بررسی بازی God of War

دو سال قبل در نمایشگاه «E3»، شرکت سونی چهارمین عنوان اصلی از سری «God of War» را رسما معرفی کرد. عنوانی که به جز شخصیت اصلی، شباهت چندانی به برادران بزرگ‌تر خود نداشت و همین امر باعث ایجاد شک و شبهه‌هایی برای طرفداران سری شد. عنوانی که از هسته اصلی خود به طور کامل دور شده بود و با ریتم و روند جدیدی معرفی شد. از زمان معرفی تا روز عرضه، علاوه بر نامشخص بودن کلیت محتوا، تقریبا نمایش خاصی هم از مبارزات بازی به تصویر در نیامد. همین عوامل دست بر دست هم دادند تا چهارمین عنوان God of War را به یکی از جسورانه‌ترین ادامه‌های تاریخ تبدیل کند. عنوانی که بر خلاف اکثر عناوین موجود، فرمول کاملا موفق قبلی را دور ریخته و سعی در ایجاد فرمول جدیدی کرده است، با این اوصاف بسیاری انتظار داشتند نتیجه کار یک شکست مطلق یا یک موفقیت بی‌نظیر باشد، موفقیتی که شاید با وجود سه‌گانه اول غیر ممکن به نظر می‌رسد. حال با عرضه بازی، به سراغ نقد و بررسی آن می‌رویم تا در دل سرزمین‌های شمالی همراه با «Kratos»، همسفر آخرین ماجراجویی او باشیم.

سال‌ها بعد از کشته شدن خدایان یونان توسط «کریتوس»، حال او بازنشسته شده و با سفر به سرزمین‌های شمالی معروف به سرزمین «اساطیر اسکاندیناوی»، زندگی جدیدی را شروع کرده است. اما روزهای خوش برای کریتوس خیلی طولانی نیستند و با مرگ همسر او، حال کریتوس همراه با پسرش «Atreus» باید از مشکلات و نبرد با خدایان جدیدی که بر سر راه آن‌ها قرار می‌گیرند جان سالم به در ببرند. البته مأموریت جدید کریتوس علاوه بر کشتن غول‌ها و خدایان، حفاظت و آموزش آتروس هم است. از همین اول سخن را کوتاه کنیم، شروع God of War یکی از بهترین سکانس‌های موجود در تاریخ بازی‌های ویدیویی است. شروعی با ضرب آهنگ تند، اساطیری، سینمایی و یک مجموع تکنیکی بی‌نقص که بیشتر همانند پورتالی است به نسل جدید بازی‌های ویدیویی. واقعاً ستایش یک ساعت اولیه God of War کاری سخت و دشوار است که تنها از استودیو فوق‌العاده «سانتاموینکا» بر می‌آید.

از کجا باید شروع کرد؟ شخصیت پرداری کریتوس به قدری به بلوغ رسیده که در مقایسه با سه شماره قبلی، شما را شگفت‌زده خواهد کرد. حال ما با پدری بی‌اعصاب که از کشتن خدایان خسته ‌شده، طرف هستیم. صداپیشگی و انمیشین‌های کریتوس به قدری قوی کار شده که او را از یک «غول‌کش بی اعصاب» به یکی از عمیق‌ترین شخصیت‌های دنیای بازی‌ها تبدیل می‌کند. در کنار او آریتوس هم به عنوان پسر کریتوس معرفی می‌شود که همانند پدر خود، یکی دیگر از شخصیت‌های فوق‌العاده این عنوان را به ما معرفی می‌کند و شخصیت او در طول بازی به خوبی صیقل داده شده و شکل می‌گیرد. در کنار این دو شخصیت، مثل همیشه شخصیت‌های منفی و مثبت دیگری هم در داستان حضور دارند که همانند کریتوس و پسرش از شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ای برخوردار هستند. البته به این نکته هم باید توجه کرد که این موفقیت در شخصیت‌پردازی، بدون قرار گیری مناسب دوربین بازی امکان پذیر نیست. دوربین بازی این بار بدون لحظه‌ای کات شدن، در تمام ثانیه‌های بازی حضور دارد و این امر باعث ارتباط بیشتر با شخصیت‌ها و دنیا بازی شده‌ است. موقعیت دوربین در مکان‌های مختلف باعث خلق یکی از سینمایی‌ترین عناوین موجود در این صنعت گشته ‌است. اما برگردیم به نقطه اول، پس از پایان ساعت اول و نبرد با یکی از بهترین غول‌های سری، روند بازی به حد زیادی کند می‌شود. البته این به معنی یک نکته منفی نیست، بلکه شما در رودخانه‌ای قرار می‌گیرید که با پیشرفت در آن، جریان رودخانه هم تند و تندتر می‌شود.

در شروع GoW، شخصیت آریتوس حتی قادر نیست سلاح به دست بگیرد، در تیراندازی با تیر و کمان مشکل دارد و از کشتن حیوانات و دشمنان می‌ترسد، وظیفه شما در این بین به عنوان پدر، آموزش او است. با پیشروی در مراحل، ضرب آهنگ مراحل هم تندتر می‌شود و دوباره همانند شروع بازی، جوهر داستانی و ضرب آهنگ به اوج خود رسیده و معنی واقعی «آدرنالین» را برای شما به ارمغان می‌آورد. در طول بررسی بخش داستانی به عنوان نگارنده سعی کردم تا جای که شدنی است از بازگو کردن نکات داستانی جلوگیری کنم، برای همین با یک جمله به بررسی این بخش پایان می‌دهم. شماره چهارم God of War نه تنها در بخش داستانی از تمام شماره‌های قبلی بهتر عمل می‌کند، بلکه در میان بهترین عناوین این نسل در نحوه روایت داستان و شخصیت پردازی قرار می‌گیرد. بازی سرشار است از غافل‌گیری های گوناگون و اشارات فوق‌العاده به اتفاقات بعد از سه‌گانه و سرنوشت کریتوس.God of War عنوانی است که با شکل دادن استانداردهای جدید، کار را برای دیگر عناوین سخت و لذت بردن از بقیه بازی‌ها را کم‌رنگ می‌کند. گویی به نظر می‌آید که خدای جنگ این بار علاوه بر کشتن خدایان، سایر عناوین را هم از پا در می‌آورد.

بعد از داستان بازی که از حالت «خدایان یونان را بکش و برو سراغ خدای بعدی» به عنوانی سینماتیک همراه با لحظات فوق‌العاده احساسی از جمله روابط کریتوس و و آریتوس تبدیل شده‌است، هسته گیم‌پلی این شماره هم دچار تغییرات بنیادی گشته و شباهت چندانی به شماره‌های قبلی ندارد. حرف خود را به سال‌های دور ببریم، زمانی که «Devil May Cry» در ژاپن خالق سبک جدیدی بود و «God of War» نیز در غرب. شماره‌های اول سری با تکیه بر نبردهای وسیع، سریع و دکمه زنی در اکثر نقاط حساس بازی همراه بودند، به صورتی که تقریبا تمام غول‌های بازی به وسیله دکمه زنی از پا در می‌آمدند. هم‌چنین مراحل بازی هم به صورت خطی دنبال می‌شدند، به این صورت که رفتن از نقطه A به نقطه B و کشتن تعداد زیادی دشمن و در نهایت غول آخر آن مرحله، هسته اصلی سه‌گانه اول بود. البته یکی از نقاطی که باعث موفقیت سه‌گانه God of War شد، نبردهای عظیم آن بود. نبردهایی که شما را در مقابل دشمنان چند صد متری قرار می‌داد و با گردش دوربین شما را به وجد می‌آورد.

اما شماره چهارم در حالی که قبل از معرفی، انتظار می‌رفت از همان فرمول قبلی استفاده کند و به لطف قدرت «Playstation 4»، وسعت مراحل و دشمنان را افزایش دهد، تمام این انتظارات را دور ریخته و سعی در ایجاد «استاندارد» جدیدی کرده‌ است. نسل هشتم همراه بود با حرکت به سمت «جهان‌باز» شدن عناوین مختلف، نسخه جدید Gow هم از این قاعده مستثنا نبوده و به نوعی جهان باز شده‌است. البته نه مثل آخرین شماره «Zelda» یا «Shadow of Mordor»، بلکه همانند عنوانی مثل شماره اول «DarkSiders» به این ترتیب که از همان شروع بازی شما در دنیایی یک‌پارچه قرار خواهید گرفت و با پیشروی در بازی، محیط‌های جدید باز خواهند شد. به این ترتیب GoW این امکان را به شما می‌دهد تا زمان بیشتری را در محیط گشت و گذار کنید و نتیجه آن هم عمق بیشتر و البته ارزش بیشتر بازی است. البته تغییرات به همین جا ختم نمی‌شوند و سیستم مبارزات هم دچار تغییرات عظیمی گشته‌ است. دیگر خبری از دکمه زنی و مبارزه با دسته‌های تمام شدنی دشمنان نیست، بلکه این بار اکثر دشمنان در دسته‌های حداکثر پنج‌نفری به شما حمله خواهند کرد، هر چند با پیشروی در بازی تعداد دشمنان هم به نسبت زیاد می‌شود.

دشمنان علاوه بر باهوش بودن، دیگر همانند گذشته با چند ضربه از پا در نمی‌آیند و هر کدام از آن‌ها با استراتژی خاصی به کریتوس حمله می‌کنند، همین امر باعث گشته تا سیستم مبارزات وارد سطح متفاوتی شود و این بار نیازمند زمان‌بندی دقیق، دفاع کردن، ضربه زدن و حرکت کردن است و این قضیه موجب شده تا عمق زیادی به مبارزات داده شود. از همان شروع کار، مبارزه با ضعیف‌ترین دشمنان هم نیاز به استراتژی دقیقی داشته و مثل گذشته عموما با دکمه‌زنی پیاپی نمی‌شود آن‌ها را از پا در آورد. یکی دیگر از تغییرات مربوط به حضور آریتوس در کنار کریتوس می‌شود. هر چند در شروع کار آریتوس نقش خاصی در نبردها ندارد، اما در ادامه و با قدرت گرفتن او، در بخش اعظمی از نبردها به کمک کریتوس آمده و لحظات نابی را برای شما تشکیل می‌دهد. در این شماره همانند عناوین نقش آفرینی، سطح بندی، آپگرید و زره‌های مختلف برای کریتوس و آریتوس در نظر گرفته شده‌ تا در طول بازی علاوه بر تنوع بخشیدن به مبارزات، سختی بازی ‌را هم متعادل کند. در نهایت هم خدایان و غول‌ها مثل همیشه جذاب‌ترین بخش بازی را تشکیل داده‌اند و مبارزه با آن‌ها مثل همیشه «حماسی» و «خارق‌العاده» است.

تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید، مربوط به قسمتی از سرزمین‌های بازی است. «Midgard» یکی از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی است که GoW در آن جریان دارد. علاوه بر میدگارد که دارای بخش‌های مختلف برای کاوش و انجام ماموریت‌های فرعی بوده، بازی دارای چندین سرزمین گوناگون دیگر است که هر کدام از آن‌ها داستان مرتبط با بازی و گذشته کریتوس را بازگو می‌کنند. به عنوان مثل در همین سرزمین میدگارد در یکی از ماموریت‌های فرعی، روحی به شما پیشنهاد دیدن روح همسر کریتوس را می‌دهد و در ازای آن از شما استخوان‌های همسرش را می‌خواهد. ماموریت‌های فرعی از این دست در بازی بسیار زیاد است که هر کدام از آن‌ها نه تنها جالب بوده، بلکه در سطح مراحل اصلی قرار می‌گیرند و تعدادی از غول‌های بازی هم مختص همین ماموریت‌ها در نظر گرفته شده‌اند. به همین جهت تجربه کامل God of War بر خلاف شماره‌های قبل، بیش از ۲۰ ساعت زمان خواهد برد. سلاح اصلی کریتوس در این شماره یک تبر است. بر خلاف ظاهر نسبتا ساده این تبر، قابلیت‌های فوق‌العاده ای برای آن در نظر گرفته شده که آن را تبدیل به یکی از بهترین سلاح‌های بازی می‌کند. به لطف آپگرید‌های مختلف، در طول بازی حرکات مختلف برای استفاده از تبر به بازی اضافه می شود که نتیجه آن تنوع بیشتر به بخش مبارزات بازی است. تبر کریتوس همانند تبر «Thor» عمل کرده و به قول معروف یک تبر هوشمند است که در صورت پرتاب آن، دوباره به سمت کریتوس باز می‌گردد. در کل استفاده از تبر جز یکی از لذت بخش ترین بخش های بازی است، به خصوصی که سنگینی و لذت ضربه‌ای که با آن به دشمنان وارد می‌کنید را با تمام وجود حس خواهید کرد. البته این نکته هم باید ذکر کرد که با پیشروی در بازی سوپرایز‌های دیگری هم برای بازیکنان در نظر گرفته شده که لذت مبارزات را چندین برابر می کند.

تمام لحظات بازی در حال مقایسه روابط کریتوس و پسرش با روابط جوئل و الی، دو شخصیت اصلی «The Last of Us» بودم، مقایسه‌ای که از یک طرف شباهت و از طرف دیگر تفاوت‌های بسیار زیادی دارد. جوئل شخصیتی بود که از خلق و خوی انسانی برخوردار بود، او بعد از دست دادن فرزندش، با الی همراه می‌شود و در طول داستان همانند یک پدر واقعی به الی درس زندگی می‌دهد. بر خلاف وی، کریتوس،«خدای جنگ»، که تمام عمر خود را به جنگیدن یا سلاخی کردن خدایان سپری کرده، در قالب پدر، گاهی نمی‌داند که چگونه باید آتروس را تربیت کند. به همین دلیل روابط پدر و پسر در بازی از دیدگاه دیگری که کاملا نسبت به TLoU متفاوت است، روایت می‌شود. به همین جهت در تمام طول بازی شاهد نمایان شدن زوایای جدیدی از شخصیت کریتوس به عنوان پدر هستیم و ارتباط بین این دو، آن‌چنان هنرمندانه روایت می‌شود که تا مدت‌ها در ذهن شما باقی خواهد ماند.

یکی دیگر از نقاط قوت سه گانه اول، گرافیک چشم‌نواز آن بود، گرافیکی که هنوز هم با گذشت چندین سال تماشایی و زیباست. بدیهی بود استودیو سانتامونیکا برای شماره چهارم سنگ تمام بگذارد و نتیجه هم همان طور که انتظار می‌رفت یک شاهکار تمام عیار است. به شخص هیچ عنوانی را در طول زندگی گیمری خود تجربه نکرده‌ام که تا به این حد در بخش بصری دارای جزییات باشد. GoW همانند عنوانی بوده که از نسل بعدی کنسول‌ها برای ما در دسترس قرار گرفته و باید گفت کلمات در وصف گرافیک بازی ناتوان هستند. در تک تک صحنه‌های بازی دقایقی نظاره‌گر هنر استودیو سانتامونیکا بودم، از جزییات کریتوس گرفته تا سرزمین‌های دور دست، برگ درختان، آب، باد، طراحی لباس‌ها و… همه در بالاترین سطح ممکن قرار دارند. لحظاتی که شخصیت‌های بازی با یک‌دیگر صحبت می‌کنند، دوربین بازی از پشت کریتوس به نزدیک شخصیت‌ها رفته و جزییات وحشتناک آن‌ها را به نمایش در می‌آورد. تعداد بیشماری انیمیشن برای کریتوس و دیگر شخصیت‌های بازی در نظر گرفته شده تا هر چه بیشتر به کامل کردن این پکیج بی‌نظیر کمک کند. در بخش تکنیکی هم بازی حجت را بر ما تمام می‌کند و همانند بخش بصری با ارائه فریم ریت ثابت و رزولوشن 1080p یا 4k بر روی کنسول PS4 Pro کامل کننده یکی از خوش رنگ و لعاب‌ترین عناوین عرضه شده تا به امروز است. عنوانی که ثابت می‌کند هنوز با پایان نسل هشتم کنسول‌ها فاصله زیادی داریم.

«سیخ شدن موهای بدن» یک پدیده طبیعی است که بدن انسان هنگام مواجهه با «ترس»، «استرس» و «شادی» تجربه می‌کند. حال باید به این موارد، موزیک‌های نسخه جدید God of War را هم اضافه کنیم. تم اساطیری بازی به قدری با جو و شرایط بازی هم‌خوانی دارد که گویا بازی بر اساس این آهنگ‌ها ساخته شده‌ است. نزدیک‌ترین تجربه‌ای که می‌توان از لذت این جادوی بی‌نظیر نام برد، سری فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» ها است. «Bear McCreary» که قبلا هنر خود را در سریال‌هایی مثل «Da Vinci’s Demons» و «The Walking Dead» نشان داده بود، با آهنگ‌سازی این عنوان، یک بار دیگر ثابت کرد که یک استاد تمام عیار است. در کنار آهنگ‌های بازی، صداپیشگی بی‌نظیر شخصیت‌ها مخصوصا کریتوس در بالاترین سطح ممکن انجام شده ‌است. «Christopher Judge» صداپیشه جدید God of War نه تنها ثابت می‌کند که صدای او برای شخصیت کریتوس ساخته ‌شده، بلکه یکی از ماندگارترین شخصیت‌های موجود را به واسطه صداپیشگی خود در این نسخه، خلق کرده است.

جدیدترین شماره God of War نه تنها بهترین نسخه سری محسوب می‌شود، بلکه یکی از بهترین عناوین عرضه شده تا به امروز است. عنوانی که با معرفی استانداردهای جدیدی در سبک «اکشن-ادونچر» در کنار بخش داستانی، گرافیک و صداگذاری، به اثری جاودانه همانند «The Last of Us» و «Half-Life» تبدیل شده و تا مدت‌ها به عنوانی استانداردی برای این سبک به حساب می‌آید. در نهایت باید گفت این عنوان در تمامی بخش‌ها آن‌چنان مقتدرانه عمل می‌کند که از هم‌اکنون می‌تواند لقب بهترین بازی سال را به خود اختصاص دهد.

مجموع امتیاز - 10

10

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: داستان و شخصیت پردازی بی‌نظیرسیستم مبارزات فوق‌العاده عالی که باعث ایجاد استاندارد های جدیدی در سبک اکشن ادونچر شده‌استگرافیک بی‌نظیر و چشم‌نواز در بخش بصری و تکنیکیصداپیشگی و آهنگ‌های بی‌نظیر برای بازیماموریت‌های فرعی متنوع و با کیفیتنقاط ضعف:-

User Rating: 4.31 ( 22 votes)
خروج از نسخه موبایل