وجود بستر مناسب آن به دلیل اشتباهات بزرگ سازندگان در پرداخت و تیپ سازی او تمام تلاشهایشان عقیم مانده است. واقعا سازندگان چطور انتظار دارند که ما بتوانیم با شخصیتی که به زحمت در انتهای بازی چند کلمه صحبت میکند ارتباط برقرار کنیم؟
روایت داستان و تلفیق آن در گیمپلی بازی نیز به منزله ضربه نهایی بر پیکر بازی است که ریتم اکشن بازی را به کلی زیر سوال برده و نابود میکند! سازندگان برای روایت داستان خود و نمایشی شدن آن به قدری در استفاده از صحنههای نمایشی اغراق کردهاند که در مواردی تجربه NG3 عملا تبدیل به تماشای یک فیلم اکشن و تحمل ناپذیر میشود! یک صحنه نمایشی طولانی، چند قدم راه رفتن، بدون درگیر شدن با هیچ دشمنی و در نهایت باز هم یک صحنه نمایشی طولانی دیگر! عموم این روایتهای بیمورد و اضافه دارای بار روایی بسیار پایین هستند و طراحی و قرار گرفتن آنها در جای جای بازی فقط و فقط برای تاکید بیشتر بر روی دید سینمایی آن است. NG3 در تمام لحظات خود سرشار از QTE های مختلف است که با انجام صحیح آنها ریو دست به انجام حرکات محیرالعقولی میزند که حتی با استانداردهای یک نینجا نیز تخیلی و باورنکردنی است (خصوصا اینکه داستان بر انسانیتر شدن شخصیت ریو تاکید دارد)! این QTE های پرتعداد و خسته کننده NG3 را هرچه بیشتر شبیه به Ninja Blade و از اصالت و ریشههای خود دور میکند.
واقعا NG3 آنقدر در استفاده از لحظات سینماتیک، صحنههای آهسته و کلید زنی برای انجام حرکات نمایشی، پرشور است که گاهی فراموش میکنید اثری که در مقابل شماست Ninja Gaiden است نه یک Final Fantasy! از سوی دیگر ریو هایابوسا برای دریافت ماموریتهای خود مثل فرمانده مارکوس از یک فرستنده بلوتوثی استفاده میکند که دیدن آن در بازی تمامی طرفداران قدیمی مجموعه را حسابی شک و مشمئز میکند!
تجربه NG3 بیشتر شبیه به دیدن یک فیلم سینمایی است. میتوانید انگشتان خود را بر روی دسته کنسول گذاشته و بدون انجام هیچ حرکت اضافه دیگری بازی را تا انتها تماشا، ببخشید بازی کنید! اگر هم جایی از دست سازندگان در رفته و مجبور شوید کمی از خودتان کار کشیده و فعالیت کنید TN این لطف شما را هرگز فراموش نکرده و در عوض حتما تا مدت زمان نسبتا زیادی غیر از اجرای QTE های نمایشی و مبارزات بیهوده چیز دیگری نخواهید دید! در واقع در لحظاتی که لازم است کاری بیشتر از فشار دادن چند دکمه و تماشای صفحه تلوزیون انجام دهید بازی به اصالت خود نزدیک شده و بیشتر شبیه به یک Ninja Gaiden میشود. خصوصا در مبارزه با غولهای بازی!
طراحی غولهای بازی در مقایسه با دیگر بخشهای آن جذاب و دوست داشتنی است، اما مشکل همه آنها سادگی بیش از حد خود بازیست! NG3 در سختترین درجه خود، آسانتر از درجه Normal در بازیهای قبلی مجموعه است که اتفاقا بزرگترین نقصان بازی نیز در همین نکته نهفته است. واقعا برای اثبات و نشان دادن بد بودن یک عنوان با نام Ninja Gaiden چه مثالی بهتر از مبارزههای سطحی و کوتاه با غولهای آن؟ غولهای NG3 به جای هیولا و موجودات شیطانی، بیشتر شبیه حیوانات دست آموزی هستند که به سرعت رام شده و برای شما دم تکان میدهند! مبارزه با آنها هرچند هیجان خاص خود را داراست اما به دلیل مکانیسم مشابهی که برای شکست همه آنها طراحی شده و عملا غلبه بر همه آنها یک استراتژی ثابت را میطلبد در نهایت چندان چنگی به دل نمیزنند.
طراحی مراحل با آن چیزی که در بازیهای قبلی دیدهاید بسیار فاصله دارد. در واقع باید گفت TN ظاهری کلیشهای و تکراری که در بیشتر بازیهای این سبک دیده میشود را جایگزین استایل خاص مراحل NG کرده است که واقعا به بار آوردن چنین گند بزرگی خود یک هنر محسوب میشود! البته در مواردی نیز سعی شده است NG3 به لحاظ بصری شباهتهای با سری کلسیک مجموعه یافته و محیطهای آن متنوع و خوش آب و رنگ باشد، نظیر دیدن دوباره محیطهای جنگلی، اما نکتهای که برای من تبدیل به یک علامت سوال بزرگ شده است این است که آیا به غیر از مراحل برفی و جنگل و شهر چیز دیگری به ذهن سازندگان بازی نرسیده است؟
در کل تنوع مراحل و نمایش بصری بازی با کمی ارفاق خوب و قابل قبول است. حداقل در قیاس با ضعفهای دیگر بخشهای بازی چندان به چشم نمیآید! سر و دست کسی قطع نشده و خبری از خون هم نیست اما حداقل افت فریم آزار دهنده هم وجود ندارد. کیفیت بافتها در سطح بسیار بالایی قرار دارد و NG3 از این حیث به استثنا GoW3 از دیگر رقبا چیزی کم نمیآورد. متاسفانه دوربین بازی حتی بیشتر از قبل اذیت کننده است و با حرکات احمقانه خود حسابی کار دستتان میدهد. به عنوان مثال گردش بد دوربین در محیط باعث میشود بعضی از دشمنان از تیررستان خارج شده و توسط آنها غافل گیر شوید که هرچند به دلیل ساده شدن بازی مانند NGII عذاب آور و غیر قابل تحمل نیست اما اعصاب خورد کن، چرا!
بخش آنلاین و co-op بازی بهترین و قابل قبولترین قسمت NG3 است که اگر حوصله و شرایط انجام آن را داشته باشید حتما از انجام آن لذت خواهید برد. اگر Ninja Gaiden Sigma را تجربه کردهاید میتوانید به راحتی حدس بزنید که در NG3 چه در انتظار شماست. بخش آنلاین NG3 در واقع نسخه بهبود یافته NGS است که بخشهای جدیدی به آن اضافه شده است. برای توضیح co-op و مد آنلاین NG3 تنها میتوان گفت همکاری دو نفره برای کشتن دشمنان و دیگر هیچ! با صرف وقت و کسب امتیاز میتوانید شخصیتهایتان را ارتقا داده و برای آنها لباسهای جدید خریداری کنید که باز بهانه خوب دیگری برای تجربه و لذت بردن از مد آنلاین بازی است. در مجموع NG3 در این بخش موفق عمل کرده و توانسته است مکانیزم روان و جذابی ارایه دهد. هرچند در بخشهایی نظیر Team Death Match عملا باز هم تبدیل به کلید زنی و نمایش میشود که… بگذریم!
در نهایت باید گفت Ninja Gaiden 3 حتی بدون توجه به نام بزرگی که بر دوش میکشد، بازی ضعیف و کم عمقی است که از سطح HnS های درجه دوم تقلیدی نظیر Ninja Blade بیشتر نمیرود. NG3 در رسیدن به تمامی اهدافی که برای خود در نظر گرفته است شکست خورده است؛ نه آنقدر به ریشههای خود وابسته است که بتواند طرفداران قدیمی خود را راضی نگه دارد و نه آنقدر در مدرن و ساده سازی گیمپلی خود موفق است که بتواند گیمرهای جدید را از گرد GoW به سمت خود جمع کند. NG3 یک شکست بزرگ در کارنامه Team Ninja است که تنها موفقیتی که به آن دست یافته است، نابود کردن این نام بزرگ و فراری دادن طرفداران آن است!
مجموع امتیاز - 4
4
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی غولهای بازی بخش آنلاین و co-op نقاط ضعف: افت فریم آزار دهنده زوایای دوربین داستان و تلفیق آن در گیمپلی ضعیف و کم عمق