«یک بازی بد و یا افتضاح خیلی بهتر و لذتبخشتر از یک بازی ملالآور است.» این جملهای بود که هنگام بازی کردن بازی Balan Wonderworld در ذهن خودم تکرار میکردم. شاید شما هم مثل من وقت قابل توجهی را به بازیهایی اختصاص داده باشید که از دیدگاه ساختاری ضعیف یا غیراستاندارد هستند و این موضوع میتواند خیلی اوقات به شکل غیرقابل منتظرهای جالب و سرگرمکننده باشد. (معمولاً نه به شکلی که سازندهها در نظر داشتهاند.) بهقولی بازیهایی که به حدی بد ساخته شدهاند که نتیجه خوب از آب درآمده! بازیهایی مانند Deadly Premonition یا Superman 64 از مشهورترینهای این قبیل محصولات غریب هستند.
باتوجه به بازخورد بسیار منفی ژورنالیستها و مخاطبین، وقتی به سراغ Balan رفتم انتظار چنین فاجعهای را داشتم. فاجعهای که بتوانم به آن بخندم و دوستانم را دعوت کنم تا در کنار هم بازی را مسخره کنیم. اما حقیقتش را بخواهید Balan فاجعه نیست. حتی میشود گفت که بازی «بدی» نیست. با این وجود، ترجیح میدادم که Balan بازی بدی بود چراکه هم در حین بازی کردن و هم در حین نوشتن این نقد میتوانستم اوقات شیرینتری را سپری کنم اما واقعیت این است که Balan بیش از حد «متوسط» است! اگر داخل دیکشنری دنبال عبارت متوسط بگردید کاور این بازی را خواهید دید. (کاوری که حقیقتاً خوشگل و زیبا طراحی شده، برخلاف محتوای داخل بازی)
انیمیشن CG آغازین حقیقتاً چشمنواز و گیراست و اگر خود بازی به اندازهی این فیلم کوتاه دوستداشتنی بود میتوانست واقعاً به اثری خاص و حداقل قابل احترام تبدیل شود. متأسفانه به محض پایان فیلم؛ دوربین، فضای سبز و توخالی بازی را به نمایش میگذارد که از همان لحظهی نخست مرا تعجب زده کرد. دقت کنید که با انتظار بسیار پایین به سراغ این عنوان رفتم و باز هم محیط اولیهی Balan (هابورلد) مرا به حیرت واداشت. چرا راه دور برویم، در بازی Dreams میتوان پلتفرمینگهای شایستهتری پیدا کرد که تا این حد خشک، بیروح و ژنریک نباشند.
بعد از ظاهر نه چندان دلچسب Balan، نکتهی دومی که نظرم را جلب کرد نحوهی کنترل بازی بود. شوربختانه، کنترل کردن شخصیتها در بهترین حالت کلانکی و در بدترین حالت زجرآور است. نمیخواهم اغراق کنم و به هیچ وجه نمیگویم که Balan غیرقابل بازی کردن است اما بهعنوان کسی که با این سبک بازیها بزرگ شده، حس رضایت چندانی از کنترل شخصیتها هنگام راهیابی درمیان پلتفرمها بهدست نیاوردم. سرعت شخصیتها بسیار کُند است و چرخیدن و تغییر مسیر دادن میتواند اغلب آزاردهنده باشد و مهمتر از همه، آن حس سنگینی یا وزندار بودن شخصیت که در بازیهای شاخصی مانند Crash یا Super Mario قابل حس است و باعث میشود تسلط کامل به بازی پیدا کنید؛ اینجا به چشم نمیخورد.
بنابراین میتوان گفت، Balan شروع قدرتمندی ندارد اما درمورد مابقی بازی چطور؟ آیا بهتر میشود؟ از برخی جهات بله و از اکثر جهات میتوان گفت حتی آزاردهندهتر میشود!
مانند اغلب پلتفرمرهای نسل پنجم و اوایل نسل ششم بازیها، Balan میخواهد تبدیل به یک فرانچایز ماندگار و بهیادماندنی شود و همانطور که اکثراً میدانند برای اجرای این فرمول نیاز به دو مادهی اولیه است: یک مَسکات و یک گیمیک. حقیقتش را بخواهید شخصیت بالان، مَسکات بدی نیست و طراحی جالب، باجزئیات و خاطرهانگیزی دارد. نه بیش از اندازه شلوغ است و به شکلی فراموش شدنی ساده و حتی میتوان گفت ایدهی پشت شخصیت نیز تا حد زیادی سرگرمکننده و قابل تأمل است. شوربختانه، خود بازی از روایت داستان و شخصیتپردازی بالان شانه خالی میکند و انجام این کار را به کتاب کوتاه سوشی کاواساکی (Balan Wonderworld: Maestro of Mystery, Theatre of Wonders) میسپارد. کتابی که تنها ریویوی آن توسط مترجمش در Goodreads نوشته شده!
به شخصه کتاب را دوست داشتم حداقل در قیاس با جهان بی دروپیکر بازی و بنظرم جزو معدود دفعاتی است که یک ناولیزیشن (Novelization) بازی از خودش بهتر درآمده و نکتهی مهمتر، خبری از گیمیک حساب نشده و شکنجهآور بازی نیست.
گیمیک Balan شباهت زیادی به Power Upهای سوپرماریو دارد. شما با گرفتن لباسهای متعدد (هشتادتا در سراسر بازی) قادر به استفاده از قدرتهای مختلف هستید و فکر میکنم اینجا بخشی است که برای همیشه سرنوشت Balan را بهعنوان یک پروژهی شکست خورده تعیین میکند.
حرف یا بهتر است بگویم شکایت زیاد برای گفتن دارم اما بگذارید خیلی خلاصه توضیح دهم که چرا Square Enix کمترین میزان زحمت را برای ساخت این گیمیک بهکار برده: دستهای از لباسها به شما قدرت حمله به دشمنان را میدهند (درست مانند سوپرماریو) اما از شما قدرت «پریدن» را میگیرند! بله، درست خواندید دستهای از لباسها وجود دارند در این بازی پلتفرمر که نمیگذارد بپرید حتی روی ارتفاعهای بسیار کوچک و مدام باید لباسهایتان را تغییر دهید تا بتوانید در محیط بازی بگردید. از طرفی لباسهایی که بهطور همزمان به شما قدرت حمله و پریدن میدهند، دکمهی خاصی برای حمله ندارند و شخصیتی که کنترل میکنید بهصورت خودکار از آن قدرت تهاجمی استفاده میکند. حقیقتاً این موضوع Balan یکی از عجیبترین تصمیمات طراحی در یک بازی کامپیوتری است. برای چی باید یک بازیکن از حملاتی که بهصورت خودکار انجام میشوند احساس رضایت کند؟ و شاید بدترینِ این لباسها، Box Fox باشد که بهطور خودکار شخصیتتان را تبدیل به یک جعبهی لیز و غیرقابل کنترل میکند. هنوز برای من باورنکردنی است که چرا چنین قدرتی در بازی گنجانده شده، چه کسی در این کرهی خاکی دوست دارد به شکل خودکار کنترل شخصیتش را از دست بدهد آن هم در یک پلتفرمر که بهطور قطع منجر به سقوط وی خواهد شد.
بگذریم از اینکه Balan یکی از سختترین بازیهایی است که تلاش کردم پلتنیوم کنم. برای پلتنیوم کردنِ بازی باید از قدرتهایی که از جهانهای دیگر بهدست آوردهاید در جهانی دیگر استفاده کنید (یک جورهایی شبیه به مترویدونیاها) اما نکتهی ترسناک اینجاست که قدرتهای شما ماندگار نیستند (برخلاف مترویدونیاها!) و نه تنها میتوانید صرفا تعداد معدودی از آنها را در لحظه نگه دارید بلکه در هنگام مرگ از دستشان میدهید. البته که بعید میدانم افراد زیادی بخواهند Balan را صد در صد کنند.
در نهایت میتوانم بگویم که Balan Wonderworld بازگشت شکوهمندانهی یوجی ناکا (برنامهنویس سانیک) که همه انتظارش داشتند نیست و حتی یک بازی فوق بدِ بلاهتوار که مایهی خنده باشد نیز نیست. Balan یک پلتفرمر کهنه و کسالتآور است که با طراحی مَسکاتی خوشگل میخواهد توجه والدینی را جلب کند که به دنبال خرید بازی برای کودکشان هستند
امتیاز بازیسنتر - 3.5
3.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: خود بالان، مَسکات بازی از نظر بصری جذاب استبعضی از ترَکهای موسیقی گوشنواز هستندکاتسینهای CG بازی زیبا هستندنقاط ضعف: کنترل شخصیتها دشوار و عذابآور استمحیطها بینهایت خشک و بیروح هستندبعضی از بخشهای مخفی کاری بسیار اعصاب خرد کن استداستان بازی در خود بازی به درستی روایت نمیشود و باید کتابش را مطالعه کرد! گیمیک اصلی بازی که شامل لباسها و قدرتهایشان میشود به بدترین شکل ممکن پیاده شدهاشتباهات به شدت مبتدیانه سازندگان در طراحی بازیاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است