عنوان Horizon Zero Dawn در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. عنوانی جاه طلبانه و متفاوت از استودیو گوریلا گیمز که اینبار در سبک اکشن ادونچر در دنیایی پسا آخر الزمان جریان داشت و داستان همیشگی نجات بشر را از دیدی متفاوت به تصویر میکشید. جهانی که هوش مصنوعی و ماشینهای غول پیکر به عنوان بزرگترین خطر، نسل بشر و حیات در کره زمین را تهدید میکنند. شماره اول علارقم مشکلات اندکش، به سرعت تبدیل به یکی از مهمترین عناوین کنسول پلیاستیشن شد و بدین صورت توسعه ادامه این عنوان بعد از ساخت شماره اول در دستور کار قرار گرفت. عنوانی که به تازگی با نام Horizon Forbidden West منتشر شده و ماجراجویی شخصیت اصلی خودش با نام ایلوی را در دنیایی جدید و وسیعتر از شماره قبل، دنبال میکند. با تجربه این عنوان، در ادامه مطلب به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت و یکبار دیگر ماجراجویی نجات بشر را از دید استودیو گوریلا گیمز بررسی خواهیم کرد.
برای تماشای بررسی ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
از همین ابتدا باید گفت گوریلا گیمز در شماره دوم سعی کرده تا تمام مشکلات و کمبود هایی که شماره اول از آن رنج میبردند را برطرف سازد تا با یک تجربه بدون نقص همراه شویم. باید گفت در اکثر موارد آنها در این امر موفق بودهاند، اما مواردی هم هستند که هنوز جای کار دارند. با داستان شروع کنیم. بر خلاف شماره اول که از چند آرک داستانی بهره میبرد و در طول داستان بازیکن را درگیر چند موضوع مختلف میساخت، در فوربیدن وست استودیو گوریلا تصمیم گرفتهاست تا یک آرک کلی را برای بیان داستان قسمت دوم انتخاب کند و در این بین به داستان کلی شاخ و برگ داده تا داستان با پیچش بیشتری دنبال شود. البته با توجه به پرداخت کافی به شخصیت ایلوی، این امر بدیعی بود که حال در شماره دوم نیازی به پرداخت بیشتر به شخصیت اصلی نباشد و موارد اضافی تنها در بخشهای کلی داستان در خصوص شخصیت اصلی بازگو شوند و تمرکز اصلی به آرک اصلی داستانی اختصاص یابد. وقایع داستانی، ادامهای مستقیم برای عنوان اول هستند. بعد از آن که ایلوی در پایان زیرو دون موفق شده بود تا هیدیس را شکست دهد و حیات بشر در کره زمین را نجات دهد، حال متوجه میشود که خطر بزرگتری کره زمین و انسانها را تحدید میکند و با این اوصاف او یکبار دیگر برای نجات جان بشر، این بار پا به سرزمینهای غربی میگذارد تا با ماشینها و خطر جدید مبارزه کند.
در خصوص بررسی داستان فوربیدن وست، میتوان گفت با یک داستان نسبتا کلیشهای و یا حتی تکراری طرف هستیم که شروعی نسبتا آرام و یا حتی خسته کننده را هم با خود به همراه دارد. در چند ساعت ابتدایی عملا به ما گفته میشود که هر آن چه در شماره اول تجربه کرده بودیم تنها دسیسه یا دستهای پشت پرده بودهاند و یکبار دیگر باید همان مسیر قبلی را برای نجات جان بشر طی کنیم با این تفاوت که اینبار سرزمینهای غربی میزبان ماجراجوییهای ما خواهند بود. البته وضعیت بخش داستانی با پیشروی در مراحل اصلی تا حد زیادی دچار تغییر شده و در انتها به اوج خود میرسد، اما در کل نمیتوان داستان شماره دوم را ستایش کرد و یا حتی به عنوان نقطه قوت این شماره از آن نام برد.
البته بخشهای دیگری وجود دارند که به خوبی ضعفهای بخش داستانی را پوشش دادهاند و آن هم ماموریتهای فرعی و داستانهایی هستند که در سرزمینهای غربی بازگو میشوند. در عمل میتوان گفت این ماموریتها به قدری جالب و متنوع از آب درآمدهاند که به سرعت جای خود را به ماموریتهای اصلی داده و حتی ممکن است برای ساعات فراوانی ما را از تجربه مراحل اصلی دور کنند. هر کدام از قبایل موجود در غرب دارای سنتها و سبک زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر هستند و هر کدام از آنها، ماموریتهای مختلفی را در اختیار ایلوی قرار میدهند. با ورود به قلمرو هر کدام از این قبیلهها شاهد معماری و آداب و رسوم جالبی هستیم که آنها را از یکدیگر متمایز میکند. به عنوان مثال در طول بازی با گروهی از افراد یک قبیله ملاقات خواهیم کرد که با رام کردن ماشینها، اقدام به انجام مسابقاتی شبیه به مسابقات اسب سواری میکنند. با شرکت در این مسابقات، در ادامه ما با فردی ملاقات خواهیم کرد که در تمام مسابقات در سرزمینهای غربی پیروز شده و البته ماسکی بر صورتش دارد که تا به حال کسی موفق نشده تا آن را از صورتش جدا کند و هیچکس هم از هویت او خبر ندارد. همین موضوع باعث ایجاد خط داستانی جذابی میشود که ما را مجاب کند تا با شرکت در مسابقات بیشتر که در سطح نقشه پخش شدهاند، از راز این فرد با خبر شویم و البته پاداشهای فراوانی را به لطف پیروزی در مسابقات به دست آوریم. این مورد تنها مثالی از دهها ماموریت فرعی و متفاوتی هستند که در طول تجربه شماره دوم میتوان آنها را تجربه کرد و البته لذت برد.
یکی دیگر از مشکلات شماره اول مربوط به انیمیشن ضعیف چهرهها و بیروح بودن شخصیتها بود. همین مورد باعث شده بود که نتوان با شخصیتها ارتباط برقرار یا با آنها همزاد پنداری کرد. این مورد در شماره دوم به لطف انیمیشنهای فوقالعاده صورت شخصیتها و پرداخت بیشتر به شخصیتپردازی آنها تا حد زیادی برطرف شدهاست. کیفیت انیمیشن چهرهها به قدری بالا رفته که میتوان در تمام گفت و گو حس و حال کامل شخصیتها را به صورت کامل در چهره آنها مشاهده کرد. درست همانند همان تکنیکی که در عنوان L.A Noire برای انیمیشن صورتها استفاده شده بود. با این حال همچنان نمیتوان از دل دنیای هورایزون شخصیتهای به یادماندنی همانند شخصیتهای دنیای ویچر یا GOW بیرون آورد و غیر از ایلوی، بقیه شخصیتها آن طور که باید و شاید به یادماندنی و یا جذاب نیستند. هر چند در طول تجربه اثر با شخصیتهای متفاوتی مواجه خواهیم شد، اما بعید است با گذر چند هفته از تجربه بازی هیچکدام از آنها را به یاد آوریم و یا حتی سرنوشت آنها برایمان اهمیت زیادی داشته باشد. اوضاع در خصوص شخصیتهای بد داستان تا حدودی هم بدتر است. غیر از چند سکانس کلی، عملا بازی خیلی ما را درگیر حضور آنها نمیکند و تنها در سکانسهای پایانی حضور این شخصیتها پر رنگ میشود.
گیمپلی فوربیدن وست دچار تغییرات فراوان ریز و درشتی شدهاست، اما در کل مکانیزم کلی این بخشها بر پایه همان سیستمی است که در شماره اول بنا نهاده شده بود. همچنان میتوان به صورت مخفیانه به سراغ مبارزه با ماشینها رفت و یا با هجوم مستقیم به آنها یک نبرد رو در رو و نفس گیر را راه انداخت. همچنان میتوان قبل از شروع نبرد ها، تکتک اجزای سازنده ماشینها را بررسی کرد تا با نقاط ضعف و قدرت آنها آشنا شده و با انتخاب سلاح مناسب به نبرد با آنها رفت. مبارزات در عنوان فوربیدن وست همچنان نقطه قوت گیمپلی این عنوان به شمار میروند و در این شماره به لطف تنوع بیشتر ماشینها و سلاحهای ایلوی، نبرد ها هم دارای تنوع و عمق بیشتری نسبت به گذشته هستند. مبارزات را میتوان همچنان نفسگیر و نیازمند استراتژیهای مختلف برای نبرد با هر کدام از ماشینها دانست. به عنوان مثال گروهی از ماشینها تنها در مقابل آتش ضعیف هستند و گروهی دیگر مقاومت کمتری نسبت به اسید دارند. همین موارد باعث شده تا هر نبرد نیازمند استراتژی و سلاح مختص به خود باشد. کافی است با یک سلاح اشتباه و بدون برنامه به یک ماشین حملهور شوید تا کمتر از چند ثانیه شکست شما رقم بخورد. از نیمه دوم بازی هم این مبارزات با معرفی گونههای بیشتر ماشینها، به شدت سختتر و البته جذابتر میشوند.
کمانهای مختلف همچنان دوستان اصلی ایلوی در نبرد ها هستند. وجود چندین سلاح مختلف و کارآمد به خوبی تا انتها اثر، تنوع خوبی را در بخش مبارزات حوض کردهاست. بخشهای کرفتینگ و جمعاوری آیتمهای مختلف هم بدون کوچکترین تغییری نسبت به گذشته در فوربیدن وست حضور پررنگی دارند. سیستم آپگرید بازی هم دچار تغییرات گستردهای گشته و حال میتوان از میان صد ها آپگرید مختلف، برای تقویت ایلوی استفاده کرد. این آپگرید ها به بخشهای مختلفی مانند قدرتهای بیشتر برای نبرد های رو در رو، افزایش قابلیتهای بخش مخفیکاری و یا افزایش میزان سلامتی ایلوی تقسیم شدهاند که با پیشروی در بازی میتوان هر کدام از آنها را به صورت دلخواه آپگرید و شاهد تاثیر مستقیم آنها بر روی گیمپلی بازی بود.
یکی از مواردی که در شماره اول کمتر به آن پرداخت شده بود، بخشهای مربوط به نبرد با انسانها بودند. در شماره دوم استودیو گوریلا با تغییرات گسترده در این بخشها موفق شده تا تجربه بسیار بهتری را ارائه دهد. بدین صورت مبارزات رو در رو به شکل قابل توجهای گسترش یافته و همچنین دشمنان هم با حرکات و استراتژی کاملی برای مبارزه با ایلوی وارد نبرد میشوند. البته در نهایت همچنان مبارزه با ماشینها اولویت تیم سازنده بوده و مبارزات با انسانها نقش بسیار کمتری در این عنوان را دارند.
بخشهای پلتفمرینگ هم در این شماره حضور پررنگتری نسبت به گذشته دارند و البته وجود بیشتر این بخشها به منزل بدون مشکل بودن آنها نیست. در بخش پلتفرمینگ اولین مشکلی که با آن مواجه خواهیم شد مکانیزم نسبت پیچیده و کنترل گنگ این بخشها هستند. برای پریدن بر روی آبجکتها از دکمه ضبدر استفاده میکنیم، اما برای تغییر جهت باید دکمه دایره را فشار دهیم. برای استفاده از قلاب باید دکمه ضبدر را دوبار فشار دهیم. برای پایین آمدن از آبجکتها دکمه مربع را استفاده میکنیم. برای استفاده از چتر باید دکمه مربع را نگه داریم. این چینش دکمهها به قدری در ساعات اولیه بازی سردرگم کننده عمل میکند که بار ها مجبور به تکرار بخشهای پتلفرمینگ بازی بودم. مورد بعدی هم مربوط به محدودیت بخشهای موجود برای پتلفمرینگ هستند. به عنوان مثال ایلوی تنها میتواند از قسمتهایی خاص از یک کوه بالا برود و برای آنکه متوجه شوید این قسمتها به چه شکل هستند، حتما باید از قابلیت Focus استفاده کنید. این در حالی است که در بخش دیگری از محیط با آبجکتی کاملا یکسان مواجه خواهیم شد، اما ایلوی این بار قادر نیست تا از آن بالا برود. این محدودیتها تا حدودی جذابیتهای بخش پلتفرمینگ را کاهش دادهاند.
گردش در سرزمینهای غربی یکی از بهترین بخشهای فوربیدن وست به شمار میرود. در کنار تنوع بسیار بالا محیط که شامل محیطهای جنگلی، کوهستانی، کویری و ساحلی میشوند. اینبار میتوان در دنیای زیر آب هم کاوش کرد و در آن بخش به ماجوراجویی پرداخت. در هر گوشه و کنار محیط ماموریت و پاداشی قرار گرفته که به خوبی باعث ایجاد انگیزه برای گردش در محیط میشود. سرزمینهای فوربیدن وسط شامل بخش غربی کشور آمریکا بوده و تصویر پساآخرالزمانی را از ویرانههای شهر های آمریکا به تصویر میکشد. سفر به شهر لاس وگاس و مواجه شدن با آسمانخراشها و کازینو هایی که تنها بخشهایی از آنها سالم مانده و محلی برای پرسه ماشینهای غول پیکر شدهاند و یا سفر به سانفرانسیسکو و سواحل اقیانوس آرام، به قدری بکر و جذاب هستند که میتوان ساعتهای فراوانی را در حال کاوش در محیط های بازی غرق شد و از آن لذت برد.
عناوین معدودی را میتوان در زمینه بخش بصری مورد ستایش قرار داد و یا به آنها لقب بهترین را داد. عناوینی مثل Red Dead Redemption 2 و یا The Last of US از جمله عناوینی هستند که در این دسته قرار میگیرند. عناوینی که هم در زمینه هنری یک دستآورد محسوب میشوند و هم در بخش تکنیکی به خوبی میدرخشند. به جرأت میتوان گفت عنوان فوربیدن وست حالا پرچمدار بخش گرافیک در بین عناوین کنسولی محسوب میشود. استودیو گوریلا گیمز که بار ها از زمان عرضه شماره دوم کیلزون تا عرضه هورایزون زیرو دون ثابت کرده بود که با تکنولوژی قدرتمند خود قادر است تا بهترین جزيئات را ارائه دهد، در عنوان فوربیدن وست یکبار دیگر موفق شده تا استاندارد های قبلی خود را جا به جا کرده و یکی از زیباترین جلوههای بصری را خلق کند. محیط وسیع جهان باز که به لطف سختافزار قدرتمند کنسول پلیاستیشن ۵ بدون کوچکترین وقفهای بارگذاری میشود، تنوع فوقالعاده محیط های بازی اعم از محیطهای کویری که با گردش در آنها شاهد تعلیق ایلوی و جاری شدن قطرات آب بر روی چهره او هستیم و یا محیط های جنگلی که مملو از درختان و طبیعت بکری هستند که با وزش باد به حرکت درآمده و همانند یک تابلو نقاشی زیبا میتوان تا مدتها به آنها خیره شد و یا نورپردازی استادانه محیط که حس پویایی و رنگپردازی محیط را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. در عمل جزیئات بخش بصری بازی به قدری زیاد است که میتوان یک مطلب جداگانه را فقط برای تعریف و تمجید به آن اختصاص داد که البته از حوصله این مطلب خارج است. یکی از مواردی که از زمان معرفی کنسول پلیاستیشن ۵ و معرفی عنوان هورایزون فوربیدن وست به شدت منتظر بررسی آن بودم، عملکرد کنترل دوئل سنس در زمان تجربه این عنوان بود. باید گفت نتیجهنهایی بسیار خوب از آب درآمده و به خصوص در بخش مبارزات از ویژگی های کنترل به خوبی استفاده شدهاست.
قطعات ساخته شده توسط Joris de Man و دیگر اعضای همراه او مثل Oleksa Lozowchuk اگر از شماره اول بهتر نباشند، قطعا به همان اندازه جادویی و مناسب تم کلی مراحل هستند. موسیقیهای ساخته شده و به خوبی با جلوههای بصری تلفیق شده تا ارائه دهنده تجربهای به یاد ماندنی باشند. در هنگام مبارزات قطعات سریع به گوش میرسد و موقع گشت و گذار هم شاهد اجرای قطعات آرام و گوشنوازی هستیم. ترکیب صدای های محیط و صداگذاری در کنار تیم صدا پیشگان از شخصیت ایلوی گرفته تا باقی شخصیتها، در ایفای نقش خود به بهترین شکل ممکن حاظر شدهاند و از این حیث هورایزون فوربیدن وست عملکرد بسیار خوبی را از خود به جا گذاشتهاست.
نتیجهگیری:
هورایزون فوربیدن وست، ادامهای موفق برای شماره اول این سری محسوب میشود که در اکثر بخشها پیشرفت کرده و موفق شدهاست اندک مشکلات شماره اولش را برطرف سازد. هر چند مواردی مانند داستان کلیشهای، باگهای اندک و یا محدودیتهای بخش پلتفرمینگ همچنان جای کار دارند، اما در باقی موارد شاهد یکی از بهترین آثار عرضه شده در چند سال اخیر در کارنامه سونی و استودیو هلندی گوریلا گیمز هستیم. عنوان فوربیدن وست در زمینه گیمپلی، طراحی محیط و بخش بصری به شدت خوش میدرخشد و عنوانی با کیفیت و بسیار خوشساخت را ارائه میدهد که به خوبی میتواند طرفداران شماره اول را راضی نگهدارد و همچنین میتواند عنوانی با ارزش برای علاقمندان به سبک اکشن ادونچر و اپن ورلد باشد.
امتیاز بازیسنتر - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: بخش مبارزات با ماشینها و تنوع بالای این بخش جلوههای بصری فوقالعاده چشم نواز و یا به عبارتی «بهترین» ماموریتهای فرعی طراحی فوقالعاده محیط و تنوع بالا آن موسیقیهای گوش نوازنقاط ضعف: داستان کلیشهای و تا حدودی خسته کننده در نیمه ابتدایی محدودیتهای بخش پلتفرمینگ وجود باگ
مرسی بهرام جان دستت درد نکنه
حامد نقد بعدیت چیه
هنوز فازشون رو درک نکردم چرا بازی رو یک هفته قبل از اومدن الدن دادن بیرون :/ الان بازی کلا توی حاشیه
البته اگه به چندماه پیش برگردیم این الدن بود که تاخیر زده شد و افتاد تو فوریه مورد بعدی اینه که الدن رینگ درسته بازی بزرگی ولی طرفدارهای خاص خودش رو داره و از نظر فروش هورایزن داخل انگلیس حتی از فیفا بیشتر فروش فیزیکی داشته و اونقدرها هم در حاشیه نیست
چرا تو حاشیه باشه الکی به نطر من الدن رینگ کاملا اوربیت است حالا طرفداران میازاکی ممکنه داغ کنند برید نقدها رو بخونید بیشتر ادای احترام به خود میازاکی هست ، البته سبک این دو با هورایزون و مخاطبانشون متفاوت هستند درسته هر دو ow هستند اما کاملا متفاوت
به هر حال میازاکی پایه گذار یک سبک جدیدی با دارک سولز شد و اینجا به بلوغ رسیده اما منتقدها کلکسیون راه انداختن یکجورایی انگار قدردانی هست در انتهای کار یک نقد حتی گفته بود دیگه بیش از حد این ساختار تکراری شده اما الدن رینگ کاملترین تجربه سولز بورن و سکیرو و تجارب گذشته میازاکی در ساختار ow هست واقعا هم اکثرا گفته بودن تقریبا همان سولز است بازی و اشاره زیادی به سولز کردن
در مورد نقدهای الدن رینگ دوباره همون بحث قدیمی پا برجاست که چرا منتقدها در مورد ضعف های یک بازی حساس اند و در مورد یکی دیگه نه ، یکی از نقدها از این نوشته بود که این غرور سازنده ها برای بهبود ندادن پرفرمنس بازی باید تموم بشه و غیره آخر هم ۹۵ داده ، مشکل پرفرمنس الدن رینگ و نمراتش داخل استیم هم اینو ثابت می کنه ولی در مورد هورایزن با اون کیفیت بصری کوچک ترین باگ جای این بازمیشه که چند نمره کم بشه .
تجربه ثابت کرده اصولا منتقدها صرفا به گرافیک بالا همیشه نمره خوبی نمیدن مشکل Horizonfrobiddenwest داستان کلیشه ای بازی هست که منتقد واشنگتن پست بدجور حمله کرده تا کی قراره موضوع کلیشه ای نجات زمین ! و بازی خیلی نو به نظر نمیرسد که به نظر من فقط بخاطر اینه که سازنده از بیس بازی رو ps4 ساختن برای تجربه خوب روی نسل قبل و بعد ، نتونستن ایده های جدیدی وارد بازی کنن
Elden ring با این همه اهن و تولوپ تازه بعد از هورایزون و پوکمن سومین افتتاحیه بریتانیا شد و فردشش فقط رکورد سری سولز زد این مدل بازی ها محبوب همه نوع گیمر نیست حتی اگر متاش ۹۷ یا ۱۰۰ هم بشه فرقی نداره مخاطب خاص خودش داره ولی رو استیم رکورد زد
Mostafa682?
باتشکر از تو بهرام عزیز ..فقط خواستم درتکمیل فرمایشات و نظرات دوستان تجربه شخصیم رواضافه کنم ..باید در تایید نظرات دوستان گفت که به طور قطع مراحل جانبی side questها واقعاً نه تنها جذاب بلکه با دادنپاداشهایی که خیلی زودتر از انتظار در خط داستانی گرفته میشه شمارو به ادامه گشت و گذار که قطعاً سیاست سازنده هستش وادار میکنه همینطور جدی گرفتن و شخصیت پردازی دقیق و به موقع اونهم با۲ ترفند که اولی رو عرض کردم اما لیپ سینک و میمیک بسیار قوی شخصیتها در مراحل فرعی رابطه عمیقی بین aloyو دیگر شخصیتها که بعضاً حتی توی شماره اول دیده نشدند ولی با پردازش و نوع ویژگیهای بصری باعث دقت بالای گیمر در گوش دادن به گفتگو ها و تیک زدن تمامیسوالات هستش که بعضاً این لیپ سینک از خود شخصیت اصلی سبقت میگیره و بیشتر مورد توجه قرار میگیره که خواست سازنده ها رو برای بیشتر و بیشتر گشت و گذار کردن در این دنیای زیبا و کشف کردن داستانهای بیشتر رو بر آورده میکنه ..اما چیزی که شاید از لحاظ داستانی تکرار و یا یخورده زیادی باشه من خودم به دوستانم همیشه توصیه کردم که شماره اول بازی نه تنها شرط لازم در جریان قرار گرفتن گیمرها هستش بلکه بسیار ضروری هست که شما حتماً شماره اول رو بازی کرده باشید وگرنه بازی کلاً گنگ و بیشتر موارد ناآشنا میاد برای همین کمپانی گوریلا فرض رو بر ۲مورد که اولی درصد بسیار بالایی رو در بر میگیره ودومی شاید شامل درصدقلیلی باشند مصداق داره..اول کسانی که خط داستانی بازی رو تموم کردن حالا با یا بدون مراحل جانبی که اون خودش بحث جداگانه ای هستش و گروه دوم کسانی که بازی رو حتی باوجود رایگان شدن تجربه نکردن …که همین گروه ممکنه دغدغه سازنده ها نباشه ولی بهش فکر کردن و فلش بک اول بازی و پیش درآمد و نوع آموزش دهنده guidedو یا با تجربه exploreناشی از اون هستش و شاید به علت جذاب نبودن مراحل فرعی در شماره یک توسعه بازی و یا پا فشاری بر روی بعضی از قسمتها این حالت تکرار رو بوجود بیاره ..به شخصه مراحل فرعی zero dawnرو خیلی زیاد عمقینرفتم فقط در هر تیتر به انجام چند ماموریت اکتفا کردم در صورتیکه در این شماره جزو شروط من در بازی هستند که باید حتماً انجام بدم اواسطش حالا یه خط داستانی هم اضافه میشه عملاً مراحل جانبی سواره بر داستان اصلی که اینهم در نوع خودش شاید فقط در witcher3دیده بودم …در پایان ممنون از تحلیل پر مغز و زیباتون ..
اتفاقا بحث درباره مراحل فرعی بازی به شدت در توییتر هم بالا گرفته، شینوبی هم گفته مراحل فرعی این بازی واقعا دست کمی از Witcher 3 ندارن و جز بهترین ساید میشن ها هست
هر چه تکنولوژی پیشرفت کنه و به جلو بره انیمیشن ها هر نسل واقعی تر میشن اینم در مقایسه با قبلی یک جهش بزرگ است
من هر بار نقدهای بهرام میخونم با شناختی که ازش دارم از گذشته باید هی مباحثه کنم ببخشید ولی این لحن بهرام در این نقد با نمره جور نیست به نظرم بهرام مراعات فن های پلی استیشن کرده وگرنه احتمالا یک ۸ میداد در بهترین حالت
البته بازی نمرات ۹ زیاد داره فکر کنم بالای ۸۰ تا نقد ۹ داره از اونور تنها بازی هست گه تعداد ۸ هاش کمه برعکس مثلا Halo infinite تعداد ۸ زیاد داره
ولی چیزی که horizonfrobiddenwest از رسیدن به متای ۹۰ بازداشت یک ۳-۴ تا ۶ پشت سر هم از سایت هایی بود که ضریب بابای داشتند ادج ۷ داد ولی تلگراف و دو سه تا دیگه چند تا ۶ منفجر کردن متا ترکید
البته منفجر شدن یکم بزرگ نمایی ، درسته ما همه انتظار 90 به بالا داشتیم ولی نمره ی 88 “تقریبا عالی” توصیف میشه
قبول کنید که هایپ عجیبی اطراف بازی بود بله درسته شایدم این سیستم بد متا هست که میانگین بازی ها اینجور سقوط میکنه این بازی من هم گفتم حدودا ۸۰ تا نقد بالای ۹۰ داره ولی متاسفانه همون ۴،۵ تا سایتی که ضریب بالایی دارن با دادن رگباری ۶ متا بازی رو انداختن وگرنه متا تا حدود ۹۰ هم رفت حتی ۸۹ هم که بود با یک نمره ۶ دیگه رفت پایینتر، الیته بازی ایراداتی هم داره نباید منکر شد من قبلا گفتم بازی متاسفانه قربانی عرضه میان نسلی شد اونجور که باید نتونستن ایده های جدیدی وارد بازی کنن خود کارکنانش گفته بود ما چیزی که در نطر داشتیم برای نسخه ps5 گرافیک بالاتر بود و و بیش رو نسل قبل ساختیم حتی اون منتقدهایی که نمره بالا دادن مثل IGN ذکر کردن که بازی مثل قبلی انقلابی نیست و خیلی تازه به نطر نمیرسه
این بین نسلی بودن و توسعه همزمان موتور دسیما با ساخت بازی و کرونا همه منجر به مشکلات فنی ای شدن که باید قبول کنیم نود درصد قابل حل هستند یا همین الان با آپدیت ها حل شدن
داخل نقد هیلو انفینیت هم همین موضوع وجود داره نقاط ضعف می خوره که نمره رو 8.5 یا 9 کنه ولی 9.5 شده ، یک موضوعی که داخل نقد هست اینه که ضعف ها واقعا در چه حد می تونه رویه تجربه ی بازی تاثیر بزاره در کیس هورایزن به شخصه انقدر گیم پلی جذاب بود که احساس کمبود داستان چند لایه با آنتاگونیست بزرگ رو نداشتم البته این سلیقه ای در حدی و باگ ها هم واقعا در مقداری نیستن که گیم پلی رو تحت الشعاع قرار بدن
در نهایت سلیقه فرد رو هم باید در نظر گرفت ، هیلو داستانش فرق داره هیلو تقریبا بعد از بی خبری و ناامیدی که اطرافش بود بازگشت نیمه کامل اما خوبی و در مسیر درستی داشت اما ادامه هورایزون از اول هایپ زیادی اطرافش بود
کاملا قبول دارم
Horizon یک سر و کردن بالاتر از Halo هست مخصوصا از نظر فنی قابل قیاس نیستن در کل به نظر من طرفداران خیلی در بند میاتگین کلی نباشن ۸۸ ۸۹ اگه شما نقدها رو کلی ببینی حدودا ۱۰۸ نقد سبز و بیش از ۸۰ مقد با نمره ۹۰ ۹۵ داره
بهرام البته یک بخش جا انداختی اشاره به مبارزه با ماشین های ربات جدید بازی و جذابیت انها نکردی کلا گیم پلی بازی جز بخش های جذاب کار هست و این ربات های جدید اکثرا جذاب هستند و طراحی خوبی دارند
مراحل فرعی بازی Horizon Forbidden West پیشرفتی قابلتوجه نسبت به بازی قبلی دارند
من چندجانبه دیدم شینوبی ذکر کرده بود نمیتونه بین ساید میشن های horizonfrobiddenwest و witchery 3 انتخاب کنه چون ساید میشن های این بازی به طرز فوق العاده ای جذاب هستند
خسته نباشی بهرام جان از عهده کار برآمدی و نقد تر و تمیزی بود واقعا بهرام از نظر جلوه های بصری این یک اثر هنری فوق العاده است و یک دستاورد جدید برای نسل بعد و استاندارد جدیدی هست
چندتا دیدم ذکر شده بود پوشش های گیاهی و اون تراکم فوق العاده از ترکیب افکت های ابر و مه و گیاهان واقعا ترکیب اعجاب آوری شده است ولی من هنوزم فکر میکنم بین نسلی بودن بازی بهش ضربه زده و ایده های جدیدی نتونستن وارد بازی کنن
بدون شک Horizon Forbidden West در اکثر دقایق یکی از زیباترین بازیها از نظر دستاوردهای گرافیکی است. جزئیات در بخش به بخش تصویر بیداد میکند؛ از چهرهی هر شخصیت تا چشماندازهای خیرهکنندهای که در نقاط مختلف نقشه انتظار گیمر را میکشند. میدانید چرا قدرت گرافیکی هورایزن فوربیدن وست تبدیل به یکی از نقاط قوت بزرگ آن میشود؟ چون بازی در ارائهی تجربهی تصویری لایق احترام، گرفتار تکرار نشده است و درجا نمیزند.