به گمانم وقتی صحبت از رده بندی کیفی مدیومهای تعاملی میشود ، صرفا نمیتوان به چهارگانه : عالی ، خوب ، متوسط و ضعیف اکتفا کرد. آثاری – چه در ویدیو گیم و چه در سینما – وجود دارند که اگرچه روی کاغذ متوسط یا حتی ضعیف هستند و نقاط ضعف پرشماری دارند اما، به واسطه ویژگیهای منحصر به فرد در یاد و خاطر مخاطبان جاودانه میشوند. چه بسا سالها بعد از عرضهشان به آنها لقب کالت کلاسیک میدهند و سال به سال به تعداد طرفدارانشان افزوده میشود. بازی Wanted: Dead جز همین دسته قرار میگیرد. عنوانی که در طول مدت زمان کم گیم پلی خود دست از غافلگیر کردنتان برنمیدارد و گاهی اوقات باورتان نمیشود که یک بازی تا کجا میتواند مرزهای عجیب و غریب بودن و حماقت را درنوردد. عنوانی که با وجود کیفیت فضاحت بار بعضی بخشهایش مثل صداپیشگی کاراکترها، منطق داستانی و هوش مصنوعی؛ از رسالت اصلی خود یعنی سرگرم کردن غافل نمیشود.
منطق داستانی The Room
Wanted: Dead داستان یک گروه ضد شورش پلیس هنک کنگ به نام «واحد زامبی» را روایت میکند که شخصیت اصلی بازی «هانا استون» در آن عضویت دارد. بازی در همان آغاز با یک مونتاژ ویدیویی از تعدادی اتفاقات سیاسی سه دهه گذشته آغاز میشود. از استقلال هنگ کنگ تا خروج ارتش سرخ از افغانستان. در ادامه همین میان پرده متوجه ظهور یک ابر کمپانی با نام «داور» (Dauer) میشویم که در حال تولید و بهره برداری از رباتهای هوشمند است. بازی به گونهای آغاز میشود که گویا قرار است شاهد روایتی پر از توطئههای بین المللی باشیم و در پایان با یک پلات توییست تامل برانگیز، غافلگیرمان کند. چیزی شبیه به عناوین کوجیما؛ اما «واتند : دد» خیلی زود و دقیقا بعد از اولین میان پردهاش هویت واقعیاش را آشکار میکند. پس از معرفی شخصیت اصلی، شاهد حضور اعضای واحد زامبی در رستوران هستیم و صحبتهای بی ربط آنها به پلات اصلی. بازی از همین میان پرده به شما چشمهای از اثری که با آن سر و کار داریم را نشان میدهد. تلفیقی از همه چیز هرچند به عجیبترین و احمقانهترین شکل ممکن! صدا پیشگیهای بازی از همان آغاز به قدری بد و در عین حال خندهدار هستند که ناخودآگاه شما را به یاد نسخه اصلی Resident Evil میاندازند اما بازی حتی پا را فراتر گذاشته طوری که حتی ساخته کلاسیک شینجی میکامی هم یارای رقابت با آن در این یک زمینه را ندارد. روایت بازی مدام تغییر شکل میدهد اما در نهایت به پاردوی آثار کوجیما و تارانتینو تبدیل میشود.
وانتد حتی یکسری میان پرده به شکل انیمه دارد که طی آنها شاهد اتفاقاتی هستیم که سالها پیش برای هانا رخ داده. با این حال روایت در اکثر اوقات شبیه به فیلم The Room اثر «تامی وایزو» است که از شدت حماقت و بد بودنش شما را به خنده وا میدارد. لحن صحبت هانا هم از قضا به شدت شبیه به تامی وایزو است. گویا یک صدا پیشه اروپایی تلاش دارد به زور با لهجه آمریکایی صحبت کند. از آن بدتر اینکه هیچ هیجانی در صحبتهای هانا و دیگر صداپیشگان دیده نمیشود. انگار یک نفر از اعضای تیم سازنده آنها را ساعت 4 صبح از خواب بیدار کرده و مجبورشان کردن دیالوگهای بازی را در همان حال ضبط کنند.
بخش عجیب ماجرا این است که بخش زیادی از میان پردهها و دیالوگها کاملا بی ارتباط به داستان اصلی هستند. مثلا در جایی از بازی، هانا برای ارتقا سلاح خود پیش یکی از اعضای تیم میروید و ناگهان او و هانا در مورد روابط شخصی خودشان صحبت میکنند و پس از این میان پرده، بازی شما را به یک رستوران خیابانی پرتاب میکند. جایی که یکی از اعضای واحد زامبی به نام «هرزوگ» در حال تعریف کردن جوکها و خاطرات بیمزه است. در ادامه هانا و هرزوگ مسابقه میگذارند که چه کسی زودتر غذایش را تمام میکند! ترکیب این لحظات احمقانه بی اختیار شما را متعجب کرده اما بازی در درونش طنزی دارد که تا انتها شما را همراه با خود میکند. در حقیقت وانتد : دد اصلا خودش را جدی نمیگیرد و همین موضوع باعث میشود با عنوانی سر و کار داشته باشیم که از شدت بد بودن ، خوب است!
به نظر میرسد سازندگان از عمد چنین معجونی را برای مخاطبانشان تدارک دیدهاند. مثلا پس از اتمام مرحله اول سعی کردم بازی را با زبان ژاپنی و زیرنویس انگلیسی ادامه دهم اما چنین گزینهای در واتند : دد وجود ندارد. بازی گزینهای به شما نمیدهد که بین زبان منوها و دوبلهها با زیرنویس را تمیز دهید. حتی اگر زبان را هم ژاپنی کنید باز هم شخصیتها به زبان انگلیسی صحبت میکنند و تنها منوها و زیرنویس ژاپنی میشوند. سازندگان شما را مجبور میکنند که صداپیشگی احمقانه شخصیتها را تا انتها دنبال کنید. فراموش نکنید تیم سازنده مشتکل از افرادی است که پیشتر مجموعه Ninja Gaiden و Dead or Alive را ساخته بودند. کیفیت بالای این دو مجموعه در زمان اوجشان نشان میدهد که هرچند آنها در پیاده سازی تعدادی از مکانیکهای گیم پلی ناموفق بوده اند – که کمی جلوتر مفصلا به آنها خواهیم پرداخت – اما قطعا دانسته لحن بازی را به اثری احمقانه که نه تنها خودش را جدی نمیگیرد بلکه اکثرا شما را میخنداند تبدیل کردهاند. حتی لودینگ بازی که برگرفته از یکی از مشهورترین meme gifهای تاریخ است خود گواهی بر این ادعاست.
بازگشت به نسل ششم
پیش از عرضه بازی ، ناشر و سازنده وانتد : دد روی دو ویژگی برای نشان دادن سبک و سیاق بازی تمرکز کردند. نخستین اینکه Wanted : Dead یک نامه عاشقانه به بازیهای نسل ششم (دوران PS2 ، Dreamcast ، Xbox و Game Cube)است. در وهله دوم بازی تلفیقی از آثار شوتر سوم شخص و عناوین هک اند اسلش به حساب میآید. بازی مشخصا در پیاده سازی ویژگی نخست عالی عمل کرده طوری که وانتد : دد نه فقط نقاط قوت بلکه حتی نقاط ضعف عناوین PS2 را با خود به ارث برده. با این حال تیم سازنده نتوانسته ویژگی دوم را به خوبی پیاده سازی کند و این موضوع خود به بزرگترین نقطه ضعف بازی مبدل شده است. دلیل تلفیق نه چندان دو ژانر مختلف به تفاوت ساختار طراحی مکانیکها ، هوش مصنوعی و مراحل این دو بازمیگردد. مثلا در شوترهای سوم شخص تحت کاور با کیفیت ، دشمنان – به جز مواردی محدود – به سمت شما راش نمیکنند. منطق این دست آثار طراحی مراحلی پر از کاورهای ریز و درشت است تا هم کاراکتر شما هم هوش مصنوعی پشت آنها قایم شوند و شما عملا وارد یک دوئل با آنها شوید. عناوین هک اند اسلش به واسطه مبارزات از نزدیک دقیقا در نقطه مقابل قرار میگیرند و اکثر دشمنان به سمت شما راش میکنند. اصلا اساس و پایه یک هک اند اسلش بر این اساس است که چندین و چند دشمن شما را محاصره کرده و شما هم با شمشیر یا تبر یا هر جسم برندهای از خجالت آنها دربیایید. در نتیجه تلفیق این دو ژانر تا حد زیادی غیر ممکن است و Wanted : Dead این موضوع را در همان مرحله نخست خود ثابت میکند.
مرحله اول که اتفاقا بسیاری طولانی هم هست دارای محیطهای ریز و درشت زیادی است. وقتی محیطها بزرگ باشند ضعف اصلی بازی خود را آشکار میکند. دشمنان سلاح گرم به دست در بعضی لحظات در کاور میمانند و در بعضی لحظات به سمت شما راش میکنند. حتی ممکن است مثل احمقها به سمت شما دویده اما به جای تیراندازی ، در کاورهایی پشت سر شما پنهان شوند! انگار هوش مصنوعی خود هم نمیداند باید بر اساس چه الگویی به شما حمله کند برای همین مثل مرغ پر کنده مدام از یک سمت مپ به سمت دیگری دویده و در همین حال به شما شلیک میکند. عجیب اینکه با پیشروی در طول بازی این مشکل تا حدی کمتر میشود. از مرحله دوم به بعد این ضعف کمتر به چشم میآید چون از این مرحله عمده تمرکز بازی روی مبارزات با شمشیر است و شما اکثرا با دشمنانی روبرو میشوید که با شمشیر به سراغتان میآیند. از طرفی به واسطه کوچک بودن محیطها کمتر از مرحله دوم به بعد ، دشمنان که عملا دیگر قدرت مانور ندارند ؛ کمتر به سمت شما راش میکنند و اکثرا در کاور خود باقی میمانند. به همین واسطه کیفیت بازی هم بهبود پیدا میکند.
شمشیرزنی و تیراندازی ؛ دو روی کاملا متفاوت
از مشکلات تلفیق دو ژانر گفتیم. حالا این سوال پیش میآید که خود مکانیکهای تیزاندازی و شمشیرزنی با در چه سطح کیفی قرار دارند. بخش شوتینگ بازی متاسفانه تعریفی ندارد و به شدت جنریک است. حس تیر زدن به شما درست منتقل نمیشود و از این منظر دقیقا یاداور بسیاری از آثار نسل ششم است که حس سنگینی و تیراندازی سلاح را به شما منتقل نمیکردند و احساس میکردید به جای تیراندازی با سلاح گرم مشغول تیراندازی با تقنگ آب پاش هستید. کاور گیری بازی هم خودکار است و به شخصه عنوان کاور محوری با چنین ویژگی را سراغ ندارم که کاور خودکار به نقطه ضعف آن تبدیل نشده باشد. خوشبختانه هرچه قدر تیراندازی جنریک است ، بخش شمشیر بازی یک تنه اکشن را به دوش میکشد که البته انتظار کمتری هم از سازندگان پیشین «نینجا گایدن» نداشتیم.
روان و سریع بودن شمشیر بازی ، Blood & Gore زیاد ، قطع شدن اعضای بدن و امکان parry کردن ضربات شمشیر و ارتقا دادن آن ؛ همگی باعث شدند بازی در بخشهای شمشیر بازی کاملا موفق عمل کند. در حقیقت اگر بازی بخش تیراندازی را تنها به سلاح کلت محدود میکرد که امکان استفاده از آن هنگام شمشیر بازی وجود دارد (چیزی شبیه به Devil May Cry) قطعا با عنوان با کیفیت تری روبرو بودیم. بخش خوب ماجرا اینجاست که وانتد : دد یکی از معدود عنوان شمشیری است که حس و حال شمشیرزنی سریعی که تا پیش از تنها در نینجا گایدن دیده بودیم را به شما منتقل میکند و این یک نقطه قوت بزرگ برای دوستداران آثار هک اند اسلش کلاسیک است.
تنها ضعف بخش هک اند اسلش بازی تعداد محدود کمبوهاست. به همین خاطر ضربات با شمشیر در مرحله آخر بازی کاملا برایتان تکراری میشود. از طرفی در بیش از 95 درصد بازی تنها یک سلاح سرد دارید و باید از آن استفاده کنید. در 5 درصد مابقی هم بازی امکان استفاده از اره برقی را به شما میدهد که تنها با یک ضربه کار دشمنان را تمام میکند. افسوس که به واسطه کمبوهای محدود ، وانتد : دد نمیتواند از پتانسیل واقعی خود در این بخش نهایت بهره را ببرد.
مینی گیم به سبک یاکوزا
یکی از ویژگیهای جذاب Wanted : Dead تنوع بالای بازی است. تنوعی که شما را به دوران عناوین اکشن جذاب نسل ششم میبرد. وقتی که سازندگان ترجیح میدادند با قرار دادن مینی گیمهای مختلف یا طراحی مراحل متنوع ، گیمرها را سرگرم کنند. در واتند : دد هم شاهد چنین ویژگی هستید و سازندگان برای تنوع و بالا بردن ارزش کلی بازی ، امکان بازی کردن مینی گیمهای مختلفی را در اختیارتان گذاشتهاند. پس از پایان هر مرحله به ایستگاه پلیس منتقل شده و میتوانید در این مکان فعالیتهای مختلفی داشته باشید. در ابتدا تنها دو طبقه از ایستگاه پلیس قابل دسترس است اما به مرور طبقات بیشتری در دسترس قرار میگیرند و تبع آن فعالیتهای بیشتری آزاد میشوند. همچنین معمولا پس از پایان هر مرحله یک مینی گیم جدید باز میشود که میتوانید از اتاق بازی دفتر پلیس یا از منو اصلی به آنها دسترسی داشته باشید. این مینی گیمها شامل : Target Practice (نوعی Training Mode همراه با امتیاز) ، Crane Game ، Ramen (غذا خوردن ریتمیک) ، Karaoke (کارائوکه) و کابین آرکید یک بازی با نام Space Runaway. مشخصا تیم سازنده برای این مینی گیمها به سراغ الهام از عناوینی مثل Shenmue و Yakuza رفتند. آیا این بدان معناست که این مینی گیمها جذاب هستند ؟ بسته به نوع مینی گیم جواب متفاوت است. Target Practice بیشتر به درد گرفتن تروفی و امتیاز میخورد و گیم پلی آن فرقی با بازی اصلی ندارد. Crane Game ساده و جذاب است. Ramen صرفا یک مینی گیم ریتمیک محسوب میشود و به جز گرفتن تروفی مخصوصش ، جذابیت دیگری ندارد. Karaoke بازی استاندارد است و استفاده از قطعه 99 Luftballons جذابیت آن را افزایش داده ؛هرچند صدای بد صداپیشگان هانا و کاراکتر Gunsmith باعث شده که پس از اتمام یک راند سرتان از صدای آنها درد بگیرد. در نهایت میرسیم به بازی آرکید Space Runaway که بدون شک بهترین مینی گیم این عنوان به شمار میآید. یک بازی آرکید مهیج و البته سخت به سبک Bullet hellهای کلاسیک ژاپنی که برای گیمرهای عاشق چالش ساخته شده است. این دقت برای توسعه یک عنوان آرکید که خود در دل یک بازی دیگر جا گرفته ، واقعا تحسین برانگیز است. حتی اگر علاقهای به وانتد : دد نداشتید میتوانید Space Runaway را به صورت کاملا رایگان از استیم دریافت کنید.
Wanted : Dead از موتور گرافیکی آنریل انجین 4 استفاده میکند و با اینکه عنوان مورد نظر ما اثری AA است اما به لطف استفاده از این موتور بسیاری از استاندارهای گرافیکی را رعایت کرده و به طور کلی گرافیک بازی قابل قبول است. مشکل اما افت فریم در بعضی صحنههای شلوغ حتی روی سخت افزار PS5 ، خالی بودن نسبی محیطهای بزرگ و البته کمی stuttering است که این آخری برای عناوینی که از آنریل انجین استفاده میکنند متاسفانه کاملا طبیعی است ؛ مخصوصا اینکه هنوز پچی برای بهبود عملکرد فنی Wanted : Dead منتشر نشده. بعضی محیطها مثل مرحله کلوب شبانه یا ایستگاه پلیس مشخصا با دقت بیشتری طراحی شدند. از طرفی مثلا مرحله آخر که در خیابانهای هنگ کنگ جریان دارد به شدت معمولی و دم دستی طراحی شده ، انگار که پیش از این حداقل 20 بازی با مراحلی مشابه مرحله پایانی وانتد : دد را دیده باشید.
در مورد ضعفهای بخش صداگذاری به اندازه کافی نوشتیم اما در مورد موسیقی اوضاع 180 درجه متفاوت است. قطعههای موسیقی به جز تم مرحله آخر به شدت هیجان انگیز هستند و با حال و هوای بازی همخوانی کامل دارند. این موضوع هم در مورد قطعات بیکلام و هم در مود قطعاتی همچون She Works Hard For The Money صدق میکند.
نتیجه گیری
Wanted : Dead تجربه به شدت عجیبی است. صداپیشگی افتضاح و روایت بی منطق همانقدر که جز نقاط ضعف بازی هستند ، اما در رقم زدن لحظات خنده دار موفق عمل میکنند. تیراندازی به شدت ابتدایی است در عوض شمشیرزنی باعث خلق موقعیتهای هیجان انگیز میشود. مینی گیمهای بازی معمولی هستند اما Space Runaway در حد یک عنوان آرکید مستقل با کیفیت عمل میکند. به طور کلی بازی در بعضی بخشها عملکردی فاجعه بار دارد و در بخشهای دیگر موفق ظاهر میشود. در هر صورت تعجب نکنید اگر سالها بعد گروهی از گیمرها از این عنوان که اتفاقا ایردات پرشماری هم دارد به عنوان یک اثر کالت کلاسیک یاد کنند.
امتیاز بازیسنتر - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: مبارزه با شمشیر به شدت مهیج است خشونت رضایت بخش مینی گیم Space Runaway لحظات خنده دار فراوان قطعات موسیقینقاط ضعف: صداپیشگی افتضاح داستان بی منطق تیراندازی جنریک هوش مصنوعی ضعیف کاور خودکار کمبوهای محدوداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است
به به آقای کریمی طار دلمون براتون تنگ شده بود. امید وارم بازی کست هم ادامه بدید. موفق باشید
به به یه نقد از آقای کسری کریمی طار دلتنگ بودیم
چه عجب آقای کریمی طار دلمون تنگ شده بود