همیشه ارائه و تزریق یک فکر و ایده جدید در بازیهای ویدئویی مورد استقبال و تحسین مخاطبین واقع شده است. امروزه به ندرت پیش میآید که شاهد یک بازی بزرگ با یک ایده و خلاقیت جدید باشیم و اکثرا شاهد یک چرخه تکرار و بیمحتوا هستیم که چهارچوب خلاقیت بازیهای ویدئویی را در خود گرفتار کرده است. از این رو در چند وقت اخیر شاهد گسترش عناوین مستقل و کوچکی هستیم که سازندگانی بینام و نشان سعی کردهاند با تزریق ایدههای جدید و متفاوت خود تغییراتی در این عرصه ایجاد کنند. عنوان «Seasons After Fall» را می توان از جمله این بازیها دانست. پس با ما همراه باشید تا به بررسی این بازی بپردازیم
عنوان «Seasons After Fall» داستان یک روباهی را روایت میکند که در تلاش است تا قدرتهای جادویی و نفرین شده فصلها را آزاد کرده و طبیعت را به حالت قبلی بازگرداند و در این مسیر تلاش میکند تا با جمع آوری این قدرتها که هر کدام در تسخیر یکی از حاکمان و یا محافظین جنگل است به جستجو میپردازد. این قدرتها که به صورت یک قطعه جادویی هستند «Fragment» نام دارند. این چهار قطعه قدرتهای چهار فصل سال «بهار، تابستان، پاییز و زمستان» در خود حفظ کرده است و روباه قرمز داستان ما با جمعآوری این قطعات وارد ماجرایی متفاوت میشود که هیجان و اشتیاق بازی را برای مخاطب و ادامه دادن بازی بیشتر میکند. هر فصلی از سال را که آزاد میکنیم قدرت خاص آن فصل نیز در اختیار ما قرار میگیرد و به مرور با به دست آوردن همه قدرتهای چهار فصل مسیری جدید برای حل کردن پازلها و طی کردن مراحل پیش روی مخاطب قرار میگیرد. در واقع اصل و هسته گیمپلی به همین قدرتهای خاص و استفاده درست از آنها برای بهرهگیری از امکانات موجود در محیط است. برای مثال فصل زمستان این امکان را میدهد تا از روی آب های یخ زده حرکت کنیم و یا سوار بر روی موجهای خط زده بشیم. یا فصل پاییز این امکان را میدهد تا از وزش باد و قارچهای رشد کرده استفاده کنیم. این گستردگی امکانات در هر کدام از فصول سال به خوبی به چشم میآید و حل کردن پازلها و طی کردن مراحل با استفاده از این قدرتها بسیار لذت بخش است.
همانطور که در مقدمه مقاله اشاره کردیم یک ایده خوب همیشه مورد استقبال قرار میگیرد اما قدم بعدی که سختتر و حساستر از طرح یک ایده جدید است، استفاده و به کارگیری درست از آن است. استدیو «Swing Swing Submarine» گام اول را به خوبی برداشته است و ترکیب و طرح فصلهای سال و استفاده از قدرتها و اثرات فصلها را به خوبی پیاده کرده است اما این اثر خوب فقط تا یک سوم ابتدایی بازی جذاب و هیجان انگیز است و بازی بعد از یک سوم خود وارد یک مرحله تکرار و تا انتها تکراریتر نیز میشود. در ابتدا ما باید نیروهای چهار فصل را به دست بیاوریم که طی کردن این مراحل ابتدا بسیار عالی است و مخاطب را درگیر خود میکند اما مشکل بازی دقیقا بعد از این خود را بروز میدهد و ما مجبور هستیم تا مجددا همان مراحل و همان قسمتهایی را که طی کردیم نه تنها دوبار بلکه سه بار تکرار کرده و طی کنیم. با این که سازندگان سعی کردند تا با ایجاد میانبرهایی متفاوت مسیرهای تکرار را کوتاه کنند اما حتی همین کار هم نتوانسته است پوششی بر ضعف در طراحی مراحل بازی باشد. حتی با وجود برخی رویدادهای داستانی همچنان بازی در انتقال هیجان و به چالش کشیدن مخاطب ناکارآمد عمل میکند و افت شدید بازی خیلی خوب به مخاطب منتقل میشود. این در حالی است که بیشتر اوقات مجبور هستیم در فصل پاییز و زمستان در حال رفت آمد باشیم و کمترین دخالت را فصل تابستان دارد. برای مثال اکثر سکوهای بازی که به شکل قارچ هستند فقط در فصل پاییز رشد میکنند و از قضا درصد بیشتر سکوهای مراحل را قارچها تشکیل دادهاند. یا وجود آب که اگر ما زمستان را انتخاب کنیم این امکان به وجود میآید که بر روی آب یخ زده حرکت کنیم و سریعتر مرحله را عبور دهیم. از همین رو اگر مخاطبی میل به پیشروی در فصل تابستان یا بهار باشد با همچین موانعی روبرو خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر، تغییر در فصلها بازی است که، برابر با تغییر رنگآمیزی و جلوههای بصری بازی است. Seasons After Fall از نکته نظر جلوههای بصری یک نقاشی تمام عیار را پیش روی چشمان شما قرار میدهد و تمامی فصول سال به خوبی و با حسی انکار ناپذیر طراحی و ارائه شدهاند. هر فصل از سال موقعی که از آن استفاده میکنیم زیباییهای خاص خود را دارند و بازی توانسته است از این نظر مخاطب را سیراب کند.
وجود پازلها و سکو بازیهای متعدد بازی از عدم ایجاد یک چالش برای مخاطب باز میماند و بیشتر تمرکز سازندگان در حل کردن پازلهای بازی قرار گرفته است. Seasons After Fall پازلهای زیادی ندارد و اکثر اوقات در حال دویدن در نقش روباه قرمز رنگام هستیم با این وجود همین تعداد تنوع کم در میان پازلها ما شاهد معماهایی هستیم که حل کردن آنها لذت بخش و بعضا نیاز به سوزاندن فسفر هم دارد. استفاده از قدرتهای مختلف از فصلها و ترکیب آنها برای حل کردن پازلها نقش مهم و بسزایی در بازی ایفا میکنند و تا حدودی از بار مسئولیت کم توجهی به طراحی مراحل بازی را میکاهند. ما در بازی کلا با دو شخصیت روبرو میشویم که حرف میزنند و در طول بازی در کنار ما به شکل یک راوی حضور دارند و اتفاقات بازی را روایت میکنند. دوبله و صداگذاری بازی بسیار تاثیرگذار و خوب کار شده است و سعی شده است تا ضعف نکات داستانی بازی را بپوشانند. موسیقی نیز همانند صداگذاری خوب و تاثیرگذار است و با وجود این که خیلی کم شنیده میشود اما همین تعداد کم قطعات در نوبه خود شنیدنی و دلپذیر ظاهر شده است.
Seasons After Fall یک اثر بر پایه یک فکر جدید و زیبا است اما ضعف در طراحی مراحل و تکرار بیش از حد در آن باعث شده است تا اثر نهایی خسته کننده و تکراری باشد.
مجموع امتیاز - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک هنری و جلوههای بصری زیبااستفاده از نیرویهای هر فصل برای حل کردن پازلهانقاط ضعف:تکراری شدن بازیتکیه بیش از حد به فصل پاییزضعف در طراحی مراحلپازلهای نه چندان سخت