از چند سال پيش و مخصوصاً از اواسط نسل قبل بزرگان سبک ترس در بازيهاي ويديويي به دلايل مختلفي نتوانستند جايگاه اين سبک را آنطور که بايد و شايد حفظ کنند و با کمرنگ شدن اقبال عمومي ، این سبک نتوانست خود را به خوبي احيا کند. اما بعد از وقفه اي کوتاه توسعه دهندگاني که قبلاً در اين سبک چندان مشهور و پرچمدار نبودند، وارد اين عرصه شدند و با اعمال تغييراتي در نحوه ارايه ترس در بازيهاي ويديويي به دنبال ايجاد تنوع و جذب مخاطب برآمدند. يکي از اين تغييرات رجوع برخي از اين سازندگان به مکانيک بازيهايي بود که برخي از آن با نام «شبيهسازي پيادهروي» يا (walking simulator) ياد ميکردند. بازيهايي که چالشهاي فيزيکي و ذهني در بازيها را با داستان و تجارب روايت و داستانسرايي جايگزين کردند. اين سبک در عرض چند سال با وجود منتقداني که داشت، به محبوبيت خوبي بين مخاطبان رسيده و بازيهاي قابل توجهي نيز براي اين سبک منتشر شد که Gone Home يا Firewatch از جمله آخرين مثال هاي اين سبک به شمار مي روند. حال The Farm 51 کمپاني لهستاني نيز که ساخت چندين شوتر اول شخص را در کارنامه خود داشته با آخرين ساخته خودشان يعني بازي Get Even شانس خودشان را در اين زمينه آزمودهاند. با اين تفاوت که اين استوديو با تزريق تجربه خود در ساخت بازيهاي شوتر سعي در تنوع بخشيدن نسبي به اين سبک داشته است.
بازي به خوبي قواعد اين نوع سبکها را ميشناسد و از همان ابتدا با ناشناخته و مرموز نگاه داشتن داستان و فضاي بازي و ادامه اين روند تا آخرين لحظه مخاطب را با خود همراه ميسازد. بازي از لحظه اي که (Cole Black)شخصيت اصلي بازي به دنبال انجام ماموريتي براي نجات دختر کارفرمايي که او را براي تيم حفاظتي اش استخدام کرده آغاز ميشود، و بعد از انفجاري که در آنجا رخ ميدهد بلک در ديوانه خانهاي متروکه که چند ديوانه نيز در اتاق هايش هستند ( به دليلي که در ادامه بازيکن بدان پي خواهد برد، اکثراً روزگاري مانند خود او نظامي بودهاند) به هوش ميآيد. بلک هيچ چيزي به خاطر نميآورد و چرايي حضورش در اينجا را نميداند تا اينکه کم کم با پيشروي در راهروهاي ساکت و مخوف ديوانه خانه و سرنخهايي که از زندگي خود بر روي ديوارها و ميزهاي ديوانه خانه ميبيند خود را شناخته و بازيکن نيز به همراه او از پس زمينه زندگي شخصيت اصلي داستان آگاه ميشود. بلک يک نظامي تعليم ديده بوده که بعد از کشيدهشدن به سمت الکل و اعتياد از ارتش اخراج شده و به انجام کارهاي شرورانه مانند قتل و ساير جنايات در ازاي پول روي ميآورد ولي بعدها الکل و اعتياد را ترک کرده و به عنوان محافظ افراد معروف مشغول به کار ميشود. بازيکن با آگاه شدن از اين ماجرا و بدون داشتن فرصتي براي هضم اين مطلب، از طريق مانيتورهاي پرشمار تيمارستان با فردي به نام آقاي (Red)آشنا مي شود که در نگاه اول از متخصصين آنجا بوده و دليل حضور بلک در آنجا را به عنوان دوره درمان وي ياد ميکند. او بتدريج بلک را با موقعيتي که در آن قرار داشته آشنا کرده و با پاندورا که هدست تجسم خاطرات است او را به مکانهاي مختلفي که بلک در آنها حضور داشته برده و سعي در افشا و فهماندن مطلبي به بلک ميکند. شروع داستان بازي مرموز و درگيرکننده بوده و با بودجهبندي مناسب، اين تازگي و درگير کنندکي داستان تا به پايان حفظ ميشود و بازيکن از دنبال کردن اتفاقات بازي خسته نميشود. متاسفانه به دليل خطر لو رفتن داستان، بيشتر از اين به جزييات آن پرداخته نميشود.
گيم پلي بازي همان قاعده بازيهاي همسبک خود را دنبال ميکند و بيشتر شامل گشت و گذار در محيطهاي مختلف و اکثراً ترسناک بازي است که با خواندن آيتمها و نوشتهها و گوش دادن به کاستهاي ضبط شده و بررسي اتفاقات محيطي که در قالب حضور در خاطرات به بازيکن انتقال داده ميشود، همراه است. البته اين رويه در برخي قسمتها فضا و جو دلهره آورتري به خود ميگيرد و سازندگان از عناصر رايج ترس مانند خاموش شدن ناگهاني چراغ ها و سايه افراد در دور دست و يا عروسک هاي چوبي و پرتعداد استفاده ميکنند. ولي تنوعي که سازندگان بر اساس تجربه قبلي خودشان به اين بازي اضافه کردهاند، صحنه هاي اکشن و تيراندازي بصورت مخفي کاري و يا رودررو است که مطابق منطق داستان بازي که منطبق بر خاطرات است استوار بوده و البته بخشي کمي از بازي را مخصوصاً در اوايل بازي به خود اختصاص مي دهد و عمق و ريزه کاري بازيهاي صرفاً شوتر را ندارد. بلک همواره موبايلي نيز در دست دارد که از آن هم به عنوان چراغ قوه، چراغ مادون قرمز، حرارت سنج و نقشه استفاده ميکند و در اکثر موارد به هنگام حل معماهاي کم تعداد بازي يا لحظات مبارزه يا گشت و گذار در محيط هاي تاريک بازي نيز به کمک او مي آيند. ولي خبر خوبي که وجود دارد اين است که باتري اين موبايل تمام شدني نيس و مثه بازي اوت لست تمام فکر و ذکر بازيکن را درگير پيدا کردن باتري نميکند.
داستان و گيم پلي ارايه شده تا حد زيادي به خوبي با هم ترکيب شدهاند و نحوه پيشبرد داستان نيز به گونهاي است که سازندگان به خوبي توانستهاند با پيچشهاي داستاني جالب توجه تا به پايان بازيکن را با خود همراه کنند. پايان بازي نيز به نوبه خود بسيار زيبا کار شده و هر چه به پايان بازي نزديک مي شويم گره هاي کور داستاني بازتر و بازتر شده و با پايان شگفت آور خود تا مدتي مخاطب را به فکر فرو ميبرد. البته پتانسيل استفاده از امکانات موبايل و شوتر در بازي آنطور که بايد و شايد کامل مورد توجه قرار نگرفته و سازندگان ميتوانستند با تمرکز بيشتري مکانيزمهاي متنوع تري وارد بازي کنند.
کلام پاياني
سازندگان Get even توانستهاند با ارائه داستاني متفاوت و روايتي جذاب، از ساخت اين بازي سربلند بيرون بيايند. گرچه برخي مسائل مانند گرافيک ساده و عدم تمرکز کافي بر روي برخي بخش ها بازي را از رسيدن به عنواني بي نقص دور نگه داشته ولي انجام بازي تجربه اي لذت بخش خواهد بود که تا مدتها ذهن بازيکن را درگير سرنوشت آقاي بلک و (Red)خواهد کرد.
نقد و بررسی بازی Get Even بر اساس نسخه ارسالی سازنده برای وبسایت بازیسنتر نوشته شده است.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان متفاوت و جذابروايت پرکشش که تا پايان مخاطب را با خود همراه مي کنداتمسفر و فضاي مرموز و دلهره آورنقاط ضعف:گرافيک ميتوانست بهتر باشدبرخي ايدهها که در بازي گنجانده شدهاند به اندازه کافي پرداخت نشدهاند