بررسی بازی Assassin’s Creed Shadows

«تا وقتی Ghost of Tsushima هست، چه نیازی به Assassin’s Creed Shadows داریم؟» جمله‌ای که بارها و بارها قبل از عرضه جدیدترین نسخه سری اساسینز کرید شنیدیم و خب حقیقتاً این جمله تا قبل از تجربه بازی، تاثیر زیادی روی ذهنیت ما گذاشته بود؛ ولی این حرف تا چه قدر درست است؟ اجازه بدهید تا همین اول کار خیال‌تان را راحت کنیم؛ بازی Assassin’s Creed Shadows یک اثر متفاوت است که سعی کرده با وام گرفتن از نکات مثبت بازی‌های شبیه به خودش و البته اضافه کردن یک سری ویژگی جدید، هویتی کاملاً متفاوت را برای خودش تعریف کند. یوبیسافت تقریباً بعد از ۱۸ سال انتظار حالا به سراغ ژاپن فئودال رفته و سعی کرده تا با استفاده از محبوبیت بالای نینجاها و سامورایی‌ها، دوباره آن شکوه قدیمی را به این سری بازگرداند.

داستان بازی از سال ۱۵۷۹ میلادی شروع می‌شود؛ دوره‌ی تاریک ژاپن که جنگ بر سر قدرت به اوج خود رسیده و جنگ‌های داخلی بزرگ در سرتاسر این کشور باعث شده که هرج و مرج را در گوشه گوشه آن بتوانیم ببینیم. در دل این ماجرا، ما کنترل دو شخصیت جدید به نام‌های یاسوکه (Yasuke) و نائوئه (Naoe) را به دست می‌گیریم که هر کدام به شکلی درگیر پیدا کردن سرنوشت خود می‌شوند. در ابتدا با یاسوکه آشنا می‌‌شویم؛ یک سامورایی آفریقایی که اعتماد یکی از قدرت‌مندترین افراد ژاپن به نام Oda Nobunaga را به دست میاورد و در لشگرکشی او برای تصاحب بخش‌های مختلف ژاپن نقش تاثیرگذاری دارد. شروع بازی با این که با یک نبرد حماسی آغاز می‌شود و مکانیک‌های شخصیت یاسوکه را به خوبی به بازیکنان توضیح می‌دهد، آنقدر کات‌سین‌های سینمایی دارد که شما عملاً در یک ساعت اول فقط دارید فیلم می‌بینید؛ ولی همین کات‌سین‌ها به قدری خوب کارگردانی شده‌اند که بعید است در حین دیدن آن‌ها حوصله‌تان سر برود!

بعد از یک پیچش داستانی، بلافاصله کنترل نائوئه را در دست می‌گیریم که سعی می‌کند از روستای خودش در مقابل حمله سرباز‌های Oda دفاع کند. گیم‌پلی و نوع سبک بازی با دو شخصیت Assassin’s Creed Shadows به شکل جذابی متفاوت است و هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند. از موقعی که کنترل نائوئه را به دست می‌گیرید تا تقریباً ۸ ساعت بعد آن، شما دیگر با یاسوکه کاری ندارید و سازنده‌ها تو این مدت تلاش می‌کنند تا قوس شخصیتی نائوئه، گیم‌پلی خاص او و هر چه که نیاز دارید درباره این شینوبی زخم خورده بدانید را تعریف کنند. همان‌طور که در نمایش‌های بازی دیده بودیم، نائوئه در واقع به عنوان اساسین اصلی این بازی شناخته می‌شود که مخفی‌کاری بخش بزرگی از مبارزات او را شکل می‌دهد. طبق وعده‌ای که یوبیسافت داده بود، پارکور در این نسخه حسابی پیشرفت کرده و شاهد استفاده نائوئه از وسیله جدیدی به نام Grappling Hook هستیم که کار او برای بالا رفتن از ساختمان‌ها را آسان‌تر می‌کند. در کنار این وسیله، حالا بلاخره از بعد از این همه مدت می‌تونیم سینه خیز هم حرکت کنیم؛ بله، این مکانیک جدید در گیم‌پلی به ما اجازه می‌دهد تا حالا حتی در چمن‌های کوتاه نیز مخفی شویم و خیلی راحت‌تر از قبل از دید دشمنان در امان بمانیم.

مبارزات در بازی Assassin’s Creed Shadows، مثل چند نسخه قبلی این مجموعه تغییر خیلی خاصی نداشته است و تنها فرق بزرگ این بازی سلاح‌های آن به شمار می‌رود. سلاح اصلی‌ای که هر دو شخصیت بازی در دست می‌گیرند، یک Katana است که با آن می‌توانیم دو حرکت مختلف را اجرا کنیم؛ Light Attack و Heavy Attack که هر دوی آن‌ها تنوع نسبتاً خوبی در زمان اجرا شدن دارند، ولی خب وقتی می‌خواهید حدود ۶۰ ساعت با آن‌ها بازی کنید و کلی فینیشر بزنید، مطمئناً تکراری می‌شوند! هر شخصیت می‌تواند یک سلاح دوم هم داشته باشد که می‌توانید آن را بر اساس استراتژی و سبک بازی خودتان انتخاب کنید. شاید تنها نکته منفی‌ شخصیت نائوئه، حداقل برای من، صداپیشه آن باشد. اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم؛ مثلا در بازی Mirage که شخصیت Basim رو داشتیم، لحن و تُن صدای بازیگر این شخصیت به خوبی با آن جور می‌شد و می‌توانستیم با اون احساس هم‌ذات‌پنداری کنیم. ولی وقتی با نائوئه طرف می‌شویم، حتی در غم‌انگیزترین صحنه‌ها هم نمی‌توانیم آن حس را از صدای او بگیریم. شاید با خودتا بگویید که ممکن است مشکل از دیالوگ‌های بازی باشد؛ اما این‌طور نیست و هم دیالوگ‌ها و هم طراحی صورت نائوئه به شکل خوبی طراحی شده‌اند و از آن‌ها نمی‌توانیم ایرادی بگیریم.

وقتی بعد از مدت‌ها بالاخره دوباره کنترل یاسوکه را در دست می‌گیریم، انگار واقعاً وارد بازی جدیدی می‌شوید. یاسوکه حتی از کوتاه‌ترین دیوارها هم نمی‌تواند بالا برود و باید فکر مخفی‌کاری را کلاً از سرتان بیرون کنید؛ چراکه یاسوکه قابلیت Eagle Vision هم ندارد و عملاً تنها راهی که دارید این است که مستقیم بزنید به دل دشمن. این در حالی است که با نائوئه شما هر دو حق انتخاب را دارید؛ یا مخفی‌کاری یا نبرد مستقیم. با توجه به این موضوع، ممکن است همان اول تصمیم بگیرید که کلاً بیخیال یاسوکه شوید و کل بازی را با شخصیت دوم جلو ببرید. خوش‌بختانه طراح‌های بازی فکر اینجا را هم کرده‌اند و سلاح‌‌هایی را به یاسوکه اختصاص داده‌اند که حسابی ما را وسوسه می‌کند. تیر و کمان بلند و اسلحه گرم. به کمک این دو سلاح، شما می‌توانید از فاصله خیلی زیاد دشمنان را از پار در بیارید و دیگر اصلاً نیازی نیست که حتی کاتانای خودتان را در بیاورید. قدرت اسلحه گرم انقدر زیاد است که حتی بعضی از قوی‌ترین دشمنای بازی هم تنها با چند شلیک کشته می‌شوند و تازه می‌فهمید که یاسوکه هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. در کل گیم‌پلی بازی درست مثل یک کاتانا استادانه ساخته‌شده، دقیق و مرگبار، همین‌طور آزادی عملی که به بازیکن می‌دهد، تجربه‌ای کم‌نظیر در سری را رقم می‌زند.

در بخش شخصی‌سازی هم به تفاوت این دو شخصیت توجه ویژه‌ای شده و می‌بینیم که در منوی Mastery – که در واقع همان درخت مهارت‌های بازی را شکل داده – هر کدام مهارت‌های کاملاً جدا و متفاوتی دارند. همان‌طور که گفتیم، شما همیشه می‌توانید از دو تا از سلاح‌های اصلی خودتان استفاده کنید. مثلاً با پیشروی در بازی با Naoe، شما دو سلاح خیلی جذاب Kusarigama و Tanto را آزاد می‌کنید که استفاده از آن‌ها به شدت سرگرم‌کننده است. تنها مشکلی که هست، اینه که تا خودتان وارد منوی Mastery نشید و این سلاح‌ها را نبینید، بازی هیچ اطلاعاتی از آن‌ها به شما نمی‌دهد؛ مگر آن که آن‌ها را در بخش Codex بازی به شکل شانسی ببینید. Tanto در واقع یک خنجر کوچک است که برخلاف ظاهرش قدرت بالایی دارد و هر چه‌قدر سطح آن بالاتر باشد- یعنی مثلا Epic یا Legendary – درست مثل بقیه سلاح‌ها دمج بیشتری وارد می‌کند. از طرفی Kusarigama را داریم که به عنوان یک سلاح ویژه ژاپنی، گیم‌پلی جذابی را تحویل‌مان می‌دهد. همین تنوع سلاح‌ها و این که می‌توانیم با هر کدام حرکات مختلفی انجام دهیم باعث می‌شود که بازی زیاد تکراری نشود. حالا می‌رسیم به خود منوی اسکیل‌ها. مثل خیلی از بازی‌های دیگر این ژانر، با لول آپ کردن، شما یک سری اسکیل پوینت می‌گیرید که باید با آن‌ها مهارت‌های جدید باز کنید. فقط فرق ن بخش اینجاست که تا سطح Knowledge خودتان را بالا نبرید، خبری هم از اسکیل‌های جدید نخواهد بود! برای بالا بردن سطح Knowledge، یک سری فعالیت وجود داره که مهم‌ترین آن‌ها، یک نوع تمرکز خاص به اسم Kuji-Kiri است که فقط نائوئه می‌تواند آن‌ها را انجام دهد. در این فعالیت ما در قالب خاطرات این شخصیت، با داستان‌‌های کوچکی روبرو می‌شیم که هم گذشته نائوئه را به ما نشان می‌دهد و هم کمک می‌کند که با شخصیت‌های فرعی بیشتری آشنا شویم.

از گیم‌پلی بازی کمی دور شویم و به بخش‌های دیگر برسیم. Assassin’s Creed Shadows به طرز وحشتناکی زیباست؛ محیط‌های بازی و مکان‌های دیدنی ژاپن به شکل فوق‌العاده‌ای در این بازی طراحی شده‌اند و این زیابیی را در بسیاری از بخش‌های بازی می‌توانیم ببینیم. از طراحی معابد گرفته تا جنگل‌های سرسبز و مناظر طبیعی و حتی ریزترین جزئیات تو شهرهای ساکای (sakai) و کیوتو (Kyoto)، نشان می‌دهد که یوبیسافت توانسته از قدرت موتور بازی‌سازی Anvil به خوبی استفاده کند. دنیای ژاپن فئودال با وسواس تحسین‌برانگیزی بازسازی شده و هر کوچه و سایه‌ای قصه‌ای برای روایت دارد. تغییر فصل‌ها در این بازی به زیبایی آن کمک زیادی کرده و مخصوصاً فصل‌های بهار و زمستان آن بی‌نظیرند. به جرات می‌توانیم بگوییم که در بعضی صحنه‌ها، Shadows حتی از رقیب قدرت‌مند خود – یعنی Ghost of Tsushima – هم زیباتر است و به راحتی می‌توانید در مناظر آن غرق شوید. با وجود این نکات مثبت، این موتور بازی‌سازی یه باگ حیلی بزرگ دارد که خیلی رو مخ می‌رود؛ آن هم چیزی نیست جز ساخت انیمیشن چهره شخصیت‌ها. یعنی آرزو به دل ماندیم که یک بار هم که شده یوبیسافت در این بخش به مشکل نخورد. در بعضی از کات‌سین‌های اول بعضی و البته بخش‌های مهم داستان، بقیه کات‌سین‌ها و یا مواقعی که شخصیت‌ها با هم صحبت می‌کنند، هیچ حس خاصی بین آن‌ها رد و بدل نمی‌شود و همه چیز خیلی خشک است. به واسطه همین مشکل، خیلی نمی‌توانیم با شخصیت‌های بازی ارتباط برقرار کنیم.

از آنجایی که Assassin’s Creed Shadows سعی می‌کند تا پا جای پای بازی‌های نقش آفرینی این سری مثل Odyssey یا Valhalla بگذارد، خیلی از اِلمان‌های آن را در بازی‌های قبلی نیز دیده بودیم. در Shadows، بیشتر کوئست‌های اصلی و فرعی، مکان مشخصی را به شما نمی‌دهند، بلکه باید با یک سری سرنخ یا Hint، شخصیت مد نظر خودتان را مثلاً در منطقه Settsu پیدا کنید. برای این که این کار را کمی راحت‌تر انجام دهید، تعدادی Scout به کمک شما می‌آیند. این افراد در واقع کسانی هستند که شما به آن‌ها در پناه‌گاه خودتان یک مکان امن دادید و برای شما خبرچینی می‌کنند. هر چه‌قدر که ساختمان‌های Hideout خودتان را بیشتر ارتقا دهید و مکان‌های بیشتری مثل اصطبل بسازید، تعداد جاسوس‌های شما بیشتر می‌شود. تا داریم درباره Hideout صحبت می‌کنیم، باید بگوییم که این مخفی‌گاه بیشتر یک حالت مینی‌گیم در بازی دارد که می‌توانید برای خودتان یک محله ژاپنی کوچک بسازید. دست بازیکن برای این که هر ساختمان کجا باشد و یا چه‌طور آن را با انواع و اقسام نمادهای ژاپنی تزئین کند باز است؛ در کل Hideout تاثیر خیلی عمده‌ای روی بازی شما ندارد و بیشتر یک سری Perk و قدرت اضافه را در اختیار شما می‌گذارد. اگر در همان زمان عرضه نسخه Unity را تجربه کرده باشید، حتماً یادتان هست که این بازی که اتفاقاً اثر خوش‌ساختی هم بود، به خاطر باگ‌های زیادش چه بلایی سرش آمد. خوش‌بختانه در طی ۶۰ ساعت گیم‌پلی، این مدل باگ‌ها را خیلی خیلی کم‌‌تر در AC Shadows دیدیم و فقط ممکنه موقع سوارکاری با اسب کمی اذیت شوید.

اگر همیشه آرزوی کاوش در ژاپن فئودال را به همراه یک اساسینِ پنهان شده در سایه‌ها داشتید، Shadows دقیقاً همان تجربه‌ای است که فکرش را می‌کردید. این نسخه در تلفیق تاریخ و تخیل یک اثر موفق از یوبیسافت به شمار می‌رود که توانسته از زوج یک سامورایی سرسخت و یک اساسین ماهر نهایت استفاده را ببرد. اگرچه که این بازی هنوز توانسته این سری را به اوج خود برساند، در بین نسخه‌های RPG این مجموعه قطعاً جزو بهترین‌هاست.

امتیاز بازی‌سنتر - 8.5

8.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: جهان‌سازی بی‌نظیر و چشم‌نوازترکیب عالی Naoe و Yasukeمبارزات درگیرکننده با سلاح‌های متنوعطراحی مراحل جذاببخش مخفی‌کاری بهبود یافتهنقاط ضعف: باگ‌های فنیانیمیشن و مدل ضعیف چهره‌هاصداپیشگی نه‌چندان عالیعدم توضیح درباره برخی مکانیک‌هااین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: 3.51 ( 9 votes)
خروج از نسخه موبایل