قصه خوب، مخاطب را رها نمیکند و به او اجازه تصویرسازی میدهد. رولد دال به عنوان یک قصهگوی خوب و کاربلد، خواننده را به سرزمینهای مختلف میبرد و کاری ندارد که آنجا یک کارخانه شکلات سازی است یا مدرسه بزرگی که توسط یک مدیر مستبد اداره میشود؛ به هر شکل هر خواننده، دنیای خودش را از میان کلمات میسازد. شاید به همین دلیل باشد که کارگردانهای بزرگی همچون تیم برتون و حتی وس اندرسون از آثار او اقتباس میکنند.
بررسی ویدیویی را در یوتوب تماشا کنید
کارلو کلودی هم یکی از همین نویسندگان قصهگو است که با داستان «ماجراهای پینوکیو» نه تنها دل بسیاری از کودکان سراسر دنیا را برده، بلکه کارگردانهای زیادی را مجاب کرده تا برداشت خودشان را از داستان بینظیر او ارائه دهند. ماجراهای پینوکیوی بازیگوش پتانسیل عجیبی برای به تصویر کشیده شدن دارد و تا به حال انیمیشنها و فیلمهای پرشماری از آن اقتباس شدهاند. با این حال مدیوم بازیهای ویدیویی تا الان میزبان او و دوستانش نبوده و در اولین قدم، استودیوی اهل کره جنوبی Neowiz Games در قالب یک عنوان به نام Lies of P برداشت جدیدی را انجام داده است؛ اما نگرش سازندگان به جهانی که کلودی ایتالیایی زبان خلق کرده، زمین تا آسمان فرق دارد و این موضوع از همان تریلر معرفی Lies of P مشخص بود. تیم سازنده به طور مشخص تمامی تصویرهای ذهنی ما را از این قهرمان چوبی به هم ریخته و اثری تحویل داده که در ظاهر، شباهتی با منبع خود ندارد. پینوکیوی امروز، نه تنها چوبی نیست و به دنبال بازیگوشی نمیرود، بلکه آمده تا دشمنانش را یکی پس از دیگری قصابی کند. او دیگر آن پسر بچه معصوم نیست و به هیچکس باج نمیدهد؛ حالا پینوکیو دوباره متولد شده است.
همانطور که گفتم، بازی Lies of P یا همان دروغهای پینوکیو نگرشی جدید به داستان آشنای کودکی ما است. حوادث داستانی در شهر خیالی کرات (Krat) رخ میدهد؛ جایی که به عنوان «شهر آینده» شناخته میشود و بزرگترین مخترعین جهان در آنجا حضور دارند. کرات که روزگاری به عنوان یک شهر قدیمی و سنتی با عقاید مذهبی شناخته میشد، به یکباره تغییرات بزرگی را به خودش دید و توانست توریستهای زیادی را به سمت خودش جلب کند. مهمترین عاملی که این شهر را به طور کامل زیر و رو کرد، کشف مادهای به نام ارگو (Ergo) بود که قدرتهای عجیبی داشت. با کشف ارگو، رباتهایی خلق شدند که بتوانند به بشر خدمت کنند و به این ترتیب، کرات به سرعت پیشرفت کرد. با این حال استفاده از ارگو عواقبی هم داشت که یکی از آنها شیوع بیماری مرموز سنگ شدگی یا همان Petrification Disease بود. از طرفی شورش رباتها هم به این مشکلات اضافه کرد و در نهایت این شهر به قبرستان انسانها تبدیل شد.
مواردی که خواندید، پیش زمینه داستانی Lies of P بود و از اینجای داستان، قهرمان ما یعنی پینوکیو وارد میشود تا نه تنها به شورش رباتها و عروسکها خاتمه دهد، بلکه با عوامل پخش شدن این بیماری مرموز مبارزه کند.
داستان Lies of P فوقالعاده آغاز میشود و مخاطب را با خود همراه میکند. ورود به هتل بزرگ کرات و پس از آن، جست و جو برای یافتن ژپتوی پیر، ریتم مناسبی دارد و بازیکن، حوصلهاش سر نمیرود. از آنجایی که بازی پیش روی ما یک عنوان وفادار به فرمولهای پایه سولز لایک است، در نتیجه داستان از طریق آیتمها و مدارکی که در گوشه و کنار به دست میآید، روایت میشود. فایلهای داستانی با فاصله مناسبی از یکدیگر چیده شدهاند و اطلاعات اضافه و به درد نخور نمیدهند. خوشبختانه اثری از زبان سخت و حرفهای دو پهلو نیست و تیم نویسنده به دنبال ایجاد تئوریهای پیچیده از سوی بازیکنان نبوده است و داستان را مستقیم روایت میکند. همین مورد به عنوان یک ویژگی برای روایت بازی محسوب میشود و میتوان آن را یک امتیاز مثبت در نظر گرفت.
استفاده از شخصیتهای نامآشنای داستان در قالب جدید هم در نوع خود جالب از آب در آمده و نقش بعضی از آنها به طور کامل با منبع اصلی – که کتاب باشد – فرق دارد. به عنوان مثال مدورو (Medoro) در داستان اصلی به عنوان یک سگ پودل حضور دارد که کالسکه فرشته مهربان را میراند؛ در حالی که در اقتباس ویدیو گیم، او یک خبرنگار است. پینوکیو هم به عنوان یک ربات به مخاطب معرفی میشود که میتواند قوانین وضع شده برای رباتها را بشکند و مسیر خودش را بسازد. در واقع چیزی که داستان بازی را جذابتر میکند، انتخابهای او در مسیرش است. او میتواند دروغ بگوید و به این ترتیب احساسات انسانی را درون خود بیدار کند که در نهایت به یکی از سه پایان اصلی منتهی میشود. Lies of P از بعد روایی اثری درخشان است که البته در ساعات پایانی یک مقدار ریتم خودش را از دست میدهد اما کماکان یک عنوان درست و حسابی محسوب میشود.
دروغهای پینوکیو به معنای واقعی کلمه، یک بازی نسل نهمی است و هر آنچه را که از یک اثر با معیارهای روز انتظار دارید، برآورده میکند. بازی از بعد فنی بسیار خوب از آب در آمده و با نرخ فریم پایدار ۶۰ روی سخت افزارهای نسل نهمی اجرا میشود. مبارزات هر چه شلوغ باشند، باز هم خللی در عملکرد بازی نخواهید دید که باید برای این دستاورد به سازندگان تبریک گفت. شاید تنها مشکل Lies of P در بخش فنی به بارگذاریهای محیطهایی برگردد که در دوردست قرار دارند. این تاخیر در لود شدن تکسچرها به هنگلم تغییر بازوی مکانیکی پینوکیو در منوی بازی هم دیده میشود که با یک پچ میتوان آن را رفع کرد. طراحان Lies of P در بخش هنری سنگ تمام گذاشتهاند و یک اثر فوقالعاده را به مخاطب تحویل دادهاند. محیطها به قدری زیبا هستند که نظیرش را در کمتر عنوانی دیدهاید. به عنوان مثال، ورودی خانه اپرای شهر کرات به قدری با ابهت و جذاب طراحی شده که فقط میتوان از آن تعریف کرد و عملکرد تیم هنری را ستود. دشمنان تنوع بسیار خوبی دارند و تا انتهای بازی، ورژنهای مختلفی از آنها به چشم میخورد. باسها هم در نوع خود منحصر به فرد هستند و از بعد هنری، جذاب به نظر میرسند. با این حال تکرار بیش از اندازه پوسترهای روی دیوار شهر کمی توی ذوق میزند اما این موضوع آنقدر مهم نیست که بخواهیم ایراد به حساب بیاوریم.
اگر پیش از انتشار بازی، به صفحه یوتوب بازی سر میزدید، میتوانستید نمونههایی از موسیقیهای داخل بازی را بشنوید. حالا که بازی را تجربه کردهام، میتوانم بگویم که Lies of P در بخش موسیقی عالی است و کمتر عنوان سولزلایکی را میتوان یافت که با آن رقابت کند. قطعات موسیقی در ژانرهای مختلفی کار شدهاند و نمونههای کلاسیک، پاپ و فولک در میان آنها دیده میشود. این قطعات که به عنوان جوایز ماموریتهای جانبی به بازیکن اهدا میشوند، در خدمت داستان هستند و آن را کامل میکنند. موسیقی پخش شده به هنگام مبارزه با باس فایتها هم گوش نواز است و بازیکن را به خوبی در فضای مبارزه غرق میکند.
گیم پلی بازی Lies of P را میتوان از چند جهت بررسی کرد. اجازه بدهید که پیش از پرداختن به مبارزات، به دسترسی پذیری بازی اشاره کنم؛ جایی که سازندگان شاهکار کردهاند و دیگر خبری از اعصاب خردیهای آثار میازاکی نیست. حالا زمانی که ارگوهای بازیکن به عدد خاصی برسد که بتواند لول خود را بالا ببرد، رنگ ارگوها تغییر کرده و آبی میشود. به این ترتیب لازم نیست که بازیکن مدام میان منوها چرخ بزند و محاسبه انجام دهد. از سوی دیگر تعداد ارگوهای ذخیره شده در منوی اینونتوری را میتوان به هنگام آپگرید مشاهده کرد و این کار باز هم از چرخ زدنهای بیمورد در منوها جلوگیری میکند. از ویژگیهای مثبت دیگر این است که اگر بازیکن، آیتمی را که به یک ماموریت جانبی تعلق دارد به دست بیاورد، به هنگام فست تراول در میان چکپوینتها که به استارگیزر (Stargazer) معروف هستند، میتواند محل حدودی تحویل ماموریت خود را ببیند. سازندگان با همین ترفند ساده، توانستهاند تا میزان دسترسی پذیری را در گیمپلی عناوین سولزلایک بالاتر ببرند که این مورد یک امتیاز محسوب میشود.
بازی Lies of P پر از سلاحهای کارآمد و آیتمهای متنوع است که تقریبا با تمامی آنها کار خواهید داشت. بازی حدود ۳۰ تا سلاح متنوع را در اختیار بازیکن قرار میدهد تا با توجه به استایل گیمپلی خود، بتواند از میان آنها انتخاب کند و مراحل را پیش ببرد. هر سلاح از یک دسته و یک تیغه تشکیل شده که هرکدام قابلیت جدا شدن دارند و میتوان آنها را با سلاحهای دیگر ترکیب کرد. به عنوان مثال امکان جدا کردن دسته یک نیزه و وصل کردن آن به یک آچار بزرگ وجود دارد. با این کار، بازیکن میتواند کمبوهای مخصوص به خود را خلق کند و به شیوهای که دوست دارد، پیش برود. دسته و تیغه هرکدام ضربات مخصوص به خود را دارند که باید برای انجام آنها نوار مخصوص تحت عنوان Fable Arts را پر کرد. این نوار با ضربات بازیکن به دشمن به تدریج پرتر میشود و میتوان با یک حرکت ویژه، حساب دشمنان را رسید. این حرکات هم منحصر به فرد هستند و امکان ترکیب کردن آنها هم وجود دارد. علاوه بر این، پینوکیو یک دست مصنوعی دارد که به کمک آن، حرکات متنوعی را انجام میدهد. او میتواند دستش را به جریان الکتریسیته مجهز کند یا حتی با آن گلوله شلیک کند. دستها هم کارکرد متنوعی دارند و میتوان آنها را ارتقا داد تا حرکات جدیدی آزاد شود.
پینوکیو به کمک دستگاه خاصی که ژپتوی پیر برایش طراحی کرده، این قابلیت را دارد که قدرتهای جدیدی را به دست آورد. به عنوان مثال امکان استفاده از آیتمهای بیشتر یا بالا رفتن میزان قدرت Fable Arts با استفاده از قدرتهای همین دستگاه فراهم میشود. این قابلیتها روند گیمپلی را تغییر میدهند و عمق خاصی به مبارزات میبخشند.
به مبارزات هم اشاره کنیم؛ جایی که بازی همزمان در آن میدرخشد و البته گاهی هم از آن ضربه میخورد. مبارزه با دشمنان چالش برانگیز است و برخی از آنها میتوانند کار را سخت کنند. بازی فقط ۱۲ تا باس فایت اصلی دارد و بقیه، جانبی هستند. البته این موضوع اصلا بد نیست؛ آن هم وقتی بفهمیم که نیمی از آنها دو فاز دارند. طراحی باسها عالی است اما متاسفانه الگوی حرکت بسیاری از آنها غیر منطقی طراحی شده. برخی از باسفایتها حرکاتی را اجرا میکنند که تقریبا راهی برای بازیکن باقی نمیگذارند و او را اذیت میکنند. به عنوان مثال Puppet Devouring Green Monster که یکی از چالشبرانگیزترین باسها به شمار میرود، گاهی اوقات روی زمین میغلتد و آنقدر این کار را انجام میدهد که بالاخره به شما ضربه بزند. قدرت ضربههای او و میزان گستردگی محیط ضربههایش، غیر منطقی است و انتظار میرود تا در پچهای بعدی، از قدرتش کاسته شود. البته این تمام مشکلات نیست و تایمینگ دقیق بلاک کردن ضربهها، کلافه کننده به نظر میرسد. این اشکال در دموی بازی هم وجود داشت و انتظار میرفت که سیستم بلاک، یک مقدار زمان بیشتری به بازیکن بدهد. در حال حاضر صدم ثانیه، تقاوت بین بلاک دقیق و ضربه خوردن از دشمنان را مشحص میکند و این موضوع به هنگام مبارزه با باسفایتهای سریعتر، بیشتر به چشم میآید. با تمام این اوصاف، مبارزه کردن در Lies of P لذت خاص خود را دارد. لذت اجرای ضربات سنگین و فینیشرها هیچ وقت تکراری نخواهند شد و بازیکن را تا لحظه آخر به وجد میآورد.
نباید فراموش کرد که Lies of P در مدت زمان سه سال توسط یک تیم اهل کره جنوبی ساخته شده که اولین تجربه خودش را در دنیای بازیهای ویدیویی ارائه میدهد. این عنوان در مسیری قدم گذاشته که بسیاری از استودیوها با شکست کنار رفتهاند. بازی حاضر اگرچه نمیتواند به قدرت آثار میازاکی بزرگ نزدیک شود اما بدون شک از بهترین سولزلایکهای ساخته شده تا امروز به حساب میآید که نباید آن را به هیچ وجه از دست داد. اگر به سرویس گیمپس دسترسی دارید، میتوانید از همان روز اول کنترل پینوکیوی بیاعصاب را برعهده بگیرید و با او در خیابانهای شهر کرات، حمام خون راه بیاندازید.
امتیاز بازیسنتر - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: روایتی جدید و متفاوت از دنیای پینوکیو اتمسفر گیرای شهر کرات گرافیک فنی و هنری درخشان موسیقیهای متنوع که در خدمت داستان هستند باسفایتهای نفسگیر سلاحهای متنوع و کارآمد مکانیزم تغییر دسته و تیغه سلاحها لذت بخش بودن مبارزات تنوع بسیار خوب دشمنان نقاط ضعف: مکانیزم بلاک بازی کماکان روی اعصاب است بارگذاری دیر هنگام برخی از تکسچرهای بازی حرکات غیر منطقی برخی از باسفایتهای اصلی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است
مهم اینه ک بازی سنتر بررسی کرده و نمره ۹ رو بهش داده برای من همین کافیه ،
فعلا دارم الدن رینگو پلات میکنم و تجربه مجدد بلادبورن ، اینا تموم شن میرم سراغ این بازی خفن .
مطمئنم ما عاشقای سولز رو حیرت زده میکنه