وارد یک ایستگاه فضایی میشوید و نمیدانید چگونه در این محیط قرار گرفتهاید تا باید چه هدفی را دنبال کنید. این شاید بهترین خلاصه برای بازی System Shock باشد که نزدیک به سه دهه از انتشارش گذشته اما حالا با جلوههای بصری بهروز دوباره عرضه شده. اثری که بازیهای مهمی همچون Deus Ex، Bioshock و Dishonored وام گرفته از آن هستند. بازی که توانست ابعاد جدیدی را در این صنعت پایهگذاری کند و حالا برای بار دیگر بازگشته تا نشان دهد که شاید هنوز هم در این زمینه حرف اول را میزند. هرچند آثاری که از System Shock الگو گرفتهاند برای تکنولوژیهای جدیدتر طراحی شده باشند و روی کاغذ آزادی عمل بیشتری را در اختیار داشته باشند اما شاید به سختی با منبع الهام خود توان رقابت داشته باشند.
در ابتدا که این بازسازی را تجربه میکنید شاید این سوال برایتان ایجاد شود که هدف نهایی چیست ؟ معمولا شما در بدترین حالت خط داستانی را برای دنبال کردند در اختیار دارید اما اینجا حتی همین راهنمای ساده حضور ندارد. پیدا کردن اینکه سوال چیست و چه پاسخی دارد برعهده گیمر است و شاید همین موضوع جادوی System Shock را شکل دهد که استودیو Night Dive Studio توانسته آن را به شکل خوبی دوباره روایت کند.
شخصیت اصلی به عنوان هکری معرفی میشود که قصد دارد یک ایمپلنت را سرقت کرده اما توسط نیروهای کمپانی TriOptimum دستگیر میشود. ادوارد دیگو، صاحب این کمپانی به شخصیت اصلی یک انتخاب میدهد. به هسته امنیتی ایستگاه فضایی سیتادل نفوذ کرده و کدهای اخلاقی SHODAN هوش مصنوعی آن را از کار بیاندازد. در مقابل شخصیت اصلی آزاد شده و ایمپلنتی که به دنبالش بود را روی او قرار میدهند. شش ماه بعد هکر بینام داستان از کما بیدار شده و خود را در ایستگاه فضایی سیتادل پیدا میکند. روایت سرراست داستانی بازی در همین نقطه به پایان میرسد. بخشی از بازیهای جریان روز سعی دارند با روایت داستان از طریق نوشتهها و نکات پراکنده جا برای برداشت بیشتر را در اختیار مخاطب قرار دهند اما System Shock تفاوتی بزرگ با آنها دارد. در نمونه امروزی شاید بخشهای زیادی از داستان با نقاط مبهمی همراه باشند که نتیجهگیری یا تفسیر آنها برعهده مخاطب قرار گیرد، اینجا اما با داستانی سر و کار داریم که جزئیات فراوانی را به همراه دارد اما لزوما در یک مسیر خطی قرار نگرفته. شاید به نظر فرار از سیتادل گزینه اول گیمر برای پیگیری داستان باشد اما واقعیت ماجرا به مراتب پیچیدهتر است یک سناریو فرار ساده است. در System Shock ما با ساختاری از مراحل روبرو هستیم که به طبقات متعدد تقسیم شده. طبقاتی که هر کدام مشخصه یکی از بخشهای اصلی ایستگاه فضایی سیتادل هستند. هر کدام از این طبقات داستانهای پراکندهای را در قالب فایلهای صوتی یا متنی ارائه میکنند که باید از سوی گیمر در کنار یکدیگر قرار گیرند تا مفهوم اصلی را مشخص کنند. در روایت حاضر بازی حتی به شما یک هدف اولیه یا نهایی را ارائه نکرده و همه چیز را برعهده شما قرار میدهد. اینکه داستان به چه ترتیبی پیگیری شود، چه بخشهایی از قطعات پازل آن پیدا شود و اینکه اصلا باید چه کاری را انجام دهید، همگی برعهده گیمر و کنجکاوی اوست. شما در اکثر بخشهای داستان تنها یک شخصیت را در محوریت داستان پیدا کنید و آن چیزی جز هوش مصنوعی SHODAN نیست. هوش مصنوعیای که خود منبع الهام بسیاری از بازیهای بزرگ تاریخ بوده و به راحتی توانسته حتی بدون حضور فیزیکی، تاثیر خود را به عنوان شخصیت منفی داستان نمایان کند.
از دید گیمپلی شاید بتوان System Shock را در میان بازیهای نقش آفرینی طبقهبندی کرد اما تا جایی که امکانش وجود داشته، سازندگان بازی سعی کرده تا از ساختار کلاسیک آثار این چنینی دوری کنند. اینجا نه خبری از انتخاب دیالوگ است و نه شخصیت اصلی مهارتهایی دارد که با ارتقای او امکان دسترسی به آنها آزاد شود. بخش عمدهای از اینکه بازی خود را به عنوان یک نقشآفرینی ثابت کند برعهده این موضوع قرار گرفته که شما چه تجهیزات و اسلحههایی را به چه شکلی مورد استفاده قرار دهید. موانع معمولا در بازی به واسطه پیشرفت نکردن بیش از اندازه در گیمپلی قرار نگرفته و با معما یا مشخص شدن بخش جدیدی از داستان پشت سر گذاشته میشوند. هرچند Night Dive Studio از این اثر به عنوان بازسازی System Shock یاد میکند اما واقعیت ماجرا این است که اکثر بخشهای بازی به جز گرافیک، صدا و برخی مسائل فنی دستنزده باقی ماندهاند. موضوعی که هرچند مشکلات جزئی همچون هوش مصنوعی را وارد معادله میکند اما از سویی نبوغ سازندگان اصلی را به شکل بهتری برای یک بازی در سال 2023 ترجمه کرده. هرچند این ضعف تا حدی معنی چگونه به سراغ مبارزه با دشمنها بروید را تا حدی بیتاثیر کرده اما نتوانسته ابعاد جذاب آن را به شکلی کامل پنهان کند. همچنان جستجو برای منابع، مدیریت و استفاده از آنها بخش عمدهای از جریان اصلی گیمپلی System Shock را شکل میدهد. تمرکز روی این موضوع به قدری زیاد است که بعید نیست بخش زیادی از زمان تجربه خود را در صفحه Inventory پخش سر بگذارید. همین بخش یکی از بزرگترین پازلها و چالشهای بازی را شکل میدهد. اینکه چه منابعی را به همراه داشته باشید و بهترین استفاده را از آن انجام دهید، یکی از بزرگترین سوالاتی است که بازی مطرح کرده و اینکه چگونه به آن پاسخ دهید، وظیفه شماست. با اینکه در مقام مقایسه طراحی هر شکلی از جریان تیراندازی نسبت به نسخه اصلی پیشرفت محسوب میشود اما توسعهدهندگان این بازسازی موفق شدهاند تا حس منحصر به فردی را برای هر کدام از اسلحهها طراحی کنند تا تنها محدودیت مهمات در تصمیم نهایی مخاطب تاثیرگزار نباشد. موضوعی که در بسیاری از آثار این چنینی جای انتخاب را با اجبار میگیرد اما در System Shock با تعادل مناسبی همراه شده.
بزرگترین راز موفقیت این بازی اما در طراحی مراحل آن نفهته شده. جایی که Night Dive Studio برخلاف برنامه اولیه، تغییرات اندکی در آن ایجاد کرده. هر کدام از طبقات ایستگاه فضایی سیتادل شبیه به یک هزارتو طراحی شده و برای پیدا کردن تمام نقاط پنهان آن نیاز به صرف زمان زیادی دارید. شرایط زمانی جذابتر میشود که بدانید هیچ مسیری در این طبقات به شکل خطی طراحی شده و تمامی اجزای محیط با یک یا چند مسیر به یکدیگر متصل هستند. با اینکه در نهایت احتمالا بسیاری از مخاطبهای بازی به این نتیجه میرسند که بایستی تمامی نقاط مراحل را جستجو کنند اما باز هم این انتخاب در اختیار آنها قرار میگیرد که چگونه این چالش را پشت سر بگذارند. جالب است که Super Metroid و System Shock هر دو در یک سال منتشر شدهاند و هر دو از ساختاری در طراحی مراحل استفاده میکنند که سالهاست به عنوان یکی از استانداردهای سطح بالای طراحی مراحل شناخته میشوند. شاید در نگاه اول هر طبقه ماهیت جدایی از دیگری داشته باشد اما با پیشرفت در بازی متوجه میشوید که هر کدام از این محیطهای به ظاهر مجزا در خود ارتباطهای پنهانی را برقرار کردهاند که به عنوان یکی از اصلیترین نکات بازی محسوب میشود. چیزی که در بازسازی به بهترین شکل ممکن از آن محافظت شده و همچنان میتواند گیمرها را برای ساعتها در خود غرق کند. با وجود تمام این تفاسیر هر هزارتویی یک یا چند پاسخ مشخص دارد و روی کاغذ میتوان راز آن کشف کرد اما در System Shock همه چیز به همین سادگی دنبال نمیشود. در ابتدا توضیح دادیم که بازی حتی ماموریتهایی از پیش تعیین شده را ارائه نمیکند اما نهایتا وظایفی هستند که باید در بازی انجام شوند. پیدا کردن این وظایف، جستجوی برای راه حل و اجرای آنها بخش دیگری از نبوغ طراحی این اثر را نمایان میکند که به بهترین شکل ممکن با طراحی مراحل پیچیده در هم تنیده شده و تصویری بزرگ را شکل میدهد. اینکه شما نهایتا به آن تصویر ذهنی سازنده بازی برسید شاید یکی از بزرگترین لذتهایی باشد که در یک بازی ویدیویی تجربه میکنید.
تا اینجای کار با تغییر حداقلی در این بازسازی همراه بوده اما Night Dive Studio از دید گرافیکی و صداگذاری System Shock کاملا متحول کرده. اگر تصمیم به تجربه یکی از بهترین بازیهای تاریخ داشتید اما گرافیک و ساختار قدیمی آن شما را از این موضوع دور کرده بود، حالا بهترین فرصت است تا به سراغ ساخته LookingGlass بروید. با اینکه شاهد بالاترین سطح گرافیک فنی نیستیم اما سازندگان این بازی با ترکیب نوعی خاص از پیکسلآرت و گرافیک روز به نتیجهای جالب توجه دست پیدا کردهاند. نتیجهای که به واسطه زرق و برقهای امروزی از منبع اصلی خود دور نشده اما با تغییراتی لازم را به خود دیده تا در سطح یک بازی روز قرار گیرد. در این بخش شاید تنها شاهد یک مشکل بزرگ باشیم و آن هم کرشهای متعدد در جریان گیمپلی است که احتمالا با عرضه بهروزرسانی برطرف میشود. با این حال بزرگترین دستاور Night Dive Studio در این قسمت، حفظ اتمسفر بازی است. اثری که به خودی خود در ژانر ترس قرار نمیگیرد اما با کمک فضاسازی منحصر به فرد خود توانسته اضطرابی همیشگی را در کنار گیمر باقی نگه دارد. شاید در ابتدا اندکی تنوع لازم در طراحی محیطها وجود نداشته باشد اما همین موضوع هم در ادامه تا حد زیادی برطرف میشود. صداگذاری بخش دیگری از وظیفه فضاسازی را برعهده داشته. محیطهای System Shock عمدتا ساکت هستند اما نه به اندازهای که حس خالی بودن را به شما منتقل کنند. صداهای محیطی و موسیقی Ambient کمک بسیاری به این بازسازی کردهاند تا اتمسفر بازی اصلی را اینبار به شکلی متفاوت اما همانقدر قدرتمند پدیدار کنند. بازسازی System Shock با اینکه بینقص نیست اما توانسته یکی از بهترین بازیهای تاریخ را به شکلی خوب برای سال 2023 آماده کند. عنوانی که با تمام دانش شما از بازیهای ویدیویی متفاوت است که شاید همین بزرگترین نکته مثبت آن باشد.
امتیاز بازیسنتر - 8.5
8.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی مراحل فوقالعادهپازلهای چالش برانگیزوجود انتخاب در تمامی زمینههای گیمپلیروایت داستانی غیرخطی در بالاترین سطح ممکنهوش مصنوعی شودانپیشرفت خوب گرافیک و صداگذاری در بازسازیتجربهای متفاوت از جریان روز ویدیوگیمنقاط ضعف: هوش مصنوعی دشمنها همواره در سطح خوبی نیستنبود لاگ برای اتفاقات کلی بازیکرشهای متعدداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است
یکی از ضعفهای بازی که تو نسخه دمو تجربه کردم بخش مبارزات تن به تن بازیه (Melee).
این بخش اصلا فیدبک خوبی به آدم نمیداد که ضربه به هوش مصنوعی اثابت کرده یا نه.
امیدوارم این مورد رو تو بازی نهایی رفع کرده باشن.
جالب اینه که تو نسخه 94 اصلا همچین احساسی به من دست نمیده.
در هر صورت از نایت دایو واقعا راضیم.
با این بودجه کم و تیم 50-40 نفره میشه گفت خروجی خیلی خوبی داشتن.
کاری که تیمهای چند ده برابری با بودجه های چند صد میلیونی نتونستن تو این یکی دو سال اون رو تکرار کنن.