بررسی بازی Baldur’s Gate 3 نسخه Xbox

بهترین طعم غذایی که چشیده‌اید را به یاد آورید، آن را در بهترین روز عمرتان قرار دهید و ملاقاتی با بهترین شخص زندگی‌تان را هم در همان روز و سر همان میز غذا تصور کنید، بالدرز گیت ۳ جز همین نیست: بهترین تجربه ممکن از یک زندگی فانتزی در دنیایی پر از جادو که چاشنی و طعم آن زندگی است، و کاراکترهایی که به بی‌نقص‌ترین شکل ممکن خلق شده‌اند و از شانس خوب‌تان، هر موقع که بخواهید به ملاقات‌تان می‌آیند. مدتی از انتشار بازی Baldur’s Gate 3 برای رایانه‌های شخصی و پلی استیشن ۵ می‌گذرد، اما همین چند هفته پیش بود که نسخه ایکس باکس این عنوان نقش آفرینی هم منتشر شد و دوباره توانست توجهات را به سمت خود جلب کند. برای مطالعه بررسی مفصل بازی به این صفحه از بازی سنتر مراجعه کنید و برای خواندن بررسی نسخه ایکس باکس، در همین صفحه بمانید تا ببینیم قمار استودیو Larian Studios برایش جفت شش به همراه داشته یا نه. بالدرز گیت ۳ با یکی از بهترین اینتروهای سینمایی چند سال اخیر در بازی‌های ویدیویی آغاز می‌شود، ویدیویی که از نظر کیفیت چیزی کمتر از تریلرهای باشکوه Blizzard برای بازی Warcraft یا Diablo ندارد. شما متوجه مایند فلیری می‌شوید که در اصل زندان‌بان‌تان است و می‌خواهد با وارد کردن نوعی انگل، کنترل ذهن‌تان را در دست بگیرد. از قضا شما تنها قربانی این نژاد سلطه‌جو نیستید و افراد دیگری هم در زندان حضور دارند. انگل از طریق حدقه چشم وارد بدن‌تان می‌شود و آنطور که به نظر می‌رسد، ذهن‌تان را آلوده می‌کند تا پروسه تبدیل شدن‌تان به یک مایند فلیر آغاز شود.

اینجاست که داستان بازی شروع می‌شود و می‌فهمید که برای نجات خود از نفرینی که کم کم در حال آلوده ساختن ذهن‌تان است، باید به هر نحوی که شده انگل را از بدن خود بزدایید. نقطه تلاقی کاراکتر شما با دیگر شخصیت‌های اصلی داستان همینجاست و هدف مشترکِ رهایی از نفوذ مایند فلیر، باعث می‌شود که گروهی غیرقابل پیش‌بینی از قهرمانان عجیب و غریب را تشکیل دهید که هر آن ممکن است شما را غافلگیر کنند. یکی از نکات فوق العاده که روایت داستان بالدرز گیت ۳ را جذاب می‌کند، گره خوردن تصمیمات شخصی شما، با ویژگی‌های اخلاقی دیگر کاراکترها و البته اتفاقاتی است که در پیرامون‌تان در حال رخ دادن هستند. پویا بودن محیط و زنده بودن کاراکترها کاری می‌کند که هیچ بازیکنی تجربه صد در صد مشابه دیگر بازیکن نداشته باشد. شما موقع انتخاب دیالوگ صرفا نمی‌توانید به مهارت‌های خود اتکا کنید و چون مثلا کاریزمای بالا دارید، در دیالوگ‌ها پیروز شوید، چون شاید npc مقابل‌تان هم مثل شما یک سخن‌ور قهار باشد و طوری جواب‌تان را بدهد که هیچوقت انتظارش را نداشتید. همین قضیه را به تمام وقایع داستانی، اعم از دیالوگ و اکشن تعمیم دهید، تا متوجه گستردگی و تنوع خطوط داستانی موجود در بازی شوید.

یکی دیگر از جنبه‌های روایی قابل تحسین بالدرز گیت ۳ جایی است که می‌فهمیم قصه‌ای که کاراکترها برای گفتن دارند، مرکز اصلی توجه است. جرج آر آر مارتین، خالق مجموعه کتاب‌های نغمه آتش و یخ می‌گوید که یک داستان جذاب، داستانی ساده است که شخصیت‌های پیچیده دارد؛ و بالدرز گیت ۳ هم دقیقا از همین قانون تبعیت می‌کند. شاید نجات دنیا یا رهایی از چنگ یک نوع هیولای دهشتناک چندان قصه نو و اصطلاحا خفنی به نظر نرسد، اما وقتی به شخصیت‌ها اجازه می‌دهیم که داستان‌های خودشان را تعریف کنند، می‌بینیم که بالدرز گیت ۳ چه حرف‌های زیاد و مهمی برای گفتن دارد. به نظر من گره خوردن قصه هر شخصیت با دیگری، و در نهایت متصل کردن آن گره بزرگ به داستان شهر بالدرز گیت، بهترین کاری است که لاریان در مورد داستان بالدرز گیت ۳ انجام داده و از قضا در انجام این کار خیلی هم موفق بوده.  گره خوردن در بیشتر بازی‌های نقش آفرینی دیده می‌شود، برای مثال به اسکایریم یا ویچر ۳ فکر کنید؛ حتما می‌توانید آن ماموریتی را به یاد آورید که باعث شروع یک ماموریت بزرگ‌تر دیگر شد و در آخر خودتان را در جایی پیدا کردید که اصلا فکرش را هم نمی‌کردید. بالدرز گیت ۳ این نوع قصه‌گویی را می‌گیرد، خیلی بزرگتر از چیزی که هر بازی دیگری انجام داده انجامش می‌دهد، و طوری شما را غرق داستان‌های اتفاقی (random encounters) می‌کند که دهان‌تان باز می‌ماند، و دقیقا همان جایی که هر بازی دیگری به داستان فرعی خودش پایان می‌دهد، بالدرز گیت ۳ حتی پرروتر از قبل به داستانش ادامه می‌دهد و در حرکتی استادانه، آن داستان فرعی را به خط اصلی متصل می‌کند تا به هیچ وجه حس عبث بودن چند ساعت ماموریت خود را نداشته باشید، و حس دریافت پاداش را تا حد ممکن احساس کنید.

اکشن و مبارزات بازی هم که در حالت نوبتی قرار دارد و شاید از بهترین سیستم‌های مبارزات نوبتی میان بازی‌های ویدیویی باشد. رابط کاربری در عناوین آیزومتریک و تاکتیکال اهمیت زیادی دارد و وقتی به تجربه این عنوان در کنسول‌ها مشغول باشیم، مقدار آن اهمیت حتی از قبل هم بیشتر می‌شود، خوشبختانه استودیوی سازنده این اهمیت را درک کرده و رابط کاربری را برای کنسول‌ها بهینه کرده تا کاربری که از کنترلر استفاده می‌کند و دسترسی سریع با ماوس و کیبورد ندارد، بدون اتلاف وقت اضافه، به مبارزه مشغول شود و همان لذتی را تجربه کند که کاربر رایانه شخصی تجربه می‌کند. جادوهای متنوع و سلاح‌های بی‌انتها، تنها بخش کوچکی از مبارزات اعتیادآوری است که شما را به جنگ فرا می‌خواند و کاری می‌کند که حتی اگر طریق دیپلماسی را انتخاب کرده باشید، باز هم از ریختن خون گابلین‌های شرور دست نکشید. امکان حرکت در محیط مبارزه و انجام حرکت‌های مختلف جدا از جادو یا حمله هم کاری می‌کند که شیوه‌های مبارزه کاملا متفاوت باشند و هر بازیکن با توجه به کلاسی که دارد، با دشمن رو به رو شود. حال که حرف از کلاس شد، بهتر است کمی به سیستم شخصی سازی بازی هم بپردازیم، سیستمی که آنقدر جزئیات و عمق دارد که اگر مثل من وسواس زیادی روی شخصیت‌های ساخته دست خودش داشته باشد، به راحتی ساعت‌ها مشغول‌تان خواهد کرد. جدا از دست بازی که در شخصی سازی چهره خود دارید، بک‌گراند کاراکترتان نیز کاملا بر عهده خودتان است و اگر قصد بازی با یکی از چند شخصیت پیش فرض را نداشته باشید (که آنها هم داستان از پیش تعریف شده‌ی خود را دارند)، می‌توانید با برگزیدن نژاد و کلاس مدنظرتان، انتخاب کنید که شخصیت‌تان از چه مصائبی رد شده تا به بالدرز گیت برسد. اما دلیل اصلی که احتمالا برای خواندن این بررسی وقت گذاشته‌اید، جزئیات فنی و نحوه اجرای بالدرز گیت ۳ در کنسول ایکس باکس است. پس از تجربه بازی روی ایکس باکس سری است باید بگویم که عملکرد فنی بازی به نسبت جزئیات زیاد و عظمتی که در نقشه وجود داشت، به هیچ وجه ناامیدکننده نبود. درست است که بازی بیش از ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا نمی‌شد، اما نکته خوب اینجا بود که کمتر از ۳۰ فریم هم نمی‌شد، آن هم در محیط‌هایی که پر شده بودند از آیتم‌های ریز و درشت و اشیای قابل تعامل، یا غارهای بزرگی که میزبان چندین انفجار مهیب بودند. خوشبختانه بازی بدون مشکل خاصی به نحو احسن اجرا می‌شد و مسئله‌ای برای کاربر ایجاد نمی‌کرد. تنها مشکل فنی بازی در سیستم ذخیره سازی بود که آن هم با به‌روزرسانی‌های متعدد و پشتیبانی خوب لاریان، تقریبا حل شده است.

بازی از منظر گرافیکی هم واقعا زیباست و با اینکه شاید از دید گرافیک فنی چندان فوق العاده نباشد، اما گرافیک هنری، آرت استایل و البته رنگ‌بندی‌هایی که دارد، یک تنه کاری می‌کنند که مسحور جادوی بالدرز گیت شوید و بعد از مدت زمانی کم، به تک تک اجزای جهان بازی وابسته گشته، آنجا را مثل خانه خود بدانید. صداپیشگی‌ها و صداگذاری‌ها چه در زمینه موسیقی و چه در زمینه جلوه‌های ویژه صوتی در سطح بسیار حرفه‌ای قرار دارند، و آنقدر با محیط پیرامون و اتفاقات در حال رخ دادن سینک هستند، که حتی با وجود طولانی شدن برخی دیالوگ‌ها، اصلا دوست ندارید دکمه اسکیپ را بزنید و مثل یک کتاب فانتزی جذاب، همه چیزهایی که نوشته شده‌اند را می‌خوانید.

امتیاز بازی‌سنتر - 10

10

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: داستان جذاب با روایت هوشمندانهشخصیت‌های فرعی و اصلی فوق العادهاتصال هنرمندانه کاراکترها به همدیگر و داستان اصلیمبارزات هیجان انگیزوجود فرصت‌های بی‌شمار برای مواجهه با هر مسئلهعملکرد فنی خوب در کنسول‌هاجلوه‌های بصری و صوتی بی‌نظیرنقاط ضعف: ندارداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox Series X بررسی شده است

User Rating: 4.82 ( 5 votes)
خروج از نسخه موبایل