اگر بخواهیم بازیها را درجه بندی کینم، خشونت در این رده بندی بدون تردید حرف اول را میزند که بیشتر این خشونت توسط وسیلهای به نام اسلحه تولید میشود، که در میان این بازیهای خشن سبک تیراندازی اول شخص یا همان FPS از جمله ژانرهاییست که عامل اصلی بازی اسلحه است، روند انجام این گونه بازیىها بدین منوال است که شخص اول بازی یا همان شخصیت اصلی بازی به علت خاصی(بسته به داستان بازی) اسلحه دست گرفته و در مسیر (که معمولا به صورت خطی و مستقیم است) با کشتن دشمنان به انتهای بازی میرسند. معمولا تحرک در این بازیها بسیار کم است و اغلب به دویدن و یا پرشهای بسیار ساده محدود میشود و هر گاه از گیمری بخواهیم بازی FPS را شرح دهد همین خصوصیات گفته شده را بین میکند، اما اینبار شرکت DICE Sweden (Digital Illusions) با ساختن بازی Mirror Edge نشان داد که یک باز FPS هم میتواند متفاوت باشد.
در شهری بینام که از تمیزی و زیبایی مانند آینه برق میزند، حاکمی مستبد برای کنترل کامل شهر، همه مردم را تحت کنترل قرار داده و کوچکترین حرکت آنها را تحت نظر داشته و با ابزار استراغ سمع تمامی گفت و شنودهای مردمش را زیر نظر دارد. گروهای سیاسی نیز بیکار نبوده و برای انتقال پیامهای خود دست به روش جدیدی زدهاند؛ استفاده از گروهی به نام Runners .
فعالیت اصلی این گروه، جابجایی سریع پیغامها از طریق پشت بامها، مجاری فاضلاب، دریچههای کولر و کلا هر مجرای مطمئنی که بتوان به راحتی و بدون جلب توجه از آن عبور کرد است. یکی از افراد این گروه فیث (Faith) نام دارد که ظاهری آسیای شرقی داشته و بعد از کشته شدن پدر و مادرش توسط نیروهای دولتی به قصد انتقام و همچنین امرار معاش به این کار روی میآورد تا اینکه روزی خواهر او (Kate) که خود یک پلیس است، توسط دسیسهای بیگناه به قتل محکوم میشود که از این مرحله به بعد وظیفه فیث از انتقال پیغامها به نجات خواهر تغییر میکند.
با وجود تکراری بودن داستان بازی و شباهت آن با بسیاری از داستانها و فیلمها، نکات ریز و همچنین گرههایی که نویسنده در داستان قرار داده، موضوع را از یک داستان کلیشهای و تکراری به موضوعی جذاب تبدیل میکند که این نکات به تنهایی توانایی آن را دارند که گیمر را تا پایان، جذب خود کنند. ولی با این وجود شخصیت پردازی در داستان به آن صورت نقش پررنگی ندارد و بیشتر تمرکز این قسمت بر روی شخصیت اصلی بازی یعنی فیث گذاشته شده، به طوری که گیمر تا انتهای بازی نمیتواند به راحتی با بقیه شخصیتها که همگی در روند داستان نقش کلیدی و اساسی دارند رابطه برقرار کند.
همانطور که گفته شده شما در این بازی در نقش فیث یکی از اعضای گروه Runner هستید که وظیفه آنها انتقال پیام از مسیرهای مختلفی به نقاط دیگر است، که وجود چنین وظیفهای مسلما احتیاج به حرکات و فنون پیچیدهای در بازی است، به همین منظور سازندگان بازی کلیه حرکات اعضای گروه را از روی ورزشی فرانسوی به نام parkour ساختهاند که این گونه ورزشکاران قاردند تا حدودی قانون جاذبه را زیر پا گذاشته و با استفاده از پرشهای بلند، راه رفتن روی سطوح عمودی و دویدن روی دیوارها(تا فاصله مشخصی) مسیر خود را طی کنند(در فیلم B-13 شخصیت اول فیلم با این ورزش موانع را پشت سر میگذارد).
اگر بخواهیم به طور کلی به بازی نگاه کنیم، کل بازی این گونه است که شما در هر مرحله باید از جایی که مرحله شروع میشود خود را به مقصد برسانید و برای این کار باید از تمام موانع سر راه خود عبور کنید که اصل عبور از این موانع سرعت شماست، البته هیچ HUDی برای نشان دادن سرعت شما وجود ندارد، در حقیقت میتوان گفت که هیچ چیزی به جز یک نقطه کوچک روی صفحه تلویزیون شما وجود ندارد و شما باید از طریق صدای قدمها و صدای نفسهای فیث به سرعت خود پی ببرید. نحوه تعیین مسیر نیز بدین گونه است که قابلیتی به نام Runner Vision در بازی قرار داده شده که اشیا و آیتمهایی که فیث میتواند از آنها استفاده کند( مانند سکوی پرش- میلهها و …) به رنگ قرمز درآمده و به عنوان نشانگری برای مسیر استفاده میشود، البته اگر بازیکن حرفهای هستید و به خود اطمینان دارید که میتوانید بدون این قابلیت هم مسیر خود را پیدا کنید به راحتی میتوانید در تنظیمات بازی این گزینه را غیر فعال کرده و توانایی خود را محک بزنید (در قسمت Hard بازی این قسمت بصورت خودکار غیر فعال است). البته این تنها روش مسیر در بازی نیست، شما میتوانید از راههای مختلف به مسیر خود برسید ولی تنها نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که برای عبور از هر مسیری، سرعتی خاص لازم دارید و باید با زدن دکمهها در مواقع خاص و همچنین عدم برخورد با وسایل مختلف سرعت خود را تنظیم کنید (سرعت بالا بخصوص در پرشهای بلند نقش بسیار حیاطی را بازی میکند).
این گوشهای از گیمپلی بازی بود، اما شما در طول مسیر حرکت خود علاوه بر دیوارهای بلند و فضای خالی بین ساختمانها مانع دیگری نیز به نام ماموران دولتی پیش رو دارید، سه روش برای مبارزه وجود دارد، روش اول این است که سعی کنید از آنها فاصله بگیرید و با سرعت زیاد خودتان آنها را پشت سر گذاشته و در برابر گلولههایی که به سمت شما شلیک میکنند جاخالی دهید.
روش دوم این است که در برابر آنها ایستاده و با ضرباتی که برای فیث طراحی شده با آنها مبارزه کنید، البته تنوع این گونه ضربات بسیار کم بوده و بیشتر از 5 نوع حرکات ترکیبی(مانند لیز خوردن و ضربه زدن و یا گرفتن حریف و ضربه زدن و …) در نظر گرفته نشده و میتوان گفت این روش در برابر جمع بیش از 2 نفر دشمنان و مخصوصا در درجات سختی بالا پایانی جز مرگ برای شما نخواهد داشت.
اما همانطور که گفته شد روش سومی هم وجود دارد و آن استفاده از سلاح گرم در بازیست، دو روش برای به دست آوردن اسلحه وجود دارد، یا باید دشمن را با فنون رزمی خود از پا در بیاورید و اسلحه او را صاحب شوید و یا با فنون ترکیبی و زدن دکمه عمل در موقع خاصش(در همان ابتدای بازی این روش آموزش داده میشود.)، این روش بسیار محدود است و هر اسلحه فقط تعداد محدودی فشنگ دارد و به هیچ عنوان مهماتی برای آن در نظر گرفته نشده و علنا بعد از تمام شدن فشنگها هیچ استفادهای ندارد.
البته استفاده از هر کدام از 3 روش قبل فقط به سلیقه گیمر بستگی داشته و او میتواند بسته به موقعیت خود یکی از این سه روش را انتخاب کند، در حقیقت میتوان گفت این بازی با وجود خطی بودن، آزادی در انتخاب را برای گیمرها به بهترین نحو قرار داده است.
میتوان گفت دوربین در تمام بازیهای اول شخص مانند هم است و بدین صورت است که دوربین چشمان شماست و هر چه در روبهروی شما قرار داشته باشد قابل دید است، در این بازی دوربین کمی متفاوت است، حرکت دوربین بسیار زیبا و مناسب طراحی شده و دقیقا هم ریتم با حرکات فیث حرکت میکند و در تمام حالات حرکاتی کاملا هماهنگ با گیمر دارد.
و به عنوان آخرین مطلب باید به فیزیک بسیار خوب و مناسب بازی اشاره کرد. فیزیک در این بازی به بهترین نحو ممکن در نظر گرفته شده است به طوری که گیمر به راحتی میتواند وجود نیروهای فیزیکی را در بازی احساس کند، به عنوان مثال هنگامی که اسلحه دست میگیرید، دیگر امکان دویدن و یا پریدن را ندارید و این به گونهای طراحی شده که وزن کاملا توسط گیمر احساس میشود، همچنین قانون شتاب-زمان در بازی تاثیر صد در صد و مستقیم داشته و کلیه حرکات بازی بر اساس این قانون نوشته شده است.
شاید اولین موضوعی که در این بازی به چشم بخورد ، رنگ سفیدیست که در تمام شهر وجود دارد، البته این موضوع کاملا برنامه ریزی شده و سازندگان آن قصد داشتهاند وجود شفافیت زیاد در شهر را به تصویر بکشند، ولی متاسفانه در این مسیله تا حدی زیادهروی کردهاند، میزان نور در بازی با وجود اینکه به نحو خوبی کار شده ولی تعادل در بازی ندارد، در مناطق باز نور سفید به عنوان رنگ اصلی در نظر گرفته شده و تقریبا تمام اشیا در این منطقه سفید هستند البته این جنبه مثبت قضیه است زیرا شدت نور سفید بسیار بالاست و در اغلب موارد جلوی دید شما را گرفته و مانع از دید کامل محیط برای شما میشود، ولی درست درون ساختمانها، بعضی از اوقات به نوعی نورپردازی شده که محیط کاملا تاریک بوده و شما محبورید روشنایی تصویر را تا آخر زیاد کنید.
با توجه به نور صفحه و همچنین زمان بازی که معمولا در روز اتفاق میافتد، وجود سایه امری بدیهیست، در این بازی این امر به نسبت بسیار خوبی رعایت شده و طراحی آن با جزییات اشیا تطابق دارد و اگر کمی ناهماهنگی سایه فیث با خود او در هنگام حرکت نادیده گرفته شود میتوان از آن به عنوان یک طراحی دقیق یاد کرد.
محیط به خوبی طراحی شده و جزییات مناسب و زیادی در آن به کار رفته، اما بافتهای به کار رفته در ساخت اشیا کیفیت آنچنانی ندارند و مخصوصا در نماهای نزدیک گاها کمی توی ذوق خواهد زد، همچنین طراحی چهرهها و مخصوصا خود فیث بسیار با دقت طراحی شده است ولی این طراحی در بقیه افراد به نسبت کمتری دیده میشود.
معمولا در بازیهایی که اتوموبیل رانی که سرعت در آنها حرف اول را میزند، استفاده از افکت Motion Blur به یک امر طبیعی است، در این بازی هم با توجه به سرعت زیاد آن این افکت کاربرد زیادی دارد، هنگامی که سرعت فیث زیاد میشود همزمان صحنه بسیار زیبا با این افکت تزیین میشود و بازیباز با توجه به تاثیر آن به راحتی حس هیجان و سرعت بالا را از دید اول شخص حس خواهد کرد.
در این بازی صداگذاری را باید یکی از رکنهایی دانست که کاملا با گیم پلی بازی ترکیب شده است، زیرا همانطور که در قبل گفته شده عدم وجود HUD موجب شده تا گیمر برای تنظیم سرعت و عمل خود از صدای قدمها و نفسهای فیث در باری از این کار استفاده کند، واقعا باید به تیم صداگذاری این بازی تبریک گفت زیرا جزییات افکتهای صوتی در بازی آنقدر بالاست که گیمر بدون هیچگونه HUD به راحتی و فقط بوسیله صدا از موقعیت فیث و میزان قدرت او آگاه شود، همچنین لیست آهنگهایی که برای بازی در نظر گرفته شده و به خصوص آهنگ آخر بازی یعنی آهنگ بسیار زیبای STILL ALIVE که در اصل تم اصلی بازی نیز هست(جالب است بداند این آهنگ توسط خانم Lisa Miskovsky خوانده شده و دارای کلیپی با همین نام است که توسط استدیوی EA ضبط گردیده) و همچنین قرار دادن مناسب این آهنگها در جای مناسب هیجان بازی را محصوصا در صحنههای اکشن دو چندان کرده است.
صداگذاری و صداپیشگی شخصیتها علیالخصوص فیث بسیار خوب است، و اگر کمی بیشتر روی صدای بقیه افراد مخصوصا صدای دشمنان بازی بیشتر توجه میشد، به راحتی میتوانستیم این قسمت را یکی از بهترین ارکان بازی بدانیم.
و به عنوان سخن آخر میتوانیم بگوییم بازی Mirror Edge بازی است بزرگ، که از نظر گیمپلی کمتر بازی آن هم از دید اول شخص و آن هم از طرف شرکتی چون EA که در چند سال اخیر کاری جز خراب کردن اثرهای ناب نداشت، وجود دارد. پس اگر عاشق بازیهای پلاتفرمی هستید که سرعت و هیجان چاشنی آن باشد این بازی یکی از عناوینی است که تا مدتها در ذهن شما خواهد ماند.,شهری به شفافیت یک آینه,شهری به شفافیت یک آینه,اگر بخواهیم بازیها را درجه بندی کینم، خشونت در این رده بندی بدون تردید حرف اول را میزند که بیشتر این خشونت توسط وسیلهای به نام اسلحه تولید میشود، که در میان این بازیهای خشن سبک تیراندازی اول شخص یا همان FPS از جمله ژانرهاییست که عامل اصلی بازی اسلحه است، روند انجام این گونه بازیىها بدین منوال است که شخص اول بازی یا همان شخصیت اصلی بازی به علت خاصی(بسته به داستان بازی) اسلحه دست گرفته و در مسیر (که معمولا به صورت خطی و مستقیم است) با کشتن دشمنان به انتهای بازی میرسند. معمولا تحرک در این بازیها بسیار کم است و اغلب به دویدن و یا پرشهای بسیار ساده محدود میشود و هر گاه از گیمری بخواهیم بازی FPS را شرح دهد همین خصوصیات گفته شده را بین میکند، اما اینبار شرکت DICE Sweden (Digital Illusions) با ساختن بازی Mirror Edge نشان داد که یک باز FPS هم میتواند متفاوت باشد.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: سرعت و هیجان زیادطراخی عالی چهره هاموسیقی متن بسیار عالیداستان عالی و درگیر کنندهنقاط ضعف:کمبود تنوع در ضربه هانورپردازی نامناسببافتهای بیکیفیت