روگلایک ژانری است که به توسعهدهندگان با بودجههای محدود اجازه میدهد تا بدون نیاز به ساخت دنیای پیچیده یا داستانی طولانی، یک تجربه جذاب و تکرارپذیر ساخته و نگذارند که محدودیتهای اقتصادی، مانع بیان خلاقیتشان شود. در چند سال اخیر بازیهای ایندی بسیاری در ژانر پرطرفدار Roguelike عرضه شده که تعدادی از آنها به تالار مشاهیر این ژانر نیز وارد شدهاند. حالا نوبت به یک بازی دیگر رسیده تا تواناییهای خود را در میدان شلوغ و پر مهره Roguelike ها به نمایش بگذارد. Ravenswatch اثری از استدیوی Passtech Games است. این استدیو که با بازی Curse of the Dead Gods، پیشتر طعم موفقیت را در ژانر Roguelike چشیده بود، حالا با اثری جدید به این ژانر بازگشته. آیا Ravenswatch موفقیتی دیگر برای استدیوی سازندهاش به همراه دارد یا در میان بازیهای ایندی فراوان Roguelike گم میشود؟
Ravenswatch بازی با دشمنان فراوان و نبردهای سریع و چالشبرانگیز است. در چنین اثری، کنترلی ساده و روان برای هدایت بهینه قهرمانها در میدان شلوغ نبرد، اهمیت بسیاری دارد؛ امری که توسعهدهندگان به آن توجه کردهاند. هدایت قهرمانها در این بازی بدون هیچ دردسری انجام میشود و به گیمرها اجازه میدهد که به راحتی روی میدان نبرد تمرکز کرده و تنها دغدغهشان، زمان آماده شدن قابلیتهای قهرمانها و اجرای کمبوها باشد. حرکت روان و بدون دردسر در میدان نبرد بیشتر از همه، بازی با کلاسهایی نظیر Rogue که تحرک، بخش مهمی از سبک بازیشان است را لذتبخش میکند. کنترل راحت بازی، تجربه همه کلاسها حتی آنها که به ندرت در بازیهای دیگر به سراغشان میرویم را جذاب کرده و این امتیاز بزرگی برای Ravenswatch محسوب میشود.
نه قهرمان در کلاسهای مختلف در این بازی وجود دارند که چهار نفر از آنها از اول در اختیار گیمرها قرار میگیرند و پنج نفر بعدی را باید با پیشروی در نقشههای بازی آزاد کرد. تمام این قهرمانها بر خلاف کلاس و سبک بازیشان، به دیگری برتری نداشته و بازی با هر کدام جذابیت خاص خود را دارد. حتی اگر سبک بازیشان به آنچه مدنظر داریم شبیه نباشد، باز هم تجربه آنها حتی برای یک بار مفرح است و این، به دلیل ریزهکاریها و قابلیتهای هیجانانگیز تمام قهرمانهاست. توجه توسعهدهندگان به بخش Co-op و تلاش برای ارائه تجربهای شبیه به بخش تک نفره، به خوبی جواب داده و سبب شده تا تجربه دو نفره Ravenswatch نیز با همان کیفیت باشد. برخی از قهرمانهای پشتیبان نظیر کلاس Bard، با تمرکز بر بخش دو نفره در بازی قرار گرفتهاند تا فضا را برای برنامهریزی و پیشروی هدفمند فراهم کنند.
قهرمانهای Ravenswatch هر کدام قابلیتهای مربوط به دفاع، حمله و Ultimate دارند که بسته به کلاسشان، متفاوت است. یکی شمشیرش را بلند کرده و به زمین میکوبد و دیگری توانایی غیب کردن خود را دارد. این قهرمانها هر کدام یک قابلیت Passive نیز دارند که به نحوه بازی با آنها و قابلیتهایشان تاثیر مستقیم میگذارد. به عنوان مثال، Passive قهرمانی به نام Scarlet این است که در شب تبدیل به گرگینهای قدرتمند میشود که تواناییهایی متفاوت از حالت انسانیاش دارد یا شخصیت Aladdin با استفاده از Passive خود میتواند حملات خود را تا حد زیادی تقویت کند. وجود این قابلیتهای منحصربهفرد، عمق قابل قبولی به هر قهرمان داده و گیمرها را بیش از پیش با آنها درگیر میکند. یافتن کمبوهای هر قهرمان و ترکیب قابلیتهای او به شکلی بهینه، عنصری است که گیمرها را به درون گیمپلی Ravenswatch میکشد و بازی نیز مکانیکهایی در نظر گرفته که این عنصر را تقویت میکند.
افزودن چالشهای مختلف به گیمپلی، تلاش دیگر توسعهدهندگان برای تکرارپذیر کردن بازیشان است. آن دسته از گیمرها که به دنبال سختتر کردن بازی هستند، میتوانند با افزودن برخی چالشها در اول هر بخش، موانع پیش رویشان را بیشتر کرده تا در ازای آن، تجربه بیشتری برای قهرمانشان کسب کنند. نقطه مقابل این چالشها نیز وجود دارد که هرچند بازی را آسانتر نمیکند، اما ابزاری در اختیار گیمرها قرار میدهد که شرایطشان در اول هر بازی را بهتر کرده و مسیرشان برای پیشروی را هموار میسازد. مثلا میتوان در اول هر بخش یک آیتم کمیاب قدرتمند دریافت کرد یا نوار جان هر قهرمان را تا حد زیادی افزایش داد. اما علیرغم تمام تلاشهای توسعهدهندگان در تکرار پذیر بودن Ravenswatch، مشکل کمبود محتوا مقابل این تلاشها میایستد.
با اینکه باسفایتهای انتهای هر نقشه چالشبرانگیز و نفسگیرند اما فاقد هویت بوده و فراموش شدنی به نظر میرسند. این باسها در هر نقشه، پس از گذشت سه روز از دل زمین بیرون آمده و گیمرها را به مبارزه وادار میکنند. اولین برخورد با این باسها و حرکات مرگبارشان، نفسگیر و سرگرم کننده است. اما مشکل از جایی شروع میشود که وارد نقشه دوم شده و باید با باس دیگری بجنگیم. اینجاست که متوجه میشویم باسها، بجز برخی تغییرات ظاهری محدود و کمبوهای متفاوت، فرقی با یکدیگر ندارند. همه آنها در همان پیشزمینه قرمز رنگی که دیگر باسها داشتند، مقابل گیمرها قرار میگیرند. مشکل عدم تنوع در نقشهها گریبانگیر باسها هم شده و این موضوع به نداشتن هویت مشخص و عدم جذابیت آنها منجر شده است.
امری که کمبود محتوای Ravenswatch را تشدید میکند، بررسی نقشه راه معرفی شده توسط Passtech Games و برنامهای که برای آینده بازیشان دارند است. با نگاه به این نقشه راه متوجه میشویم که توسعهدهندگان فعلا برنامهای برای عرضه نقشهها و باسهای جدید برای بازیشان نداشته و فعلا قصد دارند قهرمانهایی جدید و غیر رایگان عرضه کنند. اما این بخشی نیست که بازی در آن نیاز به عرضه محتوای جدید داشته باشد.
امتیاز بازیسنتر - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: جزییات و ریزهکاریهای فراوان در طراحی قهرمانها و دشمنان بازیتنوع بالای دشمنان و آیتمهای موجود در بازیقهرمانهای جذاب و متنوع در کلاسهای مختلفموسیقی با کیفیتکنترل ساده و رواناکشن هیجانانگیز به صورت Co-op و تکنفرهنقاط ضعف: کمبود محتوا در بخش نقشهها و باسفایتهااین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است