Ori and the Blind Forest از آن دست از بازیهای مستقلی بود که هر چند سال یک بار منتشر میشوند و همراه خودشان کلی بلند پروازی و المانهایی استفاده میکنند تا برای همیشه در گوشهای از ذهن مخاطب نقش ببندند. عناوینی مثل Limbo و Journey در کنار Ori، بازیهای مستقلی هستند که توسط تیمهای کوچکی از بازیسان خلاق ساخته شده و باعث خلق جهانی شدند که در هیچ یک از عناوین AAA امروزی نمیتوانیم پیدا کنیم. حال همان استودیو تصمیم گرفته است تا شماره دوم بازی را با عنوان Ori and the Will of the Wisps ادامه دهد. اصولا ادامه یک شاهکار امری سخت و تا حدودی غیر ممکن است. شماره اول به قدری خوب بود که احساس میشود سازندگان به جز تکرار همان عنوان، گزینهای برای پیشرفت بیشتر در شماره دوم ندارند. اما با تجربه شماره دوم میتوان این فرضیه را از پایه و اساس رد کرد به این دلیل که the Will of the Wisps در تمام موارد نسبت به شماره اول بهتر عمل میکند. البته این بهتر عمل کردن هزینهای هم به همراه دارد که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
داستان شماره اول در عین سادگی به قدری قدرتمند بود که حتی در زمان معرفی بازی و پخش تریلرش، اشک مرا در آورد. داستانی که روایتگر نبرد خیر و شر بود. داستانی که تباهی و تاریکی را به تصویر میکشید و ما را در نقش Ori تنها روزنه امید و روشنایی قرار میداد. شماره دوم هم بر همان پایه بنا گشتهاست و ادامه دهنده داستان شماره اول است. این بار Ori و دوستانش بعد از نجات بچه چغدی با نام Ku وظیفه مراقبت از او را برعهده دارند. روزی Ori و Ku تصمیم میگیرند تا برای اولین بار پرواز کنند، اما Ku از یک مشکل جسمی رنج میبرد و قادر نیست در حالت طبیعی پرواز کند. به هر صورت با کمک Ori و دوستانش در نهایت Ku به پرواز در میآید، اما همه چیز آن طور که انتظار میرود پیش نرفته و در طی وقوع طوفانی Ku و Ori هر کدام در گوشهای از سرزمین تاریکی ها گم میشوند. حال این وظیفه Ori است که با شکست نیروی شر و تاریکی، دوباره خیر و روشنایی را به سرزمینها بازگرداند و بدین وسیله Ku را نجات دهد. هر چند داستان اثر در ظاهر بسیار ساده و آری از هر گونه دیالوگهای طولانی و پردازش به ساخت شخصیتها به نظر میرسد، اما استودیو Moon موفق شده روایت غنی را به وسیله موزیکهای بی نظیر و کیفیت فوقالعاده بخش بصری بازی به نمایش درآورد. داستانی که همچنان اشک را در چشمانم جمع کرد و قلبم را برای لحظاتی به درد آورد. مواردی در طول ماجراجویی جدید Ori به وقوع میپیوندد که واقعا ناراحت کننده و تاثیر گذار هستند. مواردی که شاید اگر در یک بازی ویدیویی یا فیلم اتفاق میافتادند هیچوقت مرا تحت تاثیر قرار نمیداد، اما به لطف استودیو Moon آنها موفق شدهاند تا بستر های لازم برای غرق کردن مخاطب در جهان Ori را آماده کنند و در نهایت آن طور که میخواهند ما را در فراز و نشیب داستانی بازی همراه سازند.
به لطف وجود شخصیت های مختلف در طول ماجراجویی جدید Ori، این بار شاهد عمق بیشتری برای داستان هستیم. با آن که هر کدام از شخصیتها شاید تنها کمتر از ده جمله برای توصیف شرایط خود به کار میبرند، اما به لطف استفاده از رنگهای تیره و تاریک و غم و اندوهی که در چهره آنها نقش بسته، بستر مناسبی را فراهم آورده تا به راحتی با آنها همزاد پنداری کنیم. خرسی که مدت هاست به خواب فرو رفته و بعد از بیدار شدن از سرما شدید و تنهایی در سرزمینها میگوید. قورباغه پیری که تنها امیدش به Ori است تا بتواند دوباره مسیر آب را باز کند از جمله شخصیتهای جالب و دوست داشتنی هستند که در طول سفر خود با آنها مواجع شدم.
همانند گذشته با یک عنوان در ساب ژانر سبک اکشن ادونچر یا همان Metroidvania همراه هستیم. دنیایی عظیم که در شروع تنها بخشی از آن در دسترس است و با پیشروی و به دست آوردن قابلیتهای بیشتر، دسترسی به دیگر بخشها هم عملی میشود. شماره اول Ori عنوانی بسیار سخت و نیازمند دقت و تبحر فراوان برای پیشروی در بازی بود. شماره دوم هم از این قاعده مستثنی نبوده و چه بسا حتی دوز سختی آن بیشتر از شماره اول است. تنوع و حضور دشمنان به شکل قابل توجهای افزایش یافته است و در این حال بخش پلتفرمینگ هم بیش از گذشته نیازمند ترکیب قدرت های مختلف Ori برای عبور از بخشهای مختلف جهان است. در این حال Ori هم این بار با قابلیتهای بیشتری برای ماجراجویی جدید خود بازگشتهاست. او برای مبارزه با دشمنان از یک شمشیر بهره میبرد و با پیشروی قابلیتهای بیشتری مثل تیر کمان، قابلیت Dash کردن و به آتش کشیدن دشمنان را به دست میآورد. در نهایت هم مبارزه با غول آخر ها یکی دیگر از مواردی است که ما را به صورت کامل به چالش میکشد. هر کدام از آنها دارای نقاط ضعف و روشی مجزا برای مبارزه هستند که تنها با تکرار و تمرین میتوان آنها را شکست داد. البته در نهایت باید بگویم سختی بازی موردی نیست که باعث جلوگیری از لذت ما از بازی شود و بلکه در اکثر موارد عبور از موارد محیطی و شکست دشمنان باعث ایجاد حس رضایت مندی در بازیکن میشود. حسی که تنها به دلیل بالانس کافی و البته درجه سختی منطقی بازی بنا شده و خبری از اشتباهات دیزانیر های اثر در طول مراحل توسعه آن نبودهاست. همین موارد باعث گشته تا تجربه Ori به تجربهای لذت بخش تبدیل شود. به قدری تمام موارد مانند مبارزات و بخش پلتفرمینگ استادانه در زمان و مکان مناسب خودشان قرار گرفتهاند که واقعا میتوان شماره دوم Ori را به عنوان یکی از بهترین عناوین سبک Metroidvania در تمام ادوار تاریخ نام برد. سبکی که با عنوان Castlevania: Symphony of the Night قوت گرفت و حالا به وسیله عنوان جدید کمپانی مایکروسافت روح تازهای در آن دمیده شدهاست.
جمع آوری آیتم های مختلف برای آپگرید کردن Ori در شماره اول یکی از موارد اصلی بیس گیمپلی اثر به شمار میرفت. موردی که ما را ساعتها به جست و جو در محیط ها برای پیدا کردن سکه و موارد دیگر ترغیب میکرد. در این شماره اما به لطف وجود ماموریتهای فرعی و موارد بیشتری برای آپگیرد کردن Ori این جست و جو ها در محیط دارای ارزش و عمق بیشتری هم شدهاند. ماموریتها معمولا شامل کمک به موجوداتی میشوند که هر کدام به نحوری نیازمند موارد مختلفی هستند. مثلا موجودی در بیایان گیر افتاده و از شما آب تازه میخواهد، یا دیگر موجود به دلیل تابش شدید خورشید نیازمند یک کلاه است. در کنار این موارد تعدادی چالش هم در نقاط مختلف جهان وجود دارد. چالشهایی مثل مبارزه با دشمنان مختلف یا عبور از موانع محیطی در یک بازه زمانی مشخص از جمله این موارد هستند. در آخر هم به سیستم Save اشاره کنم که حالا به صورت خودکار انجام میشود و البته کمک به سزایی هم در ارائه یک تجربه در دسترس کردهاست.
در کنار گیمپلی، داستان و گرافیک یکی از موارد اصلی تبدیل یک اثر به یک شاهکار موسیقی است که در طول بازی و در شرایط مختلف به درستی از آن استفاده میشود. به عنوان مثال Alan Wake به خوبی با قطعات فوقالعاده خود حس و حال وخیم الن را به ما بازگو میکرد. موسیقی که همچنان بعد از گذشت ده سال از عرضه همچنان در ذهنم آن را زمزمه میکنم و به یاد الن و ماجراجویی او برای پیدا کردن آلیس میافتم. Ori and the Will of the Wisps به همان قدرتمندی در بخش موسیقی خود ظاهر میشود که Alan Wake و تعدادی دیگر از آثار ماندگار در صنعت بازیهای ویدیویی در آن خوش درخشیدند. در عمل قطعات ساخته شده در بازی عموما بیانگر حس ناامیدی و تاریکی هستند که در جهان قد علم کرده و در این بین تنها روزنه امید با حضور Ori و تغییر ریتم قطعات بیانگر وظیفه سنگین او در تغییراین شرایط است. قطعات به خوبی توانستهاند در القا شرایط و به بیان داستان تاریک بازی کمک به سزایی انجام دهند. برای ساخت قطعات اوری بیشتر از ساز های پیانو و ویالون استفاده شده و به همین صورت شاهد خلق قطعات گوش نواز و آرامی هستیم که حتی خارج از دنیای بازی هم گوش دادن به آنها لذت بخش است.
در حالی که این بازی در تمام بخش ها موفق شده تا نسبت به شماره اول خودش پیشرفت کند و این عنوان را حتی تبدیل به عنوان بهتری نسبت به شماره اول خود کند، اما در یک بخش به شدت ضربه خورده و آن هم در بخش تکنیکی است. عنوان Ori با استفاده موتور گرافیکی Unity ساخته شدهاست. شماره اول اثر را میتوان به عنوان یکی از چشم نواز ترین عناوین ساخته شده با این موتور گرافیکی نام برد و حالا در Ori and the Will of the Wisps این زیبایی به شکل چشم گیری پیشرفت کردهاست. تک تک لحظات بازی همانند تابلو نقاشی هستند که توسط بهترین نقاشان طراحی شده و جلوی چشمانمان به حرکت در میآیند. استفاده از رنگهای مختلف در محیط به خوبی باعث ایجاد اتمسفر و حس و حالی که محیط را احاطه کرده، شدهاند. تک تک اجزای محیط نسبت به حضور Ori واکنش نشان میدهند و در عین حال حتی فضای جلوی دوربین و فضای دور دست و پشت مراحل هم در تکاپو و تغییرات هستند. در بسیاری از موارد موجوداتی در دور دست ها مشاهده میشوند و یا سر زمینهایی را شاهد هستیم که زندگی در آنها در جریان است. در این حال از اکثر تکنیکهای گرافیکی مختلف در بتن گیمپلی هم استفاده شدهاست. مانند افکت مربوط به آب که با حضور اوری شاهد ایجاد موج و پخش شدن قطرات آب هستیم و یا حتی برای نورپردازی از تکنیک نورپردازی پویا استفاده شده و با حضور Ori در محیط های مختلف، سایه و نور او در نورپردازی محیط اثر گذار خواهد بود.
اما تمام این موارد هزینهای هم برای شماره دوم داشته است و آن هم ایجاد مشکلات تکنیکی است که تقریبا در تمام ۱۸ ساعتی که مشغول تجربه بازی بودم در کنار زیبایی های بازی سعی در زشت کردن آن داشتند. اول از همه فریم ریت که تقریبا در تمام موارد متغیر است و بر عکس شماره قبل که با نرخ فریم ۶۰ اجرا میشد، حالا نرخ فریم بازی بین ۶۰ تا ۴۰ متغیر است. این تغییرات به خصوص در طول بخشهای پتفرمینگ حتی باعث شکست و تکرار آن بخش هم میشود. در کنار این مورد، مشکلات تکنیکی دیگری هم وجود دارد. مشکلاتی مثل قطع شدن صدا و یا باز نشدن اچیومنت مربوط به یکی از مراحل. مواردی که احتمالا با آپدیتهای آینده حل خواهند شد، اما در نسخهای که ما تجربه کردیم در اثر وجود داشتند. هر چند تنها فرصت داشتم نسخه مربوط به Xbox One X را تجربه کنم، اما از دوستانم شنیدم که Ori در نسخههای PC و Xbox One هم با همین مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
نتیجه گیری:
استودیو Moon یک بار دیگر ثابت کرد که عناوین مستقل تا چه حد میتوانند بستری مناسب برای به تصویر کشیدن بلند پروازی و ماجراجویی های نابی باشند که عناوین AAA از به تصویر کشیدن آنها ناتوان هستند. عنوان Ori and the Will of the Wisps دنبالهای شایسته برای شماره اول است. عنوانی که نه تنها موفق شده تا موفقیت شماره اول را تکرار کند بلکه در اکثر موارد پیشرفت کرده و به عنوانی فوقالعاده تبدیل گشتهاست. Ori به خوبی توانسته نبرد خیر و شر را در قالب داستانی ساده همراه با قطعات دلچسب موسیقی به تصویر بکشد. داستان تاثیر گذاری که که تا مدت ها آن را فراموش نخواهم کرد. در بعد گیمپلی هم با یکی از بهترین عناوین سبک Metroidvania طرف هستیم که به خوبی توانسته به تمام استاندارد های این سبک پایبند باشد. در نهایت بخش بصری هم با آن که در بخش هنری پیشرفت فوقالعادهای کرده است، اما در بخش تکنیکی نتوانسته مانند دیگر بخشهایش بدرخشد و در حال حاظر تنها مشکل شماره دوم، همین مشکلات مربوط به بخش تکنیکی بازی است. با این حال همچنان میتوان عنوان Ori and the Will of the Wisps را به عنوان یکی از بهترین عناوین عرضه شده در سبک Metroidvania نام برد.
امتیاز بازیسنتر - 9.5
9.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: بازگویی فوقالعاده داستان خیر و شر گیم پلی فوق العاده سرگرم کننده و رضایت بخش موسیقی فوق العاده یک تابلو نقاشی زیبا در بخش هنری نقاط ضعف: مشکلات تکنیکی مانند افت فریم در طول تمام مراحل بازی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox One بررسی شده است