برای سالهاست که شوترهای اول شخص تنها به دو شاخه نظامی و علمی تخیلی خلاصه شدهاند. هرچند در این میان بودند آثاری که سعی کردند حرفی متفاوت برای گفتن داشته باشند اما نهایتا شاید استثناهایی انگشتشمار در این مسیر به موفقیت رسیده باشند. با این حال همیشه جریان ساخت شوترهای اول شخص به این شکل دنبال نمیشد. سالها پیش بودند آثاری همچون Heretic یا ادامهاش Hexen که با وجود در اختیار داشتن بسیاری از المانهای ثابت ژانر اول شخص سعی داشتند نکتهای متفاوت را پیش روی مخاطب قرار دهند. بازیهای موفقی که طی سالها با فراموشی سپرده شدند و حالا نماینده زیرژانری هستند که نه آنچنان طرفدار دارد نه بازی خاصی در بدنه آن روانه بازار میشود. جدیدترین ساخته استودیو Slipgate Ironworks یعنی بازی Graven، اثری با همین مشخصات است. عنوانی اول شخص که به ظاهر درست همچون دیگر بازیهای این سبک دنبال میشود اما سعی کرده رویکردی کاملا متفاوت را پیش روی گیمرها قرار دهد.
بازی از همان ابتدا با رویکردی عجیب و غریب شروع شده و گیمر را در نقش راهبی قرار میدهد که باید از دلایل شیوع بیماری در شهر باخبر شود. در ابتدا به نظر کلیت داستان در همین خلاصه است اما در ادامه متوجه میشویم که شخصیت اصلی راهب فرقه خاصی بوده و به خاطر قربانی کردن دخترخوانده خود طرد شده. هرچند بازی Graven به شکل کلی میتواند داستانی قابل توجه را ارائه کند اما در روایت خود با مشکلات زیادی روبرو است. بسیاری از بخشهای داستان به شکل بیاهمیتی در مقابل شما قرار میگیرند و ممکن است به راحتی از کنار آن بگذرید. مسئلهای که به احتمال فراوان باعث میشود بسیاری از گیمرها شناخت درستی از جزئیات مختلف داستان پیدا نکنند. شاید با خود بگویید معمولا در چنین آثاری داستان تنها بهانهای برای جلو رفتن گیمپلی است اما Graven نه از آن دست بازیهاست و نه داستان بیاهمیتی دارد. هرچند کلیت چیزی که سازندگان بازی سعی داشتهاند به عنوان داستان ارائه کند کیفیت قابل قبولی دارد اما در روایت شلخته و نامناسب بازی گم شده. روایت بازی به قدری از هم گسیخته است که بعد از مدتی تصمیم میگیرید تا جزئیات مختلف آن را رها کرده و تمام تمرکز خود را روی بخشی قرار دهید که مشخص میکند وظیفه بعدی شما در جریان گیمپلی چیست. موضوعی که البته آن هم به سادگی در مقابلتان قرار نمیگیرد و برای تشخیص ابعاد مخلتف آن نیاز دارید تا زمان زیادی را به جستجو در محیط اختصاص دهید.
ضعف داستان عملا گیمر را وادار به جستجوی بیشتر در محیط میکند اما این بخش به خودی خود بخشی از فلسفه طراحی گیمپلی Graven است. بازی برخلاف شوترهای قدیمی که تنها کشتن دشمنها و رفتن به مرحله بعدی را محوریت قرار میدادند، سعی دارد شماتیکی از یک Immersive Sim را نمایان کند. بخش عمدهای از المانهای قابل تعامل محیط در همین راستا قرار گرفتهاند که شما در بخشهای مختلف جستجو کرده، با المانهای مختلف کار کرده و نهایتا خود را درگیر داستانهای کوچکتر شخصیتهای غیرقابل بازی کنید. مشخصات موجود همه به اثری اشاره دارند که در آن جستجو و پیدا کردن رازهای مختلف بازی در اولولیت قرار دارد اما تجربه نسخه نهایی Graven به خوبی نشان میدهد که از ایده اولیه تا اجرای درست آن فاصله زیادی وجود دارد. محیطهای بازی اکثرا به یکدیگر متصل بوده و سعی شده تا خط ارتباطی مشخصی میان آنها وجود داشته باشد. با این حال هیچ چیز به درستی در جای خود قرار نگرفته و باعث شده تا در عمل گیمر را محیطهایی کاملا بیارتباط به یکدیگر روبرو باشد که تنها از نظر فیزیکی در کنار هم جای گرفتهاند. موضوعی که نشان میدهد بازی از بخشهایی کاملا جدا و بیارتباط به یکدیگر طراحی شده و نهایتا تصمیم بر این شده تا به نوعی با هم اتصال برقرار کنند. موضوعی که تاثیر پررنگی در این دارد که حس حضور در دنیایی منحصر به فرد را به گیمر منتقل کند. با تمام این تفاسیر، فعالیتهایی در طبقهبندی مبارزات قرار نمیگیرند، بخش خوب ماجرا هستند. زمانی که وارد درگیری میشوید، متوجه خواهید شد که از دید مبارزات، ساخته Slipgate Ironwoks، ناقص، بدون هیچ جذابیت و تکراری است. به جز چند اسلحه سرد که برای درگیریهای نزدیک مورد استفاده قرار میگیرند، شاهد حضور تعداد زیادی جادو در بازی هستیم که میتوانید از آنها برای انجام فعالیتهای مختلفی استفاده کنید. بخشی از این کاربری به حل کردن پازلهای بازی اختصاص دارد اما در بعد دیگر ماجرا میتوانید از جادوها برای مبارزه با دشمنها استفاده کنید. چنین رویکردی البته بعد از چند دقیقه کاملا از برنامه گیمر خارج میشود. بعد از چند بار استفاده از جادوها متوجه میشوید که عملا این بخش از بازی در مبارزات هیچ نقش کلیدی نداشته و بیش از اندازه ضعیف است تا بتوان برای از پا در آوردن دشمنها، روی آن حساب باز کنید. همین نکته بازی را در شرایطی قرار میدهد که طی آن مجبور هستید تا تمام تمرکز خود را روی یک سری اسلحه سرد و مواردی دیگری همچون Crossbow قرار دهید که نمیتواند عملکردی رضایتبخش را از خود به نمایش در آورد.
با تمام تفاسیر ارائه شده، تلاش سازندگان بازی برای ساخت دنیایی خاص قابل ستودن است. آنها سعی کردهاند تا چیزی متفاوت با جریان امروزی ساخت بازیهای مشابه را دنبال کنند و تا حدودی نیز در این مسیر موفق بودهاند. هرچند بازی از همان ساختار گرافیکی قدیمی و عملا نوستالژی پیروی میکند اما در نقاط بسیاری از آن میتوانید با جزئیات جالبی روبرو شوید. دشمنها و باسهای بازی طراحی خوبی دارند و در هماهنگی کامل با دنیای بازی قرار دارند. هرچند انیمیشنهای آنها بیش از اندازه خشک است و واکنش مناسبی در جریان مبارزات نشان نمیدهند.
احتمالا Hexen یا Heretic اولین بازیهایی هستند که بعد از تجربه Graven به یاد میآورید. شوترهای اول شخصی که در خلاف جهت جریان اصلی بازار حرکت کردند و سالها پیش موفقیت خوبی را به دست آوردند. این موضوع اما برای Graven تکرار نشده و هرچند تفاوتهای واضحی در ساختار آن وجود دارد اما نتوانسته عملکرد خوبی را در زمین داستان و گیمپلی به نمایش در آورد.
امتیاز بازیسنتر - 6.5
6.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی خوب اتمسفر وجود جزئیات فراوانی در محیطها موسیقیهای هماهنگ با اتمسفر بازی نقاط ضعف: روایت به هم ریخته و شلخته داستان مبارزات ضعیف و تکراری نقش کم رنگ جادو در جریان بازی هوش مصنوعی ضعیف دشمنها این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است