بیش از یک دهه است که استودیوهای بازیسازی سعی میکنند تا در زمان رفتن به سراغ آثار ابرقهرمانی، مجموعه Batman Arkham را به عنوان یک الگو قرار دهند. موضوعی که بعضا حتی با نتایج خوبی همراه شده اما همواره نمیتواند به عنوان نقشهای برای ساخت تمامی آثار این سبک خاص محسوب شود. با تمام این تفاسیر شکست بزرگی همچون Marvel’s Avengers باعث شد تا دیدگاه عمومی نسبت به همکاری مارول و Square Enix با اما و اگرهای بسیاری همراه شود. نمایش اولیه متوسط هم به ماجرا کمک خاصی نکرد اما اکنون که بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy روانه بازار شده به راحتی میتوان گفت که این اثر شاید حتی از انتظارات پیش از عرضه عملکرد بهتری را صورت داده باشد. اثری داستانی با تمرکز بر گیمپلی خطی که شاید نوآوری یا حرف تازه خاصی را مطرح نکند اما میتواند برای مدتی طولانی یک تجربه تک نفره سرگرمکننده در دنیای ابرقهرمانهای مارول را شکل دهد. بعد از حضور ضعیف و ناامیدکننده نگهبانهای کهکشان در ماجراجویی Telltale، حالا شاهد این هستیم که استودیو Eidos Montreal به فرم خوب خود برگشته و حتی اثری بهتر از Shadow of the Tomb Raider را روانه بازار کرده که در نوع خود جالب توجه است.
برای داستان، Eidos Montreal به سراغ موضوعی کاملا متفاوت نسبت به آثار سینمایی مارول رفته و سعی کرده Marvel’s Guardians of the Galaxy خود را از نوع تعریف کند. هرچند از دید شخصیتپردازی به واسطه یکسان بودن منبع اصلی شاهد شباهتهایی واضح هستیم اما هیچکدام از این موارد به عنوان نقاط ضعف شناخته نمیشوند. شاید از دید کلی داستان این بازی نتواند در سطح بهترینهای صنعت قرار گیرد اما توانسته تا استانداردی مناسب را به نمایش در آورد. همه چیز در موقعیتی درست قرار گرفته و داستان بازی در زمان مناسب ریشههای طنز خود را نمایان کرده و در موقعیت درست به سراغ روایت جریان اصلی خود میرود. چنین رویکردی شاید بیش از حد تکراری باشد اما ضربهای به جریان کلی بازی وارد نمیکند. در کنار این موضوع نباید فراموش کرد که بخش عمدهای از بار روایی چنین داستانی بر عهده گروه شخصیتهای اصلی آن قرار دارد. موضوعی که به شکل بسیار خوبی در Marvel’s Guardians of the Galaxy پیادهسازی شده. پنج شخصیت اصلی بازی چه از دید پرداخت و چه از دید اجرا کیفیت خوبی را در اختیار دارند. هرکدام از آنها به مرور و در جریان بازی از دید پرداخت ارتقا یافته و نهایتا تا انتهای کار شرایطی را ایجاد میکنند که گیمر میتوانند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کند. هرچند ساخته Eidos Montreal به سراغ داستان ریشهای این مجموعه کتاب مصور نرفته اما در جریان بازی پیشزمینه هر کدام از آنها را به خوبی مطرح میکند. یکی از مهمترین نکات مثبت داستان بازی به همین بخش اختصاص دارد. برخلاف آثار مشابه که سعی میکنند پیش زمینه شخصیتها را در جریان اصلی روایی قرار دهند، اینجا هرچه گیمر به دنبال شناخت بیشتر از شخصیتها برود، اطلاعات بیشتری را دریافت میکند. هیچچیز به اجبار پیش روی شما قرار نمیگیرد و اگر به دنبال آن بروید با جزئیات جالب توجهی روبرو میشوید. در این میان البته لحظاتی از پیش تعیین شده در داستان قرار گرفتهاند که تا حدودی با موارد جانبی تداخل دارند. بعضا پیش میآید نکات داستانی جانبی که شاید با آنها برخورد داشتهاید اینبار به شکلی متفاوت در میان دیالوگهای اصلی بازی قرار گیرند.
هرچند اینجا با یک اثر نقش آفرینی سر و کار نداریم اما سازندگان Marvel’s Guardians of the Galaxy انتخابها را تبدیل به بخشی مهمی از داستان کردهاند که بعضا حتی روی گیمپلی تاثیر دارند. به جز انتخابهای جزئی که تنها دیالوگی متفاوت را مطرح میکنند، مخاطب در موقعیتهای مختلفی از بازی با مجموعهای از انتخابها روبرو میشود که حتی ممکن است روی ادامه بازی تاثیر مستقیمی داشته باشند. این انتخابها شاید نهایتا همانند اثری نقش آفرینی، سرنوشت شخصیتها یا داستان به شکل کلی را تغییر ندهند اما میتوانند تجربهای را برای هر گیمر ایجاد کنند که تا حدودی با دیگری متفاوت است. از جمله این موارد میتواند به بخشی از یک سوم انتهای بازی اشاره کرد که طی آن اگر گیمر شاخهای از دیالوگها را انتخاب نکند، باید بخشی از مرحله پیش روی خود را با کمی تفاوت پشت سر گذاشته و یه معمای جالب و مبتنی بر صدا را پشت سر بگذارد. مواردی این چنینی نه به عنوان حرفی تازه شناخته میشوند نه به تنهایی قدرت دارند تا داستان Marvel’s Guardians of the Galaxy را در جایگاهی بالارتبه قرار دهند اما به شکل کلی باعث شدهاند تا تجربه یک بازی داستان محور با کیفیت بهتری همراه شود. موضوعی که در ساخت چنین اثری که آزادی عمل زیادی در پرداخت داستانی آن وجود ندارد به عنوان راه حلی ساده اما کارساز شناخته میشود.
گیمپلی از دید کیفیت نسبت به دیگر بخشهای بازی مثل داستان، گرافیک و صداگذاری در جایگاه پایینتری قرار میگیرد. شاید رویکرد استاندارد نسبت به دیگر بخشهای بازی آن را تبدیل به اثری سرگرمکننده کرده باشد اما گیمپلی بخشی از Marvel’s Guardians of the Galaxy است که کمک چندانی به ارتقا سطح کیفی آن نمیکند. گیمر در تمام طول بازی کنترل Star Lord را برعهده دارد و تنها میتواند به دیگر اعضای تیم دستور دهد که از قابلیتهای جانبی خود استفاده کنند. طراحی تمامی مراحل بازی به شکل کاملا خطی انجام شده و شاهد حتی چند راه برای رسیدن به یک مقصد نیستیم. این رویکرد هرچند به شکلگیری یک بازی داستان محور کمک بسیاری کرده اما باعث شده عملا از دید گیمپلی شاهد نکته خاصی نباشیم. تمامی مراحل بازی به این شکل طراحی شدهاند که گیمر برای چند دقیقه در محیط حرکت کرده، نکات داستان مطرح میشود یا باید پازلهای بسیار سادهای را پشت سر بگذارد و در ادامه وارد محیطی کمی بزرگتر میشود که درگیری و مبارزات بازی در آنها جریان دارد. چنین ساختار طراحی مراحلی تا انتهای کار ادامه داشته و تغییر خاصی در آن صورت نمیگیرد. هرچند ضعف بازی به این بخش ارتباط پیدا نمیکند اما میشد با ایجاد تنوع در آن به نتیجه بهتری رسید. اصلیترین مشکل بازی در زمان مبارزات به ذات Bullet Sponge آن ارتباط دارد. در این شکل طراحی معمولا بایستی زمان زیادی را برای از پا در آوردن هر دشمن اختصاص دهید و شرایطی ایجاد میشود که طی آن میتوان گفت فرم اصلی تیراندازی بازی لذت خاصی را به همراه ندارد. با توجه به این موضوع شوتینگ بازی نمیتواند به هیچوجه رضایت گیمرها را به همراه داشته باشد. تمام بار مبارزات بازی بر دوش قابلیتهای هر کدام از شخصیتها قرار گرفته. قابلیتهایی که در اکثر مواقع شکل تهاجمی داشته و بعضا میتوان در میان آنها حالتهایی شبیه به نقشهای پشتیبانی هم پیدا کرد. با این تفاسیر شاهد شکلگیری نقشهای کلاسیک و شبیه به بازیهای نقش آفرینی نیستیم و اکثر قابلیتها به مبارزه و رساندن آسیب بیشتر به یک یا چند دشمن خلاصه میشود. با این تفاسیر مجموعا گیمر به 20 قابلیت مختلف دسترسی دارد و میتواند با آنها تنوع خوبی را در مبارزات ایجاد کند. تنوعی که البته به شکل خوب و باکیفیت شکل نمیگیرد. اصلیترین دلیل برای نرسیدن به این شکل ایدهآل به هوش مصنوعی و طراحی دشمنها اختصاص پیدا میکند. شاید از دید ظاهری شاهد تفاوتهای بسیاری در طراحی دشمنها باشیم اما از دید نوع و شکل حمله خبری از این موضوع نیست. در نظر گرفتن تمام این عوامل باعث شده تا Marvel’s Guardians of the Galaxy از دید مبارزات پتانسیل بالایی را به همراه داشته باشد اما به درستی از آن استفاده نکند. مبارزاتی که معمولا بیش از حد ساده دنبال شده و به راحتی میتوانید آنها را پشت سر بگذارید.
عجیب اما Marvel’s Guardians of the Galaxy در حال حاضر یکی از بهترین ارائههای گرافیکی روز را در اختیار دارد. از طراحی محیطها گرفته تا جزئیات حاضر در مدلها شخصیت همگی در سطح خوبی قرار داشته و به خصوص از دید هنری به آنها توجه بسیاری شده. تنوع بالای بازی در طراحی ظاهری مراحل باعث شده تا تیم سازنده بازی تمام توان خود را برای به تصویر کشیدن سیارهها و محیطهای مختلف به کار گیرد. رویکردی که با نتیجه بسیار خوبی همراه و باعث شده این بازی از مجموعه مارول در بخش بصری کیفیت بالایی را به همراه داشته باشد. شاید تنها ضعف گرافیک بازی از دید هنری به کیفیت انیمیشن صورت شخصیتها اختصاص یابد که همیشه در سطح بالایی قرار ندارد. بُعد دیگری از وضعیت بصری Marvel’s Guardians of the Galaxy که باید به آن بپردازیم ارائه سینمایی است. زوایای دوربین استفاده در میانپردهها، کنترل دوربین در زمانی که وارد محیطی جدید میشوید یا پرداخت سکانسهای سینمایی همگی در بالاترین سطح ممکن قرار داشته و باعث شدهاند تا داستان بازی با قوام بیشتری روایت شود. در این میان تنها مشکل مربوط به بخشهایی از بازی میشود که اصطلاحا تحت عنوان Huddle معرفی میشوند و قابلیتی جانبی از مبارزات گیمپلی هستند. در این بخش تیم دور یکدیگر جمع شده و بعد از چن دیالوگ شما میتوانید بین دو گزینه دیالوگی یکی را انتخاب کنید تا قدرتهای تیم اصلی شارژ شود. وضعیت ارائه این بخش و سطح کیفی دیالوگها در این بخش به شدت ضعیف بوده و در زمان استفاده به کلی جریان و تمپو گیمپلی را دچار اختلال میکند. به جز این بخش به دیالوگهای خوب بازی به شکل مناسبی نیز صداگذاری شدهاند و در کنار موسیقیهایی قرار گرفتهاند که در انتخاب آنها شاهد یک ایدهآلگرایی هستیم. مجموعهای از موزیکهای محبوب دهه 80 در Marvel’s Guardians of the Galaxy مورد استفاده قرار گرفتهاند و کمک بسیاری به ایجاد حس مورد نیاز در بخشهای مختلف بازی میکنند. جدیدترین بازی براساس کامیکهای مارول برای طرفداران این مجموعه شاید یکی از بهترین گزینههای موجود در چند سال اخیر باشد. بازیای تک نفره که داستان، گرافیک و موسیقیهای خوب آن، ضعفهای گیمپلی را تا حد زیادی پوشش دادهاند.
امتیاز بازیسنتر - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان سرایی خوبشخصیتپردازی کافی و به جادرکس !طراحی خوب مراحل از دید بصریجزئیات خوب شخصیتهای اصلینمایشی زیبا از دنیای مارولصداگذاری خوب شخصیتهاانتخاب موسیقی فوقالعادهنقاط ضعف: تیراندازی در بازی جذابیت خاصی نداردمبارزات چالش خاصی به همراه نداردساختار تکراری مراحلتنوع اندک در عملکرد قابلیتهای جانبیافت فریم در حین مبارزاتاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است