اکثر دنبالههای بازیهای موفق چیزی جز تکرار نسخه قبل بازی نیستند. شاید بشود گفت وقتی در صنعت گیم شرکتهایی (!) سالی یک بازی از یک سری را منتشر میکنند، چارهای جز عوض کردن اسکینها ندارند. با این فرمول ظاهرا Super Mario Galaxy 2 نیز چیزی جز تکرار قدم زدن روی زیباییهای سیارات کوچک و نادیده گرفتن دستاورد نیوتن نیست؛ اما این سفر کهکشانی ماریو انقلابی است در سبک Platformer و سرمشقی است برای همه کسانی که میخواهند بازی بسازند.
در هر گوشه بازی چیزی برای تفریح وجود دارد، چیزی که دقیقا هدف ساخته شدن یک بازی است. از موجودات با نمک تا دنیاهای رنگین؛ از جاذبه به سبک ماریویی تا جمع کردن سکهها و یا میوه خوردن با یوشی؛ Super Mario Galaxy از لحظه اول تا لحظه خاموش شدن کنسول (که مطمئن باشید زمان کوتاهی نخواهد بود) شما را غرق در لذت حقیقی یک بازی رایانهای خواهد کرد.
گرافیک خیره کننده بازی و طراحی فوقالعاده آن، دنیاهایی سرشار از رنگ و گیمپلی که همه المانهای کلاسیک ماریو را با خلاقیت دیوانهوار در طراحی مراحل جدید پیوند میزند حس جدیدی برای شما به ارمغان میآورند؛ حسی که میدانید این همان ماریوی سال 1983 است و درعین حال هر لحظه حس میکنید که این تجربه جدیدی است؛ Super Mario Galaxy 2 نه تنها یکی از بهترینهای نینتندو است؛ بلکه یکی از بهترین بازیهاییست که تابحال ساخته شده است.
داستان بازی همان چیزی است که هرکس ماریو را بشناسند احتمالا تا الان حدس زده است، بوزر بار دیگر شاهزاده پیچ را از سرزمین قارچها دزدیده است و این وظیفه قهرمان سبیلوی ما است تا اینبار نه قلعه به قلعه؛ بلکه دنیا به دنیا، کهکشان به کهکشان و دنیا به دنیا برای آزادی او سفر کند.
,بازی طولانی است، اما نه از آن طولانیهای دردناکی که هر لحظه میخواهید ویموت را پرتاب کنید و سبیلهای ماریو را بکنید. طولانی بودن بازی در حالی که پرفروشترین بازیهای روز برای 7-8 ساعت گیمپلی دست و پا میزنند یکی از چیزهاییست که بازیکن را به سرعت به بازی علاقمند میکند، بعد از 5 ساعت بازی با دقت، ما هنوز 15 ستاره از 70 ستاره مورد نیاز برای پایان بازی را جمع کرده بودیم.
بازی در سه دنیای مختلف اتفاق میافتد که بازیکن از طریق یک نقشه کلاسیک که به راحتی قابل استفاده است بین سیارهها و کهکشانهای این سه دنیا حرکت میکند و ستارههای قدرتی که برای پیشروی سفینهاش مورد نیاز است را جمع میکند. سفر به این دنیاها راحت و آسان است و قدم گذاشتن روی آنها راحتتر و ذلپذیرتر. این را مدیون کنترل تقریبا بینقص بازی و طراحی مراحل شگفتانگیز آن هستیم. شما کارهایی که به ذهنتان نمیرسد را در بازی تجربه خواهید کرد و در خلاقیتی بیپایان غرق خواهید شد اما کمتر از بندهای انگشتتان دوربین بازی، با اینکه دائما در حال تغییر است، شما را آزار خواهد داد یا کار را برای شما سخت خواهد کرد. البته این به آن معنا نیست که بازی آسانی پیشرو دارید، بازی هرچه به تدریج به جلو پیش میرود پیچیدهتر و سختتر میشود و بازیکن را بیشتر به چالشی دوستداشتنی خواهد کشید.
تقریبا در هر سیاره و در هر مرحله با یک قابلیت جدید روبرو خواهید شد، شما ماریوی آتشین را از سال 1983 به همراه دارید که با گویهای آتشین دشمنان را از بین میبرد، تبدیل به یک سنگ غلطان خواهید شد و با ماریو بولینگ بازی خواهید کرد، سوار ابر خواهید شد و با یک پرنده با پرهای رنگین پرواز خواهید کرد و هنوز چیزهای زیادی هست که باید کشف کنید و از آن لذت ببرید. تنوع این المانها و ماموریتها به قدری زیاد است که به ندرت از یک قابلیت بیشتر از 2 یا 3 بار استفاده میکنید. هرچند ماموریت اصلی شما در هر سیاره به دست آوردن ستارههای قدرت است؛ اما نحوه انجام این ماموریت به قدری جاب و متنوع است که حتی وقتی برای گرفتن یک ستاره دیگر؛ دوباره به یک سیاره بازمیگردید باید به نحوه متفاوتی ستاره را بدست آورید. یکی از نکات آزار دهنده Super Mario Galaxy این بود که از Power Upها آنطور که باید و شاید استفاده نکرده بود؛ اما میتوان گفت در Super Mario Galaxy 2 همه چیز در مورد Power Up ها و قابلیتهای مختلف بازیست.
اما نکته برجسته این تغییرات یوشی است. دایناسور سبز کوچک با صدای دوستداشتنیاش بخش مهمی از بازی را تشکیل میدهد. با یوشی میتوانید دشمنان را درسته قورت بدهید و سپس شلیک کنید؛ با زبان او مثل ماریوی عنکبوتی تاب بخورید و یا با خوردن یک فلفل به سرعت باد بدوید. سواری کردن پشت این دوست سبز و هدفگیری با ویموت یکی از بهترین بخشهای بازی را تشکیل میدهد.
,اما نکته برجسته این تغییرات یوشی است. دایناسور سبز کوچک با صدای دوستداشتنیاش بخش مهمی از بازی را تشکیل میدهد. با یوشی میتوانید دشمنان را درسته قورت بدهید و سپس شلیک کنید؛ با زبان او مثل ماریوی عنکبوتی تاب بخورید و یا با خوردن یک فلفل به سرعت باد بدوید. سواری کردن پشت این دوست سبز و هدفگیری با ویموت یکی از بهترین بخشهای بازی را تشکیل میدهد.
حالت دو نفره بازی در نگاه اول یکی از نقاط ضعف آن به نظر میرسد. بازیکن دوم (که کنترل یک ستاره را بر عهده دارد) عملا هیچ قابلیتی جز سوار شدن بر دوش ماریو و چرخیدن دور خود ندارد اما بعد از مدتی به اهمیت و لذت دو نفره بازی کردن پی خواهید برد. با یاری همین ستاره که ظاهرا فقط میتواند چیزهایی مثل سکه و قارچ برای ماریو بیاورد میتوان به جاهای مخفی بازی دست یافت، مبارزه با دشمنان را آسانتر کرد و در مراحل پازل بازی از او کمک گرفت.
در بازی مراحل دو بعدی و سه بعدی در کنار هم گنجانده شدهاند، در بعضی مراحل شما با کنترل کامل روی محیط میتوانید هرجا خواستید بروید و در بعضی مراحل تنها باید مثل یک ماریوی کلاسیک او را از نیمرخ دنبال کنید، اما حتی همین مراحل دو بعدی نیز مثل ماریوهای قدیمی در پریدن و دویدن و سکه جمع کردن خلاصه نمیشود. خلاقیتهایی که در طراحی مرحله به کار رفته است حتی به همین حالت کلاسیک رنگ و بویی تازه بخشیده است. بازیکن دارد روی زمین میدود و وقتی پلک میزند میبند همه چیز چرخیده است و حالا دارد روی سقف راه میرود. مراحل دائما بین این دو حالت تغییر میکنند، در یک مرحله لحظهای شما با ماریوی سنگی ستونهای بزرگ را خرد میکنید و لحظه دیگر با شکستن آجرها از نمای دید دو بعدی سکه جمع میکنید.
تقریبا همه مراحل با مبارزه با رئیس مرحله تمام میشوند (کلاسیک، اینطور نیست؟).باسهای بازی متنوع و عجیب و غریبند و نحوه مبارزه با هرکدام با دیگری فرق میکند. در یک مرحله شما با یک اژدهای غول پیکر مبارزه میکنید و باید سعی کنید جوشهایش را بترکانید و در مرحله دیگر باید با یوشی به جنگ یک لاکپشت که بر ابری سوار است بروید. غولها اندازه بزرگی دارند، حتی بوزر نیز اینبار به طرز باورنکردنی قد کشیده است و این باعث جذابتر شدن رئیسهای بازی و کشتن آنها میشود. پیدا کردن استراتژی مناسب برای مبارزه با رئیسهای بازی ابتدا آسان به نظر میرسد اما با پیشرفت در بازی به تدریج پیدا کردن این استراتژی دغدغه اصلی شما خواهد شد.,همه این خوبیها وقتی به چشم میآیند که در کنار گرافیک و صداگذاری خوب بازی قرار بگیرند. گرافیک بازی جدای از طراحی هنری منحصر به فرد و رنگارنگی که به هر حرکت بازی گردی جادویی پاشیده (باور نمیکنید، یک بار با ماریو بچرخید) از لحاظ تکنیکی نیز شاید بهترین بازی Wii باشد. طراحان بازی با هنرمندی خاصی محیطی که در آن گلولههایی به اندازه یک شهاب سنگ به سمت ماریو میآیند را طراحی کردهاند، که حتی در این شرایط و شرایطی بدتر از آن که ماریو میان مواد مذاب گیر افتاده است؛ محیط بازی دوستانه و مهربان به نظر میرسد. با اینکه موتور بازی سه سال پیش طراحی شده است اما توجه سازندگان به جزئیات بازی و افکتهای شگفتانگیز و جادویی آن باعث میشود دور از اغراق نباشد اگر گرافیک بازی را قابل مقایسه با بازیهای X360 و PS3 بدانیم.
حس دژا وویی که از شنیدن موزیکهای بازی به بازیکن دست میدهد تجربهای تکرار نشدنی است. تمام آنچه در این 26 سال شنیدهایم در این بازی بهتر از قبل برایمان تکرار میشوند. آهنگی که موقع گرفتن ستارههای رنگین کمان و ضد ضربه شدن ماریو میشنیدیم، آهنگی که در قلعههای بوزر مو بر تنمان سیخ میکرد؛ همه و همه بهتر از قبل با اجرایی جدید در Super Mario Galaxy آماده نوازش گوشهای ما در طول بازی هستند.
Super Mario Galaxy 2 کار نینتندو را برای ساختن یک ماریوی دیگر سخت میکند، شاید کار را برای هر بازیساز دیگری سخت کند. وقتیکه بازیها با خون خونریزی پرچم تحول را علم میکنند؛ یک بازی بدون این همه خشونت حجم گسترده و بینظیری از تنوع را در هر مرحله به بازیکن ارائه میکند و لذتی تکراری نشدنی و معنایی دقیق از تفریح را ثبت میکند، ثابت میکند که برای بهترین بودن لازم نیست بیگانهها را اره کنیم یا کارتهای گرافیک را منقرض کنیم. اگر منتظر بودید این جمله را بشنوید دیگر نگران نباشید: Super Mario Galaxy 2 نه تنها بهترین ماریوی تاریخ است؛ بلکه یکی از بهترین بازیهای چند سال گذشته نیز هست.
مجموع امتیاز - 10
10
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: یوشی !طراحی هنری چشمگیر و برجستهتنوع فوقالعاده بالاموسیقی گوشنواز و دلفریبPower Upهای متنوع و دوستداشتنینقاط ضعف:ندارد!