استودیو «اینسامنیاک» یک بار دیگر نشان داد که سبک پلتفورمر سهبعدی برای درخشیدن حتماً نیازی به کنسولهای نینتندو ندارد. در دورانی که روز به روز از تعداد این عناوین کم میشود و PS و Xbox از این نظر اوضاع چندان جالبی ندارند، جدیدترین نسخه (Ratchet & Clank (R&C توانست باز هم عطر و بوی دوستداشتنی این سری را به همراه آورده و طرفداران خود را با اثر زیبای دیگری همراه کند. عنوانی که در ادامه با نقد و بررسی آن همراه شما هستیم. Ratchet Clank جدید را نه میتوان یک بازسازی ساده در نظر گرفت و نه یک عنوان کاملاً متفاوت. بازی ترکیبی از این دو حالت است و از طرفی به شکل یک ریبوت به بیان دوباره اتفاقات نسخه اصلی میپردازد و از طرف دیگر تفاوتهایی نسبت به آن دارد. عنوان اصلی دنبالکننده سنتی بود که در آن دو کاراکتر همراه با یکدیگر به ماجراجویی میپردازند و در این راه از قابلیتها و قدرتهای همدیگر سود میبرند. موضوعی که پیش از این در عناوینی مثل Banjo-Kazooie و Jak & Daxter شاهد آن بودیم و اینسامنیاک هم در سال 2002 به سراغ آن رفت.
داستان Ratchet & Clank جدید تا حد زیادی به نسخه اصلی وفادار است و بار دیگر با دو کاراکتر محبوب این سری همراه میشویم. یک لامبَکس (نوعی نژاد فضایی در بازی) به نام «رچت» که هرچند روزهای کسالتباری را به عنوان یک تعمیرکار پشت سر میگذارد، ولی همیشه در آرزوی تبدیل شدن به یک مبارز فضایی بوده و رویاهای بلندپروازانهای در ذهن خود دارد. در طرف دیگر ماجرا «کلنک» را داریم. روباتی کوچک با شخصیتی اندیشمند (!) که در ابتدا قرار بوده یکی از هزاران روبات جنگجو و مخربی باشد که کاراکتر پلید «الونزو دِرِک» برای نقشههای شیطانی خود آماده کرده، ولی در اثر اتفاقاتی درون کارخانه روباتسازی دچار نقص شده و از تشکیلات درک فرار میکند. رچت و کلنک بعد از همان اولین دیدار با یکدیگر همراه شده و سفر مهیج خود را برای نجات کهکشان آغاز میکنند. سفری که در ابتدا بسیار ساده به نظر میرسد، ولی رفتهرفته با اتفاقات زیادی همراه شده و ماجراهایی فراموشنشدنی را رقم میزند. داستان بازی هرچند در نوع خود نکات جالبی دارد و شاید بتوان آن را در میان آثار پلتفورمر جزو جذابترینها دانست، ولی اندک ایراداتی هم به آن وارد است و بعضی بخشها و پیچشهای داستانی کمی سریع و بدون مقدمه رخ میدهند و همچنین بعضی از کاراکترها جای کار بیشتری داشتند. مواردی که ضربه کوچکی به داستان میزند، ولی باز هم در مقابل روایت جالب و اتفاقات مختلف بازی خیلی مشکلساز نیستند و البته معمولاً انتظار بالایی هم از داستان بازیهای این سبک نمیرود.
هرچند پایه و اساس سری Ratchet & Clank به شکل پلتفورمر طراحی شده، ولی این سری از همان ابتدا تمرکز بسیار بالایی روی المانهای سبک شوتر داشته و در هر نسخه انواع و اقسام اسلحهها را در اختیار بازیکن قرار میدهد. مطمئناً یک لامبکس جوان و کمتجربه در کنار یک روبات کوچک بیدفاع، بدون داشتن این اسلحهها قدرت چندانی برای مقابله با نیروهای عظیم دشمن ندارند و در اینجاست که سر و کله Gadgetron پیدا میشود. تشکیلات بزرگی که تأمین تسلیحات مختلف را در کهکشان برعهده دارد و رچت با پرداخت پول (در قالب پیچ و مهرههایی که از منهدم کردن دشمنان بهدست میآیند) اسلحههای متنوعی از Gadgetron خریداری میکند. اسلحههایی که از نمونههایی مثل نارنجک، شعلهافکن و موشکانداز شروع شده و به عجیب و غریبترین مدلهای ممکن میرسند. برای مثال Pixelizer وسیلهای است که دشمن بیچاره را تبدیل به مدلی پیکسلی و خندهدار کرده و در کنار افکت صوتی خاص خود، لحظات جالبی را فراهم میکند. یا Glove of Doom که در هر نوبت چند روبات ریز و بامزه به نام «مأمورین مجازات» را به جان دشمنان انداخته و درس خوبی به آنها میدهد. Mr. Zurkon هم با جملات فلسفی و جالب خود حضور پررنگی در بازی دارد و طرفداران پرشمار خود را بار دیگر به وجد میآورد. قدرتمندترین اسلحه سری یعنی Ryno هم در این نسخه حضور دارد که البته برای بهدست آوردن آن نیاز به جمعآوری 9 کارت مختلف از گوشه و کنار کهکشان دارید. همچنین متفاوتترین اسلحه Ratchet & Clank و یکی از جالبترین آیتمهای دنیای بازی هم بار دیگر بازگشته است. Groovitron وسیلهای است که دشمن را به بدترین شکل ممکن ناکار میکند و این وظیفه خود را از طریق رقصاندن دشمن انجام میدهد! فرقی نمیکند با یک موجود کوچک طرف باشید یا تانکی بزرگ، در هر حال پرتاب یک عدد Groovitron به سمت هدف مورد نظر کافی است تا آن را برای لحظاتی از مبارزه دور کرده و به حرکات موزون وادار کند! این آیتم جالب حتی روی غولهای بازی هم جواب میدهد و میتوان غولی را که با ابعادی عظیم و ظاهری خشن و عصبانی به سمت بازیکن میآید، ثانیهای بعد در حال رقصیدن و شادی زیر نور Groovitron مشاهده کرد!
لیست اسلحههای بازی در حد بسیار خوبی بوده و حتی میتوان ادعا کرد که تعداد و کیفیت آنها به مراتب بهتر از بعضی عناوین شوتر این سالها است. اسلحههایی که ترکیب دلپذیری از مدلهای موجود در نسخههای قدیمی و جدید Ratchet & Clank هستند و هرکدام طرفداران خود را دارند. البته قضیه به همین جا محدود نشده و هر سلاح قابلیت آپگرید شدن هم دارد که ارزش زیادی به بازی میدهد. در درجه اول بازیکن در صورت استفاده زیاد از هر اسلحه، باعث آپگرید شدن اتوماتیک آن میشود که این قضیه تا 5 مرحله برای هر سلاح طراحی شده است. در کنار آن باید به جستجو در محیطهای مختلف پرداخته و کارتهایی را جمعآوری کنید که به آپگریدهای بیشتر منتهی میشوند و اسلحههای خود را در Challenge Mode (همان + New Game در سایر بازیها) تا 10 مرحله آپگرید کنید. موضوعی که جذابیتهای خاص خود را داشته و بازیکن را مجبور به گشت و گذار در هر نقطه از محیط میکند تا قابلیتهای جدید اسلحهها را مشاهده کند. بد نیست در اینجا اشاره کنیم که این کارتها تنها آیتمهایی نیستند که در گوشه و کنار هر سیاره پخش شدهاند و پیچهای طلاییرنگی هم در بازی وجود دارند که با جمعآوری آنها، امکانات و ویژگیهای خاصی را بهدست میآورید. مثلاً میتوانید سرعت بازی را آهستهتر یا سریعتر کنید، فیـلترهای رنگی متنوعی از سیاه و سفید تا قهوهای و فیـلتر دهه 1970 و … را برای بازی انتخاب کنید، ماسکهای مختلفی روی صورت رچت قرار دهید، رنگآمیزی زره رچت و سفینه او را تغییر دهید و حتی واحد پولی بازی را از پیچ و مهره به موارد جالبی مثل حلقههای بازی «سونیک» تبدیل کنید که حتی افکت صوتی بهیادماندنی آن بازی را هم در کنار خود دارند. با وجود همه ویژگیهای مثبت بازی و آیتمها و قابلیتهای آزاد شدنی، جای یک بخش در این نسخه خالی است. Arena Battle میتوانست لذت بالای مبارزات را به اوج خود رسانده و بازیکن را در محیطی قرار دهد که با انواع و اقسام اسلحهها به مبارزه با دشمنان متنوع برود، ولی حیف که این بخش در بازی وجود ندارد و کمبود آن در این نسخه حس میشود.
Ratchet & Clank در کنار المانهای مرتبط با مبارزه و تیراندازی به دشمنان، در سایر بخشها هم تنوع قابل ملاحظهای دارد. وسایل مختلفی را در طول بازی بهدست میآورید که از کفشهای چسبان برای عبور از موانع عمودی تا جتپک و … را شامل میشوند. در عین حال مبارزات فضایی هم برای بازی در نظر گرفته شده که هرچند بسیار کوتاه و کمرنگ هستند، ولی جذابیت خاص خود را داشته و لحظاتی مهیج و جالب را درون سفینه رقم میزنند. در کنار اینها مسابقه با هاوربرد هم وجود دارد که در پیستهایی بسیار زیبا دنبال میشود و با کسب مقام قهرمانی در آنها، جوایز مختلفی بهدست میآورید. البته این مسابقات از نظر هوش مصنوعی با مشکلاتی همراه هستند که گاهی تأثیر منفی روی جذابیت آنها گذاشته و از لذت مسابقه میکاهند. تنوع بازی به اینجا ختم نمیشود و کاراکتر کلنک هم مثل نسخههای قبلی مراحل مخصوص خود را دارد. مراحلی که اکثراً از حالت اکشن فاصله گرفته و به سمت حل معما میروند. در این بخشها باید با روباتهای خندهداری همراه شوید که قابلیت تغییر شکل دارند و با کمک آنها پازلها و معماهای موجود در محیط را پشت سر میگذارید.
در مجموع بازی از تنوعی فوقالعاده سود میبرد و در کنار همه ویژگیهای متنوع گیمپلی، سیارات و لوکیشنهای آن هم بسیار دیدنی هستند. از سیارات گرم و آتشین، تا بخشهای سرد و یخزده، از ماجراجویی در روشنایی روز تا مبارزه زیر نور ماه و …، همگی دست به دست یکدیگر میدهند تا با اثری همراه شویم که هر سلیقهای را پوشش میدهد. در این میان جذابیتهای بصری بازی هم بیتأثیر نیست و اینسامنیاک کار خود را از این نظر به قدری استادانه انجام داده که بعید است به سراغ بروید و لحظات زیادی را تنها صرف ایستادن و تماشای زیباییهای محیط نکنید. تک تک سیارات، پایگاههای فضایی و لوکیشنهای داخلی بازی با طراحیهای چشمنواز خود هوش از سر بیننده میبرند و این موضوع وقتی در کنار نورپردازی زیبا و افکتهای متنوع قرار میگیرد، معجونی کمنظیر فراهم میکند که میتوان آن را به راحتی در بین بهترین عناوین نسل حاضر از نظر گرافیکی قرار داد. همه اینها در کنار استفاده مناسب از موشن بلور لذت بصری عظیمی را به بیننده منتقل کرده و کافی است در محیطی شلوغ و پر از دشمن، با سلاحهای قدرتمند خود به استقبال آنها بروید تا انفجارها و پرتاب پیچ و مهرهها و جذب آنها توسط رچت باعث خلق زیباترین صحنههای ممکن شوند.
Ratchet & Clank از همان ابتدای کار و نمایش لوگوهای بازی و منوی آن، بازیکن را با موسیقیهایی زیبا و گوشنواز همراه میکند. در اثری که انواع و اقسام سیارات را در خود دارد، نیاز به موسیقیهای متنوع حس میشود و خوشبختانه اینسامنیاک از این نظر هم کار خود را به خوبی انجام داده است. از تمهای شاد و سرخوش تا موسیقیهای حماسی، از آهنگهایی که حس گردش در یک محیط ناشناخته را میدهند تا مواردی که هیجان مبارزات را به اوج خود میرساند، همه و همه به زیبایی نواخته شده و در کنار صداپیشگی مناسب کاراکترها، کیفیت شنیداری بازی را در حد بالایی قرار میدهند. «جیمز آرنولد تیلور» یک بار دیگر به خوبی از پس نقش رچت برآمده و به زیبایی حس و حال یک جوان جویای نام را درآورده است و «دیوید کِی» هم مثل همیشه با لحن جالب خود، شمایلی فیلسوف مآبانه برای یک روبات کوچک و بامزه ارائه داده است. سایر عوامل هم در نقشهای مثبت و منفی کیفیت قابل قبولی دارند و بازی از این نظر با کمتر مشکلی روبرو است.
سونی و اینسامنیاک با طراحی و عرضه Ratchet & Clank جدید چند هدف را دنبال میکردند. از یک طرف با گذشت 14 سال بعد از عرضه اولین نسخه، نسل جدیدی از بازیکنها از راه رسیدهاند که نیاز به روایت تازهای از این سری دارند تا در آینده با آن همراه شوند. برای این دسته از مخاطبین، انیمیشنی سینمایی هم در نظر گرفته شده که داستان آن مشابه بازی بوده و البته تفاوتهایی هم با آن خواهد داشت. انیمیشنی که بخشهایی از آن به عنوان میانپردههای بازی استفاده شده و از نظر بصری در سطح بسیار خوبی قرار دارد، ولی هنوز در مورد کیفیت کلی آن اطلاع چندانی نداریم. از طرف دیگر بازیکنهایی که پیش از این با خاطرات خوش این سری همراه بودند هم جزو مخاطبین نسخه جدید هستند و از تجربه آن به وجد میآیند.
امیدواریم بعد از این هم شاهد پلتفورمرهای سهبعدی بیشتری باشیم و از غرق شدن در دنیاهای رنگارنگ آنها لذت ببریم. موضوعی که به نظر میرسد در آیندهای نهچندان دور با عنوان Yooka-Laylee محقق شود و این بازی بتواند در کنار سال 2016 را به سالی دوستداشتنی برای علاقمندان این آثار تبدیل کند.
مجموع امتیاز - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی بینظیر سلاحها و تنوع بالای آنهامهیج و جذابانعطاف پذیری بازی و تطابق با اکثر سلایقنقاط ضعف:داستان بازی میتوانست بهتر از این باشدعدم وجود Arena Battle