نام Mike Laidlaw در صنعت بازی به برخی از مهمترین آثار نسل ششم و هفتم گره خورده. او که در خلق بازیهایی نظیر Jade Empire، Mass Effect و مجموعه Dragon Age نقش داشته، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ بازیها به شمار میرود. Laidlaw در سال 2020 تصمیم به تاسیس استدیویی جدید به نام Yellow Brick Games گرفت تا پروژههای خود را به دور از دردسر کمپانیهای بزرگ پیگیری کند. او در این راه تنها نبود و برخی از توسعهدهندگان با تجربه استدیوی کبک Ubisoft نیز به او در استدیوی تازه تاسیساش ملحق شدند. اولین پروژه این استدیو، Eternal Strands نام دارد که به دلیل سابقه خوب توسعهدهندههای آن، امید زیادی به آن میرود. آیا این بازی میتواند ستارهای دیگر در روزمه پربار Mike Laidlaw و همکاراناش باشد یا به تجربهای تلخ برایشان تبدیل میشود؟
با برخوردن به نام افراد خوشسابقهای که در توسعه بازی Eternal Strands نقش داشتند، به جذابیت دنیای این اثر امیدوار میشویم. این امید در همان لحظات اول، کم کم جای خود را به ناامیدی میدهد. با اینکه جهانی که این بازی پیش روی گیمرها قرار میدهد زیباست، اما به سرعت نقاط ضعفاش نمایان میشود. گرافیک هنری از جذابیتهای بازی است. محیطهای شاد و رنگارنگ و سرشار از ریزهکاری سبب میشود که هیچگاه از تماشای زیباییهای بصری Eternal Strands خسته نشویم. حجم بالای جزییاتی که در زره شخصیت اصلی به کار رفته قابل قبول است. طراحی دشمنان با همان ذوق و حوصلهای انجام شده که در سایر اجزای محیط مشاهده میشود. البته سایر شخصیتها طراحی منحصربهفردی نداشته و نمونههای شبیه به آنها را به وفور در بازیهای دیگر دیدهایم. متاسفانه بقیه اجزای جهان بازی نیز تعریف چندانی ندارد.
اما هرقدر شخصیت پردازی و دیالوگها بی کیفیت و ضعیف هستند، موسیقی بازی و صداگذاری قوی است. موسیقی دلنشین بازی لذت گشتوگذار در محیط را بیشتر میکند. صداپیشههای شخصیتها را برخی از با تجربهترین هنرمندان عرصه صدا تشکیل میدهند. این موضوع شبیه به سرو کردن یک نوشیدنی بسیار بدمزه در زیباترین لیوان است که علیرغم همه زیباییهایاش، نمیتوان از آن لذت برد. دیالوگهای فراموششدنی و خستهکننده بازی با هنر خاصی بیان میشوند. اما هیچ چیزی، حتی زیباترین صداها نیز نمیتواند دیالوگها را نجات داده و قابل تحمل کند.
نبردهای بازی نیز به تنهایی جذابیت چندانی ندارند. جاخالی دادن، ضربه با شمشیر، دفع با سپر و استفاده از کمان، به شکلی کاملا ابتدایی در بازی وجود دارد و عمق خاصی به گیمپلی نمیدهد. اکشن بازی همانی است که در ده سال گذشته در بسیاری از بازیها دیده شده و دلیلی وجود ندارد که در Eternal Strands به آن شانسی دوباره بدهیم. انیمیشن دشمنان و شخصیت اصلی در نبردها نیز چیزی برای عرضه نداشته و میتوان مدلهای با کیفیتتر آنها را در منابع الهام Eternal Strands نظیر فرنچایز Zelda یافت.
روند کلی ماموریتها به این صورت است که باید از نقطه الف به ب رفته و سپس برگردیم. چیزی فراتر از این فرمول ساده پیش رویمان قرار نگرفته و با پیشروی در بازی نیز جذابیتی در روند ماموریتها رخ نمیدهد. حرکت در نقشه و رفتن به نقاط مختلف شاید در 15 دقیقه اول جذاب باشد، اما همچون اکثر مکانیکهای گیمپلی به سرعت خسته کننده میشود. اضافه شدن مکانیکی نظیر Fast Travel نیز تاثیری بر خسته کننده شدن روند ماموریتها نذاشته و صرفا مسافت طی شده تا هاب را کمتر میکند. هرچند میتوان همچون دیگر منابع الهام این بازی یعنی دو بازی اخیر فرنچایز Zelda، با محیط تعامل داشت و به عنوان مثال از صخرهها و دیگر اجزای محیط بالا رفت، اما این مکانیک عمق چندانی به Eternal Strands نداده و کیفیت تجربه بازی را بهبود نمیدهد.
با اینحال باسفایتها در برابر سایر عناصر اکشن، جذابیت بیشتری داشته و کمی رنگ هیجان به گیمپلی میپاشد. نبرد با باسهای قدرتمند و عظیمالجثه یادآور مبارزات بازی Shadow of the Colossus و بالا رفتن از باسها برای صدمه زدن به آنهاست. ماموریتهایی که باید برای رسیدن به هر باسفایت طی کرد دلسرد کننده است. فرآیند خسته کننده ماموریتهای بازی، بیدلیل گیمرها را در محیط چرخانده و حوصلهشان را پیش از رسیدن حتی اولین باسفایت، سر میبرد. البته باسفایتهای بازی به هیچ عنوان به شکوه آنچه در Shadow of the Colossus دیدیم نیست و در ابعادی بسیار محدودتر به اجرا در میآید. به طور کل، هر کدام از عناصر گیمپلی Eternal Strands که با الهام از بازیهای دیگر به کار رفتهاند، در محدودترین و سطحیترین شکل به نمایش در میآیند. این موضوع سبب میشود تا به جای لذت بردن از گیمپلی بازی، یاد منابع الهاماش بیفتیم و دلمان برای آنها تنگ شود.
همه این مشکلات ناشی از رویکرد امن توسعهدهندگان و ترس از شکست رخ میدهد. گویا آنها به عناصری که خلق کرده بودند اعتماد کافی نداشته و تلاش کردهاند تا با پیادهسازی آنها به تکراری ترین شکل ممکن، فرمولهای جواب پس داده را به خلاقیت خود ترجیح دهند. اما بدترین شکستها زمانی رخ میدهد که هر چیزی به جز خودمان را ارائه کنیم و قالبهای رایج را به عرضه روح منحصربهفرد درونمان، ترجیح دهیم.
امتیاز بازیسنتر - 5
5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک هنری چشمنوازداستان قابل توجهموسیقی دلنشینصداگذاری قوی شخصیتهاکیفیت بالای باسفایتها در مقابل سایر عناصر اکشننقاط ضعف: طراحی تکراری ظاهر شخصیتهاشخصیتپردازی ضعیفدیالوگهای بیروح و غیر طبیعیگیمپلی سطحی و خستهکنندهانیمیشن تاریخ مصرف گذشته شخصیت اصلی و دشمنانماموریتهای حوصلهسربراین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است