هیدئو کوجیما، سازنده توانمند سری افسانهای Metal Gear Solid؛ سریای که به جرات میتوان گفت دارای یکی از بهترین داستانها و “کلکسیون کاراکتر” دنیای بازیهای رایانهای است. جدای از مهارت بینظیر کوجیما در خلق عناوین ماندگار و مهمتر از همه کارگردانی کم نقص و ماهرانه (حالا داستان و عنوان هرچقدر بزرگ و پیچیده میخواهد باشد)، نباید منکر خصوصیت و رفتارهای غریب این اعجوبه شد. همانطور که در کنار موفقیتها و استعداد بلامنازع نابغهای چون “بتهوون” همواره از تندخویی و اخلاق بدش یاد میشود باید در بررسی آثار هیدئو کوجیما از تصمیمهای عجیب و خارقالعاده وی هم یاد کرد. احتمالا همگی با این قبیل داستانها و شایعات از زبان وی که “این آخرین متال گیر من است”، یا “متال گیر اول شخص شوتر خواهد شد” آشنایی دارید. اما با گذر زمان دامنهی این “دلبری ها” (کلمه صرفا به خاطر حالت شوخیوار و سرگرم کننده اعمال فوقالذکر بکار رفته و هیچگونه جنبهی منفی در پی بکار رفتنش نیست!) بزرگ و بزرگتر شد تا کار بجایی رسید که، ساخت اسامی دروغین و ثبت دامنههای تجاری توخالی، فردی با صورت باند پیچی شده و جعبهای مرموز چاشنی آخرین شماره (تا بدین لحظه!) از این سری شدند.
البته اشتباه نشود این یک مقاله تحلیلی و یا تقویم وقایع سری متال گیر نیست. در ادامه به سراغ نقد عنوان MGS: Grounded Zeros هم خواهیم رفت اما برای روشنتر شدن چرایی دیدگاه نسبتا ضعیف به آخرین عنوان این سری، نیاز به بیان این مطالب لازم است. طبیعتا تمامی ناشران و سازندگان به دنبال کسب حداکثر سود از محصولات خود هستند، حالا چه در صنعت بازیهای رایانهای و یا هر صنعت دیگر. اما به چه دلیل و با قربانی کردن چه چیزهایی؟ بسیاری از سازندگان برای سرپا ماندن و ادامهی کاری که به آن علاقه دارند حاضرند مجانی کار کنند و یا در شرایط زیر استاندارد به فعالیت بپردازند تا محصول نوپا و پر پتانسیل خود را به عنوانی درخور و تاثیرگذار تبدیل کنند، این امر به سادگی قابل توجیه و تحسین برانگیز است اما از سوی دیگر انتشار بستههای الحاقی به درد نخور و کم محتوا، حق اشتراکهای غیر منصفانه و سرسامآور آنهم برای عناوین قدیمی و با فروش تضمین شده (حتی قبل از رونمایی) همگی از سودجویی و زیاده طلبی ناشران (حالا با تایید یا عدم تایید سازندگان) حکایت دارند. اتفاقی که در انتشار “پیش درآمد” عنوان پیش روی سری متال گیر؛ یعنی MGS: The Phantom Pain، که در قالبی مستقل (حالا با قیمتی کمتر که در بعضی از کشورها از جمله کشور خودمان معنی زیادی ندارد) هم دقیقا از دستهی اعمال زشت نام برده شده در بالاست؛ و توجیهی بر سود جویی و تصمیم خودخواهانه مسئولان در مواجهه با این امر وجود ندارد. چرا که نه سری متال گیر با پیش درآمدهای پرمحتوا (و صد البته مجانی !) ناآشناست (قسمتهای اولیه MGS 2: Sons of Liberty) و نه دلهرهای از بابت فروش و استقبال طرفدارن دیرینه و تازه واردان دنیای بازی دارد. با ذکر این موارد به عنوان کوتاه و جدید سری متال گیر نه به چشم یکی دیگر از دنبالههای جذاب و ارزشمند بلکه از دید “پیش غذایی” مختصر در رستوانی با ابهت و شیک برخورد خواهیم کرد. “پیش غذایی” که نه تنها تضمین کننده طعم غذای اصلی (خوانده شود The Phantom Pain) نیست، بلکه از عهده سیر کردن شکم و دیدگاه گرسنهمان هم بر نمیآید و بیشتر مصداق “کنار آمدن با دمپائی در بیابان” را دارد.
و اما نقد و بررسی. از لحاظ داستان پردازی و روایت آن، حتی با توجه به مدت زمان کم بازی میتوان گفت با عنوانی با کیفیت طرف هستیم. مانند هزارتویی که از دور ساده به نظر میرسد اما از نزدیک و با صرف زمان لازم برای تحلیل، به مراتب چند لایه و پیچیده است. دیدار مجدد با دوستان قدیمی (حتی اگر یکی از آنها مرده فرض شده باشند!) و یا اولین برخورد با Antagonist جدید و پیگیری داستان از چند ماه بعد از وقایع استثنایی و به یاد ماندنی شاهکاری چون MGS: Peace Walker، همگی دلچسب و با همان استایل آشنا و محبوب، کافیست تا دو لوگوی دلار بزرگ در پیش زمینه چشمانتان بوجود بیاید و حس “مورد سواستفاده” قرار گرفتن از خرید یک دمو را کلا از یاد ببرید ! صدای صدا پیشهی جدید (Kiefer Sutherland) شخصیت پرآوازه سری، یعنی Big Boss (بزرگترین سربازی که دنیا به خود دیده با اسم رمز Snake)، بسته به عمق رابطهی عاطفیتان با صدای David Hayter و مجموع ساعاتی از دوران کودکی و یا گیمریتان، که سر صحبتهایش در تماسهای رادیویی نسبتا طولانی، اما بی شک فوقالعادهاش داشتید، زمان میبرد تا به دلتان بنشیند. اما امکان دارد این اتفاق هرگز برای شما نیافتد و به جمع معترضان صدا پیشهی جدید ملحق شوید. اما موردی که از بعد فنی قابل توجه است کار خوب Kiefer Sutherland در جان بخشیدن به شخصیت افسانهای که تاکنون فقط با صدای David Hayter معنی پیدا میکرد، هست. در کل بخش صدا مانند همیشه عملکرد خوب و قابل قبولی دارد. بکارگیری هنرمندانه و بهجای موسیقی متنهای عالی از آهنگسازان افسانهای نظیر Ennio Morricone هم ارزش و بار احساسی صحنههای کلیدی از بازی را چند برابر میکنند. امری که فقط با حضور شخصی چون هیدئو کوجیما در صندلی کارگردانی میسر میشود.
و اما میرسیم به بررسی بخش گرافیک تکنیکی که اتفاقا در چند ماه اخیر به یکی از مباحث اصلی و پرمخاطب صنعت بازی هم تبدیل شده است. میدان نبردی که در آن فقط از دو نمونه ازعملگرهای منطقی علم ریاضی بهره برده میشود و آنهم علایم “بزرگتر” و “کوچکتر” هستند ! در دوره و زمانی که کوچکترین اختلاف در نرخ فریم ریت و یا رزولوشن باعث پیش رفتن چندین بیلیون صفحهای در انجمنهای سراسر این کره خاکی میشود، MGS: GZ عنوانی متوازع و معمولی به نظر میآید. عنوانی که با مانور روی افکتهای آب و هوایی و نور پردازیاش امید به مقبولیت کیفیت نسخهی کاملتر را پیشرو دارد. اما نزدیک بودن کیفیت تصاویر نسل قبل و بعد ابدا نشانههای خوبی از پیشرفت تکنیکی گرافیک بازی نیستند و مهم نیست در چه پلتفرمی و با چه رزولوشن و فریم ریتی بازی میکنید. آن رنگ و لعابی که چند سال پیش و در پی معرفی اولیه بازی شدیدا فک برانداز بود، اینبار شما را تحت تاثیر قرار نخواهد داد. اما ثابت بودن نرخ فریم ریت و زیبایی بصری بازی در مراحل داستانی شبانه و زیر بارش باران کافیست تا شما را تا روز آزمون اصلی و انتشار نسخه کامل (حالا برای چند ساعت هم که شده) راضی نگه دارد.
گیم پلی بازی هم با توجه به خاصیت پیش درآمدیاش محدود است. اما میتوان گفت تکرار همان فرمول آشنا و قدیمی است. کسانی که نسخههای قبلی را تجربه کرده باشند سریعا خود را در خانه احساس میکنند. حذف تماسهای رادیویی نوستالژیک سری میتواند ضربه مهلکی برای طرفداران سری باشد. المانی که از اولین نسخه تا کنون وجود داشته، اکنون بی هیچ ردپایی حذف شده است. مشکلات کنترل کاراکتر در ورود به کانالهای زیر زمینی هم همچنان با قدرت حضور دارند اما در سایر موارد و با یک نگاه میتوان گفت سیستم نشانهگیری و مبارزه بسیار به MGS4 شباهت دارد و مکانیزمهای مخفی کاری و گشت و گذار همان چیزی است که باید باشد؛ ساده و کارآمد. اما با وجود قدیمی بودن این مکانیزمها هرکدام به خوبی صیقل خورده و تکامل پیدا کردهاند تا مشکلاتی که در نسخههایی نظیر MGS2 وجود داشتند، مرتفع شوند. برای اولینبار گفته شده در سری متال گیر با محیطی Open World روبرو خواهیم بود به همین دلیل قابلیت رانندگی وسایل نقلیه در این نسخه از بازی گنجانده شده است و شما میتوانید سوار خودروهایی نظیر تانک نفربر و یا جیپ ساده شوید؛ و اگر نگران کیفیت هندلینگ در این بخش هستید باید گفت مثل همیشه با تنضیماتی منحصر بفرد طرفید !
در پایان و با توجه به صحبتهای اولیه، حرف زیادی برای گفتن باقی نمیماند. فقط با اطمینان میتوان گفت تنها مشکل MGS: GZ از بعد کمی است نه کیفی. انتظاراتی که از تازهترین نسخهی یکی از پرآوازهترین سریهای تاریخ بازی میرود آنقدرها بالاست که نباید با آزمون خطا و تصمیمات نابهجا خدشه دار شود.
مجموع امتیاز - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گیم پلی مکانیزمهای مخفی کاری و گشت و گذارنقاط ضعف: حذف تماس های رادیویی مشکلات کنترل کاراکتر در ورود به کانالهای زیر زمینی