حقیقتش را بخواهید نوشتن این نقد کار آسانی نبود و خیلی با آن کلنجار رفتم چراکه بازی Lost Words: Beyond the Page عنوانی است که هم من مخاطبش هستم و هم نیستم! فکر میکنم هر کسی که در حوزهی فرهنگ عامه فعالیت میکند حداقل زمان کوتاهی دست به قلم زده و داستان کوتاهی نوشته و شاید هم مثل من رویای تبدیل شدن به یک نویسنده را در سر میپرورانده.
عنوان Lost Words دربارهی دختری جوان است بهنام ایزابل (شاید اشارهای است به کودکی شخص ریانا پرچت؟) که داستان بازی را از دید ما و به کمک ما روایت میکند.
در ابتدا، انتخابهای بامزهای در اختیار مخاطب قرار میگیرد برای خلق جهانی که ایزابل در سر دارد؛ از نام شخصیت اصلی گرفته تا رنگ لباسی که بر تن دارد. سپس کنترل شخصیت اصلی به شما سپرده میشود تا وی را در این ماجرای خیالی همراهی کنید. داستان فانتزی Lost Words فیالواقع دریچهای است به قلب ایزابل. ایزابل دختری خیالپرداز و در عین حال رنجور است که با سرایش این داستان به ما کمک میکند تا بیشتر او را درک کنیم و به ریشهی مشکلاتش پی ببریم.
بهترین بخش بازی به جرئت زمانی است که شما در دفتر ایزابل میگذارنید و وارد افکار و کشمکشهای ذهنیاش میشوید. شوربختانه مشکلات از زمانی آغاز میشود که باید داستان ایزابل را بازی کنید!
من خیلی سعی کردم که Lost Words را دوست داشته باشم و حقیقتاً هم عناصری بودند در طول بازی که دوست داشتم؛ لحظاتی که حتی شاید کمی احساسی شده باشم. اما خیلی صادقانه بهنظرم Lost Words برای من و امثال هم ساخته نشده و هرچقدر هم که بخواهم بهقول ردیتورها «آبجکتیو» باشم، نمیتوانم آن حس ملال را مدفون کنم.
متأسفانه، جادوی زیبای Lost Words که در تریلرها و تصاویر مشاهده کردهاید پس از چند ساعت سریع رنگ میبازد. گرچه کانسپت کلی داستان و آنچه توصیف کردم جالب است اما پیادهسازی آن به حدی تکراری و ملالآور است که فکر میکنم بازی انتظار دارد هیچ نوع داستان فانتزیِ دیگری را مطالعه نکرده باشید. هیچکدام از شخصیتها، ستینگها و توئیستهای داستانی بیادماندنی یا گیرا نیستند و این را کسی دارد میگوید که عموماً نسبت به داستانهای فانتزی تحیز قائل است. داستانِ فانتزی Lost Words که در آن کنترل شخصیت اصلی را در دست دارید درواقع استعارهای است از سوگواری ایزابل (که دلیلش را اسپویل نمیکنم) و هرچقدر که به شکلی صادقانه میخواهد این موضوع را پیاده کند گاهی بیش از اندازه استعارهها ناقص، سردرگم و کودکانه میشوند. متوجهام که عملاً داستان را یک کودک نوشته و نباید انتظار داستانی از مایکل مورکاک داشت اما بهنظر میآید که این متد استفاده شده تا از روایت داستانی جدیدتر، مرتبطتر و فکر شدهتر شانه خالی شود.
البته که داستان همه چیز نیست و به جرئت بسیاری از بازیهای مورد علاقهام یا داستانی ندارند و یا داستانی دارند که فقط میتوان آنها را مضحک تلقی کرد اما شوربختانه، گیمپلی Lost Words این خلأ داستانی را جبران نمیکند. یک سری مکانیکهای بسیار ساده با استفاده از آنالوگ در اختیارتان قرار گرفته تا با آیتمهای موجود در جهان بازی تعامل داشته باشید و «پازل»هایی را حل کنید که به سختی میتوان اسمشان را پازل گذاشت. اشتباه نکنید، من کاملاً متوجهِ قصد ریانا پرچت هستم که میخواسته این مکانیکها عرفاً ابزاری باشند برای به حرکت دراوردن داستان اما زمانی که گیرایی داستانی رنگ میبازد آدم دلش میخواهد که حداقل با گیمپلی بازی کمی ارتباط بگیرد. Lost Words به شکلی قابل توجه سرراست است و پازلهایی که در بازی گنجانده شدهاند بیش از آنکه شما را درگیر کنند، وقتگیر هستند چراکه عملاً هیچ نوع چالشی برای کسی که قادر به خواندن و نوشتن است فراهم نمیکنند.
با تمام این اوصاف، Lost Words به شکلی غیرقابل انکار زیباست و محیطهای سرسبز و روستایی همیشه دل شما را بهدست میآورند. خصوصاً که توجه به جزئیات بسیار زیاد است و گاهاً داستان از طریق این جزئیات کوچک روایت میشوند که مطمئناً اکثر بازیکنان حتی متوجهشان نخواهند شد.
موسیقی دلنواز بازی نیز این زیبایی چشمنواز را تکمیل میکند و گاهی نبودِ مسیقی حتی بسیار تأثیرگذار واقع میشود و میتوان تشخیص داد که تا چه حد توسعهکنندگان روی داستانگویی بصری وقت گذاشتهاند.
همانطور که گفتم نقد Lost Words کار دشواری بود چراکه حرف زیادی برای گفتن نمیگذارد. یک عنوان ماجراجویی کوتاه و گاهاً دلنشین که وقت زیادی ازتان نمیگیرید و گاهاً با کانسپتهای جالبی بازی میکند اما بهنظرم بازی کردنش به هیچ وجه ضروری نیست.
امتیاز بازیسنتر - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: ایدهی اصلی بازیموسیقی دلنوازجلوههای بصری چشمنواز و کارگردانی هنری قابل تحسینداستانگویی بصرینقاط ضعف: داستان تکراری و گاهاً ملالآوردنیا و شخصیتهای فراموششدنیگیمپلی فوق ساده و بیچالشاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است