جی. آر. آر. تالکین اگر بزرگترین نویسندهی فانتزی تاریخ نباشد، بدون شک از بزرگترینها به شمار میرود؛ کسی که بهترین داستانها و شخصیتهایی را که تا به حال وجود داشتهاند، خلق کرده است. در این میان سهگانه ارباب حلقهها همچون ستارهای پرنور در میان کتابهای دیگر او میدرخشد؛ به شکلی که فانتزی نویسهای بزرگ بارها از این مجموعه الهام گرفتهاند. اقتباسهای سینمایی از ارباب حلقهها فوقالعاده بودند و در ادامه تعدادی از بازی ویدیویی از راه رسیدند که موفق شدند شگفتی های سرزمین میانه را به خوبی به نمایش بگذارند و به بازیکنان فرصت بدهند تا در آن دوره زندگی کنند. آثاری همچون Shadow of Mordor و Shadow of War مثالهای خوبی هستند که توانستهاند طرفداران را راضی نگه دارند. در میان اقتباسهای انجام شده از بازیهای ویدیویی، جدیدترین آنها یعنی The Lord of the Rings: Gollum راه را برعکس رفته و به نظر میرسد که سازندگان به دنبال خلق یک محصول به یاد ماندنی نبودهاند. این اثر یک فرصت از دست رفته است و به طور قطع بدترین اقتباس از ارباب حلقهها را شاهد هستیم. در حالی که بازی تلاش میکند که برای بازیکنان، داستان یکی از غمانگیزترین شخصیتهای این فرنچایز را نقل کند، اما مشکلات فنی زیاد، باگهای بصری، مشکلات نورپردازی و دوربین بازی، تمام لذت این تجربه را از بازیکنان دریغ میکنند و تجربه این اثر را به یک امر ناممکن بدل میسازند.
بررسی ویدیویی را در یوتوب تماشا کنید
ارباب حلقهها: گالوم توسط استودیوی Daedalic Entertainment ساخته شده و وظیفه نشر این بازی نیز به عهده همین استودیو و شرکت Nacon بوده است. شاید سخت بتوان بازی شناخته شدهای را نام برد که توسط این استودیو ساخته شده باشد که به یک محصول شاخص بدل شده باشد. از طرفی Nacon هم در امر نشر بازی سابقه درخشانی ندارد و آثاری همچونWarhammer 40,000: Inquisitor Martyr, Chaosbane ، The Sinking City و Werewolf: The Apocalypse Earthblood نشان میدهد که در و تخته با یکدیگر حسابی جور شدهاند. ارباب حلقهها: گالوم قرار بود که در سال ۲۰۲۱ عرضه شود اما عرضه نهایی بازی با سه بار تاخیر همراه شد تا مثلا کیفیت مجصول بالاتر برود. توجیه ناشر یعنی Deadalic Entertainment این بود که آنها برای «انتقال بهترین تجربهی ممکن» به زمان نیاز دارند. متاسفانه، اینگونه نشد و محصول نهایی، اثری ناتمام است که بیشتر به نسخه ضعیفی از ورژن آلفای بازی شباهت دارد تا یک عنوان کامل. در تمام طول بازی حس کردم که در مقابل یک محصول غیر قابل درک و حتی مبهم قرار گرفتهام که صرفا برای آزار دادن روح ساخته شده است. باید اشاره کرد که این عنوان، برای اولین بار نیست که گالوم را در دنیای ویدیو گیم به تصویر میکشد. پیشتر در بازیهایی مانند Battle for Middle Earth و دوگانه Shadow و بازیهای ساخته شده بر اساس فیلم، گالوم را دیدهایم. در تمامی عناوین ذکر شده، گالوم طراحی قابل قبولی دارد که بیشتر به نسخه سینمایی او شباهت دارد، اما در گالوم، طراحی متفاوتی را شاهد هستیم. او پوست رنگ و رو رفته، دندانهای تیز و اندکی مو روی سرش دارد اما چشمانش به گونهای طراحی شدهاند که انگار تسخیر شده است. رنگ چشمان گالوم به جای آبی کمرنگ، سفید به تصویر کشیده شده و مردمک به قدری کوچیک طراحی شده که احساس میکنید جن وجود او را در بر گرفته است.
از طراحی شخصیت اصلی بگذریم و ببینیم که سازندگان در بخش داستان چه معجونی آماده کردهاند. داستان بازی در زمانی رخ میدهد که چند سالی از پیدا شدن حلقه یگانه توسط بیلبو بگینز در کوهستان مه آلود و از دست دادنش توسط گالوم میگذرد. چند سال از این واقعه گذشته و حالا جایی داستان آغاز میشود که گالوم در زندان است و جادوگر محبوب ما یعنی گندالف خاکستری برای بازجویی پیش او میآید. شخصیت اصلی، داستان پنج سال قبل و اتفاقاتی را که برایش افتاده، تعریف میکند و از اینجا به بعد، داستان در قابل فلشبک نمایش داده میشود. زمان زیادی از بازی در گذشته رخ میدهد که این موضوع برخی از تصمیمات گالوم را در بازی قابل بحث میکند. او در طول سفرش با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که اگرچه در ظاهر جذاب هستند اما در عمل چیزی را به خط اصلی داستان اضافه نمیکنند. شاید بگویید Talion و داستان دوگانه Shadow هم چندان عجیب و غریب نبودند اما مسئله اینجاست که گالوم شخصیت تاثیرگذاری بوده که خط اصلی داستان مجموعه کتابها به او مربوط میشود. پس طبیعی است که انتظار از بخش داستانی بالا باشد که متاسفانه سازندگان در این بخش چندان موفق نبودهاند و نتوانستهاند از پتانسیلهای این شخصیت استفاده کنند.
اگر کتابها را خوانده باشید، میدانید که گالوم موجودی دو شخصیتی است که مدام با خودش درگیری دارد. روی دیگر او یعنی اسمیگل در شرایط حساس بیدار میشود و دعوای جالبی میان این دو شکل میگیرد. ارباب حلقهها: گالوم هم از این قاعده پیروی میکند و در زمان های مختلف، بازی شرایطی را مهیا میکند تا گالوم و اسمیگل با یکدیگر جر و بحث کنند تا معلوم شود که کدام یک پیروز بحث بودهاند. کسی که در این میان پیروز شود، تصمیم نهایی را میگیرد و داستان طبق خواسته او پیش میرود. این موضوع تا حدودی جذاب به نظر میرسد اگرچه که این تصمیمها در نهایت تاثیر چندانی بر روند بازی نخواهند گذاشت. با توجه به اینکه بخش عمدهای از بازی در گذشته و به عنوان قسمتی از یک خاطره رخ میدهد، حضور تعداد زیادی شخصیت زنده، مرده یا به عنوان برده دستگیر شده، باعث میشود تا خاطرات گالوم تا حدی نامعلوم و گنگ به نظر برسند.
مکانیکهای گیمپلی بازی بسیار قدیمی هستند و چیز جدیدی برای عرضه ندارند. این مکانیکها شامل بالارفتن از دیوار، سینهخیز حرکت کردن در سایهها، کشیدن اهرم و قرار دادن یک آیتم در یک محل خاص است. خارج از این موارد به ندرت پیش میآید که اتفاق دیگری بیافتد که قابل بحث باشد. از اینرو باید گفت که گالوم به شدت خسته کننده و عاری از هیجان است.
بازی سرشار از باگهای بصری و گلیچهای متعدد است. گاهی به هنگام بالارفتن گالوم از دیوار، دوربین بازی برعکس میشود و انگار گالوم در حال سقوط کردن است. بارها پیش میآید که از دوربین بازی حرص بخورید و به سازندگان لعنت بفرستید که چرا همگی برای آزار دادن شما همقسم شدهاند. بیش از نیمی از کاتسینهای بازی در حالی رخ میدهند که دوربین روی هیچکدام از کاراکترهای اصلی، فوکوس نشده و در نتیجه تمامی کاراکترها در کاتسینها تار دیده میشوند؛ این در حالی است که گوشهای از یک دیوار پشت سر آنها کاملا شفاف به نظر میرسد.
به سختی میتوان بدون اینکه گالوم داخل جایی گیر کند یا در اطراف دیوارهای نامرئی از حرکت کردن به اطراف بایستد، در بازی به گشت و گذار مشغول شد. علاوه بر اینها موارد بسیار زیادی هستند که از پیشروی بازیکنان در بازی جلوگیری میکنند. مواردی مانند عدم توانایی در برداشتن آیتم مربوط به یک کوئست و یا پیدا کردن آنها خارج از ترتیبی که داخل بازی در نظر گرفته؛ به عنوان مثال، ماموریتی داخل بازی وجود دارد که گالوم باید ۸ تا جنازه را پیدا و پلاکهای آنها را جمع آوری کند. اگر بازیکن هرکدام از این جنازهها را خارج از ترتیب پیدا کند، گیر میکند و نمیتواند پلاکهایی را که یافته، بردارد و باید ساعتها در بازی بچرخد صرفا به این دلیل که ترتیب درست برای برداشتن یک آیتم را بیابد. بعضی شخصیتها روی زمین معلق هستند و حتی انیمیشن راه رفتنشان زمخت و قدیمی است. آنها به ندرت سایه دارند و اگر سایهای هم باشد، به منبعشان یعنی بدن شخصیت متصل نیستند. مثلا بازیکنان میتوانند سایه گالوم را در حالی که روی زمین است، مانند یک پوستر روی دیوار ببینند و این در حالیست که سایه به کاراکتر متصل نبوده و کار خودش را میکند.
در ابتدای بازی گالوم به زندان فرستاده میشود و تمام کاری که باید بکند، این است که این طرف و آن طرف برود و به حرفهای یک NPC گوش دهد که این مورد برای شروع گیمپلی اصلا جذاب نیست و مخاطب به سرعت خسته میشود. در واقع فصل آغازین آنقدر ریتم پایینی دارد که همان ابتدا حساب کار دستتان میآید. تعدادی ماموریت داخل بازی هستند که در طی آنها، گالوم باید داخل تونلهای بسیار کوچک بخزد و تعدادی بشکه منفجر کند. بازی به وضوح بیان میکند که کسی موجودی به اندازه گالوم ندیده است و بعضی از شخصیتها، گالوم را با یک قورباغه اشتباه میگیرند. این موضوع باعث تعجب بازیکنان خواهد شد که چه کسی این تونل ها را ساخته در حالی که تنها گالوم میتواند از آنها عبور کند و یا چه کسی آن بشکهها را آنجا قرار داده است درحالی که تقریبا هیچ جایی برایشان وجود ندارد. البته برای یک محصول با این حجم از ایرادات غیر منطقی، شاید چنین موردی چندان عجیب نباشد.
بخشهایی در بازی وجود دارد که گالوم میتواند انتخابهای محدودی انجام دهد؛ گزینههایی مانند کمک کردن، توجه نکردن و یا انجام کاری دیگر، اما رابط کاربری بازی تمام گزینهها را با X نشان میدهد. آیا این بدان معناست که او هر سه تا کار را همزمان انتخاب میکند یا یکی را به صورت تصادفی و یا هیچکدام؟ کسی جواب این سوال را نمیداند چرا که تمام گزینهها با یک دکمه مشخص شدهاند.
داخل بازی هماهنگی بین صدا و حرکت لبهای شخصیتها وجود ندارد و این مورد برای یک عنوان که در سال ۲۰۲۳ منتشر میشود، چیزی جز ناامیدی به همراه ندارد. نیمی از شخصیتها در حالی صحبت میکنند که دهانشان حتی باز هم نمیشود و نیمی دیگر نیز صرفا دهانشان را باز میکنند بدون اینکه حرکت خاص یا صحبتی کنند. شاید بیان این مطلب کمی خندهدار به نظر برسد چرا که شخصیتی داخل بازی به نام دهان سائورون وجود دارد که دهانش به هیچ عنوان هنگام حرف زدن تکان نمیخورد؛ انگار بازی با خودش هم شوخی دارد! صحبت درباره هماهنگی صدا و حرکات لب شد، بد نیست اشاره کنیم که صداپیشگی آنگونه که همه ممکن است فکر کنند، نیست. صداپیشگی خود گالوم یکی از این موارد است و به سختی میتوان به شخصیتها گوش داد بدون آنکه حال بازیکن به هم نخورد.
به وضوح در بازی ارباب حلقهها: گالوم کمبود NPCها حس میشود. در کنار تعدادی شخصیت منحصر به فرد که داخل بازی وجود دارند، پنج NPC داخل بازی هستند که از روی هم کپی و در سراسر بازی پخش شدهاند. گاهی اوقات بعضی از آنها کنار یکدیگر میایستند که موجب خلق صحنهای عجیب و غریب میشود. در طول بازی بارها از خودتان خواهید پرسید که آیا چیزی به اسم کنترل کیفیت برای سازندگان تعریف شده یا اینکه هدف از عرضه این محصول ۶۰ دلاری، چیز دیگری بوده است.
در نهایت باید گفت که ارباب حلقهها: گالوم یکی از بدترین تجربههای ویدیو گیم امسال است که حتی از روی کنجکاوی هم نباید به سراغ آن رفت. این ماجرا وقتی ناراحت کنندهتر میشود که ایده کلی جالب بوده و شما میتوانید حس کنید که افرادی در ساخت دنیا و شخصیتها نقش داشتهاند که آثار تالکین را میشناسند و درک میکنند. متاسفانه این موضوع به تنهایی برای ساخت یک بازی خوب یا حتی متوسط کافی نیست. برای تجربه این بازی شاید بد نباشد که به توصیه الروند در فیلم «ارباب حلقهها: یاران حلقه» گوش دهید؛ او میگفت: «آن را داخل آتش بیانداز! نابودش کن!»
امتیاز بازیسنتر - 3
3
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: دنیای ارباب حلقهها مثل همیشه میتواند بازیکن را وسوسه کند که بازی را بخرد اما... نقاط ضعف: گیمپلی تکراری و کسل کننده کاتسینهای مبهم و تار مکانیکهای گیمپلی قدیمی گیرا نبودن داستان مشکلات فنی متعدد شامل انواع باگها و گلیچها گرافیکی که به نظر میرسد به یک دهه قبل تعلق دارد کرش کردنهای زیاد بسیاری از باگها از پیشروی در بازی جلوگیری میکنند که به بارگذاری مجدد آن فصل و حتی شروع مجدد بازی منتهی میشود این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است