یک ماجراجویی جادویی و فانتزی از دل گیتار الکتریک و موزیک و سفر به دنیا های بیگانگانی که در تخیلات یک گیتاریست جوان برای یافتن هویت او در جریان است، کلیت ماجراجویی ما در بازی The Artful Escape اولین عنوان استودیو مستقل استرالیایی «بتهوون و دایناسور» را تشکیل میدهد. استودیی که توسط یکی از اعضای اصلی گروه راک The Galvatrons تشکیل شده است. The Artful Escape عنوانی است که به تازگی برای پلتفرم های ایکس باکس و PC عرضه شده و در ادامه مطلب به بررسی و نقد آن خواهیم پرداخت.
شاید بتوان گفت در نگاه اول با یک داستان نسبتا کلیشهای همراه هستیم که در ادامه به شکل عجیبی مخاطبش را غافلگیر میکند. فرانسیس وندیتی به عنوان یک گیتاریست جوان در صدد اجرای اولین کنسرتش است. اما مشکل زمانی مشخص میشود که عموی فرانسیس به عنوان یک گیتاریست مشهور در جهان شناخته میشود و حال فرانسیس که در زیر سایه شهرت عمویش قرار گرفته با استرس و ناامیدی تمام، باید راهی را برای شکوفایی خودش پیدا کند. او که تنها یک روز برای تمرین و آماده شدن برای اجرا فرصت دارد. زمانی که به خانه برگشته تا شب را سپری کند، ناگهان با اتفاقی عجیب همراه میشود و موجوداتی فضایی به سراغ او آمده تا آن را به یک سفر جادویی و دنیایی که در تخیلات او دیده میشوند، همراه کنند. حال فرانسیس در طول این سفر به اجرا در صحنههای مختلف و عجیب و غریب برای پیدا کردن هویت اصلی خودش در زمینه موسیقی میپردازد.
قطعا میتوان گفت تمرکز اصلی عنوان The Artful Escape به همین داستان، روایت و شخصیتهایش خلاصه میشوند و حتی سازنده بازی هم از زندگی دیوید بویی، خواننده و ترانهسرا معروف برای داستان بازی الهام گرفتهاست. شخصیتهایی که هر کدام از دل سبکهای مختلف موسیقی برآمدهاند. حضور هنرمندانی مثل لینا هیدی که با بازی در سریال «Game of Thrones» با او آشنا شدیم و یا کارل ویترز یا همان آپولو کرید فیلمهای راکی، از جمله چهرههای شناخته شدهای هستند که در طول بازی با آن ها مواجه خواهیم شد. هر کدام از این شخصیتها با استفاده از شوخیها و یا بعضا اشارات تلخی به فضای موجود در جامعه و زندگی فرانسیس، سعی دارند تا فرانسیس را در سفر خود برای پیدا کردن هویتش در موسیقی، همراهی کنند.
هر چند در طول بازی به بازیکان اجازه انتخاب دیالوگ و گفت و گو با شخصیتها داده میشود، اما در عمل با عنوانی خطی همراه هستیم که انتخاب دیالوگهای متفاوت، اثری در مسیر داستانی و یا پایان بازی نخواهند گذاشت و بیشتر این دیالوگها زمینهساز شوخیها و طنز بازی هستند. در مجموع داستان و روایت The Artful Escape به خوبی توانسته موضوعی کلیشهای را به شکل تازهای بیان کند و در این بخش هم موفق عمل کردهاست.
هر چند سازنده بازی توجه ویژهای به داستان و روایت کردهاست، اما در بخش گیمپلی The Artful Escape نمیتواند انتظارات را برآورده کند و در عمل نتوانسته از پتانسیل موجود به خوبی استفاده کند. در کنار پلتفرمینگ به شدت آسان بازی که تنها به راه رفتن و پریدن در محیط خلاصه میشود و البته به لطف آرت زیبای بازی هم سرگرم کنندهاست، با بخشی برای نوازندگی گیتار طرف هستیم که در نگاه اول شباهتهای فراوانی به سری راک بند و گیتار هیرو دارد و حتی نوید یک بخش سرگرمکننده را هم میدهد، اما در عمل این بخش تنها خلاصه شده به فشار دادن چند دکمه برای نواختن گیتار و خبری از شکست و یا چالش خاصی در این بخش نیست. تنها کافی است به عنوان مثال دکمههای x، y و b را که در صفحه برای شما به نمایش در میآید را به ترتیب فشار دهید و با تکرار این عمل و ترکیبهای مختلف این بخش را در عرض کمتر از چند دقیقه به پایان برسانید. در عمل به قدری این مراحل کند و آهسته هستند که در عمل غیر ممکن است که حس و حال نواختن گیتار الکتریک که بازی سعی دارد برای ما تداعی شود را برای ما به ارمغان آورد. با آن که با پیشرفت در بازی سعی شده تا این مراحل هم طولانیتر و شاید سختتر شوند، اما در عمل هیچ وقت نمیتوانند مخاطب را به چالش کشیده و در بخش پایانی بازی حتی تا حدودی خسته کننده هم میشود.
یکی دیگر از مواردی که عنوان The Artful Escape در آن خوش میدرخشد، بخش بصری و طراحی فوقالعاده تکتک مراحل بازی است. از همان شروع که در فضای کوچک شهری محل زندگی فرانسیس قدم میزنیم تا مراحلی که در دنیا های عجیب و غریب در جریان هستند، هر کدام دارای طراحی بصری فوقالعادهای هستند که ما را مجاب میکند برای لحظهای کنترلر را کنار گذاشته و از جزیئات و طراحی بینظیر محیط ها لذت ببریم. هر کدام از این صحنهها همانند تابلو های نقاشی هستند که فرانسیس و گیتارش برای ماجراجویی در آنها قدم برداشته و باعث رقم زدن لحظات لذت بخشی از دید مخاطب میشوند. گندمزاری که با وزش باد به حرکت در میآید و یا کشتی که در بین کهکشان ها در سفر است، از جمله محیط های زیبایی هستند که در طول تجربه خود در آنها قدم خواهیم زد. در کنار تمام این موارد موسیقی هر کدام از این مراحل شامل قطعات اختصاصی میشوند که توسط سازندگان بازینواخته شده و در عمل ترکیب گوشنوازی برای تجربه هر کدام از مراحل هستند.
نتیجهگیری:
عنوان کوتاه و مستقل The Artful Escape همانند رمانی است که از ذهن یک موزیسین برای تبدیل شدن به یک سوپراستار نوشته شده و ما در آن به عنوان خواننده این رمان وارد داستان خواهیم شد. سفری که دارای نواقص و ضعفهایی در بخش گیمپلی خود است و به خوبی نتوانسته از پتانسیل موجود در گیمپلی به خوبی استفاده کند، اما همچنان به لطف داستان و گرافیک خوبش میتواند سفری لذت بخش برای علاقمندان به موسیقی و به خصوص گیتار الکتریک باشد.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان و روایتی جذاب که به شکل خوبی مخاطبش را غافلگیر میکند طراحی هنری فوقالعاده مراحل و محیط ها که هر کدام در نوع خود بینظیر هستندنقاط ضعف: گیمپلی به شدت ساده و آسان که به خوبی نتوانسته از پتانسیل موجود بهره ببرد بخشهای پایانی بازی به شدت خسته کننده هستند این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox Series X بررسی شده است