تا به حال برایتان پیش آمده که در حال بازی کردن باشید اما هر چقدر که تلاش میکنید هدف سازنده از ساخت بازی واضح نباشد؟ بازیهای رایانهای معمولاً به قصد سرگرمی ساخته میشوند ولی در عین حال تعدادی از بازیها سعی در گشودن درهایی تازه در ساخت و طراحی بازیها دارند و تعدادی از بازیها هم سعی در ادای دین به بازیهای قدیمیتر را دارند و از اختراع مجدد چرخ پرهیز میکنند. بازی «Ninjin: Clash of Carrots» در ظاهر قصد دارد تلفیقی از هر دوی این اهداف را دنبال کند اما در عمل؟ با ادامه نقد همراه باشید.
در روزگاری دور در سرزمینی مانند ژاپن فئودال اما تشکیل شده از حیوانات سخنگو و مبارز، زیردستان شوگان به روستای کوچکی حمله میبرند و همه هویجهای اهالی آن را به سرقت میبرند. وظیفه تعقیب نیروهای شوگان و بازپسگیری هویجهای سرقت شده به عهده «Ninjin»، خرگوش نینجا و «Akai»، روباه نینجا گذاشته میشود و بازی کنندگان باید در قالب این دو شخصیت، نیروهای لوس و بیمزه، اما پرتعداد و بی پایان شوگان را شکست دهند. داستان برای بازیای با این ابعاد میتوانست قابل قبول باشد اما تلاش بی دلیل و شکست خورده سازندگان برای جوک گفتن و ایجاد موقعیتهای بامزه و خنده دار تبدیل به پاشنه آشیل بازی شده است. هر زمان که بازی تلاش میکند تا بامزه باشد، با تعدادی جوک کهنه و بی مزه با اجرای نامناسب رو به رو میشویم و به این مسائل باید اضافه کنیم که بازی از صداگذاری هم بهره نمیبرد و ارائه جوکها همراه با حس و حال خاصی نیست و بیشتر به مانند مطالعه یک کتاب از مجموعه بی مزه ترین جوکهای کلیشهای است. مجموع شخصیتهای بازی به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد اما شخصیت پردازی چندانی برای هیچ کدام از آنها انجام گرفته نشده است، به طور مثال دو شخصیت اصلی بازی به جز اینکه از دو گونه مختلف جانوری هستند، هیچ ویژگی متمایزکنندهای نسبت به یکدیگر ندارند و هیچ نکتهای باعث نمیشود که به جای Ninjin: Clash of Carrots نام بازی Akai: Clash of Carrots باشد، البته به جز این مسئله که روباهها هویج نمیخورند!
گیم پلی بازی تلفیقی از دو ژانر Beat ’em Up و Endless Runner است. شخصیتی که کنترل او را بر عهده دارید به طور مداوم در حال دویدن است ولی شما توانایی جابجایی او را در صفحه دارید. با یک دکمه با سلاح خود به دشمنان مختلف حمله میکنید و بازی به ازای هر ضربهای که میزنید برای شما ضریب Combo در نظر میگیرد، اما شما در حقیقت هیچ گونه کمبویی را انجام نمیدهید بلکه از تمامی سلاحهای موجود در بازی به عنوان مگسکش استفاده میکنید. فراوانی سلاحهای موجود در بازی بسیار زیاد است و اصلاً مبالغه نیست که بگوییم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در بین سلاحهای بازی دیده میشود، یعنی هم سلاحهای سرد کلاسیک و همیشگی مثل کاتانا و چاقو و تبر در دسترس شما قرار دارد و هم ران گاو و ماهی دودی! مشکل اما اینجاست که هیچ کدام از این سلاحها عملکردی فراتر از مگسکش ندارند و تفاوتی ندارد که بازی همه این اسلحههای متفاوت و رنگارنگ را در اختیار شما قرار داده باشد و یا از ابتدا تا انتهای با یک تکه چوب خشکیده درخت از خجالت دشمنانتان در بیایید. سلاحها بر اساس سرعت و فاصله عملکردشان به دستههای نیزه، سنگین، معمولی و کوتاه تقسیم میشوند که باز هم تغییری در عملکرد مگسکش مانند آنها ایجاد نمیکند.پیشرفت در بازی امکان دستیابی به سلاحهایی که بر پایه عناصر طبیعی طراحی شده اند را در اختیار شما قرار میدهد که به دلیل قابلیتهای ویژه این قبیل سلاحها، مگسکش شما قابلیت آتش، رعد و برق و مواردی از این قبیل را پیدا میکند اما هزینهای که برای این سلاحها باید پرداخت کنید کمی گران تمام میشود. در بازی امکان پریدن وجود ندارد و برای جا خالی دادن از میزان نوار Stamina شخصیت کاسته میشود، اسلحههای عنصری هم به ازای هر ضربهای که میزنید از میزان Stamina شخصیت میکاهند و شرایطی را ایجاد میکنند که به جای لذت بردن از مگسکش رعد و برقی خود باید مشغول مدیریت میزان Stamina شخصیت باشید.
بعد از عبور از اولین بخش اصلی بازی با سنگ قدرت آشنا میشوید که نوار جدیدی را در پایین نوار سلامتی و stamina ایجاد میکند که با پر کردن این نوار جدید، با ضربه زدن ممتد به دشمنان، برای لحظاتی قدرت ماورایی بی نظیری ایجاد میکنید که تمام دشمنان شما را به خاک و خون میکشد. در کنار سلاح اصلی، یک سلاح پرتابی هم در اختیار شما قرار میگیرد که با استفاده از آنالوگ سمت راست هدفگیری و شلیک میشود. فراوانی ظاهری این قبیل سلاحها به اندازه سلاحهای اصلی نیست و فراوانی عملکردی چندان متفاوتی هم ندارند فقط برخی از آنها منفجر شده یا آسیبهای عنصری ایجاد میکنند. سلاحهای پرتابی هم بستگی به ویژگیهای خاص خود، مقادیر متفاوتی از Stamina را مورد استفاده قرار میدهند.
نقطه درخشان گیم پلی بازی، طراحی دشمنان است. تعدد دشمنانی که با ظاهر متفاوت بر سر راه شما قرار میگیرند تقریباً تا اواخر بازی حفظ میشود و در این زمینه بر خلاف بخش طراحی سلاحها، عملکرد و رفتار دشمنان بسیار متفاوت از یکدیگر است که باعث میشود که هر بار که بازی دشمنی جدیدی را به شما معرفی میکند، کمی در سبک بازی خود تغییراتی ایجاد کنید و بدین ترتیب از رنج و مشقتی که یکنواختی طراحی سبک مبارزه بازی و عملکرد یکسان سلاحها ایجاد میکند، تا حدودی کاسته میشود. لازم به ذکر است که امکان بازی کردن دو نفره به صورت آنلاین و آفلاین وجود دارد. در مجموع بازی از گیمپلی بی حس و حال و طراحی تکراری و با ریتم یکسان مراحل به شدت رنج میبرد.
طراحی بصری بازی در ظاهر یادآور عناوین Pixel Art است اما در عمل شباهت به نقاشیهای کودک کم استعدادی دارد که بر روی نقاشیهایش از فیلتر Pixel Art استفاده شده است و این مسئله زمانی که از فیلتر Smooth در بخش تنظیمات بازی استفاده کنید بیشتر به چشم میآید. طراحی مراحل بازی بسته به محیط خاصی که بخش مربوطه در آن رخ میدهد تفاوتهایی با دیگر بخشها دارد اما به دلیل سرعت بالا، چندان امکان توجه کردن به ریزهکاریهای آنها وجود ندارد. در بخش موسیقی هم معدود قطعات استفاده شده، یادآور بازیهای قدیمی هم ژانر هستند که حتی کیفیت صوتی آنها هم حالتی نزدیک به موسیقیهای 8 بیتی دارد.
Ninjin: Clash of Carrots تلاش بسیاری دارد که یادآور بازیهای سالهای دور ژانر Beat ‘em Up باشد و تلاش کرده تا با استفاده از ویژگیهای ژانر Endless Runner، تغییراتی بر فرمول معمول ژانر اصلی خود اعمال کند که موفقیتی در این زمینه کسب نکرده، از طرف دیگر در تکرار نکات و قواعد مورد انتظار از گذشتگان خود در ژانر Beat ‘em Up هم چندان موفق عمل نمیکند و در نهایت یک تجربه نیم بند، تکراری و یکنواخت را ارائه میدهد.
مجموع امتیاز - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی خوب دشمنانسرعت بالای گیم پلینقاط ضعف:طنز افتضاحدرجه سختی نامتعادلطراحی مبارزات بیحس و حال و یکنواختاستفاده نا به جا از بازی با کلمات ژاپنی