گربهها بامزهترین موجودات کره زمین هستند و کارهایشان کمابیش، شما را به خنده وا میدارد. این تودههای پشم هر کاری میکنند تا دل شما را ببرند و همین موضوع سبب میشود تا به یکی از دوست داشتنیترین حیوانات بدل شوند. استودیوی Blue 12 با آگاهی از همین واقعیت، بازی Stray را در سال ۲۰۲۰ معرفی کرد؛ عنوانی که بازیکنان را در نقش یک گربه نارنجی رنگ و در دنیای آخرالزمانی قرار میداد.
بازی Stray از همان لحظه معرفی، خیلی زود به یک عنوان مورد انتظار بدل شد و بسیاری از بازیکنان، اخبار پیرامون آن را با شوق و ذوق دنبال کردند. حالا که بازی منتشر شده، میتوان قضاوت کرد که آیا این همه هیجان برای شبیه ساز گربه ارزشش را داشت یا خیر؟
برای تماشای بررسی ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
بازی از جایی آغاز میشود که چهار گربه رنگارنگ برای اینکه در باران خیس نشوند، محل امنی پیدا کردهاند و با یکدیگر بازی میکنند. پس از پایان باران، گربهها به سمت مقصدی نامعلوم حرکت میکنند تا اینکه طی حادثهای، گربه نارنجی رنگ یا همان شخصیت اصلی داستان، از بقیه جدا میشود. از اینجا همه چیز رنگ و بوی جدیدی به خودش میگیرد و گربه قصه ما که تنها شده، توجهش به سمت موضوعات جالبی جلب میشود و حوادث مثل دومینو پشت سر یکدیگر اتفاق میافتند که از بازگو کردن آن خودداری میکنم تا خودتان آن را تمام و کمال تجربه کنید.
داستان شروع بسیار خوبی دارد و فوقالعاده ادامه پیدا میکند. قهرمان داستان پس از آشنا شدن با رفیق رباتی شکلش، درگیر مسائلی میشود که به نجات رباتهای دیگر وابسته است. چینش اتفاقات داستانی بسیار هوشمندانه بوده و از این جهت باید Stray را ستود و آن را در زمره بازیهای تاثیرگذار سال ۲۰۲۲ قلمداد کرد. با این حال پایان بازی نمیتواند چندان رضایت بخش باشد و بسیاری از سوالات مطرح شده در خلال داستان، بیجواب باقی میمانند.
عنوان Stray را باید اثری دانست که بیش از هر چیز به واسطه اتمسفر گیرایش، تاثیر عجیبی بر مخاطب میگذارد. اینکه در نقش گربه بازی کنید، فوقالعاده جذاب است و مشابه آن را در هیچ بازی دیگری ندیدهاید اما جادوی این اثر در محیطهای خاص و گیرای آن است؛ جایی که رباتها تلاش میکنند تا به هر ترتیبی زنده بمانند و با وجود اختلاف طبقاتی، ناامید نشوند. در واقع Stray در رساندن پیامی که قصد دارد به مخاطبش منتقل کند، موفق عمل میکند.
گرافیک هنری بازی چشم نواز است و به سرعت با آن ارتباط برقرار خواهید کرد. تعداد اشیاء داخل محیط به طرز حیرت انگیزی بالاست و هرکدام از آنها با وسواس خاصی در اطراف پراکنده شدهاند و به هیچ عنوان موردی را نخواهید یافت که به شکل تصادفی قرار گرفته باشند. رنگهای نئونی هویت خاصی به شهر مرده رباتی دادهاند و هرجایی که بروید، بافتهای متفاوت شهری را به وضوح خواهید دید. به عنوان مثال با ورود به بخش زاغه نشین، به وضوح میبینید که امید به زندگی کمتر است و خانهها و مغازهها فرسودهاند اما هنگامی که به مرکز شهر میرسید، مردم فعالتر میشوند و اتفاقات متنوعتری در جریان است.
Stray در بعد فنی هم اثر زیبا و چشم نوازی است اما ایرادهایی وجود دارد که مانع از بینقص بودن آن میشود. نرخ فریم در بعضی از صحنهها به وضوح پایین میآید که البته باید دید پچ روز اول تا چه اندازه این مشکلات را برطرف میکند. چند باری هم پیش آمد که بدن رباتها به حالت ثابت باقی ماند و حتی با بارگذاری مجدد هم به حالت اول بازنگشت. خوشبختانه این اتفاق مانع از پیشرف من در طول بازی نشد و شخصیتهای غیر مهم چنین مشکلاتی داشتند.
موسیقی و صداگذاری از نقاط مثبت Stray به حساب میآید و آن را دوست داشتم. کیفیت صدا با توجه به محل قرارگیری شما، فاصلهای که از منبع صدا دارید و حتی بسته به باز یا بسته بودن محیط تغییرات محسوسی دارد که این حرکت را از یک تیم مستقل انتظار نداشتم. موسیقی هم بسیار خوب با تصویر همراهی میکند و استفاده از ادوات الکترونیک تصمیم درستی بوده که آهنگساز گرفته است. با توجه به فضای آینده نگرانه Stray نیاز به چنین قطعاتی احساس میشد. موسیقیها بیش از هر چیز شما را به یاد بازی تحسین شده استودیوی پلی دد یعنی Inside میاندازد.
قبل از عرضه بازی نگران بودم که چقدر سازندگان توانستهاند تا یک گیمپلی متنوع و غیر تکراری خلق کنند که خوشبختانه نگرانیام کاملا بیمورد بود. این عنوان بیش از هر چیز یک تجربه ماجراجویانه است که معماها نقش بسیار پررنگی را بازی میکنند. تنوع معماها زیاد است و برای پیشرفت در داستان باید اکثر آنها را حل کنید. اکثر این معماها مانند یک زنجیر به یکدیگر وصل هستند و در نهایت به یک ماموریت بزرگتر ختم میشوند. مثلا برای داخل شدن به یک کارخانه، باید برای یک ربات، لباسهای کار پیدا کنید و برای این کار نیاز دارید که از فروشگاهها دزدی کنید. یکی از این دزدیها از طریق پخش ضبط صوت با صدای بلند انجام میشود که کاست آن را باید از راه حل کردن یک معمای دیگر به دست بیاورید. همین موضوع سبب میشود که حس گشت و گذار و کشف نکات ظریف داستانی در شما بیدار شود و بیشتر از بازی پیش رویتان لذت ببرید.
از سوی دیگر بخشی وجود دارد که باید خاطرات دوست رباتی شکل خود را بازیابی کنید که این مورد فقط با گشتن در محیط و پیدا کردن راههای مخفی میسر خواهد بود. با کشف تمامی خاطرهها میتوانید به یک کیف رنگارنگ و بسیار بامزه مجهز شوید که ظاهر گربه را قشنگتر میکند. در کنار این موارد، سکانسهای تعقیب و گریز با دشمنانی به اسم Zurk وجود دارد که به نوعی بخش اکشن Stray را تشکیل میدهد. این سکانسها زیاد نیستند ولی جذابیتهای خاص خودشان را دارند. در اواسط مسیر هم به مدت یک فصل میتوانید با زرکها مبارزه کنید که صرفا تنوعی میان معماها به حساب میآید. علاوه بر این، بخشهای مخفی کاری هم در بازی حضور دارد که بسیار ساده هستند و پیچیدگی خاصی ندارند که یک وقت شما را به دردسر بیندازند.
از تمامی این موارد بگذریم، به خود قهرمان داستان یعنی گربه میرسیم. تیم B12 مطالعات بسیاری را روی گربهها و رفتار آنها انجام داده که از این جهت باید به آنها تبریک گفت. قهرمان داستان با میو میو کردن دل هر بازیکنی را میبرد و با اسکرچ کردن روی قالی و یا دستههای مبل، رفتار واقعی یک گربه را به نمایش میگذارد. او تقریبا هر جای دنجی را که پیدا کند، میخوابد و هنگام بیدار شدن به خودش کش و قوس میدهد و شما در تمام این موارد فقط قند در دلتان آب میشود. سازندگان به این موضوع بسنده نکردهاند و برای Dual Sense قابلیتهای به خصوصی را طراحی کردهاند. به عنوان مثال موقع اسکرچ کردن، Adaptive Triggerها سفتتر میشوند و یا موقع خوابیدن، جویاستیک خِرخِر میکند. همچنین قهرمان داستان خودش را به پای رباطهای دیگر میمالد و به این ترتیب، اجازه نمیدهد تا ایرادهای بازی را ببینید!
در مجموع Stray تجربهای متفاوت و بسیار لذت بخش است که اگرچه بینقص نیست اما آنقدر ارزش دارد که آن را همان روز اول تجربه کنید و از ثانیه به ثانیهاش لذت ببرید.
امتیاز بازیسنتر - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: لذت قرار گرفتن در نقش یک گربهاتمسفر فوقالعادهگرافیک هنری درخشانموسیقیهای شنیدنیمعماهای خوبتشویق شدن به گشت و گذار در محیطداستان، شما را به دنبال خودش میکشدمیو میو! نقاط ضعف: پایان بندی نه چندان راضی کنندهافت فریم در برخی صحنههااین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است