کانگوروی محبوب استرالیایی با همان دستکشهای بوکس معروفش بعد از 17 سال برگشته است؛ استودیوی Tate Multimedia در شرایطی که شاید کمتر کسی حتی اسم Kao را به خاطر داشته باشد، جدیدترین نسخه از سری بازیهای Kao the Kangaroo را در قالب یک ریبوت عرضه کرده است تا شاید بتواند دوباره خاطرات این بازی نوستالژیک را در گیمرها زنده کند.
این روزها سادهترین کار برای ناشرها و شرکتهای بازیسازی، تولید نسخههای ریمیک و ریبوت از فرنچایزهای قدیمی و محبوبشان است؛ عناوینی که سالها قبل به موفقیت رسیدهاند و بهلطف اعتباری که همان زمان کسب کردهاند، در این روزهای شلوغ صنعت ویدئوگیم بهراحتی میتوانند راه خود را پیدا کنند و با کمترین ریسک به درآمدزایی برسند. چهارمین نسخه از سری Kao the Kangaroo پیش از هر چیز، یادآورِ مسیری است که سری Spyro و Crash Bandicoot در سالهای اخیر طی کردند؛ فرنچایزهایی که در دوران طلایی بازیهای پلتفرمر سهبُعدی بین قشر وسیعی از گیمرها طرفدار داشتند و حوالی سال 2010 متوقف شدند؛ و بالأخره بعد از چندین سال شرکتهای سازندهشان به فکر ریبوت افتادند و یک نسخۀ جدید را با چاشنی نوستالژی روانۀ بازار کردند. حال سؤال اینجاست که ریبوت سری Kao the Kangaroo، در میان این ریبوتها و ریمیکها چه جایگاهی پیدا میکند و چه حرفی برای گفتن خواهد داشت؟
واقعیت این است که Kao the Kangaroo، حدود بیست سال قبل بهراحتی میتوانست یک بازی سرگرمکننده و جذاب باشد و هر مخاطبی با هر سلیقهای را راضی کند. ولی با در نظر گرفتن استانداردهای بازیهای ویدئویی در نسل نهم، احتمالاً به نتیجهای کاملاً متفاوت خواهیم رسید. در واقع Kao the Kangaroo بیش از اینکه برای رقابت با بازیهای امروز صنعت ویدئوگیم ساخته شده باشد، سعی دارد همان استانداردهای قدیمی خود را دنبال کند و توجه خاصی به چند نسل تغییر در کنسولها، بازیها و [مهمتر از همه] جامعۀ گیمرها نداشته است. قصه و روایت بازی بهاندازهای کلیشهای و سطحی ارائه میشود که جز در کارتونهای بچگانۀ تلوزیونی نمیتوان مشابه آن را پیدا کرد. کاراکترها نهتنها هویت مشخصی ندارند و همگی بدون هیچ مقدمهای ناگهان وسط قصه رها میشوند، بلکه در قالب شخصیتهای نوستالژیک قدیمی و کودکانه هم جذابیت خاصی نخواهند داشت و هیچکدام بیش از چند دقیقه در خاطرتان نمیمانند؛ معرفی ضعیف کاراکترها، دیالوگهای خستهکننده، گویندگیهای بیاحساس و یکنواخت، شخصیتهای کلیشهای، و دهها فاکتور دیگر که باعث میشوند مفاهیمی مثل آنتاگونیست، پروتاگونیست و شخصیتهای فرعی کوچکترین معنایی در بازی نداشته باشند.
فارغ از همۀ اینها، Kao the Kangaroo گیمپلی سرگرمکننده و جذابی را تحویل مخاطب میدهد. سیستم کامبت و مبارزهها با وجود اینکه بسیار ساده و ابتدایی طراحی شده است، تا انتهای بازی کیفیت خود را حفظ میکند و میتوانید از مشت زدن به قورباغهها، حشرات، خرچنگها و هر جانور دیگری که میبینید لذت ببرید و تکنیکهای مختلف Kao را روی آنها اجرا کنید! البته گیمپلی فقط در حدود همین تجربۀ 5 ساعته و کوتاه بازی سرگرمکننده خواهد بود و اگر بخواهید دوباره بازی را تجربه کنید، احتمالاً سیستم مبارزات را تکراری و خستهکننده مییابید. تنوع دشمنها نیز همانند تنوع ضربات و تکنیکها بسیار کم است و در مجموع، ارزش تکرار بازی را در زمینۀ گیمپلی تقریباً به صفر میرساند.
طراحی مراحل در سطح قابلقبول و خوبی انجام شده است و علاوه بر کیفیت و تنوع بالای آنها، همیشه میتوانید برای پیدا کردن آیتمهایی مثل سکه و الماس در محیطها به گشتوگذار بپردازید. این آیتمها گاهی برای ارتقاء قدرتها و افزایش تواناییها و گاهی برای تغییر ظاهر Kao قابلاستفاده هستند؛ پس همیشه انگیزۀ کافی برای جستوجو وجود خواهد داشت و حتی جمع کردن سکهها هم میتواند کار لذتبخشی باشد. هر چند، طراحی قسمتهای پلتفرمینگ در مراحل دقت کافی را ندارد و بارها بهخاطر ایرادهای ریز و درشت آن به مشکل برخواهید خورد؛ بدون اینکه هیچ چالش و جذابیت خاصی در آنها احساس کنید.
بازی در Unreal Engine توسعه یافته و همانطور که انتظار میرود، از لحاظ بصری پیشرفت چشمگیری نسبت به نسخههای قبل خود داشته است. جذابیت گرافیکی محیطها نسبتاً بالاست و اتمسفرهای مختلف تنوع خوبی دارند. بدون شک برجستهترین نکتهای که در طراحیهای محیطی به چشم میخورد، دنیای بانشاط و بسیار پویای بازی است که با داشتن محیطهای زیبا و خوش رنگولعابش بهراحتی میتواند حتی شده برای چند ثانیه، لبخند به لب گیمرها بیاورد. این نکته در کنار آلبوم ساوندترک پرانرژی و شادی که در تمام طول گیمپلی Kao the Kangaroo جریان دارد، باعث میشود که وقت گذراندن در دنیای بازی تبدیل به تجربهای مفرح شود و پتانسیل آن را دارد که حداقل برای چند ساعت سرگرمتان کند و احتمالاً ارزش یک بار امتحان کردن را خواهد داشت. حال اگر از طراحی هنری و رنگارنگ محیطها بگذریم، طراحی فنی بازی چندان هم بینقص نیست. مشکلاتی مثل تأخیر در بارگزاری بافتها خصوصاً در میانپردهها، اُفت فریم، و البته چالشهای مربوط به زاویۀ دوربین در فضاهای بسته، باعث میشوند که گاه و بیگاه حواستان از بازی پرت شود و نتوانید بهراحتی در دنیای آن غرق شوید. البته چندان جای نگرانی نیست؛ چرا که تعداد و شدت این مشکلات احتمالاً بهاندازهای زیاد نخواهد بود که در تجربۀ چند ساعتۀ شما مانعی جدی محسوب شوند و حتی با وجود آنها، قادر به ادامۀ بازی هستید.
یکی دیگر از مشکلات کوچک ولی نسبتاً آزاردهندۀ بازی که صحبت کردن راجع به آن چندان خالی از لطف نیست، صداگذاریهای کمتنوع و کپیپیستشدۀ آن است که احتمالاً بعد از گذشت یکی-دو ساعت بهوضوح تأثیر آن را احساس خواهید کرد. بسیاری از عناصر محیطی، یک صدای تکرارشونده و ثابت دارند که با تغییر محیطها و مراحل هیچ تغییری نمیکند و بهاندازهای تکرار میشود که گاهی وقتها وسوسه میشوید صدای بازی را قطع کنید و بدون صدا ادامه دهید. مثلاً صدای شلپشلپی که حین راه رفتن و غلت زدن در آبهای کمعمق میشنوید، یا صدایی که Kao حین ضربه زدن و پریدن تولید میکند، میتوانند بهراحتی بعد از چند دقیقه تبدیل به صدایی آزاردهنده شوند که هیچ لزومی برای وجودشان احساس نمیشود و تجربۀ بازی را تحتتأثیر قرار میدهند.
جدیدترین نسخۀ فرنچایز Kao the Kangaroo، در مجموع یک ریبوت قابلقبول و سرگرمکننده است که میتواند حداقل برای چند ساعت حس نوستالژیک بازیهای دوران کودکیتان را زنده کند و یک تجربۀ لذتبخش را تحویل مخاطب دهد؛ اما بهاندازهای قوی نیست که بتوان آن را برای مدتهای طولانی به خاطر سپرد و احتمالاً همانندِ نسخههای قبلی، بعد از گذشت چند سال به فراموشی سپرده خواهد شد.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: حس نوستالژیک جذاب بازی طراحیهای محیطی زیبا و خوش رنگولعاب گیمپلی ساده و سرگرمکننده نقاط ضعف: مشکلات فنی متعدد گویندگی و صداگذاریهای سطحپایین داستان کلیشهای و خستهکنندهاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است