سال 2012 هنگامی که تلتیل گیمز واکینگ دد را عرضه کرد هیچکس تصور نمیکرد در سالهای بعد عرضه اپیزودیک بازیها تا این حد فراگیر شود. حالا پس از چند سال از عرضه فصل اول واکینگ دد استدیوهای زیادی وسوسه شدهاند تا طعم عرضه اپیزودیک بازیهایشان را بچشند. البته بسیاری از بازیهایی که از این شیوه استفاده کردند نیز به موفقیت خوبی رسیدهاند و گویی بازار واکنش مثبتی به این شیوه ارائه نشان میدهد. حالا io interactive میخواهد شانسش را در این عرصه امتحان کند. البته نه با یک بازی داستان محور به سبک آثار تلتیل گیمز. بلکه با یک بازی مبتنی بر گیم پلی آن هم در سبک مخفی کاری. بازیای که یکی از عناوین بزرگ و قدرتمند در سبک خود شناخته میشود. بله اینبار قرار است تا داستان زندگی Hitman را در اپیزودهای جداگانه مشاهده کنیم. هر اپیزود شامل یک منطقه و اهداف مشخص برای ترور است که مامور 47 باید کار آنها را یکسره کند. از آنجایی که بازی بصورت اپیزودیک در طی چند ماه عرضه میشود نمیتوان قضاوت دقیقی از داستان آن داشت تا زمانی که حداقل بیشتر قسمتها عرضه شوند یا در شرایط بهتر همهی اپیزودها عرضه شده باشند. از این جهت قصد نداریم تا در این مطلب چندان بر روی داستان بازی تمرکز کنیم. به مرور با عرضه قسمتهای بعدی درباره داستان و روند آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. اپیزود اول بازی داستان آشنایی مامور 47 با سازمانی که برای آن کار میکند را بازگو میکند. همه چیز در این قسمت برای Hitman و همکارانش تازگی دارد و از دید مخاطب گویی شروعی دوباره را رقم زدهاند. اینکه داستان در ادامه روند بازی به چه صورت پیش میرود باید منتظر ماند و دید! اتفاقات قسمت اول در یک شو مد در پاریس رخ میدهد. جایی که مامور 47 برای ترور دو نفر از سران یک گروه جاسوسی به آن نفوذ میکند. برای اینکه یک بازی در سبک مخفیکاری بتواند موفق عمل کند میتوان دو ویژگی را از مجموع ویژگیهای آن مهمتر دانست.
یکی المانها و مکانیزمهای گیمپلی است و دیگری طراحی مراحل یا محیط و نقشه بازی. نسخه قبلی Hitman یعنی Absolution نیز ایراداتی در چندین بخش از جمله همین زمینهها داشت. به همین خاطر بسیاری از طرفداران، آن را نسخهای در حد و اندازهی نسخههای پیشین Hitman نمیدانستند. حالا بعد از گذشت حدود چهار سال از عرضه Absolution طرفداران انتظار دارند تا در این نسخه این ایرادات تا حد زیادی برطرف شده باشد و به نوعی یک Hitman مدرن کم نقص را تجربه کنند. هیتمن 2016 نیز تا حدودی میتواند این انتظار را برآورده کند. بازی تغییرات زیادی در بخش گیمپلی دارد. دیگر مامور 47 امکان استفاده بدون محدودیت از ویژگیهای خود را ندارد. ویژگیهایی مانند دیدن افراد و بخشهای مهم محیط از پشت موانع و دیوارها و… دیگر مانند نسخه پیشین در بازی حضور ندارند و محدودیتهایی برای آنها در نظر گرفته شده است. این محدودیتها باعث شده است تا بازیباز هم از این قابلیتهای مدرن استفاده کند و هم بدون استفاده بیش از اندازه از آنها، بازی را بیش از حد آسان تجربه نکند. به مانند نسخههای قبلی در این نسخه نیز عوض کردن لباس و به نوعی جا زدن خود به عنوان شخصی دیگر یکی از پایههای اساسی بازی به شمار میرود. به عنوان مثال برای ورود به یک آشپزخانه که حضور افراد، بجز پرسنل مربوطه در آن ممنوع است باید یکی از کارکنان آنجا را در گوشهای به دام بیاندازید. سپس لباس آن فرد را پوشیده و به آشپزخانه وارد شوید.
البته باید به نکته دیگری نیز توجه داشت. بعنوان مثال وقتی به آشپزخانه وارد شدید ممکن است در آنجا چندنفری باشند که به شما در قامت یکی از کارکنان آنجا مشکوک شوند. این دسته از افراد در همهی گروههای شغلی بازی مانند مکانیکها، مامورین امنیتی، نیروهای بخش خدمات و… حضور دارند. البته این افراد با علامت خاصی قابل تشخیص هستند تا از حضور آنها آگاه باشید و به نوعی خیلی جلوی آنها آفتابی نشوید. برای یک ترور یک هدف، راههای بسیار زیادی وجود دارد. از شلیک کردن مستقیم گرفته تا مسموم کردن هدف و یا آوار کردن بخشی از محیط بر سر شخص مورد نظر! این سناریوهای مختلف در بازی نیازمند اطلاعاتی هستند. تصور کنید وقتی در نقشه بازی در حال گشتن هستید ناگهان یکی از مامورین را میبینید که در یک تماس تلفنی خبر از یک جلسه ملاقات میدهد که یکی از شرکت کنندگان آن هدف مورد نظر شما است. در این جا بر روی صفحه نمایش این فرصت برای شما نشان داده میشود و شما میتوانید با پیگیری آن به محل ملاقات رسیده و در فرصت مناسب کار شخص مورد نظر را یکسره کنید. از این گونه موقعیتها به وفور در بازی پیدا میشوند. به واسطه همین ویژگی با افراد و شخصیتهای جدیدی نیز آشنا میشوید که هر یک پیش زمینه خاص خود را دارند و با جستوجو در محیط یا شنیدن صحبت دیگران درباره آنها اطلاعات جالبی بدست میآورید. لیست موقعیتهایی که در هر مرحله وجود دارد نیز قابل دسترس است و با مراجعه به آن میتوانید شیوههایی که تاکنون تجربه نکردهاید را انتخاب کنید.
هوش مصنوعی افراد در برخورد با شما و کارهایتان فراز و نشیب دارد. در برخی قسمتها با واکنشهای منطقی مواجه میشوید و در برخی موقعیتها واکنشهای چندان منطقی از طرف مقابل نمیبینید. این نقطه ضعف برای بازی با این سبک غیر قابل چشم پوشی است و مطمئنا بر روی تجربه مخاطب تاثیر میگذارد. همانطور که اشاره کردیم برای کشتن یک هدف راههای زیادی در بازی وجود دارد. وجود شیوههای گوناگون ترور مستلزم وجود محیطی بزرگ با طراحی مناسب است. این نقطه همان جایی است که هیتمن 2016 را متمایز با نسخه پیشین میکند؛ محیطهای بزرگ و چندلایه! وسعت و جزئیات لوکیشن در این نسخه تا حدودی یادآور نسخههای قدیمی Hitman است. مطمئنا در بار اول که یک اپیزود را تجربه میکنید و هدفتان را با موفقیت به انجام میرسانید مکانهای زیادی در نقشه باقی میماند که آنها را ندیدهاید. اما وجود شیوههای گوناگون برای انجام یک هدف تشویقتان میکند تا چند بار یک ماموریت را امتحان کنید و در ادامه همین روند به مناطقی که پیش از این ندیدهاید قدم بگذارید. در کنار اینها قابلیت دیگری نیز در بازی وجود دارد که ارزش تکرار آنرا بالا میبرد. در بخش آنلاین بازی هر کاربر امکان این را دارد که یک ماموریت طراحی کند و با انتشار آن دیگر بازیبازان را به انجام ماموریت طراحی شدهی خود دعوت کند. مثلا میتوانید در همان محیطی که ماموریت اصلی را انجام دادهاید یک یا چندین فرد را به عنوان هدف انتخاب کنید. همچنین میتوانید تعیین کنید که اهداف مورد نظر به چه شیوهای کشته شوند و یا حتی با چه لباسی به سراغشان بروید. از این دست ماموریتهای طراحی شده در بازی بسیار زیاد بوده و تا حدودی بازیکن را تا عرضه اپیزود بعدی سیراب میکند.
موسیقی و صداگذاری محیط نیز به خوبی انجام شدهاند. وقتی در محیط مشغول گشتن هستید ممکن است با صحنه گفتوگو چند نفر و حتی تصویربرداری یک گزارش تلویزیونی مواجه شوید. با نزدیک شدن به هر جمعی صدای گفتوگوی افراد حاضر را میشنوید. بسته به افراد حاضر در جمع و بحث شکل گرفته هر یک لحن خاص خود را دارند. برخی معترض و کلافه و برخی در حال آماده سازی مقدمات کار خود هستند. صدا پیشگی شخصیتهای اصلی نیز خوب بوده و آن حس سردی روابط را به خوبی پیاده میکند.
همانطور که اشاره کردیم محیط وسیعی در بازی برایتان فراهم شده است. اما این دلیل نمیشود انتظار یک گرافیک مناسب و درخور کنسولهای نسل هشتمی را از بازی نداشته باشیم. طراحی هنری بازی کاملا منطبق با هدف بازی بوده و آن حس واقعگرایانه لازم را ارائه میدهد. اما در بخش تکنیکی بازی مشکلاتی وجود دارد. اگرچه با وجود تعداد بالای NPCها در برخی محیطها شاهد مشکلات فنی و افت فریم چندان آزاردهندهای نبودیم اما از طرف دیگر کیفیت پایین انیمیشن کاراکترها کاملا به چشم میآید. در کنار اینها گرافیک فنی بازی متوسط و قابل قبول است. اما نکته بسیار آزاردهنده را در منوها و رابط کاربری بازی پیدا کردیم! جایی که با لودهای طولانی و زمان جابجایی زیاد بین منوها واقعا مخاطب را شکنجه میدهد. برای یک بازی نسل جدید این حجم از کندی و مشکلات فنی در منوها قابل قبول نیست و انتظار میرود در ادامه و با عرضه قسمتهای بعدی اینگونه مشکلات فنی حل شود. سرورهای بازی نیز اوضاع چندان مساعدی ندارند. فقط تصور کنید در حین انجام یک ماموریت انتخابی هستید و در میانهی راه ناگهان از سرورها بیرون میافتید و قادر به ادامه بازی نخواهید بود و به نوعی تمام زمانبندیها و اقداماتتان تنها به خاطر ارتباط اجباری با سرورها در حین انجام ماموریتهای طراحی شده توسط کاربران به باد فنا میرود. اگر این شرایط را در ذهنتان ترسیم کنید مطمئنا حس بد ما را در آن لحظه درک خواهید کرد.
در آخر وقتی تجربه هیتمن 2016 را با نسخه قبلی مقایسه میکنیم متوجه بهبودهای گیمپلی برای خلق یک تجربه کلاسیک و آشنا از Hitman میشویم. هیتمن 2016 مواد اصلی لازم برای موفقیت را دارد. بجز رفع چند ایراد فنی و مشکلات کم وبیش هوش مصنوعی انتظار دیگری از بازی برای اپیزودهای بعدی نداریم. باید دید در ادامه روند عرضه اپیزودها، بازی چگونه خود را به مخاطب عرضه میکند. آیا میتوند کفهی مثبت ترازو را سنگینتر کند یا خیر؟
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: محیط وسیعبازگشت به سمت هیتمنهای کلاسیکترغیب کردن به مخفی کاری به جای کشت و کشتارنقاط ضعف:گرافیک فنی نه چندان قویروایت داستان ضعیف است