مهمترین وظیفه یک بازی ویدیویی در جذب مخاطبش، ارائه شروعی درگیر کننده، جذاب و سرگرمکننده است. شروعی که در تصمیمگیری گیمر برای ادامه دادن تجربه بازی یکی از کلیدیترین موضوعاتی است که همواره باید از سوی تولیدکنندهها مورد توجه قرار گیرد. این شرایط اما به هیچوجه برای بازی Outriders، صادق نیست. اثری که شروعی به معنای واقعی کلمه ضعیف دارد اما در ادامه و مرور جذابیتهای خود به خصوص در زمینه گیمپلی را نمایان کرده و میتواند حتی با پشتیبانی مناسب برای سالها در بازار باقی بماند. با این حال نباید به راحتی از شروع ضعیف Outriders چشمپوشی کرد. شروعی که البته با حجم زیادی از مشکلات فنی همراه است و به شکل کلی ارزشهای کیفی این اثر را کاهش میدهد. برداشت اولیه از تجربه ساخته جدید People Can Fly شاید چیزی شبیه به نسخه تعضیف شده مجموعه Gears of War باشد اما کافیست کمی به آن فرصت دهید تا متوجه شوید که Outriders نه تنها هیچ ارتباطی به انحصاری Xbox ندارد بلکه تا حدودی پا را فراتر از آثاری همچون Destiny و The Division قرار داده که به شکل کلی در میان آثار MMO پرمخاطب کنسولی به شمار میروند. بازیهایی که به هیچوجه نمیتوانند حتی نزدیک به MMOهای حاضر روی کامپیوترهای شخصی شوند اما از بستر موجود روی کنسولهای خانگی به شکل مناسبی بهره بردهاند.
از همان لحظات ابتدایی که Outriders سعی دارد اطلاعاتی را درباره کلیت جهان بازی ارائه کند، متوجه میشویم که داستان در میان نکات قوت این بازی قرار نمیگیرد. داستان Outriders همان سفر انسانها به سیارهای جدید و ایجاد شرایطی متفاوت برای بومیهای این محیط جدید است. سفری که بارها در سینما، تلویزیون و بازیهای ویدیویی به عنوان کلیت داستان معرفی شده و دیگر نه جذاب است و نه میتوان به آن اهمیت داد. اینبار هم زمین نابود شده و حالا انسانهای باقی مانده با فضاپیما به سراغ سیارهای جدید تحت عنوان Epoch رفتهاند تا شاید بتوانند در این محیط جدید ادامه زندگی خود را دنبال کنند. البته مثل همیشه این سیاره قرار نیست به راحتی در مقابل انسانها تسلیم شود و همین موضوع شروعی است برای حضور شخصیت اصلی در نبردی که مشخص نیست آن طرفش چه نیرویی قرار دارد. اگر فکر میکنید شروعی کلیشهای به راحتی وضعیت داستانسرایی Outriders را شرح میدهد باید به یک دهه پیش برگردیم. چند هفته تا انتشار Bulletstorm، ساخته قبلی People Can Fly باقی مانده و آنها دمویی Parody با عنوان Duty Call را منتشر کردند که در اصل سعی در شوخی با کلیشههای مرسوم آن زمان شوترهای اول شخص داشت. دمویی که به شکل خاص مجموعه Call of Duty را هدف قرار داده بود سعی در بیان این موضوع داشت که Bulletstorm هر آن چیزی است که Call of Duty نیست. اتفاقی که به واقعیت تبدیل شد و Bulletstorm همانچیزی شد که Call of Duty نیست، یعنی شکست تجاری ! به زمان حال بازگردیم و با نگاهی دقیق به نحوه روایت، دیالوگها و کارگردانی Outriders، متوجه میشویم اثر جدید استودیو لهستانی در افق کلیشههای داستانی صنعت بازی تبدیل به یک نقطه شده. داستان Outriders پر است از تکه کلامهای بیمزه، سربازهای زخم خورده و فرماندههایی که حاضرند برای رسیدن به هدف تمامی زیردستهای خود را فدا کنند. تمام این کلیشهها به بدترین شکل و البته جدیترین روش ممکن مطرح میشوند و باید آنها را در کنار دو موضوع دیگر در داستان بازی قرار دهیم. اولین مسئله به کلیت داستان ارتباط دارد و Outriders در ابتدا با وجود عملکرد ضعیف میتواند تا انتهای کار نتیجهای قابل قبول را ارائه کند. در طرف دیگر ماجرا پیامهایی قرار میگیرند که داستان سعی در انتقال آنها به مخاطب دارد. اشاره به نژادپرستی، اختلاف طبقاتی و حتی اردوگاههای معروف جنگ جهانی دوم، از جمله مواردی هستند به شکلی واضح ارتباطی مستقیم با بازی نداشته و سازندگان تنها سعی در قرار دادن آنها در کنار ساخته خود داشتهاند. نهایتا باید به این نقطه رسید که داستان Outriders نتوانسته تعادل لازم را در روایت خود شکل دهد. برخی اوقات بیش از حد به اثری کمدی و ساده شباهت دارد و در دیگر مواقع بیش از حد خود را به درامهای سیاسی نزدیک میکند. روندی که بدون شک تاثیری منفی روی داستان گذاشته و نمیتواند این بخش را تبدیل به یکی از نقاط قوت Outriders کند.
در همان لحظات ابتدایی بازی، Outriders بیش از اندازه شبیه به کاورشوترهای استاندارد این روزها کار خود را شروع میکند. اکثر دشمنها پشت موانع مختلف پناه گرفته و گیمر را مجبور به انجام رفتاری مشابه میکنند. موضوعی که شاید باعث شود در ابتدای کار کمی از ادامه ماجرا ناامید شوید. البته ساختار کاورشوتر به هیچوجه مشکل Outriders نیست و بارها مجموعه Gears ثابت کرده که استفاده درست از آن میتواند با نتیجه خوبی همراه شود. مشکل اساسی Outriders که تا انتهای بازی همراه آن است، به طراحی مراحل ارتباط دارد. همچون دیگر بازیهای همیشه آنلاین و شبهه نقش آفرینی، ساخته People Can Fly از مراحلی مجزا شکل گرفته و خبری از دنیای یکپارچه در آن نیست. در Destiny این مراحل کلی به واسطه هر سیاره از یکدیگر جدا شده بودند و اینجا جای خود را به نقاطی روی نقشه اصلی بازی دادهاند. با وارد شدن به هر کدام از این مراحل شاهد یک هاب اصلی هستیم که فروشندهها و شخصیتهای غیرقابل بازی در آن حاضر میشوند. در ادامه اما این مراحل اشاره شده به چند بخش کوچکتر تقسیم میشوند که در اصل هرکدام میزبان یکی از ماموریتهای اصلی، فرعی و فعالیتهای جانبی هستند. استودیو Bungie برای دوری از این حس دگرگسیخته سعی کرده بود از فرمولی ترکیبی استفاده کند و در اصل تخصص خود در طراحی مراحل سندباکس را اینبار با چاشنی Open World همراه کرده بود. نتیجه کار قابل قیاس با Open Worldهای استاندارد نیست اما باعث شده بود که گیمپلی تا حد امکان متوقف نشده و همه چیز به شکل تک نفره یا چند نفره به شکلی یکپارچه دنبال شود. اینجا اما سازندگان Outriders در اصل مراحلی کوچک اما کاملا مجزا را در کنار یکدیگر قرار داده و آنها را با چند راه مختلف به یکدیگر متصل کردهاند. نتیجه کار شاید از دید تئوری شبیه به دیگر MMOهای کنسولی باشد اما در عمل با آن کیلومترها فاصله دارد. ذات همیشه آنلاین و وجود این امکان که بازی را در هر لحظهای با چند گیمر دیگر تجربه کنید باعث شده که موضوعی تحت عنوان Session مطرح شود. اصولا در ساختار این چنینی بازیهای آنلاین، کاربرهایی که در یک گروه یا همان Party قرار میگیرند بایستی در Sessionهایی همزمان و همگام (Sync) حضور داشته باشند تا پیگیری هدفهای مختلف در مراحل با مشکل مواجه نشود. راه حل Bungie یا Ubisoft برای رسیدن به این موضوع طراحی محیطی است که اجزای داخلی آن کاملا به یکدیگر متصل و یکپارچه هستند. در رابطه با Outriders اما جدا بودن این بخشها باعث شده که سازندگان بازی برای انتقال میان آنها به سراغ پیانپردههایی بروند که در همان نگاه اول مشخص است به عنوان یک نکته منفی شناسایی میشود. در اصل وظیفه این میانپردههای چند ثانیهای که حتی قابلیت رد کردن آنها را در اختیار دارید، همگامسازی چند کاربر در یک گروه است تا بخش بعدی مرحله برای تمامی آنها در یک زمان مشخص شروع و به پایان برسد. استفاده از چنین ساز و کار عجیبی نهایتا باعث شده اکثر زمان تجربه شما به روندی تکراری خلاصه شود. روندی که طی آن وارد محیط جدیدی شده، بایستی تمامی دشمنهای حاضر در آن را شکست دهید و در ادامه وارد بخشی جدید شوید که دقیقا همین هدف را پیش روی مخاطب قرار میدهد.
تمام تجربه کلی Outriders در چرخه توضیح داده شده قرار میگیرید و احتمالا پیش از رفتن به سراغ آن، تکراری و خسته کننده باشد. شما همواره در این بازی هدفی ثابت یعنی شکست دادن تعدادی دشمن یا یک دشمن خاص را دنبال کرده و تنها در محیط حرکت میکنید تا همین موضوع را پیگیری کرده باشید. با این حال چیزی در لایههای ساختاری Outriders پنهان شده که باعث میشود حاضر به تکرار این روند شوید. برای درک بهتر این موضوع کافیست به سراغ World of Warcraft برویم که تمامی بازیهای آنلاین کنسولی سعی دارند نسخه خفیفی از آن را ارائه کنند. در ساختار بلیزارد، اصلیترین بخش که مورد توجه گیمرهای حرفهای قرار میگیرد تجربه دانجنها و Raidهاست. بخشی از بازی که به شکل پیشفرض در اختیار شخصیتهای ضعیف قرار نمیگیرد. در این نوع از طراحی مراحل، هدف به سادهترین شکل ممکن ترسیم شده و اکثر مواقع گروهی از گیمرها باید تعداد مشخصی دشمن یا یک باس اصلی را شکست دهند. اصولا اکثریت دانجنها یا Raidهای WoW به همین شکل دنبال میشود اما این نوع و تفاوت در تجربهای است که مبارزات بازی پیش روی شما قرار میدهد. مقابله با هر نوع یا گروهی از دشمنها نیازمند استراتژی متفاوتی است که کار گروهی و حضور حتی چند ده گیمر به صورت همزمان در آن نقش کلیدی داشته و باعث میشود که با وجود ثابت ماندن اهداف، هیچ کدام از ماموریتهای World of Warcraft به دیگری شبیه نباشد. موضوعی که سازندگان Destiny با رسیدن درک درستی از آن در نسخه دوم، توانستند بخش عمدهای از مشکلات خود را برطرف کنند و البته اثری همچون The Division در انجام آن به بدترین شکل ممکن شکست خورد. بازی Outriders در رسیدن به سرانجام این موضوع، عملکردی درخشان داشته و توانسته روندی که به نظر تکراری است را با جذابیتهای بسیاری در زمان مبارزات همراه کند. جذابیتهایی که به خوبی در ساختههای قبلی People Can Fly دیده میشوند.
اولین موضوعی که باید تکلیف آن را مشخص کنیم این است که Outriders به هیچوجه در ژانر کاورشوتر قرار نمیگیرید. تنوع دشمنها و رفتار متفاوت هرکدام از آنها باعث شده ساز و کار کاورگیری تنها بخشی از چند شکل مختلف مبارزات در این بازی باشد. اینکه از چه ترکیب اسلحهای برای مقابله با انواع مختلف دشمنها استفاده میکنید، بخش عمدهای از استراتژیهای مبارزه Outriders را شکل میدهند. این در حالی است که هرکدام از اسلحهها به جز میزان صدمهای که وارد میکنند با خصوصیات جزئیتر همراه هستند که میتوانند رویکرد شما در مبارزات را کاملا تغییر دهند. در عناوینی این چنینی معمولا گیمر میتواند از دو اسلحه اصلی در کنار یک کلت کمری استفاده کند. موضوعی که باعث میشود برای درگیری از فواصل مختلف خود را آماده کنید. موضوعی که اینجا کلید ماجراست به همان خصوصیات جزئیتر اختصاص پیدا میکند که امکانات متنوعی را به هر اسلحه میدهد. به طور مثال کلتهای کمری به شکل Dual Wield (دوتایی( را در نظر بگیرید که در فاصله کم نیازهای شما را به خوبی برطرف میکند اما در زمان افزایش تعداد دشمنها به واسطه پایین بودن میزان خشاب دردسرساز میشود. شکل کلی این سلاح نمیتواند تمام نیازهای شما برای درگیری از فواصل کوتاه را برطرف کند و نیاز به حضور یک SMG را ایجاد خواهد کرد. بعضا اما کلتهای کمری در بازی وجود دارند که هنگام خشابگذاری به دشمنهای نزدیک شما صدمه میزنند. چنین خصوصیتی حتی میتواند Reload کردن اسلحه را تبدیل به یک ترفند برای از پا در آوردن دشمنها کند. از سوی دیگر بازی بسته به یکی از چهار کلاسی که برای شخصیت خود انتخاب میکنید، امکان استفاده از سه قابلیت را به صورت همزمان به شما میدهد. ساختاری کاملا شبیه به دیگر بازیهای این چنینی که شاید در نگاه اول جذاب باشد اما اکثریت میدانیم که برای ارائه یک تجربه واقعی از ترکیب قابلیتهای جانبی و تیراندازی کافی نیست. در Destiny عملا دو قابلیت اصلی شما به چیزی شبیه نارنجک و درگیری تن به تن دیگر آثار شوتر خلاصه میشود. اینجا اما شاهد چیزی شبیه به نقش آفرینیهای کلاسیکتر هستیم که هر قابلیت شبیه به جادو عمل میکند. چهار کلاس که برای شکل خاصی از بازی کردن طراحی شده و قابلیتهای متعدد و شاخصههای قابل ارتقا خاص خود را در اختیار دارند، بدون شک یکی از مهمترین و شاید بزرگترین نقطه قوت Outriders باشد. قدرتهای طراحی شده برای کلاسهای بازی از تنوع بسیار خوبی برخوردار هستند و استفاده از آنها همواره لذت فراوانی را در تجربه بازی به همراه دارد. موضوعی که حتی جزئیات بیشتری را به همراه داشته و باز هم دست گیمر در انتخاب رویکردهای مختلف را باز میگذارد. اینجا باید به خصوصیات جزئیتر دیگر آیتمهای شخصیت اصلی همچون زره او اشاره کرد که میتوانند تغییراتی را در قابلیتهای موجود ایجاد کنند. چیزی که شاید هیچگاه Outriders برای آن تبلیغ نشده را میتوان بزرگترین دستاورد تیم سازنده دانست. دستاوردی که به خوبی بازی را از دیگر شوترهای بازار جدا کرده در زمینه مبارزات یکی از بهترین سوم شخصهای چند سال اخیر است.
با اتمام بخش داستانی Outriders تنها بخش کوچکی از این بازی را تجربه کردهاید و حالا باید وارد بخشی تحت عنوان Expeditions شوید که در اصل نامی است که سازندگان برای محتواهای End Game این اثر آماده کردهاند. بخشی که باید برای ورود به آن حداقل درجه 30 را در اختیار داشته باشید. قسمتی از بازی که تمرکز بیشتری روی مبارزات با باسها گذاشته و به شکل کلی باید به شکل چند نفره به سراغ آن رفت. موضوعی که شاید در شرایط فعلی امکان تجربه آن در اختیار تمامی گیمرها قرار نگیرد. دیگر بُعد تاریک Outriders به مشکلات فنی متعدد آن اختصاص دارد. بارها در طول تجربه این بازی روی PS5 شاهد فریز شدن کامل و بازگشت به منوی دستگاه بودهایم که البته روی پلتفرم PC به مراتب شدیدتر رخ میدهد. موضوعی که برای یک بازی تماما آنلاین میتواند همچون سمی کشنده عمل کند. جدای از این موضوع باگها تقریبا در زمان تجربه Outriders تبدیل به موضوعی عادی برای شما میشوند. اگر تا این لحظه با تمام مشکلات کنار آمدهاید باید خود را برای این موضوع آماده کنید که شانس اتصال آسان به دیگر گیمرها در بازی عملا شاید زیر 10 درصد باشد. نکتهای که اضافه شدن قابلیت Cross-Play میتواند آن را به شکل وخیمتری نمایش دهد. با وجود این موضوعات در دیگر زمینههای فنی و به خصوص گرافیک، عملکرد Outriders قابل قبول است. آنها بهترین را پیش روی شما قرار نمیدهند اما مطمئنا در نمایش گرافیکی ناامیدکننده هم ظاهر نمیشوند. با این حال موضوعی که در این میان توجه خوبی به آن شده تنوع بصری است که بازی در اختیار دارد. بدون شک در میان عناوین مشابه، ساخته People Can Fly در این زمینه حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و دنیایی زیبا و با جزئیات را به تصویر کشیده. Outriders شاید برای بسیاری از گیمرها بازی دیگری شبیه به Destiny یا The Division باشد اما پیچیدگی مبارزات و وجود تنوع خوب در آن باعث شده تبدیل به اثری سرگرمکننده شود. بازیای که شاید با برطرف شدن مشکلات فنی و پشتیبانی مناسب در آینده تبدیل به رقیبی جدی برای دیگر لوت شوترهای موفق بازار شود.
امتیاز بازیسنتر - 7.5
7.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: دنیایی متنوع و باکیفیت از دید هنریطراحی خوب اسلحه و زرههاکلاسهای مختلف و تنوع برای تجربه بازیاستفاده از قابلیتهای شخصیت اصلی سرگرمکننده استتنوع بالای دشمنها با رفتارهای متفاوتطراحی خوب سیستم مبارزاتنقاط ضعف: باگهای متعدد و کرش کردن بازیمشکلات اتصال آنلاینشروع به شدت ضعیفداستان بازی جذابیت خاصی نداردفاجعهای به نام نقشهاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است