توصیف بازی Disgaea 6 و بهطور کلی سری Disgaea کار دشواری است. گویی کسی بخواهد مجموعه کتاب «راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها»ی داگلاس آدامز را برای کسی شرح دهد. در نگاه اول هردو مجموعه یک پارودی اغراقآمیز از دیگر عناوین برجستهی تاریخ گیم، ادبیات و تلویزیون بهنظر میرسند اما در واقعیت هرکدام موجودیت منحصربهفردی را ایجاد کردهاند که فارق از عناوینی که پارودی میکنند قابل تعریفاند.
میشود گفت Disgaea جوکی است که به حدی جالب و خندهدار ازاب درمیاید که مردم آن را با اشراف کامل نسبت به ماهیتش، جدی میگیرند! خیلی خلاصه میتوان این فرانچایز را «گینتامای جهان نقشآفرینیهای ژاپنی» توصیف کرد. همانطور که برای لذت از گینتاما حتماً لازم نیست با سری گاندام یا دراگون بال آشنا باشید، برای لذت بردن از Disgaea لازم نیست حتماً فایراِمبلم یا فاینال فانتزی تاکتیکس بازی کرده باشید.
اما Disgaea یعنی چی و چیست؟
نام Disgaea یا «魔界戦記ディスガイア/ماکای سنکی دیسگایا» را میتوان «شرح جهنمی دیسگایا (دنیای بد)» ترجمه کرد که فیالواقع یک پارودی است از اسامی گاهاً بلندبالا و نامفهوم بازیهای محبوب نقشآفرینی. این زبانبازی و شوخیهای کوچک صرفاً به نامگذاری این مجموعه ختم نمیشوند بلکه در تمام عناصر و لایههای آن به چشم میخورند و حتی عامل سازنده واقع میشوند.
برای مثال شخصیتها تا عددهای عجیب و غریبی مثل «نه و نه میلیون و نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نه و نه» میتوانند خودشان را لولآپ کنند و معمولاً شخصیتهای اصلی شیاطین یا موجودات پلید و طماعی هستند که مقاصد ناخوشایندی درسرمیپرورانند؛ شخصیتهایی که در بازیهایی مانند فاینال فانتزی، دشمنانتان محسوب میشوند.
البته لازم به ذکر است که خیلی وقتها پارودیها با دادن رفرنسها و به سخره گرفتن عناوین برجسته، کوتاهی خودشان را پنهان میکنند و به نحوی عدم اعتماد بهنفس خود را با جوکها جایگزین میکنند تا بتوانند راحتتر از انتقادها شانه خالی کنند. این موضوع تا تا جای ممکن درمورد سری دیسگایا صدق نمیکند و همانطور که بالاتر اشاره کردم حتی اگر از موضوعاتی که پارودی میشوند ناآگاه باشید، میتوانید همچنان از این مجموعه لذت ببرید.
فکر میکنم حالا فرصتش است که به سراغ Disgaea 6 برویم و ببینیم چه تحولاتی در این مجموعه ایجاد کرده.
اولین و مهمترین ویژگی که Disgaea 6 را از مابقی سری جدا میکند، مدلهای سه بعدی هستند و برای اولین بار شخصیتهای بامزهی دیسگایا با دیزاین هارادا تاکهیتو را در قالبی کاملاً جدید میبینیم. هرچقدر که دوست داشتم این تغییر جدید را دوست داشته باشم اما در نهایت بهنظرم مدلهای سه بعدی گرچه آزاردهنده نیستند، اما چیز جدیدی هم به بازی اضافه نمیکنند. با توجه به اینکه در کنار دیسگایا 6، بازیهای دیگه در مجموعه را نیز تجربه کردم؛ میتوانم با قاطعیت بگویم که مدلها و محیطهای دو بعدی خیلی بیشتر حس و حالی که سازندهها به دنبالش هستند را تداعی میکنند. البته لازم به ذکر است که طراحی هنری بازی، طراحی شخصیتها و بهطور کلی کیفیت بصری بازی طبق معمول جزو بهترینهاست حداقل در مقیاس و سبک و سیاق دیسگایا. برای مثال، زِد (شخصیت اصلی داستان) شاید دیزاین مورد علاقهی من از سراسر مجموعه را برخوردار باشد و خُب این موضوع زمانی قابل روئیت است که شخصیت پردازی و داستان بازی نیز این دیزاین بسیار زیبا را برجستهتر و زندهتر میکند.
زِد یک زامبی کوتهفکر، طماع و بددهن است که با همراهی سگ نابغهاش، سربروس میخواهد خدای نابودی را شکست دهد و جهان زیرین را به منظور اهداف پلیدش حفظ کند! همانطور که در ابتدا هم توضیح دادم دیسگایا یک نوع فکاهی از نقشآفرینیهای ژاپنی است و قسمت ششم نیز از این موضوع مستثنا نیست. به لطف صداپیشگی فوقالعاده و هنرمندانه، دیسگایا 6 داستانی مضحک و در عین حال گیرا روایت میکند که تا آخرین لحظه دوست دارید با این شخصیتهای رنگارنگ و گاهاً ناخوشایند همراه باشید. شخصیتهای دیسگایا 6، کسانی هستند که در دنیای واقعی نمیخواهید دوستتان باشند اما در حین بازی کردن نمیتوانید ازشان دل بکنید. برای مثال، میسِدور یک فرمانروای کاپیتالیست و پولپرست است که میخواهد به هر نحوی شده از هر چیزی سود بهدست آورد. همچین شخصیتی از دور نفرتانگیز بهنظر میرسد اما به حدی در دیسگایا 6 پارودی شده و به شکلی بلاهتوار اغراق آمیز درامده که نمیتوانید دوستش نداشته باشید.
متأسفانه، دیسگایا 6 بهترین عملکرد را روی سوئیچ ندارد و افت فریم نقل و نبات مجلس است. هر زمان صفحهی بازی از شخصیتهای مختلف پُر میشد، بدون شک منتظر این بودم که بازی برای مدتی حداقل وارد اسلوموشن شود! این قضیه را با مدلهای سه بعدی نه چندان خوشایند هم ترکیب کنید و میبینید که نتیجه نسبت به گذشته نامطلوبتر است.
خوشبختانه، بخش زیادی از این مشکلات با وجود گیمپلی فوقالعاده جذاب بازی جبران میشود. بخش مبارزات و گیمپلی جایی است که دیسگایا 6 تفاوتی با گذشته نکرده و بهجز تغییرات کوچک و ناچیز همان تاکتیکال آرپیجی همیشگی است که بهیاد داریم. با این وجود، بخش جدیدی به بازی اضافه شده تحت عنوان Auto-Battle که تشخیص خوب یا بد بودنش حقیقتاً کار دشواری است. همانطور که شاید بدانید، سری دیسگایا به گرایندهای زیادش شهرت دارد. مهم نیست دست روی کدام شماره بگذارید، اینکه در بازی باید گرایند کنید همیشه جزو گلایههای مردم بوده. حالا سازندگان دیسگایا 6 تصمیم گرفتند تا با قرار دادن سیستم مبارزهی خودکار تا حدی حداقل این ضعف را پوشش دهند. موضوعی که این سیستم را کمی مشکلساز میکند این است که حتی در مبارزات داستانی و مهم بازی نیز میتوان به راحتی از Auto-Battle استفاده کرد و بعد از مدتی عملاً شما را سوق میدهد تا با استفاده از آن بازی را به پایان برسانید و بیخیال انواع و اقسام مکانیکها و آیتمهایی شوید که در سراسر بازی گنجانده شدهاند. دقیقاً نمیدانم با چه متدی میشد جلوی این ضعف در پیادهسازی را گرفت اما در حال حاضر نمیتوانم با قاطعیت بگویم که Auto-Battle حداقل با این پیادهسازی انتخاب درستی بوده.
بازی Disgaea 6 با وجود پرشش از دوبعدی به سهبعدی همان دیسگایای همیشگی است و این هم میتواند نکتهی مثبتی باشد و هم منفی. از این جهت که طرفداران قطعاً راضی خواهند بود میتوان این موضوع را مثبت دید اما از سوی دیگر این واقعیت که شاید تکامل زیادی در این شماره صورت نگرفته را نیز باید در نظر گرفت.
امتیاز بازیسنتر
امتیاز بازیسنتر - 7.5
7.5
نقاط قوت: گیمپلی جذاب تاکتیکال آرپیجی داستان فکاهی و گیرا دیزاین زیبای شخصیتها صداپیشگی درجهی یکنقاط ضعف: مدلهای سهبعدی در قیاس با مدلهای دوبعدی گذشته چندان چشمنواز نیستند افت فریم شدید وقتی تعداد شخصیتها در صفحه زیاد است سیستم Auto-Battle بازیکن را وادار میکند تا خودش را با مکانیکهای بازی درگیر نکنداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Nintendo Switch بررسی شده است