بعد از حضور در بیست عنوان مختلف از «Sega Genesis» گرفته تا «Xbox»، قهرمان پر فروغ شرکت مارول در عرصه سینما و کامیک هیچ گاه موفق نشد محبوبیت خود در دنیای سینما و کامیک را در قالب یک بازی ویدیویی تکرار کند. اوج شکوه او در عنوان «Spider-Man 2» بود که باز هم موفق نبود در حد یک عنوان بینقص در دنیای بازیها حاضر باشد. حال پس از گذشت فراز و نشیبهای فراوان، بالاخره مرد عنکبوتی به خانه خود یعنی شرکت «سونی» بازگشته، جایی که طرفداران این سری را امیدوار میکند تا بالاخره یک عنوان بینقص از قهرمان محبوب خود را تجربه کنند. تجربهای که شاید تنها استودیو «Insomniac» از پس آن بر آید. معرفی بازی توسط سونی و سپردن ساخت و توسعه آن به Insomniac روزنه امیدی در طرفداران این سری را ایجاد کرد و حال باید دید آیا خالقان «Sunset Overdrive» و «Ratchet & Clank» میتوانند رقیب تازهای برای سری «Batman Arkham» باشند یا باز هم به سرگذشت ناموفق این سری دچار خواهد شد. در ادامه مطلب سایت «بازیسنتر» قصد دارد با سفر به شهر نیویورک به نقد و بررسی جدیدترین عنوان از سری Spider Man بپردازد.
دنیای دیوانه Sunset Overdrive را به یاد دارید؟ یک دنیای منحصر به فرد که نمونه آن در هیچ کجا یافت نمیشد. حال باید بگوییم همان هنرمندان خالق Sunset Overdrive، دست به خلق دنیا و داستان Spider Man زدهاند. دنیایی که به اندازه Sunset Overdrive دیوانه نیست، اما از داستانی پر جزییات، پر پیچ و خم و البته متفاوتی بهره میبرد. اگر فیلمهای مرد عنکبوت را دنبال کرده باشید، حتما به این نکته بر خورد خواهید کرد که تمام این عناوین در شماره اولشان سعی میکنند تا نحوه تبدیل شدن «پیتر پارکر» به مرد عنکبوتی را بازگو کنند. این عناوین معمولا بازگو کننده صحنه مرگ «عمو بن»، دوست شدن پیتر پارک با «مری جین»، لحظه گزیده شدن پیتر پارک توسط عنکبوت و صحنههایی از این دست هستند. در نگاه اول شاید ما هم منتظر بودیم که این موارد از زبان Insomniac در بازی مرد عنکبوتی بیان شود، اما این استودیو این موارد کلیشهای در دنیای مرد عنکبوتی را کنار گذاشته و داستان بازی دقیقا از جایی شروع میشود که پیتر پارکر بیست و سه ساله به یک مرد عنکبوتی با تجربه تبدیل گشته، با مری جین به دلیل اختلافات قطع رابطه کرده و حتی مرگ عمو بن به یک موضوع عادی در زندگی او تبدیل گشتهاست. همین موارد اولین نکتهای هستند که باعث ایجاد حس و حال جدیدی برای طرفداران مرد عنکبوتی میشوند. حس و حالی که نویدبخش بعد جدیدی از زندگی پیتر پارکر را میدهد. شروع داستان از جایی است که مرد عنکبوت زندگی نسبتا عادی را سپری میکند. پیتر قبلا تمام دشمنان اصلی خود را شکست داده و راهی زندان کرده است. او در قالب پیتر پارکر مشغول کار در آزمایشگاه «دکتر اختاپوس» است و بقیه زمان خود را هم صرف نبرد با دزدان و تبهکاران شهر به عنوان مرد عنکبوتی میکند. همه چیز به خوبی پیش میرود تا این که «Mister Negative» و دار و دستهاش وارد عمل میشوند و با هدف نابودی نیویورک و کشتن شهردار شهر، داستان مرد عنکبوتی و تلاش او برای نجات نیویورک را رقم میزنند. هر چند داستان مرد عنکبوت دارای نکات ریز و درشت و روابط و اشارات فراوان به شخصیتهای مختلف است، اما از شروعی آرام و کند رنج میبرد. روند کندی که تا نیمههای بخش داستانی بازی هم ادامه دارد و معمولا به هدف هایی مثل پیدا کردن لباسهای پیتر پارکر، سر زدن به «عمه می» و ماموریتهایی از این دست محدود میشوند که این امر شاید در شروع بازی، بستر خوبی را برای یک داستان فوقالعاده مهیا میکنند اما کش و قوس فراوان آنها در نهایت باعث لطمه زدن به کلیت بخش داستانی میشود. هر چند این روند با سپری کردن نیمه اول بازی به کل دستخوش تغییرات فراوانی میشود و با حضور Mister Negative داستان بازی روندی واحد به خود گرفته و آن جزییات و ظرافتی که در شروع نقد به آن اشاره کردیم، نمایان میشود. در بعد داستانی مرد عنکبوتی به سه بخش تقسیم میشود که قطعا بخش پایانی آن قویترین بخش بازی است. بخشی که تمام غولآخرها و دشمنان اصلی مرد عنکبوت که در طول پیشنمایشها دیده بودیم در آن حضور دارند. تنها موردی که به میشود خورده گرفت، استفاده نه چندان مناسب از شخصیتهای منفی داستان است که خیلی دیر وارد دنیا بازی شده و به سرعت هم از آن خارج میشوند.
مبارزات سری Batman Arkahm یکی از موارد انقلابی و شروع کننده استاندارد جدیدی برای مبارزات در این سبک بود. سبک و سیاقی که بعد از عرضه سری آرخام به شدت محبوب شد و این روزها عناوین زیادی، به خصوص عناوین ابر قهرمانی از آن به عنوان هسته اصلی بخش مبارزات استفاده میکنند. مرد عنکبوتی هم از این قاعده مستثنا نبوده و با استفاده درست و تغییرات گسترده و حفظ هسته مبارزات بتمن، موفق شده گیمپلی درخشان و سرگرم کنندهای را در بخش مبارزات به وجود آورد. مکانیک مبارزات بازی همانند سری بتمن، به ضربه زدن و دفاع کردن خلاصه میشود. در این بین قدرتهای مرد عنکبوتی هم به کمک او آمده تا شاهد مبارزاتی به شدت سریعتر و شاید جذابتر نسبت به بتمن باشیم. این را هم فراموش نکنیم که Insomniac تبحر زیادی در قرار دادن سلاحهای گوناگون در بازیهای خود دارد و مرد عنکبوتی هم از این قاعده مستثنا نیست. مرد عنکبوتی از یک سیستم ریلی از سلاحهای مختلف بهره میبرد که هنگام مبارزه میتواند از آنها کمک بگیرد. از شوکر برقی گرفته تا بمبهای تار عنکبوتی، از جمله سلاحهای مرد عنکبوتی هستند که در نبرد ها به کمک او میآیند. همین طور که اشاره کردم، سرعت مبارزات در بازی به شدت بالا است. مبارزات نه تنهاد بر روی زمین، بلکه اینبار به لطف ویژگیهای مرد عنکبوتی در هوا هم دنبال میشوند. تنها مورد آزار دهنده این بخش را میتوان تنوع پایین دشمنان در طول بازی دانست. در حالی که انتظار میرفت با پیشروی در داستان به تنوع دشمنان یا حداقل به قدرت آنها اضافه گردد، اما این موضوع محقق نشده و در اواخر بازی قدرت بسیار زیاد مرد عنکبوتی، مبارزات بازی را کاملا آسان میکند. در حالی که با انجام ماموریتها، سطح قدرت مرد عنکبوتی افزایش یافته و به همین منظور قدرتها و ویژگیهای جدیدی آزاد میشود، در آن سو دشمنان تنها به تعدادشان افزوده میشود و از لحاظ قدرت تغییری پیدا نمیکنند. هر چند در طول بازی شاهد معرفی دشمنان جدیدی هستیم اما تعداد آنها کافی نبوده و به بخش چالشی بازی صدمه وارد میکند. در کنار بخش مبارزات، بخش مخفی کاری هم در بازی وجود دارد که به طور مستقیم از سری آرخام وارد بازی شده و دقیقا از همان فرمول استفاده میکند، با این تفاوت که در صورت لو رفتن شما در طول مراحل مخفیکاری در نقش مرد عنکبوتی، شانس زنده ماندن و ادامه بازی بسیار بیشتر از سری بتمن است. به همین منظور میتوان گفت سازندگان اختیار بیشتری به شما میدهند تا بازی را به صورت مخفیکاری یا نبرد مستقیم با دشمنان ادامه دهید. در کنار این غول آخر های اسپایدرمن قرار دارند که باز هم از همان مشکل تعداد کم رنج میبرند و البته آن طور که انتظار میرود، سخت و چالشزا هم نیستند. به جز ساعات اولیه بازی که با دو غولآخر مبارزه خواهید کرد، تقریبا تا اواخر بازی خبری از این مبارزات نیست و عملا ساعات پایانی بازی، دشمنان مرد عنکبوتی خودی نشان داده و روند مبارزات را بهبود میبخشند. هر چند این مبارزات با غولآخر ها هم آن چنان سخت و دشوار نبوده و عملا تمام آنها با صحنههای مبتنی بر «دکمهزنی» پایان مییابند. در کنار روند داستانی بازی، مبارزه با تبهکاران، ماموریتهای فرعی و جمعآوری کلکسیونها از جمله مواردی هستند که در بخشهای مختلف نقشه بازی پخش شدهاند. با انجام هر کدام از این موارد مقداری منابع به دست میآورید که با استفاده از آنها میتوانید لباسها و سلاحهای جدید برای مرد عنکبوت باز کنید. بخشی از این ماموریتها هم دارای خط داستانی مجزا و مبارزات منحصر به فردی هستند که انجام دادن آنها نه تنها خسته کننده نبوده بلکه به لطف تنوع و البته گشت و گذار در شهر، جذاب و سرگرم کننده هستند. Insomniac تا حد زیادی سعی کرده است تا تعادلی برای انجام ماموریتهای بازی در محیط های داخلی و خارجی ایجاد کند. مشکلی که در عناوین پیشین این شخصیت به شدت به چشم میخورد و تمام ماموریتهای بازی در محیط های بسته قرار داشتند. به همین جهت نیمی از ماموریتهای بازی در محیط داخلی ساختمانها و بقیه آنها در محیط های خارجی جریان دارند. در نهایت هم به نبود چرخه و شب روز در بازی باید اشاره کرد که با توجه به خط داستانی مراحل نبودش مشکلساز نبوده و باعث از بردن لذت گردش در محیط بازی نمیشود.اما از همه موارد که بگذریم قطعا ویژگی بارز مرد عنکبوتی گشت و گذار در شهر با استفاده از تار های مرد عنکبوتی است. بد نیست نگاهی به تاریخچه این ویژگی جذاب بپردازیم. در حالی که تا به امروز بیش از ۲۰ عنوان از سری مرد عنکبوتی منتشر شدهاست، تنها چند شماره از آنها موفق بودهاند تا مکانیکی هوشمند و کارآمد برای گردش در شهر ابداع کنند. قطعا موفقترین شماره، به «Spider-Man 2» باز میگردد که توسط استودیو «Treyarch» ساخته شد. این عنوان از فرمولی بر پایه واقعیت استفاده میکرد. به این صورت که مرد عنکبوتی تنها قادر بود در محیط هایی که اجسام و آبجکتهای گوناگون وجود دارند، از تار خود استفاده کند و از آن آویزان و به حرکت درآید. این مکانیک فوقالعاده که شاید یکی از دلایل موفقیت Spider-Man 2 هم بود، در شمارههای بعدی به دست فراموشی سپرده شد و در ازای آن سازندگان شمارههای بعدی سعی کردند با ایجاد تغییرات بیمورد در این بخش یا کلا از بین بردن این فرمول، مکانیک جدیدی را به وجود آورند که البته هیچکدام از این تغییرات جواب نداده و شاید به همین منظور شماره های بعدی مرد عنکبوتی موفق نبودند تا حس خوشایندی را هنگام گردش در شهر ایجاد کنند. خوشبختانه Insomniac در این بخش از همان فرمول موفق Treyarch استفاده کرده و با تغییرات گسترده و افزودن انیمیشنهای فوقالعاده، باعث ایجاد یکی از جذابترین مکانیکهای موجود برای گشت و گذار با مرد عنکبوتی در نیویورک شده است. از همان شروع بازی تا بیست ساعت بعد که در حال بازی کردن بودم، قطعا تار زدن و سفر کردن در محیط پرجزییات نیویورک، یکی از لذت بخشترین تجربههای ممکن در این چند سال اخیر در دنیا بازیها برایم بود. تجربهای که به قدری خوب از درآمده که دیگر نقاط ضعف مرد عنکبوتی را به خوبی پنهان میکند و تا مدتها حس خوب مرد عنکبوتی بودن را به شما میدهد.
Sunset Overdrive در زمان عرضه یکی از چشمنواز ترین عناوین موجود بر روی «Xbox One» بود، اما بهترین نه. مرد عنکبوتی هم حکایت همان سانستاور درایو است. با این که بازی در اکثر موارد عالی عمل میکند، اما بهترین بازی موجود و چیزی که در دیگر عناوین فرستپارتی شرکت سونی دیدهایم، نیست. در حالی که از یک طرف مدلسازی و انیمیشنهای مرد عنکبوتی فوقالعاده از آب در آمدهاند، اما مدل و انیمیشنهای دشمنان در آن حد نیستند. محیط شهری نیویورک در اکثر مواقع پرجزییات و چشمنواز است، ولی باز هم به آبجکتهایی با جزییات کم برخورد خواهید کرد. شخصیتهایی مثل پیتر پارک و مری جین از جزییات خوبی بهره میبرند، اما بقیه شخصیتها تفاوت فاحشی از لحاظ کیفیت و مدلسازی با این شخصیتها دارند، هر چند باز هم سازندگان بازی در طراحی غولآخر های بازی سنگ تمام گذاشتهاند. نکته بعدی استفاده نه چندان مناسب از HDR است. در حالی که در عناوینی مانند «Assasins Creed: Orgins» وجود HDR یک ویژگی بارز محسوب میشود و تفاوت به سزایی در رنگها ایجاد میکند، HDR در مرد عنکبوت به ویژه در قسمتهایی که در شب جریان دارد، آنچنان خوب نبوده و حتی خاموش کردن آن در بعضی از صحنهها نتیجه بهتری را حاصل میکند. همه این موارد در مجموع مرد عنکبوت را به یک عنوان خوب در بخش بصری تبدیل میکند. تنها دیدن دو نام «Yuri Lowenthal» و «Laura Bailey» به عنوان صداپیشگان مرد عنکبوتی و مری جین کافی است که خیالمان از بخش صداپیشگی بازی راحت شود. Yuri Lowenthal که ید طولانی در صداپیشگی شخصیتهای مختلف از «Prince of Persia» تا «Ben 10» و حتی مرد عنکبوتی را در کارنامه خود دارد، با کولهباری از تجربه برای خلق پیتر پارکر و مرد عنکبوتی Insomniac حاضر شده و تداعی کننده شخصیتی خارق العاده و البته یکی از بهترین مرد عنکبوتیهای ساخته شده تا به امروز است. بقیه شخصیتهای داستان به خوبی از نقش خود برآمدهاند و مکمل کاملی برای بقش داستانی بازی و موفقیت آن هستند. افکتهایی هم که برای صداگذاری بازی استفاده شده از صدای تارهای مرد عنکبوت گرفته تا محیط شهری نیویورک در حد و اندازههای استاندارد های کامل یک بازی ویدیویی در نسل هشتم بوده و فارغ از هر گونه کم و کاستی است. «John Paesano» که حتما نام او را قبلا به عنوان یکی از آهنگ سازهای عنوان «Detroit: Become Human» به یاد دارید، ساخت قطعات مرد عنکبوت را انجام داده است. او سعی کرده تا با ادغام تم حماسی و سبک سیاق خود، قطعات گوشنواز و زیبایی را برای این عنوان بسازد و از این حیث هم موفق عمل کردهاست. هر چند کمیت قطعات او به اندازه Detroit نیست اما از لحاظ کیفیت قطعاتی گوشنواز و درخوری برای این عنوان ساخته است.
«Marvel’s Spider-Man» قطعا بهترین مرد عنکبوتی است که بر اساس این شخصیت ساخته شده. Insomniac حتی موفق شدهاست عنوانی را خلق کند که بتواند هم رده و شاید هم در بعضی جهات بهتر از پیتر پارکرها و مرد عنکبوتی های فیلمهای این شخصیت باشد. هر چند Spider-Man هیچوقت نمیتواند همانند بتمن به عنوان یک بازی تاثیر گذار در صنعت بازیها ثبت شود، اما میتواند به عنوان یک بازی طراز اول و یکی از بهترین عناوین ابرقهرمانی ساخته شده در یک دهه اخیر، خود را مطرح کند. عنوانی با داستانی تازه، محیطی بینظیر و گیمپلی و مخصوصا گشت و گذار در سطح شهر که میتواند طرفداران این قهرمان دوستداشتنی شرکت مارول را پس از سالها راضی نگه دارد و با یک ساعت پایانی خود اوج هیجان، احساسات و لذت را در مخاطب به اوج خود برساند.
مجموع امتیاز - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گشت و گذار به عنوان مرد عنکبوتی در نیویورکداستان و دنیای بازی که از نیمه دوم به اوج خود میرسدشخصیتهای بازیمکانیک مبارزاتنقاط ضعف:روند کند بخش داستانی در نیمه اول بازیمکانیک ساده نبرد با غولآخر ها