ترس کاذب | نقد و بررسی Outlast 2

«شما مبارز نیستید، برای رهایی از این دنیای ترسناک و تاریک، فرار کنید، قایم شوید و یا بمیرید!»

این نوشته برگرفته از جملاتی است که در بدو ورود به بازی با آن‌ها روبرو می‌شوید. به نوعی می‌توان گفت سازنده در همین ابتدا با شما اتمام حجت کرده است. شما هیچ راهی غیر از فرار، برای زنده ماندن ندارید. اما آیا این دلیل کافی‌ برای ساخت یک بازی ترسناک است؟

در سال 2013 شرکت Red Barrels با انتشار عنوان Outlast، دریچه‌ای نو به سبک ترس و وحشت باز کرد. این عنوان تا حدود زیادی نو و بدیع به نظر می‌رسید و شما را در یک دیوانه خانه قرار می‌داد تا از رمز و راز آن پرده بردارید. در جدیدترین شماره از این بازی، بازیکن در نقش همسر یک خبرنگار، پا در دنیایی تاریک می‌گذارد تا برای زنده ماندن تلاش کند!

داستان از آنجا شروع می‌شود که طبق اخبار، یک زن باردار در مکانی دورافتاده به طرز غیرممکنی به قتل رسیده و حالا شما به همراه همسرتان برای تحقیق پا به این منطقه می‌گذارید. طبق معمول همه چیز بر وفق مراد پیش نمی‌رود و در یک سانحه، شما از همسر خود جدا می‌شوید و حالا تنها چیزی که در دست دارید یک دوربین فیلم‌برداری است. رفته رفته با اتفاقات عجیبی روبرو خواهید شد که سوال‌های بی‌شماری را برایتان بوجود خواهند آورد. بگذارید همین ابتدا خیالتان را راحت کنم؛ شما تقریبا به جواب هیچ یک از این سوالات نخواهید رسید! داستان بازی به همان اندازه که خوب شروع می‌شود، بسیار بد به پایان می‌رسد و در پایان این بازیکن است و ده‌ها سوال بی‌جواب که به احتمال زیاد در بسته‌های اضافه‌شونده به آن‌ها پاسخ داده خواهد شد! حتی با خواندن دست نوشته‌ها و کاغذهای داخل بازی نیز اطلاعات زیادی از محیط و اتفاقات پیرامون خود بدست نخواهید آورد و گاها باید به تخیلات و برداشت‌های آزاد خود و کاربران یوتیوب بسنده کنید! و البته در این بین روایت بشدت بد داستان و نویسنده آن را هم نباید نادیده گرفت.

شروع بازی تقریبا همان چیزی است که انتظار دارید. اتمسفری سنگین، ترسناک و دنیایی مملو از ناشناخته‌ها. در دو ساعت ابتدایی، بازی واقعا طعم ترس را به شما می‌چشاند اما این طعم دیری نخواهد پایید!

گیم‌پلی به همان سبک شماره اول دنبال می‌شود. یک دوربین فیلم‌برداری دارای قابلیت دید در شب در اختیار دارید که شما را در تاریکی‌های شب کمک خواهد کرد. این دوربین حرفه‌ای به طرز عجیبی از باتری‌های قلمی معمولی استفاده می‌کند که این باتری‌ها شاید حداکثر 5 دقیقه دوام خواهند آورد! اینگونه در تنگنا گذاشتن بازیکن برای یافتن باتری‌های قلمی در جای‌جای نقشه به هیچ وجه قابل قبول نیست و بیشتر مضحک به نظر می‌رسد. تقریبا تمامی بازی بر پایه محدودیت‌های عجیب و غیرمنطقی ساخته شده و هدف تمامی آن‌ها ترساندن بازیکن است. ترسی که بعد از انجام نیمی از بازی، تبدیل به اعصاب خوردی خواهد شد. همانطور که پیش‌تر گفته شد، شماره اول بازی در یک دیوانه خانه و محیطی بسته دنبال می‌شد؛ اینبار سازنده سعی کرده بازیکن‌ را به محیطی بزرگ و باز ببرد اما باز هم با یک عنوان کاملا خطی طرف هستیم. طراحی مراحل به قدری خطی و سرراست هستند که هیچ فرقی با محیط بسته ندارند. برای فرار از دست دشمنان شما تنها و تنها یک راه دارید و یافتن این راه نیز صبر ایوب می‌طلبد، زیرا دشمنانی که به دنبال شما هستند، مجالی برای یافتن راه صحیح به شما نمی دهند. یافتن راه مشروط به مردن و آزمون و خطاست. همین مردن‌های متوالی و اعصاب خورد‌کن، دلیلی برای کم شدن ترس بازی است چون دیگر به آن‌ها عادت خواهید کرد. طراحی مراحل بازی نیز به این مشکلات می‌افزاید و گیر کردن‌های پی‌در‌پی کاراکتر در جای‌جای نقشه هیچ دردی از بازیکن دوا نمی‌کند! در  هنگام فرار از دست دشمن این مشکلات بیشتر نمود ‌پیدا می‌کنند و بی‌عرضگی و ضعف کاراکتر ما نیز تیرخلاصی بر این گیم‌پلی تکراری و ملال آور است. کاراکتری که حتی نمی‌تواند با دست کسی را هل دهد و یا برای پرت کردن حواس دشمنان از پاره سنگی استفاده کند! قبلا هم اشاره کردیم که محدودیت‌های بی‌منطقی که صرفا برای سخت شدن بازی و ترساندن بازی در نظرگرفته شده، به هیچ وجه قابل قبول نیستند و بیشتر ضعف سازنده در ایجاد موقعیت‌ها و صحنه‌های ترسناک را نشان می‌دهد.

هوش مصنوعی دشمنان بازی یکی دیگر از مشکلات این عنوان است. در قسمت‌هایی که باید بصورت مخفیانه مسیری را طی کرده و به مقصد برسید، هوش مصنوعی به طرز عجیبی در حوالی مکانی که شما هستید دائما در حال گردش است و به نظر می‌رسد کاملا به بازیکن چسبیده و بر مبنای حرکت شما، از خود واکنش نشان می‌دهد.

تقریبا هیچ چیز جدیدی در گیم‌پلی مشاهده نخواهید کرد. تمامی بازی پر شده از فرار‌ها و مخفی شدن‌ها و هرازگاهی ورود به دنیای توهم کاراکتر. آنقدر این چرخه تکرار میشود که فقط آرزو خواهید کرد بازی هرچه زودتر به پایان برسد. شاید بهترین بخش بازی همین توهم‌هایی باشد که کاراکتر در آن پا به یک مدرسه کاتولیک می‌گذارد و به نظر ‌می‌رسید در حال مرور خاطرات کودکی خود است. این بخش‌ها بسیار زیبا ساخته و طراحی شده‌اند، هرچند در اواخر بازی این بخش نیز به ورطه تکرار می‌افتد. اتمام بازی تقریبا شش ساعت از زمان شما را خواهد گرفت و بعد از آن هیچ دلیلی برای تکرارش نخواهد داشت!

داستان بازی به همان اندازه که خوب شروع می‌شود، بسیار بد به پایان می‌رسد و در پایان این بازیکن است و ده‌ها سوال بی‌جواب که به احتمال زیاد در بسته‌های اضافه‌شونده به آن‌ها پاسخ داده خواهد شد!

از گیم‌پلی بشدت تکراری و خسته کننده که بگذریم با یک گرافیک بسیار خوب پولیش شده طرف هستیم. با توجه به اینکه این عنوان توسط یک شرکت مستقل ساخته شده، محصول نهایی کاری بسیار زیبا و کم نقص است. هرچند مدلینگ دشمنان و انیمیشن‌های آن‌ها با عناوین روز فاصله زیادی دارد اما در پایان می‌توان نمره قبولی را به آن داد. از منظر تکنیکی، طراحی محیط و نورپردازی آن در سطح بسیار خوبی قرار دارند و حتی از نظر بصری نیز صحنه‌هایی هستند که شاید چند ثانیه‌ای محوتماشای آن‌ها شوید. بخش‌هایی که کاراکتر در خاطرات خود و در مدرسه سپری می‌کند، بهترین بخش گرافیکی بازی است که واقعا از تماشاهای آن لذت خواهید برد.

در بخش صداگذاری شاهد عملکرد بهترین نسبت به گیم‌پلی هستیم و تقریبا بار اصلی ترس بازی را بردوش می‌کشد. صدای چوب از کلبه‌های شکسته و فریادهایی که در دور دست به گوش می‌رسند خواب را از سرتان خواهد راند. اگر صداگذاری نفس‌های بی‌شمار و پی‌درپی کاراکتر را فاکتور بگیریم، تقریبا نقصی بر این بخش وارد نیست و می‌توان گفت سازنده توجه خاصی را به آن داشته است. موسیقی بازی گاهی بسیار ترسناک و بجا، و گاهی به علت استفاده بیش از حد از صداهای بلند، اعصاب خوردکن می‌شود. هرچند استفاده از این نوع موسیقی (صداهای عجیب آهن پاره و اره)، دقیقا با هدف بازی با اعصاب مخاطب بکار گرفته شده، اما استفاده بیش از حد آن، مخصوصا برای کسانی که با هدفون‌های با کیفیت بالا به انجام بازی می‌پردازند، چیزی جز سردرد در پی ندارد.

کلام آخر

به عنوان یکی از طرفداران پروپاقرص سبک ترس و وحشت، باید گفت شماره اول این بازی یکی از بهترین‌ها در این سبک بود اما شماره دوم با تمامی تلاشی که برای ترساندن مخاطب می‌کند، کیلومترها از کیفیت عنوان قبلی فاصله دارد. به نظر می‌رسد تمرکز بیش از حد سازنده بر جامپ اسکیر‌ها (چه بصورت صوتی و چه تصویری) و ایجاد ترس در مخاطب، آن‌ها را از ارائه یک گیم‌پلی و داستان در خور دور کرده است. این عنوان با تمامی مشکلاتی که دارد حداقل در بخش ترس خوب عمل کرده (البته با ایجاد محدودیت‌های بی‌شمار!) اما دست‌یابی به این مهم، باعث قربانی شدن دیگر المان‌های بازی شده است؛ موردی که می‌توان برعکس آن‌ را در عنوانی مثل رزیدنت اویل هفت مشاهده کرد! اگر به دنبال یک عنوان ترسناک ناب، بدور از هرگونه محدودیت‌ها و دارای داستان و گیم‌پلی خوب هستید، مطمئنن Outlast 2 خارج از لیست خریدتان خواهد بود!

نقد و بررسی بازی Outlast 2 بر اساس نسخه ارسالی سازنده برای وبسایت بازیسنتر نوشته شده است.

مجموع امتیاز - 5

5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: گرافیک تکنیکیقسمت های توهم کاراکترترسناکنقاط ضعف:بشدت تکراریگران!روایت داستان بسیار بدمحدودیت های غیرمنطقی برای بازیکنآزمون و خطای مرگ برای یافتن راه صحیح

User Rating: 2.66 ( 7 votes)
خروج از نسخه موبایل