استودیوهای بزرگ بازیسازی که معمولا سرمایه زیادی برای ساخت یک عنوان در اختیار دارند، کمتر ریسک میکنند و در اغلب موارد آثاری را در اختیار مخاطب قرار میدهند که باب طبع او باشد. این موضوع سبب میشود تا خلاقیت در بازیسازی به حداقل خود برسد و به همین دلیل، بارها پیش میآید که بازیهایی با فرمول مشابه ساخته شوند؛ زیرا بازار، چنین عناوینی را طلب میکند و به اصطلاح، فروش محصول تضمین میشود. به همین خاطر باید خلاقیت را در آثاری جستجو کرد که مستقل ساخته میشوند و استودیوی سازنده، از ریسک کردن هراسی ندارد. در چنین شرایطی، آزادی عمل به حداکثر میرسد و در نتیجه محصول نهایی حتی اگر کیفیت متوسطی هم داشته باشد، اما به خاطر شجاعت در پرداخت ایدههای بکر، مورد ستایش قرار میگیرد.
این موارد را گفتم تا به بازی Omno اشاره کنم؛ بازیای که توسط یک نفر ساخته شده و با اینکه ادعایی ندارد و حتی در میان سر و صدای بازیهای بزرگتر گم میشود، اما اثری ماندگار و خلاقانه به حساب میآید. Omno را باید جاه طلبی یک بازیساز به شمار آورد؛ کسی که با به اشتراک گذاشتن ایدههایش و جلب اعتماد کاربران وبسایت کیکاستارتر، هزینههای مورد نظر را برای ساخت پروژه رویایی خود فراهم آورد.
داستان و روایت در Omno اهمیت زیادی دارد و یکی از ارکان اصلی بازی است. شخصیت اصلی که اسم او را نمیدانیم و با یک عصا حرکت میکند، راهی سفری طولانی میشود و در این مسیر با حقایق جالبی روبرو میشود. این حقایق شامل گذشته تمدنی است که دیگر اثری از آن نیست و ظاهرا اتفاقهای عجیبی برای افراد آن افتاده. این بازی را باید در ژانر ماجراجویانه طبقه بندی کرد؛ اثری که المانهای پلتفرمینگ دارد، هرچند که بخش پلتفرمینگ آن چندان پر رنگ نیست و بیشتر معماهای ساده و تا حدودی پیش پا افتاده پیش روی بازیکن قرار میگیرند.
داستان زمانی پیش میرود که شخصیت اصلی، گویهای سفید رنگی را که در محیط پراکنده شدهاند، بردارد. در این میان، تعامل کردن با موجودات و حیوانات داخل بازی، یکی از سرگرمیها و از عوامل جذابیت گیمپلی محسوب میشود. البته در این میان برخی از آیتمهای قابل جمعآوری هم هستند که داستان را نقل میکنند و به این وسیله، بازیکن بیشتر با گذشته تمدن و شخصیت اصلی داستان آشنا میشود. Omno از لحاظ هنری بسیار زیبا و چشم نواز است و میتواند انگیزه مناسبی برای بازیکنان ایجاد کند تا بازی را تجربه کنند. سازنده برای خلق گرافیک مورد نظر، سراغ Unreal Engine رفته و نتیجه کار او، اثری مینیمال و تاثیرگذار از آب درآمده. تنوع محیطها قابل قبول است و رنگآمیزی آنها جذابیت بصری را دو چندان میکند.
به دلیل هزینههای بالا، سازنده بازی تصمیم گرفته تا از صداپیشه در کار خود استفاده نکند و تمامی پارتهای داستان از طریق آیتمها در اختیار بازیکن قرار میگیرند. در سوی دیگر به واسطه نبود دیالوگ، بار اصلی بخش صدا به روی دوش موسیقی قرار گرفته و بندیکت نیکولاس با قطعات ارکسترال خود، زیباییهای Omno را دوچندان کرده است. تلفیق موسیقی و موضوع داستان بیشباهت به بازی تحسین شده Journey نیست و شباهتهای برخی از مراحل هم بر صحت این ادعا صحه میگذارد. یکی از مراحل که به وضوح از اسکی رفتن در Journey الهام گرفته و آن را به شکل فوقالعادهای بازسازی کرده است. این مرحله چندان طولانی نیست اما برای تنوع در جریان گیمپلی ۳ ساعته بازی، گزینه مناسبی خواهد بود.
یکی از مشکلات Omno زمان به نسبت طولانی آن است. دقت داشته باشید که ۳ ساعت زمان زیادی به حساب نمیآید اما با توجه به اینکه در طول بازی، اتفاق دراماتیک آنچنانی را شاهد نخواهید بود، طولانی شدن زمان بیشتر به چشمتان میآید. با این حال پایان بازی و پلات توییست آن میتواند تمامی خستگی مسیر طی شده را بیرون کند.
در مجموع باید Omno را اثری دانست که علیرغم اشکالاتی که دارد، میتواند شما را برای مدتی سرگرم کند و حتی به فکر فرو ببرد. موسیقی جذاب و پلات داستانی ساده با پایان شوکه کننده، میتواند دلیل خوبی برای خرید این بازی باشد؛ هرچند که اگر گیمپس داشته باشید، میتوانید آن را به طور رایگان تجربه کنید.
امتیاز بازیسنتر - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان ساده اما جذاب گرافیک هنری چشم نواز آلبوم موسیقی بینظیر نقاط ضعف: تکراری شدن روند گیمپلی مدت زمان طولانی نسبت به فرم گیمپلیاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox One بررسی شده است