جنگ جهانی اول که به آن «نبرد بزرگ» نیز گفته میشود، بدون شک یکی از خونینترین و وحشتناکترین جنگهای تاریخ بشریت است. مرگ حدود 17 میلیون نفر و زخمی شدن 23 میلیون تن علاوه بر وجه تراژیک خود، باعث ظهور دورانی تاریک برای بشریت شد که همراه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود. به طوری که ترکشهای آن خود از دلایل آغاز دومین جنگ جهانی، خونبارترین نبرد تاریخ شدند. با این حال به دلیل کمبود فاکتور هیجان در جنگجهانی اول و استفاده از سلاحهای بسیار ابتدایی و حتی شمشیر و تبر در طی آن، کمتر شرکتی تا به حال جرئت ساخت اثری واقعگرایانه را در این ستینگ داستانی داشته است. قرار گرفتن در خندقی خیس به مدت طولانی و شلیک به دشمنان با تفنگی که هر دو ثانیه یکبار نیاز به کشیدن گلنگدن دارد در اذهان بسیاری از بازیکنان و حتی شرکتها دقیقا در نقطه مقابل سرگرمی قرار داشته و تجربهای خسته کنندهاست. حتی استودیوهایی همانند Dice که پیش از این اقدام به ساخت بازیهایی مرتبط با جنگجهانی اول کردهاند نیز در توسعه اثر خود واقعیتهای تاریخی را کنار گذاشته و تنها سعی در ارائه گیمپلی مهیج داشتهاند و به همین دلیل نیز محصول پایانی، بیشتر شبیه عنوانی با مبارزات مدرن و به همراه لایهای گرافیکی از جنگجهانی اول شده است.
اما با وجود عدم علاقه دیگر شرکتها به ساخت بازیهای مبتنی بر جنگجهانی اول، استودیو هلندی M2H نهتنها یکی از موفقترین آثار مبتنی بر این دوره در سالهای اخیر را توسعه داده است، بلکه هدف کلی خود شرکت را نیز انتشار عناوین واقعگرایانه مرتبط با جنگجهانی اول نهاده است. پس از عملکرد قابل قبول Verdun، اولین عضو سری کاملا آنلاین 1914-1918 که به طور تخصصی به نبردهای مختلف این بازه زمانی میپردازد، حال سازندگان با بازی جدیدی برگشتهاند. این محصول جدید Tannenberg نام دارد و بر اساس جبهه شرقی جنگ ساخته شدهاست و درواقع نام مکانی در کشور رومانی است. اما آیا سازندگان توانستهاند علاوه بر دقت تاریخی، اثری ارائه دهند که به عنوان یک مدیای متمرکز بر سرگرمی، کاربران را درگیر خود کند و در طولانی مدت بتواند با رقبای قدری همانند Insurgency رقابت کند؟ جواب سوال مذکور مثبت است و عنوان مورد نقد برای طرفداران ژانر شوتر اولشخص واقعگرایانه بدون شک جذاب است. با این حال فرمول پیادهسازی شده ایراداتی نیز دارد.
برخلاف باور عموم (البته در صورت داشتن مقداری مطالعه تاریخی)، جبهه شرقی جنگ جهانی اول اصلا مشابه نوع غربی آن نبود و به جای خندقهایی به درازای چند کیلومتر، ارتشهای دشمن در زمینهای باز و بسیار بزرگ به مقابله با یکدیگر میپرداختند و به همین دلیل نیز ارزش برنامه ریزی استراتژیکی و عدم تکیه بر تعداد نیروهای در دسترس، بیش از پیش اهمیت خود را نشان میداد. Tannenberg نیز بر همین اساس موفق شده است فرمولی نوین نسبت به نبردهای زمینگیر و بسیار آهسته بازی قبلی شرکت، یعنی Verdun، ارائه کند. اینبار نقش جایگیری در جانپناهها و انتظار برای حرکتی کوچک و شلیک به طرف آن نقطه کمتر شده و در عوض تمرکز بیشتری بر روی مانوردهی در نقشههای بسیار بزرگ زمینهای منتهی به لهستان و رومانی قرار داده شده است؛ و به همین دلیل نیز اساس بازی از پیشرویهای یکجانبه، به پیشرویهای چندجانبه و حفظ محیطهای استراتژیکی تغییر یافته است.
از منظر طراحی نقشه، جدیدترین ساخته شرکت M2H به راحتی قابل مقایسه با بهترینهای سبک اولشخص بوده و این بخش به تنهایی قسمت اعظمی از بار درگیرکنندگی بازی را به دوش میکشد. پنج منطقه که هرکدام در طول جنگ جهانی اول شاهد نبردهای خونین و بسیار مهمی بودند به عنوان نقشههای قابل بازی در نظر گرفته شدهاند. این تعداد کم ممکن است بعضی از مخاطبان را که به تجربه آثاری عادت دارند که دارای ده یا دوازده زمین مختلف هستند به این فکر وادارد که عنوان Tannenberg از نظر محتوا با مشکلاتی دست و پنچه نرم میکند. با این حال کافیست تنها برای دقایقی کوتاه در هرکدام از نقشههای حاضر در این محصول به نبرد بپردازید تا دقت و عظمت کار سازندگان کمتعداد آن شما را به تحسین وادارد. با توجه به رویاروییهایی که در آن 64 بازیکن در یونیفرمهای دو سپاه قدرتهای مرکزی (آلمان و دوستان) و متفقین (امپراطوری روسیه و بقیه کشورهای اروپای شرقی) در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، نقشههای بازی بسیار بزرگ طراحی شدهاند. به طوری که در هرکدام از آنها میتوان یک عنوان جهانباز دیگر پیاده کرده و نگران کمبود محتوا نشد. با این حال قرار دادن گیمپلی در بستر نقشههای عظیم میتواند مشکل آفرین نیز باشد، زیرا طراحی متقارن در چنین آثاری بسیار سختتر از عناوین کوچکتر و در مواردی حتی ناممکن است. مخصوصا اگر سازندگان در نظر داشته باشند که محصول خود را همگام با حقایق تاریخی توسعه دهند، مشکلات بالانسینگ پرتعدادی میتواند در بخش طراحی ظاهر شود. خوشختانه بازی مورد نقد تا حد خوبی توانسته است از بروز ایرادات مذکور جلوگیری کند و با وجود اندک کاستیهای بعضی نقشهها، تجربه مانوردهی بسیار خوبی در این بخش به مخاطبان ارائه دهد. به طور مثال ممکن است یکی از طرفین مسابقه را بر روی تپهها آغاز کند که از نظر استراتژیکی دارای مزیتهای بیشتری نسبت به موقعیت تیم مقابل است، اما در عوض بازیکنان حریف نیز دسترسی سریعتری به مناطق تاکتیکی نقشه داشته و مناطق نزدیک به آنها نیز دفاعپذیرتر هستند.
بالانسینگ عنوان Tannenberg در تمامی نقشههای حاضر به این صورت پیادهسازی شده است و به همین دلیل نیز از طراحی متقارن معمول آثاری همانند Call of Duty خبری نیست. البته این نوع از توسعه که بر اساس دیدگاههای خود سازندگان و تجربههایشان در حین مرور عنوان مورد ساخت انجام میپذیرد دارای ریسک بوده و ممکن است موجب ایجاد بخشهایی شود که بر خلاف نظر توسعهدهندگان، قابلیت سواستفاده توسط بازیکنان را دارا هستند. چنین موردی در این اثر هم رخ میدهد، مثلا بعضی از نقاط استراتژیک در صورت اشغال شدن بسیار قابل دفاع هستند و میتوان از طریق آنها حتی در مقابل تیمهای بسیار حرفهای و هماهنگ نیز ایستادگی کرد، و یا تعدادی از این مناطق از هر چهارسو باز بوده و هر لحظه امکان از دست دادن آنها وجود دارد. عدم پخش مساوی چنین نقاطی در بعضی از نقشهها میتواند مشکلآفرین باشد. البته ایراد مذکور همهگیر نیست و تنها تحت شرایط خاصی میتواند بازی را برای یکی از تیمها قفل کرده و موجب شکست زودهنگام آنها شود. با این حال در صورت قرار گرفتن در این موقعیت باید منتظر مرگهای پیاپی شد.
بخش سلاحها و سیستم پیشرفت که یکی از اصلیترین قسمتهای بازیهای آنلاین و از دلایل تجربه چند صد ساعتی آنها توسط بازیکنان است، در Tannenberg همانند شمشیری دولبه عمل میکند که ممکن است مخاطبان خاصی را از اثر رانده و دیگران را عاشق خود کند. برخلاف اغلب عناوین اول شخص، در محصول مذکور سیستم پیشرفت چندلایه و عمیفی گنجانده نشده است و در عوض، قابلیتهای جدید بر اساس گروهانهای در دسترس بازیکن تعبیه شدهاند. هر طرف نبرد دارای گروهانهای خاصی است که از ارتشهای واقعی حاضر در جنگ برداشت شده و دارای قابلیتهای خاصی هستند. به طور مثال در جناح قدرتهای مرکزی جوخههایی همانند آلمانیها حضور دارند که میتوانند گاز خردل به سوی دشمنان پرتاب کنند و یا بلغارها این قدرت را دارند که با توپخانههای بزرگی مواضع دشمن را تحت آتش خود قرار دهند. هر گروهان جدا از تیم اصلی، دارای مسیر پیشرفت خاصی است و مخاطب میتواند با افزایش سطح خود و با دریافت امتیاز، هرجوخه را به صورت جدا ارتقا دهد. البته این پیشرفت تنها در سه بخش برای هر ارتش در نظر گرفته شده است و شامل موارد پیچیدهای همانند قدرتهای جدید نیست. با هر بار افزایش سطح یکی از جوخهها، نقش جدیدی در آن برای مخاطب باز میشود که در برگیرنده سلاحهایی مختلف است که البته همواره قویتر از تفنگهای آغازین نیستند و بیشتر برای موقعیتهای خاص کاربرد دارند. به عنوان نمونه افسرها به سلاحهای کمری دسترسی دارند که بسیار سریعتر تفنگهای دورزن معمول سربازان هستند اما تنها فواصل کوتاه را پوشش میدهند.
این نوع مکانیک پیشروی از یک سو تمامی بازیکنان را در جایگاههای برابر قرار میدهد و از القای صحیح اتمسفر واقعگرایانه اطمینان حاصل میکند، زیرا اگر بخواهیم با تاریخ روراست باشیم، کسی در طول جنگجهانی اول با امکاتات پیشرفتهای مانند هواپیما وارد جنگ نشده بود.چنین رویکردی میتواند موجب افزایش فاکتور مهارت مخاطبان در تجربه Tannenberg نیز شود و در نتیجه تنها تیمی برنده میدان باشد که آشنایی بهتری با سیستمهای گیمپلی بازی دارد. اما از سوی دیگر بسیاری از افرادی که به دنبال خرید آثار شوتر سوم شخص هستند، به دنبال تجربهای واقعگرایانه و یا تاکتیکی نبوده و صرفا میخواهند شلیک کنند! به همین دلیل عنوان مورد نقد ممکن است مناسب حال این دسته از گیمرها نباشد؛ زیرا کمبود حس پیشرفت و نبود هیجان معمول بازیهای جنگی تجربهای آرام و حوصلهمحور را میطلبد که از مشخصههای آثار سریعالسیر مدرن نیست.
با وجود داشتن گیمپلی بسیار مناسب و واقعگرایانه، بخشی که ساخته استودیو M2H در آن کمی از آثار همسبک خود عقب میماند، کار تیمی و ارتباط آن با پیشبرد رویاروییها است. همانطور که اشاره شد، هر تیم به جوخههای چهار نفری تقسیم میشود که هرکدام نمایندهای از ارتشهای حاضر در جنگ جهانی اول هستند. مخاطب میبایست یکی از جوخههای خالی را انتخاب کرده و وارد میدان نبرد شود. هر ارتش دارای قابلیت خاص خود بوده و همچنین سلاحهای نسبتا متفاوتی را در توپخانه خود دارد (البته این تفنگها از نظر کاربردی آنقدرها هم با یکدیگر متفاوت نیستند). علاوه بر این موارد، پس از مرگ میتوان در صورت زنده بودن یکی از اعضای گروهان، در محل قرارگیری آنها اسپان شده و جنگ را ادامه داد. با این حال المانهای همکاری Tannenberg همینجا به اتمام میرسند و بازی مورد جدیدی برای ارائه ندارد. خبری از استراتژیهای مخصوص هر جوخه نیست و بهجز زنده شدن در کنار همتیمیها که میتواند موجب قدرترسانی به هنگام حمله به یک نقطه استراتژیک و یا دفاع از آن شود، وجود این تیمهای چهار نفره کاربرد آنچنانی ندارد. درواقع میتوان هر همکاری ممکن را با دیگر اعضای تیم نیز انجام داد و هیچ مزیت خاصی برای داشتن جوخههای چهار نفری وجود ندارد. البته ممکن است تیمهای حرفهای از قابلیت ارتباط صدایی برای پیادهسازی تاکتیکهای پیچیده استفاده کنند، اما در بازیهای معمولی آنلاین که افراد تنها هستند، وجود و یا عدم وجود این تیمهای کوچک فرق خاصی به حال بازیکنان نمیکند.
برخلاف بخش گیمپلی که به طور کلی تجربهای روان و محاسبه شده در اختیار مخاطب قرار میدهد، Tannenberg از منظر فنی مشکلات پرتعدادی دارد. اولین موردی که میتواند بسیار اذیت کننده نیز باشد، کاهش شدید فریمریت بازی به هنگام مشاهده منوها است، به طوری که نرخ فریم از بین 45 تا 60 در خود بازی میتواند در منوهای مرتبط به زیر حتی بیست برسد. این اشکال در منوی اصلی آنچنان به چشم نمیآید زیرا بازیکن در حال انتخاب سرور و وصل شدن به آن است، اما زمانی که در حین نبرد قصد تعویض سلاح را دارد، سقوط ناگهانی نرخ فریم میتواند بسیار موذی بوده و حتی نقشههای پیشروی او را نیز بر باد دهد. با این حال قابل اشاره است که با وجود عظمت نقشههای بازی، عملکرد فنی آن در حین تجربه گیمپلی به طور کلی مقبول واقع میشود و جدا از لگهای ثانیهای، مشکل بزرگی در تجربه این اثر پیش نمیآید.
انیمیشنهای Tannenberg را از دو جهت میتوان مورد بررسی قرار دارد. در یک طرف انیمیشنهای اول شخص قرار دارند که شامل اعمالی همانند شلیک سلاحها، تعویض خشاب و همچنین دویدن هستند که بسیار خوب و در حد استانداردهای این ژانر طراحی شدهاند. به طوری که قرار دادن تیر جدید در داخل تفنگ و یا دویدن به سوی یک نقطه استراتژیک حس بسیار خوب حضور در یک میدان جنگ واقعی را القا میکند و در صورت آنکه نقطه مذکور بر بالای تپهای باشد، میتوان در ذهن خود به عنوان سربازی شجاع از فیلم «نجات سرباز رایان» نقشآفرینی کرد. اما به دلایل نامشخص (شاید بودجه بازی)، انیمیشنهای سوم شخص و آنهایی که مرتبط با دیگر بازیکنان حاضر در سرور هستند به طور اعجابانگیزی بد طراحی شدهاند. درواقع آنقدر بد که حتی در بعضی موارد بر روی گیمپلی نیز تاثیر میگذارند. مثلا در صورت اینکه یکی از سربازان دشمنان به هنگام نبرد بر روی زمین بخوابد، این عمل چنان سریع و غیرطبیعی انجام میپذیرد که مخاطب برای لحظهای گیج شده و کنترل مگسک تفنگ را از دست میدهد. این مورد بر روی حس واقعگرایی بازی نیز تاثیر شگرفی میگذارد، طبیعی است که مشاهده اردکی دویدن فرمانده دشمن در میان خون و آتش تاثیر مثبتی بر روی القای اتمسفر مذکور نگذاشته و حتی موجب خروج بازیکن از فضای بازی میشود. بدیهی است که سازندگان میبایست در بهروزرسانیهای آینده که قولشان را دادهاند به مشکلات انیمیشن بازی رسیدگی کنند.
به طور کلی Tannenberg شوتری خوب است که میتواند نیازهای بازیکنانی که به دنبال تجربه اثری مرتبط با جنگ جهانی اول هستند را در بازار بسیار خلوت آن برآورده کند و حتی مناسب حال طرفداران بازیهای واقعگرایانه نیز باشد. اما بعضی مشکلات فنی و طراحی که ازقضا حل شدنی نیز هستند از رسیدن آن به پتانسیل خود جلوگیری کرده و جدیدترین محصول شرکت M2H را در حد خوب باقی میگذارند.
امتیاز بازی سنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: القای خوب اتمسفر جنگجهانی اولگیمپلی سرگرمگنندهنقشههای بزرگ با طراحی مناسبپشتیبانی از بازی با بهروزرسانیهای مکررنقاط ضعف: سیستم جوخه آنقدر که به نظر میرسد کارساز نیست انیمیشنهای دیگر بازیکنانافت فریمهای مکرر و مشکلات فنیکمبود تعداد سلاحها